سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام زمان» ثبت شده است

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

ویران شدم که از نو دلم را بنا کنی
می سوزم آن قدر که کمی اعتنا کنی

بر التماس من احدی هم دعا نکرد
درمانده ام، مگر تو برایم دعا کنی

ای وارث کسای یمانی، مرا بس است...
یک گوشه چشم بر منِ یک لاقبا کنی

دست مرا رها بکنی غرق می شوم
دست مرا بگیر، مبادا رها کنی

شرمنده ام... نه از بدی فعل دشمنان
از این که از گناه رفیقان حیا کنی

ای کاش زیر تابش خورشید، در نجف
امراضِ لاعلاج دلم را دوا کنی

بر آستان شاه نجف سجده می کنم
تا نزد شاه، سنگ دلم را طلا کنی

ای خوش به روزی عجمیان و آرمان
در راه خویش، کاش مرا هم فدا کنی

وقتش رسیده تا که در این ظلمت جهان
با نور اشک، پلک مرا آشنا کنی

با عجز و التماس فقط گریه می کنم
تا قسمتم زیارت کرب و بلا کنی

قابل که نیستیم ولی از کرامتت
ما را برای روضه ی مادر سوا کنی

آه و فغان میان دل ما شود به پا
تا خیمه های فاطمیه را بپا کنی

خون می شود دلت، به فدایت که ملتهب
چشمت به روی باغ پر از لاله وا کنی

داغت یکی نبوده و یاد "حسین" هم
وقتی شکفت غنچه روی "بوریا" کنی

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۲ ، ۱۶:۳۴
عبدالرقیه

بدون ذکر دلبرش، هرآن که شب سحر کند
به سود هم اگر رسد، حقیقتا ضرر کند

همیشه دست و پا زدم به یک امید و آرزو
که صاحب الزمان دمی به نوکرش نظر کند

کسی که طالب رضایت عزیز فاطمه است
از ارتکاب معصیت، به عشق او حذر کند

در این زمانه که همه به فکر حاجت خودند
فقط دعای اوست که برای ما اثر کند

دلم عجیب پر زده برای صحن مرتضی
یکی نجف رَود ابوتراب را خبر کند

بگو به شیر حق که در غم غریب ماندنش
دل شکسته ی مرا، خودش شکسته تر کند

نمی کنم بسنده بر دو قطره اشک روضه اش
نصیب گریه ی مرا بگو که بیشتر کند

چگونه بعد فاطمه نظر کند به بسترش
چگونه از درِ شکسته مرتضی گذر کند

کسی که نیست بشنود غم غریب شهر را
شبانه تا سحر، کنار چاه، دیده تر کند

نوای العطش که از لب حسین می رسد
دل شکسته ی علی به کربلا سفر کند

به مقتلش حسین هم برای ما دعا نمود
همیشه اقتدا به سیره ی پدر، پسر کند

اگرچه روز جمعه شد مِنَ القَفا سرش جدا
دل حسین را غم دوشنبه شعله ور کند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۰ ، ۱۸:۴۵
عبدالرقیه

یَا صَاحِبِی فِی شِدَّتِی...

اگرچه جنس بی بهای دور ریز و مانده ام
فدای صاحبم شوم که از درش نرانده ام

هر آن زمان که بی پناه و خسته خورده ام زمین
به دست خود مرا بلند کرده و تکانده ام

بلای آخر الزمان مرا اسیر خود نکرد
نگاه صاحب الزمان از این بلا رهانده ام

به غیر از او که وقت حاجتم، معطلم نکرد
به هر کسی که رو زدم همیشه سر دوانده ام

خراب و لاابالی گناه بوده ام ولی
دلش نیامد و خودش به روضه ها کشانده ام

ازین برو بیا دلم مقید حسین شد
به اشک روضه های خود، حسین پرورانده ام

اگرچه دورم از حرم، دلم میان کربلاست
سلام وقت هر سحر، به کربلا رسانده ام

فدای داغ و غربت امام های تشنه لب
مصیبت جواد را به سینه ام نشانده ام

غریب مثل مجتبی و تشنه لب چنان حسین
برای داغ اعظمش همیشه روضه خوانده ام

چگونه می شود که همدمت مقابلت شود؟!
در این غریبی زیاد و بی حساب مانده ام

به یاد جسم روی بام و جسم زیر آفتاب
همیشه از دو دیده، اشک بی امان فشانده ام
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۰ ، ۱۳:۴۲
عبدالرقیه

در کویتان به ناله، ساکن شدم من امشب
دستی بکش به رویم تا که نمردم از تب

ای صاحب کرامت بنگر به حال زارم
از شوق دیدن تو جانم رسیده برلب

فصل شباب عمرم، رفت و رسیده پاییز
دست توسلم هست بر دامنت مجرب

عالم شب سیاهی گشته است از فراقت
کج راهه گشته راه و بی راهه گشت مذهب

تنها امید هستی باشد طلوع رویت
برگرد تا ببینند هستی تو شمس مکتب

دور از شما همیشه مظلوم بوده شیعه
از ظلم و کینه عالم پر گشته و لبالب

یک قرن دیگر آقا با درد هجر طی شد
مقصود ماست وصلت از هر ندای یارب

بگذار تا بگویم این آخرین کلام است
محتاج بر نگاهیم این است کل مطلب

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۰۴
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی _ ماه رجب ۹۹

دوریم از رخ ماه، أین بقیة الله
ماندیم در دل چاه، أین بقیة الله

دلتنگ یار بودیم، هر روز، وقت و بی وقت
گفتیم گاه و بیگاه، أین بقیة الله

یارب تفضلی کن، خسته شدیم ازین غم
با ما کمی بیا راه، أین بقیة الله

ماه علی است این ماه، از برکتش به مهدی
ما را رسان در این ماه، أین بقیة الله

یک شب نجف عطا کن، تا در حریم حیدر
گوییم تا سحرگاه، أین بقیة الله

مانند طفل لجباز دم میزنم مکرر
أین بقیة الله، أین بقیة الله

آب از سرم گذشته، عمرم به سر رسیده
از سینه می کشم آه، أین بقیة الله

هر بار روضه رفتیم، هربار گریه کردیم
گفتیم ناخودآگاه، أین بقیة الله

یک عمر این مصیبت، سوزانده قلب ما را
مانده است تشنه لب شاه... أین بقیة الله

افتاده گیسوی یار، آن رشته ی هدایت
در دست شمر گمراه، أین بقیة الله

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۲۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی فاطمیه ۹۹

یک عمر، عار ماندن، اصلا روا نباشد
سربارِ یار ماندن، اصلا روا نباشد

با کفر و ناسپاسی، با این همه معاصی
چشم انتظار ماندن اصلا روا نباشد

وقتی نگار تنهاست، مظلوم مثل مولاست...
دور از نگار ماندن، اصلا روا نباشد

هرجا ولی وسط بود، حرف علی وسط بود
از حق کنار ماندن، اصلا روا نباشد

می سوخت قلب مولا، فرمود علی به زهرا
چون لاله زار ماندن، اصلا روا نباشد

ای ذوالفقار حیدر، بر شیر مرد خیبر
بی ذوالفقار ماندن اصلا روا نباشد

خیره به خون دیوار، خیره به سوی مسمار
با چشم تار ماندن، اصلا روا نباشد

بانوی زخمی من، در آرزوی رفتن
روزی سه بار ماندن اصلا روا نباشد

بعد از حسین و عباس، وقتی عقیله تنهاست
با نیزه دار ماندن، اصلا روا نباشد

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۹ ، ۱۰:۰۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ فاطمیه اول ۹۹_ روز شهادت

حسبی الله مرا یار بس است
غصه ی دوری دلدار بس است

خسته از تیرگی ام، صبح کجاست؟!
ظلمت عمر و شب تار بس است

بی ولی ماندن و آواره شدن
این همه غربتِ دشوار بس است

تا به کی هفته به هفته دوری
جمعه هایم شده تکرار، بس است

ظرف ما کوچک و غم ها دشوار
لحظه ای دست نگهدار، بس است

اشتباهات خودم یادم رفت
شده ام باز طلبکار!!! بس است

بر منی که همه طردم کردند
نجف حیدر کرار بس است

شیر حق گفت به زهرای بتول
از رُخت پوشیه بردار، بس است

هستی من، چقدر آب شدی
گریه با این تن تب دار، بس است

جان حیدر، طلب مرگ نکن
جان من، این همه اصرار بس است

خواست زینب که بیاید بغلت
باز شد ملحفه گلدار، بس است...
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۹ ، ۱۸:۵۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

تنها نه انتظار، فراموش مان شده
تنهایی نگار، فراموش مان شده

در سردی گناه چنان منجمد شدیم
برگشتنِ بهار، فراموش مان شده

از بس گناهکاری ما را عیان نکرد
الطاف پرده دار فراموش مان شده

آخر چرا تشرف شیخ بهایی و...
فرزند مهزیار، فراموش مان شده؟!

در اوج مشکلات، فراموش مان نکرد
درد است اینکه یار، فراموش مان شده

بر هر که رو زدیم حقارت کشیده ایم
هر وقت مُستجار فراموش مان شده

طوری فریب خورده ی این زندگی شدیم
سختی احتضار فراموش مان شده

از برکت دعای امام زمان مان
غم های بی شمار فراموش مان شده

آن قدر بی قرار حسینیم و مرقدش
کاشانه و دیار فراموش مان شده

از ماتم عموی نبی، حمزه ی غریب
آرامش و قرار فراموش مان شده

یاد شهید مثله شده داد می زنیم
از گریه اختیار فراموش مان شده

نام حسین بس که به دل ها شرر زده
ما آب خوش گوار، فراموش مان شده

اصلا که گفته روضه ی گودال و پیکر و...
توهین ده سوار فراموش مان شده؟!
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۴۲
عبدالرقیه

نذر یار است، میان تن اگر جان داریم
هرچه داریم ازین نیمه ی شعبان داریم

اشتیاق دل دیوانه ی ما دیدنی است
خنده بر چهره ولی دیده ی گریان داریم

از عطا و کرم حضرت نرجس خاتون
عشق دلدار، در این سینه فراوان داریم

هر که هر چیز دلش خواست بگوید اما
ما به برگشت گل فاطمه ایمان داریم

عهد بستیم که جان بر کف مهدی باشیم
با نبی و علی و فاطمه پیمان داریم

خودمانیم چه عیدی؟! چه سرور و جشنی؟!
تا که دلبر نرسد، حال پریشان داریم

سر و سامان همه از اوست، اگر سر نرسد...
تا ابد زندگیِ بی سر و سامان داریم

تا که فریاد زند بانگ أناالمهدی را
تا همان دم به خدا غصه ی هجران داریم

کاش با آمدنش، روشنی دیده شود
تا به کی گریه ی خود، از همه پنهان داریم؟

کاش یک بار به ویرانه ی ما سر بزند
کاش این جمعه ببینیم که مهمان داریم

مطمئنیم شب نیمه ی شعبان، حرمِ...
کربلا رفته و ما پاره گریبان داریم

ای ملائک برسانید بر آن شاه کرم
روسیاهیم و همه حاجتِ غفران داریم

برسانید که در صحن قدیم الاحسان
التماسِ کرم از معدن احسان داریم

سالیانی است که ما منتظران، دیده ی تر...
یاد خشکیِ لب سیدالعطشان داریم

آتشی را که میان دل خود داشته ایم
از غم غارت ارباب، کماکان داریم

نعل، خوش یُمن نبوده است، بدانید که ما
دل پُر از سُم و از نعل ستوران داریم

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۰۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

باغ و بهارم، در خزانی زرد، برگرد

گرمایِ عمرم، در هوایی سرد، برگرد

 

عمر گران، بی دیدنِ رویت هدر شد

هجران، چه خاکی بر سر ما کرد، برگرد

 

از معصیت ها، عاقبت رنگِ سیاهی...

سایه به روی شهرمان گسترد، برگرد

 

دوریِ از خورشید، در دوران تاریک

غم را میان سینه ها پرورد، برگرد

 

خسته شدی از دست ما؟! العفو، العفو

خسته شدیم از دوری ات، برگرد، برگرد

 

برگرد تا یاری کنی خیرالنسا را

زهراست تنها و چهل نامرد... برگرد

 

آقا قسم بر ناله ی " فِضه خُذینی"

آقا قسم بر سینه ی پر درد برگرد

 

****

 

ای شاهِ لب تشنه که در گودال ماندی

زهرا برایت ظرف آب آورد، برگرد

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۸ ، ۰۷:۴۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شهادت امام سجاد علیه السلام ۹۸

محل بده به منِ بینوا، فدات شوم

دلم شکست ز دوری، بیا... فدات شوم

 

اگر چه دامن تو بارها رها کردم

رها نمی کنی آقا مرا، فدات شوم 

 

میان نافله ی نیمه ی شبت آقا

برای نوکر خود کن دعا، فدات شوم 

 

چه حرف ها! سر من فرش راه تو بشود؟!

سرم کجا، کف پایت کجا؟! فدات شوم

 

خوش است کشته شوم در رهت هزاران بار

دوباره زنده شوم بارها فدات شوم

 

تو هم شبیه حسینی، سجیّتت کرم است

ببر مرا سحری کربلا، فدات شوم 

 

میان سلسله فرمود حضرت سجاد

امامِ مانده روی بوریا، فدات شوم 

 

چکید خون حسین از بلندی نیزه

عقیله با دل خون زد صدا: فدات شوم

 

عزیزِ بی کفنِ مادرم جُعِلتُ فِداک

غریبِ تشنه لبِ سرجدا فدات شوم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۸ ، ۰۶:۳۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

خیلی خراب کرده ام آقا، درست کن

من را به مهر حضرت زهرا درست کن

 

صدها گره به روی گره خورده بر دلم

ای چاره ساز، این گره ها را درست کن

 

رویم سیاه باد، دلت را شکسته ام

یک جونِ عاشق از منِ رسوا درست کن

 

آن گونه که تو خواسته ای من نبوده ام

من را به حق زینب کبری درست کن

 

بر سینه ی خرابه ام آقا نظاره کن

از این خرابه، عرش معلی درست کن

 

ای علت نزول نم اشکِ نوکران

در چشم بی ثمر شده، دریا درست کن

 

در روضه ی حسین ازین چشم کور من

منت گذار و چشم تماشا درست کن

 

ای آسمان کرب و بلا... شاه، تشنه است

قدری ببار و آب گوارا درست کن

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۹۸ ، ۰۷:۰۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی روز ششم محرم ۹۸

دلت سیاه شده؟ نور هل أتی کافی است
ز خَلق رانده شدی؟ حجت خدا کافی است

نیازِ بنده ی عاشق به مال و زیور نیست
دلی که بر غم مولاست مبتلا کافی است

که گفته وصل، دوای تمامِ درد من است
هر آنچه یار بخواهد، همان مرا کافی است

از آستانِ امامی که معدنِ خیر است
برای نوکرِ درمانده یک دعا کافی است

بیا به خاطر قلب امام، قول دهیم
اگرچه دیر شد اما دگر خطا کافی است

برای هرکه هوای دلش نفسگیر است...
نفس کشیدنِ در مشهد الرضا کافی است

حرم کجا و منِ روسیاه می دانم
همین که سوختم از هجرِ کربلا کافی است

دوید زینب و با گریه گفت با قاتل
نزن عزیز مرا، شمر بی حیا کافی است

همه کفن بخرند و همه کفن بشوند
فقط برای حسین است بوریا کافی است؟!

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۰۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

حال خوش، در گرو فیض سحر داشتن است

قرب حق، لازمه اش دیده ی تر داشتن است

 

آی کنعانِ پر از غم شده، حق یعقوب

گاه، حدّ اقل از یار خبر داشتن است

 

امرِ معشوق رقم خورده جدایی، یعنی

سهم عشاق فقط چشم به در داشتن است

 

بند اگر بندِ نگار است پرت را بشکن

گاه گمراه شدن حاصلِ پر داشتن است

 

اولین مرحله ی بنده ی مهدی بودن

همه جا خاطرِ او، مد نظر داشتن است

 

این که لبخند رضایت بنشانی به لبش

دوره ی غربت او، اوج هنر داشتن است

 

یار او نیستم و امر فرج می طلبم!

شرط، در امرِ ظهورش به نفر داشتن است

 

پدر ماست علی شیر خدا، شاه نجف

خیرِ اولاد در این گونه پدر داشتن است

 

علت اصلی نان شب پُر برکت مان

صبح، از روضه ی ارباب گذر داشتن است

 

کربلا راه نجات است و نجات از آتش...

در قدم سوی گل فاطمه برداشتن است

 

بدترین درد و مصیبات برای مادر

بین گودالِ پر از نیزه پسر داشتن است

محمدجواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۸ ، ۱۸:۰۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

بی تو دل من زار شود، بی برو برگرد

پیش همه کس خوار شود، بی برو برگرد

 

خورشیدی و هرکس ننشیند به شعاعت

مانند شب تار شود، بی برو برگرد

 

قلبی که نباشد ضربانش به هوایت

در قبر، گرفتار شود، بی برو برگرد 

 

آن چشم که از عکسِ گنه شرم ندارد

خود، مانعِ دیدار شود بی برو برگرد

 

وقتی که دعایت بشود شامل عبدی

فی الحال سبکبار شود، بی برو برگرد

 

هر کس که رود کرب و بلا، صحن ابالفضل

مجنون علمدار شود، بی برو برگرد

 

با روضه ی شرمندگی اش از رخ طفلان

یک عمر عزادار شود، بی برو برگرد

 

عباس نباشد چه کنند این زن و بچه؟!

کار همه دشوار شود، بی برو برگرد

 

زینب چه کند داغِ خودش، بعدِ کفیلش

زندانی اغیار شود، بی برو برگرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۸ ، ۰۹:۰۴
عبدالرقیه

ماه رمضان آمده ای یار کجایی

ای روح سحر، معنی افطار کجایی

 

ای صاحب این ماه ، عزیزدل حیدر

عالم شده از هجر تو بیمار کجایی

 

دنبال تو با اشک روم خانه به خانه

بی تو شده ام از همه بیزار کجایی

 

ای کاش ببینم شب قدری رخ نازت

تا فخر کنم بر همه اغیار کجایی

 

دربین مناجات و دعا در دل شب ها

خواهم فرجت را به دل زار کجایی

 

صهیون شده حاکم به جهان درشب غیبت

معبود شده ثروت و دینار کجایی

 

عالم همه در پنجه ی شهوت به اسارت

ایمان شده بازیچه ی اشرار کجایی

 

این آل سعود است شده چون سگ هاری

چنگال کشد بر رخ احرار کجایی

 

داغ یمن اکنون همه را پیر نموده

این داغ دلم را دهد آزارکجایی

 

ای کاش شود کرببلا قسمتم امسال

تا آن که ببینم رخ دلدار کجایی 

 

جد تو عطش داشت ولی آب نخورده است

چشمان حسین است شده تار کجایی

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۳۹
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

درد بفرست که ترجیح به درمان بدهم
تا که تسکین به دل زار و پریشان بدهم
 
دور ماندم ز امام و سر من رفت کلاه
حقم این است ازین فاصله تاوان بدهم
 
سال ها منتظرم ماند به سویش بروم
کِی شود خاتمه بر این همه هجران بدهم؟!
 
کاش اشک بصرم باز مرا یار شود
تا جلایی به دلِ خسته ز عصیان بدهم
 
نکند قسمت من نیست کنارش بودن
چقدر وعده بر این دیده‌ ی گریان بدهم؟!
 
چه کنم؟! آخر شعبان شد و من غرقِ گناه
ترسم این است که قبل از رمضان، جان بدهم
 
بی پناهم، نجفم را بده تا که بروم...
تکیه بر گوشه ای از نرده ی ایوان بدهم
 
مرغِ روحم به سوی کرب و بلا پر زده باز
تا سلامی به سوی شاه شهیدان بدهم
 
کاش می شد بدهم زندگی ام را، عوضش
جرعه ای آب بر آن حضرت عطشان بدهم
 
کاش می شد که چنان حر و حبیب و عابس
سر خود را به دفاع از سرِ جانان بدهم
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۰۴
عبدالرقیه

ای دل! ببین بهر فرج کاری نکردی

سربار او بودی و سرداری نکردی

 

ای نفس! بدخوردی زمین و صاحبت را

در اوج تنهایی هواداری نکردی

 

بغضت فرو خوردی نریزد اشک چشمت

اشکت به سینه حبس شد، جاری نکردی

 

مشغول دنیا بودی و در بین بازار

رفتی ولی یوسف خریداری نکردی

 

یک عمر شاهد بر گناهت بود آقا

از معصیت یک بار خودداری نکردی

 

دیدی که تنها مانده و یاری ندارد

اما برای غربتش کاری نکردی

 

گفتی پشیمانم از اعمال قبیحم

میثاق بستی و وفاداری نکردی

 

هرجمعه دستان دعا برداشتی، حیف

دیدی نیامد، هیچ اصراری نکردی

 

گفتند روز و شب عزادار حسین است

او را در این ماتم چرا یاری نکردی؟!

 

گفتند باب خیر، در صحن حسین است

بهر زیارت از چه رو زاری نکردی؟!

فائزه سادات معززی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۴۳
عبدالرقیه

بعد سرما بهار می آید

لطف پروردگار می آید

بی قراری؟ قرار می آید

به سر این انتظار می آید

 

جام اعلاتری دهید امشب

باده ی کوثری دهید امشب

مژده بر عسکری دهید امشب

دلبرِ گل عذار می آید

 

عید موعودِ نیمه ی شعبان

روز مسعودِ نیمه ی شعبان

برکت و جودِ نیمه ی شعبان

ناجی روزگار می آید

 

پسر نرجس، آفتاب زمین

بهجت و شور هر دل غمگین

آرزوی تمام صدیقین

نور لیل و نهار می آید

 

مهر جانانِ خود نگه دارید

در دل، ایمان خود نگه دارید

عهد و پیمان خود نگه دارید

مرد باشیم، یار می آید

 

لحظه لحظه گناه من را دید

واسطه شد، خدا مرا بخشید

باز چشم از معاصی ام پوشید

با بدی ام کنار می آید

 

دیده ام اشک بار می بیند

همه را جز نگار می بیند

مثل یعقوب، تار می بیند

مرهمِ چشم تار می آید

 

از کرامات حضرتش خجلم

مِهر خود ریخت بینِ آب و گلم

نخلِ خشکیده ی کویرِ دلم...

...با نگاهش به بار می آید

 

شده قلبم به ذکر او مأنوس

مُحرمش نیستم هزار افسوس

خسته ام از فراق، نه مأیوس

مژده بر دل، نگار می آید

 

چهره اش انعکاسی از مادر

روی دوشش عبای پیغمبر

بر سر خود عمامه ی حیدر

یار با اقتدار می آید

 

هیبتش مثل هیبت زهرا

وارث نور عصمت زهرا

باز با یادِ غربت زهرا...

... بر دل او فشار می آید

 

می شود دولتش به نام حسین

سر دهد در جهان، پیام حسین

می رسد روز انتقام حسین

صاحب ذوالفقار می آید 

 

روضه با آه و ناله می خواند

روضه از باغ لاله می خواند

گر که از آن سه ساله می خواند

چشم ما هم به کار می آید

 

یاد عمه رقیه و حالش

یاد آتش گرفتنِ بالش

یاد حال کنار گودالش

اشک، بی اختیار می آید

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۵۲
عبدالرقیه

مهدی ام ختم تمام اوصیاء

آخرین حجت منم بر ماسوا

 

آمدم با عشقِ حق سوی زمین

بر لبم آیات قران مبین

 

نقش جاء الحق به بازوی من است

فاتح خیبر دعا گوی من است

 

عمه ام تا که در آغوشم کشید

خنده ای زد پیش بابایم رسید

 

تا پدر قنداقه ی من را گرفت

نغمه ی زهرائیش بالا گرفت:

 

" آمدی جان پدر خوش آمدی

پیش ما ای منتظَر خوش آمدی

 

انتظارت را پیمبر می کشید

مادرم در انتظار تو خمید

 

بین آن دیوار و در خوانده تو را

غرق خون فرمود ای مهدی بیا

 

جدّ عطشانم میان قتلگاه

نام تو می برد با صد سوز و آه

 

عمه ام زینب تو را میزد صدا 

روی تل تا دید اصل ماجرا "

 

نیمه ی شعبان سحر غوغا شده

شرک و کفر از مقدمم رسوا شده

 

نام من گردید سوگند خدا

با وجودم فخر دارد مصطفی

 

انبیا از آدم و خاتم همه

برده اند اسم مرا بی واهمه

 

سال ها در انتظارم اولیا

ندبه ها کردند بر سجاده ها

 

در زمین آدم رسید و گریه کرد

در فراقم ندبه کرد و مویه کرد

 

نوح هم در انتظارم پیر شد

از تمام اهل دنیا سیر شد

 

خضر از شوق وصالم زنده ماند

تا ببیند روی من پاینده ماند

 

در دل آتش نشسته چون خلیل

منتقم را خواست از حیّ جلیل

 

قبله ی کعبه منم از ابتدا

بر تمام اهل بیتم مقتدا

 

چشم عالم منتظر بر عدل من

نام من بردند کل مرد و زن

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۳۲
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

کاش قسمت بشود لطف الهی گاهی

به گدایان برسد طُرفه نگاهی گاهی

 

می شود بنده ی درمانده و آواره شده

سخت محتاج به آغوشِ پناهی گاهی

 

هرچه کردم بشوم زائر میخانه نشد

نیست جز گریه سوی میکده راهی گاهی

 

گاه با یک حسنه پاک شود کوهِ گناه

کوهِ خیرات بسوزد به گناهی گاهی

 

به خودم گفته ام اصلا شده چون حجتِ حق

از غم و غصه ی یک شیعه بکاهی گاهی؟!

 

ناله زن نامِ علی را که رجب نزدیک است

دم بزن از بشرِ نامتناهی گاهی

 

از دلِ سوخته و دوریِ ایوان نجف

می دهد چشم پُر از اشک گواهی گاهی

 

یادِ بین الحرمین و حرم ثارالله

می کِشیم از جگر سوخته آهی گاهی

 

باعث قُرب، به دربار ولی الله است

اشکِ در روضه به قدرِ پر کاهی گاهی

 

می تواند سبب مردن نوکر بشود

روضه ی جسم به خون مانده ی شاهی گاهی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۱۰
عبدالرقیه

مرده ام... از نفست شور و توان می گیرم

سرِ صبحی به دعاهای تو جان می گیرم

 

گفته ام مرثیه خوان نام تو را سر بدهد

از مسیحاییِ نامت هیجان می گیرم

 

هرچه دارم همه را می دهم و در عوضش

یک دل سوخته و اشک روان می گیرم

 

مستحقِ غضب و آتش قهرم اما

باز از مرحمتت برگ امان می گیرم

 

برنگشتی و گذر کرد بهارِ عمرم

ذره ذره پس از این رنگ خزان می گیرم

 

حال که آب گذشت از سر من، با حاجت...

روضه ی امّ بنین و پسران می گیرم

 

با دل سوخته می گفت: عصا نیست مرا

دست را بر کمرم گریه کنان می گیرم

 

ای بَشیر، از پسر حضرت زهرا چه خبر؟

خبر از او به دو چشمِ نگران می گیرم

 

آن قدر روضه بخوانم که بگریند همه

روضه را در وسط شهر، عیان می گیرم

 

از سرِ شرم دم مرثیه خوانیِ رباب

روی خود را ز نگاه دگران می گیرم

 

ختمِ کارم شده مسموم شدن، عیبی نیست

از غریبیِ نبی رد و نشان می گیرم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۷ ، ۱۳:۲۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

چشمم به رخت، ذوالکرم افتاد؟ نیفتاد

از چشم تو چشم ترم افتاد؟ نیفتاد

 

انگار نه انگار دلت خون شده از من

عاداتِ گناه از سرم افتاد؟ نیفتاد

 

یک بار به عشقت شده تا بگذرم از خواب؟

اشک سحرم در برم افتاد؟ نیفتاد

 

دلشوره ی این فکر که عبد تو نباشم

یک دم ز دل مضطرم افتاد؟ نیفتاد

 

هرجا که رسیدم ز مرامت زده ام دم

نامت دمی از حنجرم افتاد؟ نیفتاد

 

زهراست فقط محور نورانی خلقت

یک خدشه بر این باورم افتاد؟ نیفتاد

 

ساکت ننشینید، بمیرید از این درد

صدیقه به راهِ حرم افتاد، نیفتاد؟

 

با بُهت حسن گفت: به حیدر چه بگویم؟!

کوچه تو بگو مادرم افتاد؟! نیفتاد؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۷ ، ۱۹:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی 

 

در دیده ام غایب شدی، در جان من نه

خالی شد از یادت جهان، کنعانِ من نه

 

مؤمن شدم بر کعبه ی رویت ندیده

عمرم به سر آمد ولی ایمان من نه

 

دیشب که خوابیدم به یادم گریه کردی

چشمان تو گریان شد و چشمان من نه

 

احسان و لطفت هر دقیقه شاملم شد

یک لحظه دیدی خوبی و احسان من؟ نه

 

جز در غم زهرا شده قدری گذارم...

رؤیت کند اشک مرا مژگان من؟ نه

 

ای دل بسوز از غربت حیدر که می گفت:

رو بر مگردان فاطمه جان، جانِ من نه

 

باور ندارم... یارِ هجده ساله زود است

پر می کشی از کلبه ی احزان من؟! نه...

 

باید به چاه کوفه گویم درد خود را

دامان تو گلگون شده دامان من نه

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۷ ، ۱۴:۴۶
عبدالرقیه

از امام باقر علیه السلام و همچنین از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند که فرموده اند:

«اذا ضللت فی الطریق فناد «یا صالح » أو «یا ابا صالح » اُرشدنا الی الطریق رحمکم الله »


دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

 

شکر خدا... گفتیم: "اُرشدنا اباصالح"

رو بر کسی ننداختیم الا اباصالح

 

هر بار گم کردیم راه هل أتایی را

گفتیم با گریه مدد کن یا اباصالح

 

ای مُصلح عالَم، نظر کن صالحم فرما

سویت رسیده قطره، ای دریا اباصالح

 

بنده شدن اوج تمنای بزرگان است

وقتی که باشد سرور و مولا اباصالح

 

امروز هر کس نوکر زهرای اطهر شد

دستش بگیرد از کرم فردا اباصالح

 

ای راه گم کرده بیا، وقت توسل شد

همدرد شو در این مصیبت با اباصالح

 

گریان زهرا که شدی دیگر بدان قطعا

راهی نمانده تا خدا یا تا اباصالح

 

من عذر خواهی می کنم از ساحتت آقا

آتش به پشت در شده برپا اباصالح

 

این در که می سوزد میان شعله ی آتش

ای وای اگر افتد روی زهرا، اباصالح

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۷ ، ۲۲:۵۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

عمرم سرآمد، خونجگر ماندم، ضرر کردم

محروم از روی قمر ماندم، ضرر کردم

 

باد صبا از او خبر آورد اما حیف

در شام جهلم کور و کر ماندم، ضرر کردم

 

رزق سحرگاهی به دست شخص معصوم است

هربار بی فیض سحر ماندم ضرر کردم

 

یک بار شد من هم دعاگویش شوم؟! نه

مشغولِ حاجات دگر ماندم، ضرر کردم

 

دلبستگی باعث شد از کوچ شهیدانش

جا ماندم و بی بال و پر ماندم، ضرر کردم

 

وقتی ملاک کارهایم حرف مردم شد

در چشم مردم معتبر ماندم، ضرر کردم

 

دنیا مقر ابتلای اهل ایمان است

گر بین دنیا بی ضرر ماندم، ضرر کردم

 

جز آل عصمت رو به سوی هر کسی کردم

درمانده ماندم، پشتِ در ماندم، ضرر کردم

 

پای بساط روضه های حضرت ارباب

هر دفعه که بی چشم تر ماندم، ضرر کردم

 

جای کفن بر بوریا چیدند جسمش را

زنده از این ماتم اگر ماندم ضرر کردم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۷ ، ۲۲:۳۶
عبدالرقیه

من گم شدم، مانند بغض در گلویم

یا نور و یا برهان، بیا در جست و جویم

 

خیلی دلت را با گناهانم شکستم

خسته شدم دیگر من از این خلق و خویم

 

تو آبروی آبرودارن عرشی

من بنده ای رسوایم و بی آبرویم

 

عمری برایت وصله ای ناجور بودم

یک لحظه هم حتی نیاوردی به رویم

 

می خواستم با گریه برگردم به سویت

دست کریمت زودتر آمد به سویم

 

من بی ادب بودم برایت شعر گفتم

تو برتر از آنی که من از تو بگویم

 

هربار کارم سخت برهم ریخت، فورا

گفتم حسین و زود کردی زیر و رویم

 

ای کاش زنده باشم و ماه محرم

دیگ غذای روضه هایش را بشویم

 

ای کاش زنده باشم و از قول قاسم

گویم به شور و هروله "ای وای عمویم..."

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۱۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی


پای جانان، نثارِ جان عشق است

طعنه خوردن از این و آن عشق است

 

نیمه شب فرصت تقرّب ماست

یادِ معشوق، در نهان عشق است

 

هر که ظرفش شکست بالا رفت

چون که همراهِ امتحان عشق است

 

همه دنبال سود و منفعتند

ضرر و نفعِ عاشقان عشق است

 

هرچه جز عشق بی گمان فانی است

آنچه باقی است بی گمان عشق است

 

اول صبح با تمام وجود

ذکر یا صاحب الزمان عشق است

 

خیر من وصل یا که هجران است؟

هرچه او خواسته همان عشق است

 

بگذارید در به در بشوم...

وسط صحن جمکران، عشق است

 

اربعین، رفتنِ به سوی حسین

بی قرار و جَزع کنان عشق است

 

پابرهنه به شارع العباس

برسم لحظه ی اذان عشق است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۱۱
عبدالرقیه

عالم بدون روی تو سامان ندارد

افسوس، گویا هجرتان پایان ندارد

 

من فاش می گویم ، از این باکی ندارم

بی حب تو هرگز کسی ایمان ندارد

 

دنیا به قحطی عدالت خو گرفته

برگرد بی رویت عدالت جان ندارد

 

" اَینَ استقرَّت " صبح و شب ذکر لب ماست

دور از تو این دل میل بر رضوان ندارد

 

هر مومنه، هر مومنی که عشق اویی

دیگر توان دوری و هجران ندارد

 

"وانظر الینا "ما همه محتاج هستیم

جز با نگاهت درد ما درمان ندارد

 

جدت صدا زد نامتان در بین مقتل

مظلوم چون او عالم امکان ندارد

 

شاهی که تنها مانده بین نیزه داران

راسش بریدن از قفا عطشان ، ندارد

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۰۶
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی


بر اهل دنیا رو زدن ارزش ندارد

درخواست جز از ذوالمِنن ارزش ندارد

 

عاشق نگاهش بر سکونتگاه عشق است

نزد اُویس اصلا قَرَن ارزش ندارد

 

پیراهن، ارزش یافته از بوی یوسف

بی عطر یوسف پیرهن ارزش ندارد

 

گفتم فدایت می کنم جان را، نشد حیف

شاید که دیدی جان من ارزش ندارد...

 

سر می کنم همچون زلیخا با فراقت

باشد... دلِ یک پیرزن ارزش ندارد

 

بی ارزشم اما نخواه از تو نخوانم

از تو نخوانم که سخن ارزش ندارد

 

وَانظُر إلَیَّ یا أباصالِح أغِثنی

لطفت نباشد سینه زن ارزش ندارد

 

در خون تپیدند و شهیدان یاد دادند

در عاشقی جان و بدن ارزش ندارد

 

ما به توسل بر کریمان خو گرفتیم

عالَم بدون پنج تن ارزش ندارد

 

با این همه کاخ و زرش این ظرف دنیا

یک ذره، بی صحن حسن ارزش ندارد

 

وقتی که گنبد نیست بالای مزارش

بالم بسوزان، پر زدن ارزش ندارد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۷ ، ۱۷:۲۰
عبدالرقیه