سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۱۵۸ مطلب با موضوع «ج/ اشعار مناجات با امام زمان» ثبت شده است

ثواب شعر هدیه به روح مطهر شهید سیدرضی موسوی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

منم همان که به عصیان، شکست پیمانش
همان که جهل، کشیده به سمت کفرانش

امام عصر، منم بنده ای که یک عمر است
فریب خورد و به پایان رسیده دورانش

از آسمان نگاهت، مرا گناه انداخت
کشید و برد در اعماق چاه خسرانش

مرا نخواست کسی و نبود خواهانم
خوشا کسی که تویی خواستار و خواهانش

بیا و حال خوشی را که رفته از دستم
به یک دعای سحرگاه، بازگردانش

رسید بعد فراقت، به وصل آغوشت
هر آن که پای ولایت، گذشت از جانش

طواف آخر نوکر، به دور شش گوشه است
خوشا به روزیِ سیدرضی و رضوانش

به دل ولای علی هست و از ازل شده ام
به اذن فاطمه از طیف ریزه خوارانش

خدا کند که به یک گوشه چشمِ خود مادر
به نوکران برساند نَمی از احسانش

اگر شروع شود کارها به نام علی
به لطف حضرت زهرا خوش است پایانش

چه منتی است به هر کس شده است فرزندش
چه مادری است، همه مادران به قربانش

روا نبود چنین، مادری حسینش را...
به روی نیزه ببیند، شود پریشانش

روا نبود که در ازدحام مجلس شام
میان طشت ببیند شکسته دندانش

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۳:۰۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی فاطمیه اول ۱۴۰۲

رهم نداد کسی، صاحب الزمانم داد
به نفحه ی علوی اش دوباره جانم داد

تمام عمر چنان مادری، گل نرجس
هر آنچه بود در آن خیرِ من، همانم داد

هزار بار مرا دید در گناه اما
به حلم و حوصله اش، مهلت و زمانم داد

فدای او که مرا قبل وقت تلقینم
جلوتر از دم جان کندنم، تکانم داد

چه ورطه های مهیبی که از تمامی شان
دعای نیمه شبش بارها امانم داد

دلم کجا و ولای ابوتراب کجا؟!
امام عصر، ازین نعمت گرانم داد

شراب ساخت ازین غوره ی نپخته و بعد
بهشت را سر کوی نجف نشانم داد

مرا که خورده زمینم سپرد بر زهرا
حواله بر دل پر مهر آسمانم داد

فدای فاطمه، فرمود: غربت حیدر
میان شهر پدر، داغ بی کرانم داد

امان ازین همه لاله، خجالتم ز علی...
دوباره زخم رسیده بر استخوانم داد

به خنده گفت به اسماء، طرح تابوتت
برای پر زدن، آرامش روانم داد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۰۲ ، ۱۷:۱۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

ویران شدم که از نو دلم را بنا کنی
می سوزم آن قدر که کمی اعتنا کنی

بر التماس من احدی هم دعا نکرد
درمانده ام، مگر تو برایم دعا کنی

ای وارث کسای یمانی، مرا بس است...
یک گوشه چشم بر منِ یک لاقبا کنی

دست مرا رها بکنی غرق می شوم
دست مرا بگیر، مبادا رها کنی

شرمنده ام... نه از بدی فعل دشمنان
از این که از گناه رفیقان حیا کنی

ای کاش زیر تابش خورشید، در نجف
امراضِ لاعلاج دلم را دوا کنی

بر آستان شاه نجف سجده می کنم
تا نزد شاه، سنگ دلم را طلا کنی

ای خوش به روزی عجمیان و آرمان
در راه خویش، کاش مرا هم فدا کنی

وقتش رسیده تا که در این ظلمت جهان
با نور اشک، پلک مرا آشنا کنی

با عجز و التماس فقط گریه می کنم
تا قسمتم زیارت کرب و بلا کنی

قابل که نیستیم ولی از کرامتت
ما را برای روضه ی مادر سوا کنی

آه و فغان میان دل ما شود به پا
تا خیمه های فاطمیه را بپا کنی

خون می شود دلت، به فدایت که ملتهب
چشمت به روی باغ پر از لاله وا کنی

داغت یکی نبوده و یاد "حسین" هم
وقتی شکفت غنچه روی "بوریا" کنی

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۲ ، ۱۶:۳۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج میثم مطیعی

غزه ی سوخته در حصر

مددی ای پسر فاطمه، وقت مدد است
حال و روز دل شعله ور عشاق، بد است

چند روز است که قوتِ همه ی ما آه است
دیدنِ کودک افتاده زمین، جانکاه است

گرگ غاصب، زده بر صورت هر طفلی چنگ
آه مظلوم بلند است و دل ظالم سنگ

کودکی بر اثر ترس، تنش می لرزد
چشم هایش شده خیره، بدنش می لرزد

مادری روی زمین در بغلش فرزندی است
آخرین بار به زحمت به لبش لبخندی است

کودکی آب ننوشید و به دستش نان ماند
آسمانی شد و پر زد، بدنش بی جان ماند

صاحب العصری و این عصر دلت را خون کرد
غزه ی سوخته در حصر دلت را خون کرد

همه ی واقعه ها می گذرد در نظرت
دل ما سوخته مثل جگر شعله ورت

شام طفلان هراسان چه زمان سر گردد؟!
تو اراده بنما تا که ورق برگردد

ای که ویران گر هر ظلم و فسادی هستی
تو یداللهی و مافوق ایادی هستی

چشم داریم همه بر تبرت ابراهیم
گوش بر امر ولی در صف حزب اللهیم

عزم ما در صف پیکار شبیه صخره است
بر مریدان ابالفضل، شهادت فخر است

بکش از قبضه ی خود تیغ دو سر را بیرون
قطع کن ریشه ی تاریک یهود و صهیون

آخرین ناجی و مونس، به رقیه برگرد
پسر حضرت نرجس، به رقیه برگرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۰۲ ، ۰۰:۰۵
عبدالرقیه

اگرچه خسته ای از دوری اش، نشو دلسرد
امام، منتظرت مانده زودتر برگرد

به زیر سایه ی جز حضرتش نرو هرگز
که بر سرت همه ی عمر، سایه اش گسترد

به جز هر آن عملی که به عشق او کردیم
تلاش و طاعت دیگر نداشت دستاورد

امام عصر خودش با دعای نیمه شبش
به سینه ام غم عشقِ حسین را پرورد

چه فرصتی است مهیا که با امام زمان
به چشم های ترِ خویش می شوم همدرد

حسین با لب خشکش چه خطبه هایی خواند
ولی چه گویم ازین غم که از همه شد طرد

صدا زد از جگرش العطش ولیکن شمر
به دست، خنجر کندی به جای آب آورد

همینکه کرد دعا زیر لب برای همه
به ضربه ی لگدی شمر پشت و رویش کرد

نشست بر روی سینه، دوازده ضربه...
زد از قفا به گلویش، حرامیِ نامرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۲ ، ۰۴:۰۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی روز سوم محرم ۱۴۰۲

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی حسین طاهری

امام عصر، فدای محرم جدت
فدای چشم ترت یاد ماتم جدت

دعای مرحمتت شد سبب که این گرما...
نشسته در دلم از داغ اعظم جدت

سیاه پوشی ما را قبول کن مولا
شریک کن دل ما را تو در غم جدت

چو رشته های عَلم این دل مرا بتکان
قسم به حرمت والای پرچم جدت

به لطف توست که در فتنه های قبلِ ظهور
نشد جدا شوم از راه محکم جدت

به حق چشم پر اشکت مرا نکن محروم
زمان گریه ز فیض دمادم جدت

برای عرض ارادت دل مرا برسان
به کربلا، به بهشت مسلّم جدت

به قتلگاه چنان بی قرار زینب بود
که ریخت روی زمین اشک نم نم جدت

تمام زندگی ام را دوباره درهم کرد
به خاک کرب و بلا، جسم درهم جدت

چه روضه ای است مصور، به چشم می بینی
به دست خویش، شب و روز، خاتم جدت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۰۲ ، ۰۸:۴۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

پای نفس سرکشم دادم زیان، شرمنده ام
نامه ی من کرده اشکت را روان، شرمنده ام 

دست های خالی ام گویای عمری حسرت است
روسیاهم، بیشتر از هر زمان شرمنده ام 

ذره ای سختیِ دنیا کرد دادم را بلند
باز هم رسوا شدم در امتحان، شرمنده ام 

دست هایت ابر رحمت بود و من از روی جهل
روی کردم سوی دست این و آن، شرمنده ام 

شرمسار از فعل من در محضر خالق شدی
از رخ زهرایی ات، صاحب زمان شرمنده ام 

با شهیدان فاصله دارم زمین تا آسمان
وضع خوبی نیست وضعم بی گمان، شرمنده ام 

از ازل، ریزه خورم، ریزه خور کرب و بلا
گر بدم، از صاحب آن آستان شرمنده ام 

جان فدای عمه ی مظلومه ات یابن الحسن
با حسینش گفت بین ریسمان شرمنده ام 

بعد تو ای سایه ی بالاسر زینب اگر...
لحظه ای رفتم به زیر سایه بان شرمنده ام 

من که عمری جز محارم هیچ کس دورم نبود
پر شده اطرافم از نامحرمان، شرمنده ام

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۲ ، ۱۰:۱۵
عبدالرقیه

آمدم تا رشته ام را بر درت محکم کنی
زندگی ام را به ذکر دائمت، توأم کنی

با تضرع، زیر لب دارم صدایت می زنم
تا که قدری از حجابِ بینمان را کم کنی

شرمسار و سر به زیرم که سبب شد نامه ام
باز هم گریه برای معصیت هایم کنی

خسته ام از خدعه های نفس، از طول امل
آمدم یابن الحسن، دیگر مرا آدم کنی

صاحب من، خیرخواهم، سایه ی بالاسرم
می شود قلب مرا خالی ز نامحرم کنی؟

از تو بر می آید آقا معجزاتی اینچنین
التماست می کنم، چشم مرا زمزم کنی

دوری از کرب و بلا دارد مرا دق می دهد
کربلایی کن مرا تا راحت از این غم کنی

دوست دارم یاورت باشم به اشک بر حسین
ساعتی که گریه بر آن ماتم اعظم کنی

جان فدای پلک مجروحت که دائم صبح و شب
گوشه ی مقتل، نظر بر پیکری درهم کنی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۰۱ ، ۱۵:۲۷
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، ماه رجب ۱۴۰۱

عاشق آن است که در وقت بلا جا نزند
رو به کس جز پسر حضرت زهرا نزند

اگر از جانب بیگانه، عسل هم برسد
لب به جام عسلِ دشمن مولا نزند

عبد، اوج طمعش، یک نظر معبود است
حرصِ دارا شدن از مکنتِ دنیا نزند

آن امامی که منم بنده ی او، وقت دعا
خط روی اسم کسی که شده رسوا نزند

کاش وقتی برسد نامه ی من دست امام
نامه ام را ز سر شرم و حیا تا نزند

سفر کرب و بلا، تذکره اش در کف اوست
چه کنم تذکره ام را اگر امضا نزند؟!

جز حسینی که اسیرش شده، بر سینه ی خود
سنگ عشق احدی، زینب کبری نزند

نیزه داری به سوی ناقه ی او آمده است
کعب نی را به پرش کاش خدایا نزند

پیرزن را نظری کرد و به خود زینب گفت:
کاش با سنگ به پیشانی آقا نزند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۰۱ ، ۲۰:۱۷
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، ماه رجب ۱۴۰۱

یا مَن أرجُوه لِکل خَیر، رسوایم نکن
با غضب در پیش مولایم تماشایم نکن

من پشیمانم از اعمالم که اینجا آمدم
شرمسار از مهدی موعود، مولایم نکن

از امام خود، سر دنیا تغافل کرده ام
بعد از این دیگر مرا مشغول دنیایم نکن

بی دعاهای امام عصر، ذلت می کشم
بی نصیب از رحمت فرزند زهرایم نکن

مبتلایم کن به عشق حضرت صاحب زمان
احتیاجم را ببین، امروز و فردایم نکن

مونس تنهایی ام، آرامشم، ذکر علی است
لحظه ای دور از علی، حیران و تنهایم نکن

یاد آغوش ضریحش آه حسرت می کشم
بیش ازین محروم از آغوش بابایم نکن

کربلایی کن مرا در نیمه ی ماه رجب
باز هم جامانده از صحن معلایم نکن

رو به سوی علقمه با گریه آقا ناله صحرایمزد:
لشگر کوفه طمع بر چشم سقایم نکن

از زمین برخیز عباسم، تمام لشگرم
اینچنین حیران میان دشت و صحرایم نکن

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۰۱ ، ۲۳:۵۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی 

نه تمنای خود، بیان داریم
نه دگر فکر آب و نان داریم

شکر خالق، همینکه عرضِ سلام
محضرِ صاحب الزمان داریم

لحظه ای بین غم رها نشدیم
بس که مولای مهربان داریم

مرگ نزدیک و غافلیم از آن
چقدر ما مگر زمان داریم؟!

سر به زیر از خجالتیم اما
چشم بر لطف آسمان داریم

داغ دیدند همسران شهید
تا که امنیت و امان داریم

شد پریشان وجود و خاطرشان
اگر آرامشِ روان داریم

روضه‌خانه، بهشت نوکرهاست
جا در این بیت و آستان داریم

روز و شب از فراق کرب و بلا
ذکر مولا حسین جان داریم

گرمی داغ اوست در دل ما
از غمش بین دل، نشان داریم

یاد دست گره گشای حسین
گله از دست ساربان داریم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۰۱ ، ۱۸:۰۱
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۱، روز شهادت

قسم به فاطمه و دیده ی ترش، برگرد
به حق چادر مشکیِ بر سرش، برگرد

کسی نداد جواب سلام مردش را
قسم به حق غریبی شوهرش، برگرد

بیا به خاطر آن لحظه ای که فاطمه دید
رسید شعله به بیت مطهرش، برگرد

قبول کن که غم دستِ بسته ی حیدر
برای فاطمه سخت است باورش، برگرد

همین که خورد زمین پشت در صدا زد آه
بیا به حرمت آن آه مضطرش، برگرد

گمان نداشت کسی آینه شکسته شود
شکست آینه اما سراسرش، برگرد

به داغِ سخت حسن که میانه ی کوچه
زدند مادر او را برابرش، برگرد

ألا که منتقم داغ ضلع مکسوری
قسم به مادر و ضلع مکسرش، برگرد

گرفته بود صدایش ز بس که گریان بود
به حق گریه ی شب های آخرش، برگرد

رسید زینب کبری به قتلگاه حسین
حسین گفت به زحمت به خواهرش، برگرد

قسم به بوسه زدن های سیدالشهدا
به دست های جدای برادرش، برگرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۱ ، ۰۶:۴۶
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، ایام فاطمیه اول ۱۴۰۱

هر کس که با گناه و خطا ناسپاس شد
از نور حق جدا شد و سهمش هراس شد

وای از دلی که با همه مأنوس شد ولی
نزدش فقط امام زمان، ناشناس شد

دل را چه شد که با همه ی لطف های او
نسبت به ذکر و یاد ولی کم حواس شد

بنده چنین خراب و بدون بها نبود
دور از امام شد که چنین آس و پاس شد

گریه، کفایت از غم هجران نمی کند
کارم برای آمدنش التماس شد

تببین راه حق شده تکلیفِ این زمان
رحمت به هر کسی که وظیفه شناس شد

تابید نور عُلقه ی زهرا به سینه ها
صحن علی وسیله ی این انعکاس شد

گفتند با علی که کتاب خدا بس است
برهان مجرمان، سخنی بی اساس شد

وای از مصیبت تن زخمی فاطمه
با هر تکان، دومرتبه خونین لباس شد

آن قدر گُل به هر طرف آشیانه کاشت
تا هر کجای خانه پر از بوی یاس شد

گفتم که گریه کم کنم اما مگر که او
از درد استخوان شکسته خلاص شد؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۰۱ ، ۰۶:۲۴
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، ایام فاطمیه اول ۱۴۰۱

اگرچه بار معاصی به شانه آوردم
مرا کمک بده تا که دوباره برگردم

خراب شد دلم از دست خدعه ی نفسم
چنان خراب شدم من که از همه طردم

حجاب معصیتم بست راه چشمم را
خودم به غفلتم اینگونه سایه گستردم

چقدر وضع مرا دیدی و دلت خون شد
مرا ببخش امام زمان، غلط کردم

اگر نبود دعاهای خیر و مغفرتت
هلاک می شدم از موج فتنه ها هر دم

به غیرِ کرب و بلا حاجتی طلب نکنم
منی که از همه غیر از حسین دلسردم

به لطف نوکری ام در عزای فاطمیه
ولا و دوستی ات را به سینه‌ پروردم

دلم خوش است به این اشک ها که مرحمت است
دلم خوش است که با تو دوباره همدردم

بگو فقط به چه جرمی زدند فاطمه را
اگر نمردم از این داغ و روضه نامردم

محمدجواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۰۱ ، ۰۶:۳۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۱

گریه ام، معذرت من باشد
طلب مغفرت من باشد

غفلتم وقت گناه از نظرت
بدترین معصیت من باشد

آنچه از دور و برت دورم کرد
نفسِ بی تربیت من باشد

اخم و تنبیه تو بی حکمت نیست
موجب تقویت من باشد

درک تنهایی ات، ای یوسف دل
کاش در ظرفیت من باشد

اینکه من یاد توام، رحمت توست
نه که از معرفت من باشد

نوکرت هستم و این نوکری ام
سبب منزلت من باشد

دوست دارم که شهیدت بشوم
کاش این عاقبت من باشد

کمکم کن برسم صحن حسین
صحبت از حیثیت من باشد

گریه کردن به ترک های لبش
با تو این سنخیت من باشد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۹ آذر ۰۱ ، ۱۹:۱۶
عبدالرقیه

چه مجلس دعا روم، چه مجلس بکا روم
اگر بدون اذن صاحبم روم، خطا روم

منی که کل عزتم به دست های مهدی است
ضرورت است محضرش، بدون ادعا روم

تمام هستی ام تعلّقِ به اوست والسلام
مرا به دیگران حواله ام دهد، کجا روم؟

خدا کند که مثل ابتدای خلقتم فقط
محب اهل بیت باشم و به آن سرا روم

همیشه از بساط روضه‌خانه خیر دیده ام
ازین محیط خیمه و حسینیه چرا روم؟

دلم شکسته و دوا به درد من نمی خورد
طبیب گفته زودتر به مشهد الرضا روم

دعای من که حبس شد، به آسمان نمی رسد
مگر رضا دعا کند مرا، به کربلا روم

فدای غربتش شوم که روی خاک ناله زد:
به سوی حجره ام خدا توان بده مرا روم

چقدر خورده ام زمین میان راه حجره ام
به خانه با تنی که شد به درد مبتلا روم

حصیر خانه را به چشم خیس جمع می کنم
به یاد روضه ی حسین، محضر خدا روم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۰۱ ، ۰۴:۵۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، ماه صفر ۱۴۰۱

اگرچه ندیدی وفاداری از من
مبادا دمی چشم برداری از من

خجالت زده هستم آقا که سر زد
بدون توجه، گنهکاری از من

همیشه به ذکر و دعا رفع کردی
هزاران گزند و گرفتاری از من

چرا کم به یادت می افتم، مگر که...
خدایی نکرده تو بیزاری از من؟!

امام زمانم، دعاهای خیرت
دوا کرده هرگونه بیماری از من

مرا یک سحر راهی کربلا کن
بیا و سحر کن شب تاری از من

بجز گریه بر داغ جد غریبت
متاعی ندارم، خریداری از من؟

بمیرم بر احوال زینب که فرمود:
کجایی حسینم، خبر داری از من؟!

سرت را شکستند بین شلوغی
ولی برنیامد دگر کاری از من

در این بی کسی ها، شبیه گذشته
بیا و خودت کن هواداری از من

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۰۱ ، ۱۱:۰۹
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، روز ۲۵ محرم ۱۴۰۱

 

این نسخه را عمل کن و آویزه کن به گوش
جز در رضای حضرت صاحب زمان نکوش

چشمی به هم زدی و جوانی تمام شد
ای دل بگیر عبرت از آن مرد یخ فروش

لوح سیاه قلب مرا دید و دم نزد
شرمنده ام من از رخ مولای پرده پوش

گویید با امام زمان از غم فراق
دیگر برای گریه کنانش نمانده هوش

گریه نکرد آن که به جد مطهرش
والله هست معرفتش کمتر از وحوش

بار گناه و معصیتش ریخت بر زمین
هر کس کشید بار غمش را به روی دوش

جانم فدای داغ امامی که بین تب
می سوخت بین خیمه و داغش نشد خموش

مقتل نوشته است که زین العباد را
بستند بین سلسله بر مرکبی چموش

لعنت به شمر، حضرت سجاد هرچه گفت:
از خیمه دور باش، حرامی نکرد گوش

تبدار بود و روضه ی ناموس را چشید
آمد میان سلسله خون در رگش به جوش

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۱ ، ۰۶:۳۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، صبح عاشورا محرم ۱۴۰۱

کاش هجران کمی امان می داد
یار ما را به ما نشان می داد

به دل ما که خون جگر شده ایم
خبری از اماممان می داد

کاش با جلوه اش ربیع الأنام
مژده ی رفتن خزان می داد

به دلی که شکست و بی بال است
کاش در کربلا مکان می داد

صاحب ما صلاح را می دید
خیرمان هر چه بود از آن می داد

رزق درک عزای جدش را
از ازل صاحب الزمان می داد

به هر آن کس که خیر او می خواست
در غمش اشک بی امان می داد

بود دلواپس خیام خودش
با چه وضعی حسین، جان می داد

در همین حال یک نفر با پا
جسم او را تکان تکان می داد

کاش تا ذکر او تمام شود
لحظه ای فرصتش سنان می داد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز تاسوعا سال ۱۴۰۱

فراق، منع نموده وصال رویت را
ولی دوباره دلم کرده آرزویت را

به قلب خویش نظر کرده ام، حلالم کن
ندارد این دلِ آلوده رنگ و بویت را

قسم به حرمت مشک دریده ی عباس
مرا ببخش اگر بردم آبرویت را

به لوح تیره ی رفتار و خلق و خوی بدم
عطا کن از کرمت، نور خلق و خویت را

نظاره بر رخ مولاست حق بنده ی او
نشان نمی دهی از چه رخ نکویت را؟!

میان روضه ی عباس می رسی و دلم...
همیشه کرده در این روضه جستجویت را

تمام بغض تو از حال شرم عباس است
به ما بگو کمی از بغض در گلویت را

بگو که قاتل عباس، یک امان نامه است
خودت بیا و بخوان روضه ی عمویت را

برای قلب رئوفت بگو چه کار کنم؟!
خدا بخیر کند روز پیش رویت را

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز پنجم محرم ۱۴۰۱

ای که داری به دل وفا به حسین
قسمت می دهم بیا به حسین

خیرخواهی و رحمتت انداخت
گذرم را در این عزا به حسین

از مرید گناهکار خودت
دل نکن حجت خدا، به حسین

حاجت مادر مرا دادی
قسمت داد هرکجا به حسین

پدری کرده ای و با نفست
وصل کردی دل مرا به حسین

تو بخواهی همین گدا روزی
می رسد صحن کربلا، به حسین

گریه ات رفته است قطعا بر
گریه ی حضرت رضا به حسین

گریه کردی و گریه کن شده ایم
گریه با اهل کبریا به حسین

آه از آن پیرمرد که می زد
ضربه ها با نوک عصا به حسین

خورد از هر طرف بدون مجال
بارش تند سنگ ها به حسین

طاقت از دست داد همسر او
داد زد ناگهان ربابه: "حسین"

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۱ ، ۰۷:۱۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز دوم محرم ۱۴۰۱

قسم به رایحه ی عطر یاس خوشبویت
تو آمدی به سویم، من نیامدم سویت

همیشه خیر دعایت نجات داده مرا
مرا ببخش اگر کم شدم دعاگویت

خوشا به قسمت بحرالعلوم و نائینی
نگاه ما که نیفتاده است بر رویت

چه آرزوی بزرگی است، نیستم لایق
که جان دهم دم مرگم به روی زانویت

بیا گذر کن ازین روسیاهِ بد رفتار
قسم به حسن جمالت، به خلق نیکویت

سحر همیشه به یاد حسین، گریانی
رسیده است به ما هم طریقه و خویت

فدای عمه ی مظلومه ات که گفت: حسین
چه آمده به سر آن دو چشم دلجویت

همان که سنگ به تو زد، مرا نشانه گرفت
شکافته سر من هم شبیه ابرویت

دلم گرفته عزیزم بگو چه کار کنم؟
به پنجه، خولی ملعون گرفته گیسویت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، صبح روز اول محرم ۱۴۰۱

ما را برای روضه، مادر اگر خبر کرد
دارم یقین دعای صاحب زمان اثر کرد

هرچند پر گناه و پر اشتباه بودیم
آن قدر مهربان بود آقا به ما نظر کرد

وقتی که پشت کردند بر ما تمام عالم
خیلی حمایت از ما فرزندها پدر کرد

هر کس تلاش کرده، جز در رضای مهدی
در بندگی عقب ماند، در زندگی ضرر کرد

ای کاش تا ببینیم در این دو ماه روضه
شام فراق ما را شمس رخش سحر کرد

دیگر وصال جنت را آرزو ندارد
هر کس به اذن آقا تا کربلا سفر کرد

خشکیده بود چشمم، لطف امام عصرم
چشم مرا میانِ بزم حسین، تر کرد

قربان آن شکافِ پیشانیِ شکسته
سنگی زدند و ما را آن سنگ خونجگر کرد

تیری که حرمله بر قلب مطهرش زد
آنقدر اذیتش کرد، خارج ز پشت سر کرد

فرمود قاتل من آن دو خلیفه هستند
مجروح بود و یاد زهرا به پشت در کرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۲
عبدالرقیه

از خدا خواسته ام ایمن و راحت باشی
فارغ از درد و بلایا و مصیبت باشی

در شبی که همه با چشم امید آمده اند
آرزو می کنم ای یار، سلامت باشی

بی پناهی نشود ثانیه ای سهم دلم
تا که بر روی سرم سایه ی رحمت باشی

آرزو می کنم از بندگی ات دل نکنم
تا نفس هست مرا پیر طریقت باشی

از خدا خواسته ام کاش که از مرحمتت
ضامن سینه زنان روز قیامت باشی

تا به کی روی همه دیدن و رخسار تو نه؟!
تا به کی این همه مخفی ز جماعت باشی

از سر شب به امیدی به خودم می گویم
می روم هیئت و ای کاش که هیئت باشی

دو سه ساعت ته گودال حسین آه کشید
سالها گریه کن آن دو سه ساعت باشی

پلک زخمی و دو چشمان پر اشکت گویاست
روز و شب سوخته از غارت جدت باشی
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۰۰ ، ۰۵:۵۵
عبدالرقیه

بدون ذکر دلبرش، هرآن که شب سحر کند
به سود هم اگر رسد، حقیقتا ضرر کند

همیشه دست و پا زدم به یک امید و آرزو
که صاحب الزمان دمی به نوکرش نظر کند

کسی که طالب رضایت عزیز فاطمه است
از ارتکاب معصیت، به عشق او حذر کند

در این زمانه که همه به فکر حاجت خودند
فقط دعای اوست که برای ما اثر کند

دلم عجیب پر زده برای صحن مرتضی
یکی نجف رَود ابوتراب را خبر کند

بگو به شیر حق که در غم غریب ماندنش
دل شکسته ی مرا، خودش شکسته تر کند

نمی کنم بسنده بر دو قطره اشک روضه اش
نصیب گریه ی مرا بگو که بیشتر کند

چگونه بعد فاطمه نظر کند به بسترش
چگونه از درِ شکسته مرتضی گذر کند

کسی که نیست بشنود غم غریب شهر را
شبانه تا سحر، کنار چاه، دیده تر کند

نوای العطش که از لب حسین می رسد
دل شکسته ی علی به کربلا سفر کند

به مقتلش حسین هم برای ما دعا نمود
همیشه اقتدا به سیره ی پدر، پسر کند

اگرچه روز جمعه شد مِنَ القَفا سرش جدا
دل حسین را غم دوشنبه شعله ور کند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۰ ، ۱۸:۴۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۰

شرمسارم، سر به زیر افکنده ام
شد دلت آزرده از پرونده ام

وای از غافل شدن وقت گناه
شد فراموشم تویی بیننده ام

روزیِ هر روز را دادی ولی
فکر رزق و روزی آینده ام!

عبد فرارم، پناه آورده ام
بر سرای صاحب بخشنده ام

دست هایم را جدا از خود مکن
مبتلا بر جاده ای لغزنده ام

با دعایت عاشق حیدر شدم
صاحب این نعمت ارزنده ام

لطف کردی بر من آلوده تا
نام زهرا را به قلبم، کنده ام

گفت مولا فاطمه جان از غمت...
مثل جامی از محن آکنده ام

سرد شد کاشانه ام، فکری نما
آفتابم! رحمتِ تابنده ام!

پیش چشمم این همه زخمی شدی
تا قیامت فاطمه شرمنده ام

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۰ ، ۲۳:۱۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۰

به درد هجر، گرفتار کرده ای ما را
چقدر تشنه ی دیدار کرده ای ما را

هزار مرتبه غافل شدیم و دور شدیم
هزار مرتبه بیدار کرده ای ما را

گناهکاری ما دیدی و عطا کردی
به لطف خویش، بدهکار کرده ای ما را

بها نداشت خرابه سرای سینه ی ما
به یک نگاه، بهادار کرده ای ما را

برای گریه کنان هر سحر دعا کردی
به این طریق، سبک بار کرده ای ما را

علی علیِ به روی لبت، اثر کرد و ...
اسیر حیدر کرار کرده ای ما را

تو خواستی که سیه پوش مادرت شده ایم
برای روضه خبردار کرده ای ما را

به روضه های نفسگیرِ بستر و مادر
هزار شکر که بیمار کرده ای ما را

ز بس برای رخ نیلی اش زدی ناله
تمام عمر، عزادار کرده ای ما را
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۰ ، ۱۹:۰۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۰

هر روز غصه های دلم بیشتر شود
شب بی وصال یار، چه غمگین سحر شود

یا رب روا مدار که این طفل نابلد
دور از امام خویش، چنین در به در شود

نگذار مثل این همه ایامِ طی شده
این چند سالِ آخر عمرم هدر شود

تکرار بی حیایی من شد دلیل، اگر
روی لبم دعای فرج بی اثر شود

وای از دل شکسته ی مهدیِ فاطمه
وقتی که از معاصی ما باخبر شود

ظرف سیاه قلب مرا اینچنین نبین
یک روز آخر از کرم دوست، زر شود

جان ها فدای آن نفسی که امام عصر
گریان برای روضه ی دیوار و در شود

ملعونِ دومی به معاویه شرح داد
جوری به در زدم که علی خونجگر شود

باید چگونه جمع شود تکه تکه اش
آیینه که زمین بخورد دردسر شود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۰۰ ، ۱۱:۳۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز پنجم محرم ۱۴۰۰

ویرانه خانه، چیدمان لازم ندارد
آتش گرفته، سایه بان لازم ندارد

تسلیم تقدیرم هرآنچه یار خواهد
گردن شکسته، ریسمان لازم ندارد

هر چه کشیدم از غم دوری کشیدم
سختی این هجران، بیان لازم ندارد

خوبان درگاهش به دیدارش رسیدند
حتما مرا صاحب زمان لازم ندارد

عمری گذشت و یک نفس با او نبودم
عاشق به دور از عشق، جان لازم ندارد

از ما گرفت آغوش گرمش را فراقش
نوکر مگر کهف امان لازم ندارد؟!

او خواست از گریه کنان باشم و گرنه
اشک مرا این آستان لازم ندارد

باید که جان داد از غم جانسوز جدش
داغ عظیمش، روضه خوان لازم ندارد

دیر آمدی خیلی هلال از شَط به مقتل
دیگر حسین آب روان لازم ندارد

از سنگ ها گیرم به هر صورت گذشتیم
قاری قرآن، خیزران لازم ندارد 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۰۰ ، ۰۷:۵۳
عبدالرقیه

یَا صَاحِبِی فِی شِدَّتِی...

اگرچه جنس بی بهای دور ریز و مانده ام
فدای صاحبم شوم که از درش نرانده ام

هر آن زمان که بی پناه و خسته خورده ام زمین
به دست خود مرا بلند کرده و تکانده ام

بلای آخر الزمان مرا اسیر خود نکرد
نگاه صاحب الزمان از این بلا رهانده ام

به غیر از او که وقت حاجتم، معطلم نکرد
به هر کسی که رو زدم همیشه سر دوانده ام

خراب و لاابالی گناه بوده ام ولی
دلش نیامد و خودش به روضه ها کشانده ام

ازین برو بیا دلم مقید حسین شد
به اشک روضه های خود، حسین پرورانده ام

اگرچه دورم از حرم، دلم میان کربلاست
سلام وقت هر سحر، به کربلا رسانده ام

فدای داغ و غربت امام های تشنه لب
مصیبت جواد را به سینه ام نشانده ام

غریب مثل مجتبی و تشنه لب چنان حسین
برای داغ اعظمش همیشه روضه خوانده ام

چگونه می شود که همدمت مقابلت شود؟!
در این غریبی زیاد و بی حساب مانده ام

به یاد جسم روی بام و جسم زیر آفتاب
همیشه از دو دیده، اشک بی امان فشانده ام
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۰ ، ۱۳:۴۲
عبدالرقیه