سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب با موضوع «ب/ تقسیم بر اساس تقویم قمری :: 9- رمضان :: مناجات عام :: مناجات با روضه امیرالمؤمنین» ثبت شده است

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۲ ماه رمضان ۱۴۰۲

بهای عمر، هدر داده ام به ارزانی
چه سود و منفعتی دارد این پشیمانی؟!

گناهکار قدیمی شدم به درگاهت
خودت مقصری از بس قدیم الاحسانی

بس است خیره سری کردنم، مرا یارب...
به خویش وا مگذارم به کمتر از آنی

مؤاخذه کن و دادی بزن ولی دیگر
نگو که از من بی دست و پا گریزانی

بیا و بخششِ آواره را عقب ننداز
ببخش زود که تنگ است وقت مهمانی

گناه، رزق نجف رفتن مرا سوزاند
گناه کردم و پس داده ام چه تاوانی

بهشت چیست؟ نشستن به گوشه ای تنها
میان صحن نجف در هوای بارانی

دل شکسته بیا و بگو علی مددی
خیال کن که دوباره به زیر ایوانی

همیشه ملت ما هست پای کار علی
به عشق شیر حرم، قاسم سلیمانی

میان تخته ی تابوت، جسم حیدر رفت
به سوی فاطمه بر شانه های لرزانی

نخوان رفیقِ خودت را که او سفر کرده
مگر که پیر خرابه نشین، نمی دانی؟!

دوباره زینب و یک بستری که خالی ماند
شده دو مرتبه سهم دلش پریشانی

نه فاطمه دگر این خانه دارد و نه علی
عجب سرای غریبی، چه بیت الاحزانی

زمین کوفه و زینب، چه بر سرش آید
اگر به خاک ببیند ذبیح العطشانی

خبر دهید به شاه نجف، ابالایتام
که گم شدند از اهل حرم یتیمانی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۲ ، ۲۳:۵۲
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۱ ماه رمضان ۱۴۰۲

وقتی بساط غفران، چاره گشای کار است
توبه بر اهل خسران، چاره گشای کار است

بر عبد روسیاهی که چاره ای ندارد
تنها دو چشم گریان، چاره گشای کار است

کوه گناه بخشند اینجا به سوز آهی
آه از وجود سوزان، چاره گشای کار است

بزمی که میزبانش ستار و پرده پوش است
شرمندگی مهمان، چاره گشای کار است

وقتی رسیده کارم تنها به تار مویی
ذکر قدیم الاحسان، چاره گشای کار است

بر من که زیر دینم، دیوانه ی حسینم...
یک کربلا به قرآن چاره گشای کار است

یک عمر، نور رویش داد از خطا نجاتم
مصباح او کماکان چاره گشای کار است

حبی که از علی بر لوح دلم نشسته
روز حساب و میزان، چاره گشای کار است

در اوج بی پناهی، وقتی نمانده راهی
تکیه به شاه ایمان، چاره گشای کار است

هجر نجف حسابی اشک مرا در آورد
سجده به زیر ایوان، چاره گشای کار است

بر مصحفی که وا شد با تیغ ابن ملجم
کِی مرهم طبیبان، چاره گشای کار است؟!

تا زینبش نبیند فرق شکسته اش را
رفتن به پای لرزان، چاره گشای کار است

دلتنگ روی زهراست سی سال و این جراحت...
بر ختم درد هجران، چاره گشای کار است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۲ ، ۰۲:۵۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۰ رمضان ۱۴۰۰

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

آلوده دامانم، در این که اختلافی نیست
اقرار دارم، حاجتی بر موشکافی نیست

چیزی ندارم، دست خالی آمدم پیشت
در دست های خالی ام حتی کلافی نیست

یک بار شد توبه کنم مردانه برگردم؟
شرمنده ام که توبه ام چون بُشر حافی نیست

هرچه بدی کردم، فقط خوبی جوابم شد
رسمت به غیر از مهربانی در تلافی نیست

گیرم که بخشیدی مرا، حرفی بزن یا رب
چیزی بگو، بخشیدنِ تنها که کافی نیست

سرچشمه ی توحید امیرالمؤمنین باشد
این است عیناً باورم، حرف گزافی نیست

تا نور راهم از نجف هست و از ایوانش
راه مرا دیگر هراس از انحرافی نیست

گفته می آید وقت مرگ و در کنارم هست
حق است حیدر، وعده هایش را خلافی نیست

لعنت به ابن ملجم نامرد، در محراب...
طوری علی را زد که قادر بر مصافی نیست

درد علی اما، شکاف سینه ی زهراست
زخم سرش اصلا برای او شکافی نیست

یک ضربه کافی بود تا پرپر کند گل را
یاس حرم را طاقت ضرب غلافی نیست

دور سر حیدر چنان پروانه می چرخید
آخر چه شد بین پرش تاب طوافی نیست؟!

بهر حسینش گریه کرد و پیرهن می دوخت
سهم حسینش جز لباس دست بافی نیست

ای کاش رحمی داشت قاتل یا که می فهمید
پیراهنی که در تنش مانده، اضافی نیست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۳:۵۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب ۲۲ رمضان ۹۹

کریم و مهربان بود و مرا هم
میان بندگانش داد، راهم

نمک گیرم، بدهکارم، همیشه...
نجاتم داده الطاف الهم

برای بنده ی آلوده ی خود
لباس مغفرت کرده فراهم

ثوابی که ندارم، شرمسارم
شب قدر است اما رو سیاهم

شرر بر توشه ام زد بی حیایی
مرا انداخت از چشمش، گناهم

همه گفتند محتاج دعایند
منِ بیچاره محتاج نگاهم

ضرر کردم کنارش کم نشستم
پشیمان از چنین عمری تباهم

پریشان حالی ام را چاره کرده
دعایم کرده زهرا، روبراهم

زمین خوردم، علی دارم غمی نیست
دلم گرم است بر پشت و پناهم

نجف شد قبله گاه و ملجأ من
امیرالمؤمنین شد تکیه گاهم

شبیه کودکان زار کوفه
یتیمانه است امشب اشک و آهم

شکاف کعبه ی فرق بلندش
شرر انداخته بر قبله گاهم

چه کرده ابن ملجم با امیرم
نمانده قوتی در جسم شاهم

گمانم لحظه های آخر اوست
رخ زرد علی باشد گواهم

زبانم لال تنها نیست مولا
ولی فکر امامی بی سپاهم

خدا را شکر حیدر تشنه لب نیست
به یاد تشنه ی در قتلگاهم

چه کردی با حسین ای شمر ملعون
نمی آید از او دیگر صدا هم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۵۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب ۲۰ رمضان ۹۸

همین که گفتم الهی... اجابتم کردی

سریع آمدی و غرق رحمتم کردی

 

کسی که دست منِ پر گناه را نگرفت

خودت همیشه رسیدی، حمایتم کردی

 

بزرگواری و اصلا ندیده ای انگار

زمانِ معصیتم گرچه رؤیتم کردی

 

به پشتوانه ی فضلت گناه کردم من

به پشتوانه ی حِلمت رعایتم کردی

 

حیا نکردم و مهلت به بنده ات دادی

حیا به جای من و این وقاحتم کردی

 

به برکتِ نفس و رحمت امام زمان

محب فاطمه و اهل هیئتم کردی

 

همین که ناله زدم عائذٌ بِأسمائک

گدای دائمیِ آل عصتم کردی

 

صدا زدم مددی... زود آمدی حیدر

به لطف باده ی کوثر طهارتم کردی

 

پناه می برم امشب به زیر ایوانت

که زیر سایه ی ایوان شفاعتم کردی

 

اگرچه عبد بدم، باز مُنتسب به توام

تویی همان که همیشه ضمانتم کردی

 

تو قدر بودی و قدر تو را ندانستند

خودت برای شب قدر، دعوتم کردی

 

چقدر ناله زدی بین چاه، مظلومم

چقدر گریه کنِ این مصیبتم کردی

 

فدای زخم عمیق سرت شوم آقا

پرت به خاک مکش، غرق غربتم کردی

 

صدا زدی به سوی قاتلت، ز دنیایی...

که فاطمه به برم نیست، راحتم کردی

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۴۹
عبدالرقیه

ساقی بریز باده که تازه گلو کنی

شرمنده آمدم که مرا زیر و رو کنی

 

پیمان شکن شدم سرِ این نفس، حق توست

من را مؤاخذه سرِ این خُلق و خو کنی

 

هر بار جای من، تو حیا کرده ای ولی

دستِ مرا نشد که تو یک بار رو کنی

 

هر شب به این بهانه صدایت زدم فقط

تا با دلِ شکسته ی من گفت و گو کنی

 

امشب نمی شود به نماز شب علی

فکری به حال سائل بی آبرو کنی؟

 

مثل عبای کهنه ی حیدر، دل مرا

آیا شود به دست کریمش رفو کنی؟

 

با روسیاهی آمده ام محضرت که تو

با اشک روضه باز مرا شست و شو کنی

 

ای روزگار... رحم به زینب نمی کنی؟!

هر چه مصیبت است فقط سهم او کنی

 

دیروز داغ مادر و امروز هم پدر

بر این صبورِ غمزده، بغضِ گلو کنی

 

فرقِ علی شکافته، حالا عقیله را

نامردی است با پدرش رو به رو کنی

 

****

 

بوسه بزن به رأس پدر چون که کربلا

باید وصال رأس حسین آرزو کنی

 

جز حنجر بریده که پیدا نمی کنی

هرچه میان خونِ تنش جست و جو کنی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۲۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج عبدالرضا هلالی

دانلود صوت شعر با نوای حاج حیدر خمسه

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رضا بذری

 

هر کس برای توبه مصمم نمی شود

با صد هزار موعظه آدم نمی شود

 

امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم

فردا همین مجال فراهم نمی شود

 

طاعات ما و حلقه ی پیوند با خدا

خالص نبوده است که محکم نمی شود

 

نامردی است بندگی لحظه ای ما

شوق گناه و نافله با هم نمی شود

 

باید برای خشکی چشم التماس کرد

این چاه خشک یک شبه زمزم نمی شود

 

ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو:

من آمدم کنار تو باشم، نمی شود؟

 

شاید که از نگاه تو افتاده ام دگر 

وقتی دلم، شکسته و محرم نمی شود

 

در بین خوب ها منِ آلوده هم بخر

چیزی که از کریمی تو کم نمی شود

 

حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده

حلوا برای غم زده مرهم نمی شود

 

جای بهشت کرب و بلا روزی ام کنید

بی کربلا بهشت، مجسم نمی شود

 

هرکس که آمده قدمی سمت کربلا

شرمنده ی رسول مکرم نمی شود

 

نان علی و فاطمه را سائلی که خورد

دیگر مقابل احدی خم نمی شود

 

شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند

پس مرهمی براش فراهم نمی شود

 

جوری که آیه های سرش ریخته بهم

هر کار هم کنند منظم نمی شود

 

این ضربه سخت بود ولی در دل علی

بر دردهای کوچه مقدم نمی شود

 

زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمین طَف

یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی شود

 

محمد جواد شیرازی

رمضان ۹۵

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۵ ، ۰۶:۲۵
عبدالرقیه