سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۳۳ مطلب با موضوع «ب/ تقسیم بر اساس تقویم قمری :: 8- شعبان» ثبت شده است

... لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ

چنان لبخند زد در اولین دیدارِ بابایش
که شد جبریل از عرش برین محو تماشایش

کسی را که شود ممسوس حق، باید علی نامید
علی جانم فدای او و اسم با مسمایش

چه تصویری، تصور کن به روی دست، ثارالله...
علیِ اکبر خود را نشان داده به سقایش

قسم بر طور سینا و قسم بر تین و بر زیتون
مراد از أحسنِ تقویم باشد روی زیبایش

شبیه مصطفی خَلقش، شبیه مصطفی خُلقش
شبیه مصطفی حتی کلام و نطق و آوایش

همه یاد نبی افتاده، باور کن که حق دارند
امینِ وحیِ حق، هم خوانده او را گاه طاهایش

یقین دارم که جان داده اذانش بر دل عیسی
که تکبیر علی اکبر نمود او را مسیحایش

اگر انگور می خواهد علی، حق می کند نازل
جناب شاهزاده، میوه ی جنت گوارایش

بدان بانوی پر فضل و اصیلی مادر او بود
بخوان این جلوه از انوار را فرزند لیلایش

تمام عمر دست و پای بابا را علی بوسید
که روزی تا ابد سر را گذارد زیر پاهایش

چنین آرامش قلب و چنین فرزند رعنا را
چرا باید پدر روزی ببیند ارباً اربایش؟!

کفن نه که فقط سطح کسای اهل بیت وحی
شرف دارد برای پهن گشتن زیر اعضایش

فَدَینا آیه ی ذبح حسین و بچه های اوست
سرم نذر علی اکبر، به قربان فَدَینایش

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۰۲ ، ۲۰:۳۱
عبدالرقیه

شب نزول انوارِ رحمت حسین است
سلام هر رسولی، به ساحت حسین است

به هر شکسته بال و شکسته دل بگو که
بیا کنار فطرس، ولادت حسین است

چنان صدف که گوهر نشسته در وجودش
میان ظرف قلبم، محبت حسین است

در این جهان تیره، فروغ در مسیرم...
چراغ روشنایِ هدایت حسین است

عروج عرشیان است، طواف کربلایش
بهشت، گوشه ای از عمارت حسین است

علاج هر حجابی که بر دلم نشسته
به گریه، سجده کردن به تربت حسین است

اگر که خیرخواهِ کسی شود خداوند
نشانه اش عطای زیارت حسین است

شده است جلوه ای از خدا، قدیم الاحسان
که این صفت، تجلیِ قدمت حسین است

هر آن که را ببخشد حسین، حق ببخشد
رضایت خدا در رضایت حسین است

بهای آن عبادت که نیست هم ترازش
بهای گریه ی بر مصیبت حسین است

شلوغی و هیاهو به دور قتلگاهش
مجالِ ذکر دلدار و خلوت حسین است

میان خون سه ساعت، حسین تشنه لب بود
دلیل گریه ام آن سه ساعت حسین است

عیان کند به عالم، نوای یالثارات
ظهور، امتدادی ز نهضت حسین است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۰۲ ، ۱۹:۱۱
عبدالرقیه

بسم عشقی که نشسته در دلم
عُلقه اش آمیخته شد با گلم
هست کل آبرو و حاصلم
فخر دارم تا قیامت سائلم

خوشه چینم، خوشه چینم، خوشه چین
خوشه چین بر خوان زین العابدین

بهره می گیرد زمین از خنده اش
شمس، سائل بر رخ تابنده اش
بنده ی حق است و عالم بنده اش
هست زین العابدین زیبنده اش

شکر، نامم عبد خانه زاد شد
نام او هم حضرت سجاد شد

آشنا کرده دلم را با حسین
یاد داده تا بگویم یا حسین
گفته در هر غم بگو تنها حسین
پشت بر هر کس نما الا حسین

هر که هستی هر چه هستی بنده باش
با حسین بن علی پاینده باش

او به ما لحن دعا آموخته
در صحیفه رازها آموخته
هم ابوحمزه به ما آموخته
هم بساط روضه را آموخته

با علی بن حسین بن علی
شد به دل ها نور ایزد منجلی

ما همه انسان سجادیم و بس
تشنه ی عرفان سجادیم و بس
در پی رضوان سجادیم و بس
دست بر دامان سجادیم و بس

کاش ما را در کلاسش جا دهد
مشق حب حیدر و زهرا دهد

حال خوبم بد شد از یک داغ و غم
قامتم را یک مصیبت کرده خم
با که گویم ای خدا از این ستم
مانده آقای دو عالم بی حرم

بر خلاف هر کسی مولای من...
سنگ قبری هم ندارد، وای من

در بقیعش مشهدی خواهیم ساخت
صحن های بی حدی خواهیم ساخت
روی قبرش مرقدی خواهیم ساخت
بر فرازش گنبدی خواهیم ساخت

قبر او هم چون خراسان می شود
شهربانو شاد و خندان می شود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۰۰ ، ۲۳:۱۶
عبدالرقیه

قرن جدید قرن ظهور نگار ماست
سال هزار و چهارصد و... کی قرار ماست؟

قرن جدید قرن تهاجم به کفر و جهل
آری ظهور توامِ با اقتدار ماست

قرن جدید آخر یلدای غیبت است
پاییز طی شده است زمان بهار ماست

فتنه زیاد گشته، غم و غصه بی حد است
این ها نوید آمدن شهریار ماست

آیا شود که زنده بمانیم و بنگریم
آقای ما پس از غمِ هجران کنار ماست

ما منتظر برای طلوعش نشسته ایم
شمس نگار مرهم چشمان تار ماست

وقت فلق رسیده گمانم که می رسد
آقای ما که دلبر ایل و تبار ماست

آقا ببخش چون که دگر زار و خسته ایم
از سوز هجر این همه ما دل شکسته ایم

 

حاج مجتبی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۵۹
مجتبی قاسمی

نذر یار است، میان تن اگر جان داریم
هرچه داریم ازین نیمه ی شعبان داریم

اشتیاق دل دیوانه ی ما دیدنی است
خنده بر چهره ولی دیده ی گریان داریم

از عطا و کرم حضرت نرجس خاتون
عشق دلدار، در این سینه فراوان داریم

هر که هر چیز دلش خواست بگوید اما
ما به برگشت گل فاطمه ایمان داریم

عهد بستیم که جان بر کف مهدی باشیم
با نبی و علی و فاطمه پیمان داریم

خودمانیم چه عیدی؟! چه سرور و جشنی؟!
تا که دلبر نرسد، حال پریشان داریم

سر و سامان همه از اوست، اگر سر نرسد...
تا ابد زندگیِ بی سر و سامان داریم

تا که فریاد زند بانگ أناالمهدی را
تا همان دم به خدا غصه ی هجران داریم

کاش با آمدنش، روشنی دیده شود
تا به کی گریه ی خود، از همه پنهان داریم؟

کاش یک بار به ویرانه ی ما سر بزند
کاش این جمعه ببینیم که مهمان داریم

مطمئنیم شب نیمه ی شعبان، حرمِ...
کربلا رفته و ما پاره گریبان داریم

ای ملائک برسانید بر آن شاه کرم
روسیاهیم و همه حاجتِ غفران داریم

برسانید که در صحن قدیم الاحسان
التماسِ کرم از معدن احسان داریم

سالیانی است که ما منتظران، دیده ی تر...
یاد خشکیِ لب سیدالعطشان داریم

آتشی را که میان دل خود داشته ایم
از غم غارت ارباب، کماکان داریم

نعل، خوش یُمن نبوده است، بدانید که ما
دل پُر از سُم و از نعل ستوران داریم

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۰۳
عبدالرقیه

مژده ای منتظران مقصد و مقصود رسید

معدن رحمت و خیر و کرم و جود رسید

 

کاش روزی برسد تا که ببینیم همه

از سوی کعبه ی حق مهدی موعود رسید

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۴۶
عبدالرقیه

نام بلندش نقل هر منبر علی اکبر
در آسمان معرفت، اختر علی اکبر
از ساکنان عرش بالاتر، علی اکبر
نور خدا را خوب بنگر در علی اکبر
تا روز محشر رحمت حق بر علی اکبر

چشم فلک هرگز ندیده مثل و همتایش
آورده با خود خنده را، بر وجه بابایش
دل بُرده از آل عبا با روی زیبایش
بر بیت بابایش شده زیور علی اکبر
تا روز محشر رحمت حق بر علی اکبر

دلداده ی حیدر شدن، توحید یعنی این
مست از می کوثر شدن، توحید یعنی این
عبد علی اکبر شدن، توحید یعنی این
در ذات حق ممسوس چون حیدر، علی اکبر
تا روز محشر رحمت حق بر علی اکبر

یاد زیارت عقل را برده است از هوشم
دلتنگ آغوش حرم گردیده آغوشم
مستِ می ساقی پایین پای شش گوشه ام
همچون علی شد ساقی کوثر، علی اکبر
تا روز محشر رحمت حق بر علی اکبر

در معرکه باشد سراسر معنی غیرت
وقت رجز خوانیِ او دشمن کند حیرت
در هیبت و در شوکت و در سیرت و صورت
عینا شده مانند پیغمبر علی اکبر
تا روز محشر رحمت حق بر علی اکبر

بر لب رسید از ترس، جان لشگر دشمن
افتاد رخنه در میان لشگر دشمن
بند آمد از وحشت، زبان لشگر دشمن
وقتی به میدان زد چو شیر نر علی اکبر
تا روز محشر رحمت حق بر علی اکبر

در کربلا جسم علی را لاله گون کردند
از روی مرکب پیکرش را واژگون کردند
چشم حسین بن علی را غرق خون کردند
شد مثل یاسِ رازقی پرپر علی اکبر
تا روز محشر رحمت حق بر علی اکبر

کارگاه شعر منتظران

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۹ ، ۱۸:۰۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، پنجم شعبان ۱۴۰۰

نزد کریمانِ دوعالم خوشه چینم
پای بساط اهل بیت از راغبینم
بر پنجم شعبان گره خورده است دینم
مدیون خیر و لطف زین العابدینم

از برکتش شد خانه ی مولایمان شاد
آمد علیِ دوم ارباب، سجاد

آمد به ما آموخت طرز بندگی را
پای مناجات و دعا، پایندگی را
آورد با خود راه و رسم زندگی را
آموخت با رفتار خود بخشندگی را

ایثار و بخشش در وجودش منجلی بود
کیسه به دوش نیمه شب، مثل علی بود

گَرد فراموشی ازین آیین زدوده
دین را دوباره با دعا احیا نموده
ابواب رحمت را سوی مردم گشوده
در هر مناجاتش، گریز روضه بوده

با سجده هایش خلق را دلگرم می کرد
سنگ دل هر غافلی را نرم می کرد

تابید نورش، بازتابش شد صحیفه
خیر کثیرِ آفتابش شد صحیفه
پیغمبری کرد و کتابش شد صحیفه
ارکان ناب انقلابش شد صحیفه

دل های ما را با مناجاتش تکان داد
راه خدا را با ابوحمزه نشان داد

از سجده هایش روح ایمان، جان گرفته
با گریه هایش، دین سر و سامان گرفته
از یک دعای نوکرش، باران گرفته
با مادر او آبرو ایران گرفته

لطفی ندارد روزی ام بی شهربانو
دست من و احسانِ بی بی شهربانو

کار جهادی کرد و دین را تقویت کرد
خیلی غلام، آقا خرید و تربیت کرد
نسبت به داغ کربلا با معرفت کرد
با روضه، هر جامانده را خوش عاقبت کرد

خیره به ظرف آب می شد، تشنه می ماند
از کام بابایش همیشه روضه می خواند

با روضه اش تا سال های سال، می سوخت
یاد لباس خونی و پامال، می سوخت
یاد تن بی سر، ته گودال، می سوخت
یک عمر یاد غارت اطفال، می سوخت

با گریه اش تبلیغ کرد و کم نیاورد
با گریه اش ما نوکران را گریه کن کرد

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۴۱
عبدالرقیه

ِمی برای همه ی اهل خرابات رسید
روح بر پیکر بی جان عبادات رسید
مژده بر اهل جهان قبله ی حاجات رسید
روی دست شه ما شاه کرامات رسید 
مژده میلاد علمدار مناجات رسید

 

سحر پنجم شعبان مه شعبان آمد
پنجم ماه چرا ماه نمایان آمد؟!
با لبی خنده کنان جان حسین جان آمد
با نمایان شدنش عشق به اثبات رسید
مژده میلاد علمدار مناجات رسید

 

باز هم خنده به روی لب ارباب آمد 
حضرت خون خدا را خلفی ناب آمد
آن که زد طعنه به رخساره ی مهتاب آمد
بعد بابا به زمین محیی اموات رسید
مژده میلاد علمدار مناجات رسید

 

روی دستان پدر عین قمر در قمر است
رازق اشک وبکا ء عاشق اهل سحر است
هم ابوحمزه و هم صاحب خمسه عشر است
بنده ی حضرت حق روح اطاعات رسید
مژده میلاد علمدار مناجات رسید

 

سیرت او نبوی صورت اومادری است
چهره ی او حسنی صولت او حیدری است
هیبتش مثل حسین بن علی محشری است
شکر بر حضرت حق سرور سادات رسید
مژده میلاد علمدار مناجات رسید

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۵۲
مجتبی قاسمی

دانلود بخشی از صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

تو کیستی که حرمت اسلام بند توست
معصوم، مستِ وصف مقام بلند توست

بدو تولدت چه شد ای ماه هل اتی
بوسه به دست های تو زد شاه لافتی

تو کیستی که معرفتت عین واجب است
دستت به دست فاطمه روز محاسبه است

ای عبد صالحی که شدی منتهای عرش
رفعت گرفت ذکر تو در ماورای عرش

در دل به جز "علی" به کسی جا نداده ای
نزد "احد" به گفتن "دو" پا نداده ای

ممسوس ذات بی بدل پنج تن شدی
هر لحظه جان فدای حسین و حسن شدی

روز جمل کنار حسن تا قدم زدی
آرایش سپاه جمل را بهم زدی

یک عمر می شود‌ شهدا در تحیرند
بر جایگاه اُخروی ات غبطه می خورند

ماه بلند نیمه شب این قبیله ای
فخرت همین بس است، کفیل عقیله ای

تسلیم محض بودی و حرفی نداشتی
حرف حسین را روی چشمت گذاشتی

ای قله ی کرامتِ بی وصف و دامنه
هستند ریزه خوار عطایت، ارامنه

بی گوهر ولایت تو می شوم ذلیل
باب الحوائجِ همه ی خلق، الدخیل

عقده گشای هر گرهِ کارهای ما
ای آخرین امید گرفتارهای ما

صحنت همیشه ملجأ و کهف امان ماست
نامت تسلی دل صاحب زمان ماست

هر وصفی از وفا و مرامت شنیده ام
در تکه پاره های امان نامه دیده ام

معصوم ها به پای غمت گریه می کنند
بر چوب سالم علمت گریه می کنند

بین فرات رفتی و لب هات تشنه ماند
جسمت میان لشکری از تیر و دشنه ماند

بر چشم های ناز تو چشم حسود خورد
در علقمه به چهره ی ماهت، عمود خورد

شرمندگی، تمام وجود تو را گرفت
وقتی که تیر حرمله، در مشک جا گرفت

پای حسین ماندی و نقش زمین شدی
یک عمر فخر مادرت ام البنین شدی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۹ ، ۱۰:۲۱
عبدالرقیه

بعد سرما بهار می آید

لطف پروردگار می آید

بی قراری؟ قرار می آید

به سر این انتظار می آید

 

جام اعلاتری دهید امشب

باده ی کوثری دهید امشب

مژده بر عسکری دهید امشب

دلبرِ گل عذار می آید

 

عید موعودِ نیمه ی شعبان

روز مسعودِ نیمه ی شعبان

برکت و جودِ نیمه ی شعبان

ناجی روزگار می آید

 

پسر نرجس، آفتاب زمین

بهجت و شور هر دل غمگین

آرزوی تمام صدیقین

نور لیل و نهار می آید

 

مهر جانانِ خود نگه دارید

در دل، ایمان خود نگه دارید

عهد و پیمان خود نگه دارید

مرد باشیم، یار می آید

 

لحظه لحظه گناه من را دید

واسطه شد، خدا مرا بخشید

باز چشم از معاصی ام پوشید

با بدی ام کنار می آید

 

دیده ام اشک بار می بیند

همه را جز نگار می بیند

مثل یعقوب، تار می بیند

مرهمِ چشم تار می آید

 

از کرامات حضرتش خجلم

مِهر خود ریخت بینِ آب و گلم

نخلِ خشکیده ی کویرِ دلم...

...با نگاهش به بار می آید

 

شده قلبم به ذکر او مأنوس

مُحرمش نیستم هزار افسوس

خسته ام از فراق، نه مأیوس

مژده بر دل، نگار می آید

 

چهره اش انعکاسی از مادر

روی دوشش عبای پیغمبر

بر سر خود عمامه ی حیدر

یار با اقتدار می آید

 

هیبتش مثل هیبت زهرا

وارث نور عصمت زهرا

باز با یادِ غربت زهرا...

... بر دل او فشار می آید

 

می شود دولتش به نام حسین

سر دهد در جهان، پیام حسین

می رسد روز انتقام حسین

صاحب ذوالفقار می آید 

 

روضه با آه و ناله می خواند

روضه از باغ لاله می خواند

گر که از آن سه ساله می خواند

چشم ما هم به کار می آید

 

یاد عمه رقیه و حالش

یاد آتش گرفتنِ بالش

یاد حال کنار گودالش

اشک، بی اختیار می آید

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۵۲
عبدالرقیه

مهدی ام ختم تمام اوصیاء

آخرین حجت منم بر ماسوا

 

آمدم با عشقِ حق سوی زمین

بر لبم آیات قران مبین

 

نقش جاء الحق به بازوی من است

فاتح خیبر دعا گوی من است

 

عمه ام تا که در آغوشم کشید

خنده ای زد پیش بابایم رسید

 

تا پدر قنداقه ی من را گرفت

نغمه ی زهرائیش بالا گرفت:

 

" آمدی جان پدر خوش آمدی

پیش ما ای منتظَر خوش آمدی

 

انتظارت را پیمبر می کشید

مادرم در انتظار تو خمید

 

بین آن دیوار و در خوانده تو را

غرق خون فرمود ای مهدی بیا

 

جدّ عطشانم میان قتلگاه

نام تو می برد با صد سوز و آه

 

عمه ام زینب تو را میزد صدا 

روی تل تا دید اصل ماجرا "

 

نیمه ی شعبان سحر غوغا شده

شرک و کفر از مقدمم رسوا شده

 

نام من گردید سوگند خدا

با وجودم فخر دارد مصطفی

 

انبیا از آدم و خاتم همه

برده اند اسم مرا بی واهمه

 

سال ها در انتظارم اولیا

ندبه ها کردند بر سجاده ها

 

در زمین آدم رسید و گریه کرد

در فراقم ندبه کرد و مویه کرد

 

نوح هم در انتظارم پیر شد

از تمام اهل دنیا سیر شد

 

خضر از شوق وصالم زنده ماند

تا ببیند روی من پاینده ماند

 

در دل آتش نشسته چون خلیل

منتقم را خواست از حیّ جلیل

 

قبله ی کعبه منم از ابتدا

بر تمام اهل بیتم مقتدا

 

چشم عالم منتظر بر عدل من

نام من بردند کل مرد و زن

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۳۲
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

عشاق دلخوشند به دنیا نداشتن

پرواز می کنند فقط با نداشتن

 

وقت نزول درد و محن شکر می کنند

هستند شُهره بر اگر اما نداشتن

 

باید برای غفلت خود چاره ای کنیم

رسوایی است آخرِ تقوا نداشتن

 

رنجیده شد امام زمان بارها ز ما

بس نیست فکر یوسف زهرا نداشتن؟!

 

مثل یتیم گم شده ای زار می زنیم

باید چه کرد با غم مولا نداشتن؟!

 

بیمارهای دردِ جدایی دلبریم

خسته شدیم ما ز مداوا نداشتن

 

بر زائران کرب و بلا غبطه می خوریم

خسران واقعی است حرم را نداشتن

 

تنها دلیل خجلت باران شده همین

بهر حسین، آبِ گوارا نداشتن

 

از تشنگی زمین و سما می شود دخان

این است ختم ماتم سقا نداشتن

 

آنقدر نیزه خورد که روضه رسید به

دیگر برای بوسه زدن جا نداشتن

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۰۹
عبدالرقیه

امشب از سوی خدا رحمت به ما نازل شده

غیر روی یار این دل از همه غافل شده

قلب ما بر طفل بیت عسکری مایل شده

بر محبان علی لطف خدا شامل شده

 

نیمه ی شعبان رسید و عید مستان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

جبرئیل از سوی حق با عشق آوردت سلام

آرزوی هر ولی این که شود بر تو غلام

نامتان برده نبی با منزلت با احترام

ای برای اوصیا نامت شده حسن ختام

 

فاش می گویم امیر می پرستان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

نیمه ی ماه نبی ماه علی گشته عیان 

مست او از قبل میلادش همه مستضعفان

با قدومش فخر دارد این زمین بر آسمان

کرد جاری آیه ی قران به ناگه بر زبان

 

ساقی میخانه ی قران نمایان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

آمده تا که بگیرد در دو دستش ذوالفقار

آیه ی قران به بازویش نوشته کردگار

عدل تنها با وجود اوست گردد ماندگار

باغ پاییز جهان با مقدمش گشته بهار

 

بر تمامی دو عالم روح و ریحان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

آمده با یا علی دین نبی احیا کند

آمده تا دشمنان مرتضی رسوا کند

آمده تا عدل را حاکم بر این دنیا کند

قامت مستکبرین را با نگاهش تا کند

 

بهر اجرای تمام حکم قرآن آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

من بهار زندگی ام نیست جز میلادتان

یک کویر مرده بودم گشته ام آبادتان

عشق بازی می کنم هر صبح و شب با یادتان

زنده ماندم تا ببینم لحظه ی میعادتان

 

بر تمام دردها دارو و درمان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

 

ای نسیم رحمت حق بر تمام عالمین

آمدی تا که شوی بر مرتضی نور دو عین

نام تو برده امام عسکری با شور و شین

بارها خوانده تو را در قتلگه جدت حسین

 

منتقم از دشمنان شاه عطشان آمده

انتظار فاطمه دیگر به پایان آمده

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۵:۰۱
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

ای خیر ناله ی سحری صاحب الزمان

از درد ما که باخبری صاحب الزمان

 

ما ندبه های پشت سر مرکب توایم

پایان راه در به دری صاحب الزمان

 

دیدی نیامدی و نشد زائرت شویم؟!

شد عمر بی وفا سپری صاحب الزمان

 

عید آمده به سائل خود سر نمی زنی؟!

ای که امید چشم تری صاحب الزمان

 

عیدی ما رضایت و بخشیدن شماست

ما را نمی شود بخری صاحب الزمان؟!

 

حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است

بر یک نگاه مختصری صاحب الزمان

 

ثابت قدم شدن درِ این خانه با شماست

آقای سامرا نظری صاحب الزمان

 

امشب دعا به حال دل تنگ ما نما

از کربلا که میگذری صاحب الزمان

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۶ ، ۲۲:۵۵
عبدالرقیه

#سرود

 

سبک سرود

دلم از شور و شعف باز شده آگاه

نیمه ی شعبان رسید و اومد از راه

میریزن ملائکه گلای نرگس

رسیده از آسمون بقیة الله

 

آقاجون برگرد دلامون پر غمه

آقاجون برگرد بی تو مردیم همه

خیلی محتاجیم به نگاه شما

آقاجون برگرد پسر فاطمه

 

با ذکر یا مهدی، قلبم پر شعف شد

مرغ سینه ی من، راهی نجف شد

 

ذکر یا لثارات، ذکر رو لباته

علم علمدار، روی شونه هاته

 

آقای من بیا، یابن الحسن بیا

__________

 

سامرا ستاره بارون شده امشب

غصه از سینه ها بیرون شده امشب

حضرت عسکری و حضرت نرجس

لباشون با شادی خندون شده امشب

 

آقاجون برگرد نوه ی مرتضی

آقاجون برگرد سوره ی هل اتی

ندیدیم آخر، تربت مادرت

آقاجون برگرد تا بشه بر ملا

 

ایشالا به زودی، میلرزه سعودی

می گیری تقاص از، بت های یهودی

 

ذکر یا لثارات، ذکر رو لباته

علم علمدار، روی شونه هاته

 

آقای من بیا، یابن الحسن بیا

______

 

تو که قبله ی تموم عالمینی

بدجوری اسیر تربت حسینی

تو شب زیارت مخصوص ارباب

من یقین دارم تو بین الحرمینی

 

یا اباصالح، ذکر جد شما

یا اباصالح، خوانده زینب تو را

وا شده حتی، با همین نغمه ی

یا اباصالح، گره انبیا

 

 

 

ذکر یا لثارات، ذکر رو لباته

علم علمدار، روی شونه هاته

 

آقای من بیا، یابن الحسن بیا

 

حاج مجتبی قاسمی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۵۹
عبدالرقیه

منم امید پیمبر، ستاره ی مادر

نهم پسر به حسین و سلاله ی حیدر

 

منم که لیله ی قدر نهان طاهایم

عصاره ی نبی مرتضی و زهرایم

 

اگر که احمد مختار گشته ختم رسل

 منم کسی که گرفته مدال خاتم کل

 

شدم به عترت احمد نشان حسن ختام

منم که جمع خصالم به اهل بیت عظام

 

نوید آمدنم را پیمبران دادند

امید وصل مرا بر همه جهان دادند

 

پیمبران اولوالعزم وصف من گفتند

در آرزوی وصالم به خاک غم خفتند

 

به نوح در دل طوفان رسید وعده ی من

چو خضر آب بقا خورد گشته بنده ی من

 

به یوسف از حسناتم به چاه گفته خدا

و یونس از دل دریا شنید وصف مرا

 

خلیل در دل آتش به یاد من افتاد

کلیم نام مرا بین نیل سر می داد

 

در انتظار من عیسی به آسمان پر زد

به عرش حضرت خاتم به عشق من سر زد

 

منم که وصف جمالم بیان نموده رسول

منم که منتقمم بر گلایه های بتول

 

به خطبه های مکرر علی مرا خوانده

برای رؤیتم از دیده اشک افشانده

 

به آب لب نزد و تشنه شاه کرب و بلا

میان قتلگه و زیر دشنه خواند مرا

 

شنید نام مرا چون رضا ز جا برخواست

ز درگه احدیت ظهور من را خواست

 

به سوره ها و به آیات حق شدم توصیف

محبتم به همه انبیا شده تکلیف

 

به عشق من همه افلاک دست بر کارند

تمام خلقت حق انتظار من دارند

 

به یمن من به زمین رزقِ خلق می بارد

به وقت موهبتش حق نظر به من دارد

 

منم ذخیره ی معبود در زمان شما

منم مدافع ایمان و حرز جان شما

 

رسید نیمه ی شعبان و آمدم دنیا

دعا کنید ظهورم ز خالق یکتا

 

حاج مجتبی قاسمی

۹۵/۲

 
۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۳
مجتبی قاسمی

بدون عشق تمام وجودم افسرده است

بدون عشق دلم مثل پیکری مرده است

 

چه می شود که کریمان به داد من برسند؟

چرا که باغ دلم از گناه پژمرده است

 

منم جوانم و بد جور بر زمین خوردم

سرم به سنگ، سرِ خوابِ غفلتم خورده است

 

نمی شود بشود عبد خانه ی ارباب

به شاهزاده دلش را کسی که نسپرده است

 

من آمدم که غلامش شوم ولی دیدم

کریم بود و مرا تا خود خدا برده است

 

خوشم نشسته به عرش دلم علی اکبر

نشان عاشقی یار بر دلم خورده است

 

نشسته ام که برای رضایت حیدر

بخوانم از نوه ی فاطمه، علی اکبر

 

اجازه هست که میخانه را بهم بزنم؟

دم از رسیدن مولود محترم بزنم؟

 

اجازه هست بیافتم به آستانه و بعد

به زیر قبه و پایین پا قدم بزنم؟

 

همیشه کار من افتاده با علی اکبر

چگونه حرف از این شاهزاده کم بزنم

 

بدون دوست، مُخیر به آب لب نزنم

کنار دوست ولی باده پشت هم بزنم

 

غلام هستم و پس حق بده که در گوشم

نشان حلقه ی ارباب ذوالکرم بزنم

 

کسی که بوسه زده روز و شب به دست حسین

به زیر پاش فقط بوسه می برم بزنم

 

خصال و وصفِ کمالش محمدی است، علی

جمال و نور هلالش محمدی است، علی

 

اذان بگو که مسیحا شوی علی اکبر

مسیح عالم بالا شوی علی اکبر

 

 رجز بخوان وسط کارزار تا این که

دلیل بهجت لیلا شوی علی اکبر

 

دعای ام بنین بوده که میان نبرد

قرین حضرت سقا شوی علی اکبر

 

رقابتی است که قبل از عمو بیایی و

رکاب زینب کبری شوی علی اکبر

 

بمان کنار پدر تا که نیرویش باشی

عصای پیری بابا شوی علی اکبر

 

از این نسیمِ گل یاس پهلویت پیداست

شبیه حضرت زهرا شوی علی اکبر

 

خودت کمک بده هر طور می شود به حسین

درون سطح عبا جا شوی علی اکبر

 

هنوز جای لبت بر لب پدر مانده

ببین کنار تنت "...بَعْدَکَ الْعَفٰا" خوانده

 

محمد جواد شیرازی

۹۵/۲

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۴۰
عبدالرقیه

السلام علی علیِّ بن الحسین

 

ماندم کنار ارباب پایینِ پای ارباب

از بس که هست نایاب پایینِ پای ارباب

 

قلبش رود به تاراج گویا که رفته معراج...

...مَن زارَ اِبن الارباب پایینِ پای ارباب

 

امشب عجیب مستم ساقی گرفته دستم

نوشیده ام میِ ناب پایینِ پای ارباب

 

شبه پیمبر آمد هم نام حیدر آمد

امشب شده چومهتاب پایینِ پای ارباب

 

هستم فقیر و نوکر عبد علیِ اکبر 

سجده کنم از این باب پایینِ پای ارباب

 

کلّ حرم بهشت است اما همیشه روی...

...دیوارِ خانه شد قاب پایینِ پای ارباب

 

بیچاره ام...فقیرم ...خیلی خدا حقیرم

بیچاره را تو دریاب پایینِ پای ارباب

 

بر من شده است روشن کرده بروز قطعا  

این اسم ذاتِ وهّاب پایینِ پای ارباب

 

من از بهشت سیرم کرده حرم اسیرم

هستم خراب و بی تاب پایینِ پای ارباب

 

«در کوی نیک نامان ما را گذر ندادند»

ما را بَرید در خواب پایینِ پای ارباب

 

شد کشته ارباً اربا در خون عزیز لیلا

از غصه می شوم آب پایینِ پای ارباب

 

یک روز پای عهدی تحت لوای مهدی 

حاضر شوند اصحاب پایینِ پای ارباب

 

مهدی علی قاسمی

 
۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۲۶
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رستمی

 

آغاز می کنم سخنم را به نام ماه

دم می زنم دوباره ز لطف مدام ماه

 

سر می زنم به دور سرایش تمام سال

شعبان که می شود به خدا در تمام ماه...

 

...خیره به دست رازق باب الحوائجم

چون دست گیری است فقط در مرام ماه

 

فردا که می رسد همگی غبطه می خورند

هم اولیاء و هم شهدا بر مقام ماه

 

در سجده خواستم که در این شام با شکوه

کلب سرای دوست شوم یا غلام ماه

 

دار و ندار خود همه را بذل می کنم

هر بنده را مرید ابالفضل می کنم

 

تا که صدای شیر دلاور شنیده شد

لبخند بر لب اسدالله دیده شد

 

تبریک را به حضرت ام البنین بگو

کوه ادب ز کوه ادب آفریده شد

 

با صد امید ارمنی آمد به مجلسش

عباس مشتری است، یقین کن خریده شد

 

این چشم کال ما به نوایی نمی رسید

با آب مشک حضرت ساقی رسیده شد

 

کف می زنیم و باز کمی گریه می کنیم

دیوانگی ما به کجاها کشیده شد

 

دینم کنار ماه فقط کامل است و بس

صحن دلم به نام ابوفاضل است و بس

 

عمری دخیل و سائل کاشانه ات شدیم

مست از سبوی کوثر میخانه ات شدیم

 

از بس به ما بزرگی و شوکت رسانده ای

معتاد بر مواهب پیمانه ات شدیم

 

ما پست ها کجا... تو کجا... پس خودت بگو

اصلا چه شد که ما همه دیوانه ات شدیم؟!

 

حاشا به تو اگر که مریض از درت رویم

امشب که جمع، بین شفاخانه ات شدیم

 

آتش بزن تو این همه پَر را کنار خود

حالا که شمعی و همه پروانه ات شدیم

 

بالای کعبه خطبه بخوان بنده ات شویم

ما آمدیم تا که پناهنده ات شویم

 

در کاروان عشق سپاه عقیله ای

این روزها محافظ راه عقیله ای

 

در لفظ عام اگر چه که ماه قبیله ای

اما علی الخصوص تو ماه عقیله ای

 

در این مسیر قوت قلب رقیه ای

در این مسیر ضربِ سلاح عقیله ای

 

فکر کسی به هتک حریمش نمی رسد

تا علت شکوه نگاه عقیله ای

 

گیرم که روی نیزه رَوی باز حیدری

در مجلس یزید، پناه عقیله ای

 

ای تو رکاب زینت بیت ابوتراب

آبی بریز، تشنه شده کودک رباب

 

محمد جواد شیرازی

۹۵/۲

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۰۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج مجتبی قاسمی

 

السلام علیک یا اباعبدالله

 

حال ما را گاه گاهی باده می ریزد به هم

گاه گاهی تربت سجاده می ریزد به هم

 

هر کجایی می رسم می گویم از آقایی اش

عالمی را عبد نوکر زاده می ریزد به هم

 

در گذرگاهش کمی پیراهنش خاکی شده

عابران را عطر سیب جاده می ریزد به هم

 

گاه از بس که سرم را سوی پایش می کشم

حلقه های دور این قلاده می ریزد به هم

 

در رحِم از بس انا العطشان انا المظلوم گفت

مادرش را روضه های ساده می ریزد به هم

 

از غم زهرا دل احمد، دل حیدر گرفت

از غمش هر عاشق دل داده می ریزد به هم

 

نیمه شعبان... کربلا... من را نینداز از قلم

مجلسی را از قلم افتاده می ریزد به هم

 

راهی ام کن از نجف با عطر سیب کربلا

سوی وادی جنون، صحن غریب کربلا

 

 

پشت درب خانه ات سر می زنم تا وقت هست

سر به میخانه مکرر می زنم تا وقت هست

 

با پر و بال شکسته روی خاک افتاده ام

دور این گهواره پر پر می زنم تا وقت هست

 

من حسینی هستم و بر سینه ام در هر کجا

مهر و سنگ عشق دلبر می زنم تا وقت هست

 

نان نمی خواهم خودت از پشت در بیرون بیا

بی حیایم پشت هم در می زنم تا وقت هست

 

این بزرگی های تو من را موحد کرده است

حرف از "اللهُ اکبر" می زنم تا وقت هست

 

تا سحر بر عاشقانت جام کوثر می دهند

پس شراب از جام کوثر می زنم تا وقت هست

 

تا که بر حال من هجران زده رحمی کنی

به جنون خود را من آخر می زنم تا وقت هست

 

روسیاهم، پستم و بی ارزشم ای پادشاه

می نشینم پشت این خانه به امید نگاه

 

محمد جواد شیرازی

۹۵/۲

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۲۸
عبدالرقیه

صل الله علیک یا بقیة الله

 

باده ز دست ساقی امشب چشیدنی است!

ناز نگارزاده ی امشب خریدنی است!

امشب جمال یوسف زهرا چه دیدنی است!

از اهل عشق وصف جمالش شنیدنی است :

 

او دلبری است کز همه ی دلبران سر است

از نسل و از سلاله ی ساقی کوثر است

 

ای وارث علوم پیمبر خوش آمدی

ای صاحب شجاعت حیدر خوش آمدی

امّیدِ قلب حضرت مادر خوش آمدی

صاحب زمان! حضرت دلبر خوش آمدی!

 

جنت ز عطر و بوی تو آقا معطر است

از یمن مقدمت همه عالم منور است

 

ایران که هیچ،کل جهان کشور شماست!

اصلا تمام إنس و ملَک لشکر شماست

سردار قدس کشور ما قنبر شماست

سید علی خامنه ای اشتر شماست

 

“بی شک امید و رهبر سید علی تویی“

پشت و پناه و یاور سید علی تویی

 

دیگر در این بساطِ دلِ من جز آه نیست

دیگر کسی شبیه منِ رو سیاه نیست

در نامه ام به غیر خطا و گناه نیست

امّید من به غیر نگاه تو شاه نیست

 

من را بخر برای خودت یابن فاطمه

با خود ببر برای خودت یابن فاطمه

 

تنها ترین مسافر صحرا ظهور کن

آرامش و قرار دل ما ظهور کن

آقا بیا به خاطر زهرا ظهور کن

اصلا بحق زینب کبری ظهور کن

 

هر صبح و هر مساء تو گریان زینبی

خود گفته ای به ما که پریشان زینبی

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۳۸
علی سپهری

السلام علیک یا زین العابدین

 

ساقی ز پشت پرده ، تا که برون شد امشب

مستی عاشقان از حدش فزون شد امشب

چشم خمار و مستم یکباره خون شد امشب

بعد از دو شب گدایی وقت جنون شد امشب

 

ساقی بریز باده نور دو عین آمد

مژده که عشق ارباب ابن الحسین آمد

 

باران لطف ایزد امشب دوباره بارید

زین العباد آمد ، شیطان دوباره نالید !

نور جمالش اول بر مادرش درخشید

بعدش رسید دست بابا حسین ، خندید !

 

از یمن مقدم او قلب حسین شاد است

کوری دشمنانش نامش علی نهاده است !

 

پیغمبران مرسل محتاج بر عطایش

جان هزار عاشق قربانی و فدایش

عاجز شده زبان ها از مدح و از ثنایش

ما را بس است امشب قدری ز خاک پایش

 

او مظهر صفات رحمانی خدا شد

آقاترین مردم هم سفره با گدا شد

 

زین العباد بود و آقای ساجدین شد

او اسوه و امام و مقصود زاهدین شد

شمع و چراغ ایزد در بین عابدین شد

حرف تمام مردم در بین مسجد این شد :

 

گرچه ولای او شد شرط قبول طاعات

قوت شبش همیشه شد گریه و مناجات

 

بعد از پدر همیشه گریان کربلا بود

گریان برای شاه عریان کربلا بود

هر روز و شب به یاد عطشان کربلا بود

بعد از پدر پناه طفلان کربلا بود

 

در بین شام و کوفه آقا چه ها کشیده

زخم زبان و دشنام از دشمنان شنیده

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۶
علی سپهری

امشب ز دل میکده پیمانه رسیده

 

جبریل خبر کرده که دردانه رسیده

 

هر کس که به پشت در میخانه رسیده

 

از زیر لبش ناله ی مستانه رسیده :

 

جز ساقی خود با همه بیگانه ام امشب

 

"زنجیر بیارید که دیوانه ام امشب"

 

هر کس که شده عاشق دلدار بیاید

 

هر غمزده ی بی کس و بی یار بیاید

 

گویید به هر عبد گنهکار بیاید

 

ابلیس طمع کرده که این بار بیاید!

 

فطرس به تمنای نگاهی شده راهی

 

پر سوخته تا درگه شاهی شده راهی

 

تا دیده نبی آن رخ تابنده و مه رو

 

گل کرده به روی لب او نغمه ی یاهو!

 

دل برده پسر از پدرش با خم ابرو

 

از یمن قدومش شده در عرش هیاهو

 

او مظهر تابنده ی احسان قدیم است

 

الحق که حسین است!رحیم است و کریم است

 

عاشق همه جا ذکر لبش نام حسین است

 

ورد سحر و نان شبش نام حسین است

 

چشمش که بگرید سببش نام حسین است

 

اصلا همه ی تاب و تبش نام حسین است

 

با اسم حسین است که دردم شده درمان

 

با ذکر حسین است شفا بحر مریضان

 

هم در حرمش ذکر و دعا مست کننده است

 

هم تربت قبرش به خدا مست کننده است

 

عطر حرم کرب و بلا مست کننده است

 

مثل سحر صحن رضا مست کننده است

 

مستانه بخواهید که دلدار رسیده

 

عشق نبی و حیدر کرار رسیده

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۲
علی سپهری

جامِ مِی عشاق پر از باده ی ناب است

این مستی بی سابقه تقصیر شراب است

هر کس که خمار است و پریشان و خراب است

بر او ز دل میکده اینگونه خطاب است :

 

برخیز و بیا بر در میخانه ی عباس

مِی سر کش و عاشق شو و دیوانه ی عباس

 

از عرش هوادار حسین آمده دنیا

سقا و علمدار حسین آمده دنیا

عباس به دیدار حسین آمده دنیا

می گفت علی یار حسین آمده دنیا

 

او حیدر ثانی و سپهدار حسین است

صاحب علم و ساقی و سردار حسین است

 

بر عرش برین حضرت عباس نگین است

نامش همه جا زمزمه ی اهل یقین است

دریای ادب بود و دلیلش فقط این است :

اول پسر و شیر یل اُم بنین است

 

مادر پدر و هستی نوکر به فدایش

ای کاش شود جان من آخر به فدایش

 

جز ساقی لب تشنه که دلدار ندارم !‌

جز حضرت عباس خریدار ندارم

" گیرم بخرندم به کسی کار ندارم "‌

از نوکری درگه او عار ندارم

 

من کلب سرای حرمش بوده و هستم

محتاج عطا و کرمش بوده و هستم 

 

باز این دل من پر زده تا صحن و سرایش

جانم به فدای سحر کرب و بلایش

ای کاش که آقا بگذارد که گدایش

یک شب بشود زائر ایوان طلایش

 

تا حشر گرفتار علمدار حسینیم

دلسوخته از دوری بین الحرمینیم

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۰:۳۳
علی سپهری

«السَّلامُ علیکَ حین تَحمَدُ و تَستَغفِر»

 

امشب دوباره مست شدم در هوای تو

امشب دوباره شعر سرودم برای تو

 

مجنونم و جنون من از حد گذشته است

من حاضرم که سر بدهم در هوای تو

 

یک عمر آمدم درِ میخانه ، ای حبیب

کی می شود که من بشوم آشنای تو؟

 

این جشن ها بدون شما گریه آور است

ساقی! میان میکده خالیست جای تو

 

آقا بیا که نیمه ی شعبان رسیده است

دل بسته ایم بر کرم و بر عطای تو

 

حالم بد است و منّت درمان نمی کشم

خود را کشانده ام دمِ مهمانسرای تو

 

از یمن مقدت قلم عفو را کشید...

...بر جرم شیعیان تو امشب خدای تو

 

رحمت بر آن کسی که شده سائل شما

رحمت بر آن که کرد مرا مبتلای تو

 

قربانی رَهَت پدر و مادرم شوند

اصلا تمام زندگی من فدای تو

 

ابلیس هم دوباره شود سر به راه اگر...

...امشب رسد به او برکات دعای تو

 

آیا شود که زنده بمانیم و بشنویم

آید ز سمت خانه ی کعبه صدای تو؟

 

در وقت مرگ منتظر مقدم توام

شاید شود که بوسه زنم من به پای تو

 

وقتی همیشه گریه بر ارباب می کنی

پس واجب است گریه کنم پا به پای تو

 

مهدی علی قاسمی ۹۴/۳/۱۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۱
مهدی علی قاسمی

باید که از زمین و زمان دلبری کنی

نامت نهاده اند علی، سروری کنی

 

پروانه ی دلم به تمنای شعله ات

بالش گشوده است که خاکستری کنی

 

بد نیست ای نگار بیایی و لحظه ای

فکری به تنگدستی این مشتری کنی

 

خاتم اگر نبود محمد به انبیاء

جا داشت بین خلق که پیغمبری کنی

 

از مأذنه صدای اذانت رسیده است

تحریر میزنی ز پدر دلبری کنی

 

مفتاح بندگی است اذانی که گفته ای

‌"الله اکبری" که "علی اکبری" کنی

 

فریاد کن به مأذنه "حق مرتضی علی است"‌

تا اهل شهر را همگی حیدری کنی

 

امشب بیا به حال دلم یک نظاره کن

امشب بیا که باز گدا پروری کنی

 

از کودکی همیشه به من گفته مادرم:‌

باید برای آل علی نوکری کنی

 

شرمنده ام که خار، ثناگوی گل شده است

رسمِ شماست این که گدا را جَری کنی

 

محمد جواد شیرازی

۹۴/۳/۹

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۴ ، ۰۴:۱۳
عبدالرقیه

السلام علیکَ یا اول

السلام علیکَ یا آخِر

السلام علیکَ یا باطن

السلام علیکَ یا ظاهِر

 

با همین اشک شوق بر کاغذ

می نویسم امامِ من سجاد

با صدای بلند می گویم

عشقِ شیعه ، ابالحسن .‌.. سجاد

 

من فقیرم ولی به رسم ادب

زندگی ام همه برای شما

خون ناقابلم که هیچ آقا

پدر و مادرم فدای شما

 

پدر و مادر تو را آقا

دوست دارم خودت که میدانی

پدرت فخر عالمین است و

مادرت بانویی است ایرانی

 

در میان مصیبتِ دنیا

تو زبان دعا به ما دادی

هر کجا کار ما گره خورده

یادِ ما ذکرِ ربنا دادی

 

آن کسانی که از شما دورند

بین زندان نفس محبوسند

شیعیانی که اهل دل هستند

با صحیفه همیشه مأنوسند

 

گل سجاده مستِ اذکارت

دل ما برده ای به یک غمزه

ای دمت گرم یاد ما بودی

یاد دادی به ما ابوحمزه

 

توشه باید گرفت در عالم

از مناجات راغبین شما

درِ توبه به روی ما باز است

با مناجات تائبین شما

 

در صلاة تو آمده ابلیس

شکل ماری تو را گزید اما

آنقدر محو ذات حق بودی

آخرش گفت : التماس دعا

 

نیمه شب ها به دوشتان کیسه

همه جا فکر سائلان بودی

ملجأ کودکان درمانده

بهر بیچارگان امان بودی

 

جان فدایت که بعد از عاشورا

کار تو بوده هر کجا گریه

آب می دیدی و دلت می سوخت

حافظ دین شدی تو با گریه

 

وقت ذبح چهارپا گفتی :

"آب خورده است این زبان بسته؟

پدرم گفته بود أنا العطشان

با نوک نیزه شد دهان بسته"

 

دست خالی رسیدم و دارم

چشم، بر رحمت قدیم شما

بعد عمری مزارتان خاکی است

بی حرم، قلبِ ما حریم شما

 

محمد جواد شیرازی _ 94/3/1

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۳
عبدالرقیه

عباس عاشقی است که همتا نداشته

کس تاب درک عاشقی اش را نداشته

 

محرابِ ابروان ابالفضل قبله است

گیرم که شهر ، صحنِ مصلا نداشته

 

از جای مهرِ روی جبینش مشخص است

شب ها به جز عبادت و نجوا نداشته

 

علامه بود ، آیت حق بود او ولی

نزد حسین ، دست به فتوا نداشته

 

باب الحسین گشته و کس جز طریق او

راهی به سوی منزل آقا نداشته

 

مدحش همین بس است اگر هم که منصبی

جز نوکری زینب کبری نداشته

 

خُلق و مرام و معرفتش ارث مادری است

ام البنین به وصفِ ادب تا نداشته

 

یا مرتضی علی رجزش بود وقت جنگ

مثل پدر ز واقعه پروا نداشته

 

چون رعد ، بین جنگ سرِ کفر می زده

یعنی شکار وقت تقلا نداشته

 

هر کس که سر زده است به کویش نوشته است

در خانه اش به غیر بفرما نداشته

 

تأثیر تکه نان سر خوان نذری اش

دارُ الشفای حضرت عیسی نداشته

 

باور اگر نمی کنی ... از ارمنی بپرس

طوری شفا گرفته که حاشا نداشته

 

حتی خدا به قدر گدایان کوی او

شب زنده دار در شب احیا نداشته

 

رحمت به سائلی که ز دستان باده ریز

جز معرفت به دوست تقاضا نداشته

 

می خواستم زبان بگشایم به مدح او

ظرفم برای منقبتش جا نداشته

 

قبرش چقدر کوچک و تنگ است پس چرا؟!

سقا مگر که قامت رعنا نداشته؟

 

گفتند تشنه بود حسین و ... نخورد آب

عباس عاشقی است که همتا نداشته

 

مجمد جواد شیرازی

94/2/31

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۱
عبدالرقیه


 دستِ خالی را سرِ سالی به آقا بسپرش
شب، شبِ قدرِ فقیران است، کوچک نشمرش

هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند
یک به یک عبد و غلام و یک به یک روزی خورش

مادرش حبل المتین است و هدایت می شود...‌
‌...هرکسی کرده توسل بر نخی از چادرش

خانه ای که غالبا وقف حسینیه شود
بوی جنت می دهد هر قطعه و هر آجرش

نسخه ی درمانی ام بوده فقط کرب و بلا
چون شفا خوابیده در هر ذره و هر عنصرش

در نمک زار حرم آخر مرا پاکم کنید
حاجتم بسته به دریا نیست و آبِ کُرش

یا رب اصلا در جدایی از حسینت خیر نیست
پس سرِ قلاده ام را جز به آقا نسپرش

فاطمه جان لطف کن گستاخی من را ببخش
من که می دانم نبوده شعرهایم درخورش

محمد جواد شیرازی
۹۴/۲/۳۱

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۹
عبدالرقیه