سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

با تو چه کرده زهر پدر دست و پا نزن

شنبه, ۳ آبان ۱۳۹۹، ۰۵:۲۰ ب.ظ

با تو چه کرده زهر، پدر دست و پا نزن
با این گلوی خشک، کسی را صدا نزن

مانند محتضر سرت افتاده، وای من
رعشه به جان پیکرت افتاده، وای من

نگذار تا که کعبه شود از تو بی نصیب
این گونه پر نکش نرو از خانه، ای غریب

پایان به شعله ی دل بی تاب می دهم
با دست های خویش به تو آب می دهم

مسموم زهرِ غربت این پادگان شدی
سِنی نداشتی که شبیه خزان شدی

داری چه سخت میکشی از سینه ات، نفس
خسته شدی سه سال ازین بند و این قفس

راحت شدی ازین همه سرباز و پادگان
راحت شدی ز نعره ی هر روز پاسبان

راحت شدی ازین همه حکام مستبد
راحت شدی ازین همه نیرنگ معتمد

وقت وداع آخرمان گریه می کنی
داری به یاد مادرمان گریه می کنی

یاد علی و غربت دستان بسته ای؟!
یاد وداع مادر پهلو شکسته ای؟!

در یاد محسنی که غریبانه پر کشید
در پشت درب خانه ی صدیقه شد شهید

تربت به دست داری و در حال احتضار
رو می کنی به کرب و بلا با دو چشم تار

یاد حسین و تشنگی اش بین قتلگاه
با چشم خیس می کشی از سینه آه، آه

در آخرین نظر، شده ای خیره بر کفن
نام حسین، شد به لبت آخرین سخن

محمد جواد شیرازی

نظرات  (۱)

احسنتم

پاسخ:
ممنون از محبتتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی