سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با موضوع «ب/ تقسیم بر اساس تقویم قمری :: 9- رمضان :: مناجات عام :: مناجات با روضه امام کاظم» ثبت شده است

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب ۲۵ رمضان ۹۹

بر لب اهل مناجات و سحر جان می رسد
رفته رفته وقت مهمانی به پایان می رسد

عبد رسوا و گریزانی که هر جا رفته است
آخر مهمانی مولا، پشیمان می رسد

در شب قدرش، همه بستند بار خویش را
یک نفر جا مانده و با چشم گریان می رسد

تا گنهکاری، پشیمان از گناهش می شود
سوی او فورا خدا لبیک گویان می رسد

بر سر این سفره تا هستیم، بر دل های مان.‌‌..
دائما انوار لطف حی سبحان می رسد

سائل معرفت از بیت بتول و حیدریم
هرچه بر ما می رسد از لطف ایشان می رسد

تا که یک ذره فقط احساس غربت می کنیم
بر سر ما دست آقای خراسان می رسد

رزق آب و نان رعیت های این خانه فقط
از عطای سفره ی بابای سلطان می رسد

غربت موسی بن جعفر بر دلم آتش زند
تا که هر دفعه به گوشم اسم زندان می رسد

از رخ زرد و تن همچون خیالش شد عیان
ارث از مادر به اولادش فراوان می رسد

ساق پایش را چه کرده سندی ملعون مگر
تا به محراب دعا افتان و خیزان می رسد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۰:۲۹
عبدالرقیه

 عَظُمَ یا سَیدی اَمَلی وَسآءَ عَمَلی فَاَعْطِنی مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدارِ اَمَلی وَلا تُؤاخِذْنی بِاَسْوَءِ عَمَلی

 

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب ۲۴ رمضان ۹۸

 

وقت توبیخ نبین زشتی اعمالم را

وقت بخشش بنگر کثرت آمالم را

 

با تعمد دم در ماندم و داخل نشدم

تا که جویا بشوی لحظه ای احوالم را

 

با نظر سوی گناهان خودم، داد زدم

عفو کن این همه گستاخی و جنجالم را

 

کرمت زود رسید و به طمع افتادم

چشم پوشی بنما دوزخ افعالم را

 

زیر و رو کن دل من را، خبری در پیش است

خوانده ام قبل نبأ، سوره ی زلزالم را

 

با تسامُح، حسناتم دو سه مثقال شود

جلوه ای بخش خدا این دو سه مثقالم را

 

من زمینگیر گناهم، نجفم را بده زود

تا بمالم به حرم گوشه ای از بالم را

 

پیشکش کرده ام از روز ازل بهر حسین

پدر و مادر و جان و تن و اموالم را

 

باز هم لطف کریمانه ی موسی الکاظم

می دهد روزی پر برکت یکسالم را

 

جان فدایش که غریبانه میان زنجیر

گفت باید چه کنم درد سیهچالم را؟!

 

رد شود داغ جهان از جلوی چشمانم

تا تکانی بدهم ساق لگدمالم را

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۳۶
عبدالرقیه