سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام علی» ثبت شده است

مدح امیرالمؤمنین بر اساس زیارت غدیریه

پیمبر شهر علم و مرتضی دروازه ی آن است
سراغ غیر حیدر هرکسی رفته است حیران است
علی که وارث علم تمام انبیا باشد
کنار سفره ی علمش تمام خلق مهمان است

ولای مرتضی را شیعه گر مختار خود کرده
مرامش را هم اصل و پایه ی کردار خود کرده
اگر تنها علی باشد امین الله فی ارضه
سفیه است آن که غیر از مرتضی را یار خود کرده

امیرالمؤمنین دین قویم خالق یکتاست
مزار انورش قطعا حریم خالق یکتاست
هزاران راه در دنیا به گمراهی شود مختوم
فقط حیدر صراط المستقیم خالق یکتاست

علی تا پای جان بهر دفاع از مصطفی جنگید
به غیر از مرتضی در بستر احمد چه کس خوابید؟
علی بین خبرهای الهی اعظم آن هاست
که بر هر امّتی فضلش چنان خورشید می تابید

فضیلت های حیدر گرچه در عالم فراوان است
ولی اوج مقاماتش برای خلق پنهان است
خدا بر مصطفی فرمود فرزند ابوطالب
امام المتّقین و شاه پیشانی سفیدان است

بدون مرتضی مختوم بر نار است هر راهی
نبی فرموده شک بر فضل او کفر است و گمراهی
کسی که بعد پیغمبر سراغ غیر حیدر رفت
خدا داند که دینِ او ندارد ارزش کاهی

علیٌّ عُروةُ الوثقی علیٌّ معدنُ الأسرار
علی رکن زمین است و وصیّ احمد مختار
هزاران سال دنبال زوال نور او بودند
ولی هرگز نشد خاموش نور حیدر کرار

امیرالمومنین اصل و اساس اعتقاد ماست
محبّت بر علی معیار پاکی نهاد ماست
هدایت می کند با نور خود کلّ خلایق را
علی تنها ذخیره بهر سختیِ معاد ماست

برای حفظ دین وقتی علی میرفت در میدان
حریف دلدل او هم نمی گردید یک گردان
خلیفه نیست آن کس که فرار از جنگ می کرده
خدا فضل مجاهد را بیان کرده است در قرآن

علی در خاک برده با خودش عدل و عدالت را
شده ضرب المثل عدل علی بین مسیحی ها
نشد حقّ کسی ضایع سر تقسیم بیت المال
به نزد مرتضی فرقی ندارد بنده با مولا

ولای مرتضی باشد اساس سنجش ایمان
مریدش حاتم طائی شده در بخشش و احسان
طعام سفره ی خود را به سائل داد بی منّت
بیان کرده نمی از فضل او را سوره ی انسان

علی باشد طریق روشنِ عالم بدون شک
که بوده دستگیر حضرت آدم بدون شک
خدا را شکر در بند ولای مرتضی هستیم
خدا بخشیده بر ما نعمت اعظم بدون شک

علی باشد یگانه مقتدای عالم بالا
به نامش مرده را کرده است زنده حضرت عیسی
به جز پروردگار و غیر پیغمبر در این عالم
کسی قادر نباشد فضل حیدر را کند احصا

عدالت در حکومت ریشه ی افکار حیدر بود
نشستن با فقیران روز و شب کردار حیدر بود
معاویه ملاکش حیله و نیرنگ بود و بس
ولی تنها رضای حق ملاک کار حیدر بود

علی پای عبادت احسن الخلق خدا باشد
که ضرب خندقش افضل ز فعل ما سوا باشد
به هنگام نمازش تیر از پایش جدا کردند
درون سجده از دنیا و مافیها جدا باشد

تمام عزّت مؤمن، امیرالمؤمنین باشد
که با عشق علی، سختی عالم دلنشین باشد
نباید لحظه ای مؤمن جدا از مرتضی گردد
خدا دستور داده در کنار صادقین باشد

نباشد بنده ی حق، هرکه بدخواه علی باشد
علی همراه حق و حق به همراه علی باشد
سقیفه بی علی تشکیل شد پس باطل محض است
مدار حق در این دنیا فقط راه علی باشد

علی بعد از نبی باشد یگانه محور وحدت
نباشد جانشین حق به جز حیدر در این امت
اگر حیدر به امر حق هدایت می کند ما را
فلانی هم به سمت آتش دوزخ کند دعوت

به کام مرتضی سلطانی دنیا گوارا نیست
به جز او حاکمی زاهد چنین در دار دنیا نیست
که تکه استخوان خوک در دست جذامی ها
به چشم مرتضی برتر از این دنیای ظلمانی است

پس از احمد که باید بین مردم درس دین می گفت
فقط نام خدا را مرتضی روی زمین می گفت
همان وقتی که آن دو می پرستیدند بت ها را
علی در سجده ذکر یا اله العالمین می گفت

پناه اول و آخر امیرالمؤمنین باشد
خلیفه بعد پیغمبر امیرالمؤمنین باشد
پس از احمد علی نسبت به جان مؤمنین اولاست
خدا گفته فقط حیدر امیرالمؤمنین باشد

علی در دست دارد خلق انسان را به تنهایی
هدایت می کند تا حشر، انسان را به تنهایی
چنانچه ظالمین یعسوبشان اموال این دنیاست
علی یعسوب باشد اهل ایمان را به تنهایی

توسل بر علی کرده است هنگام بلا، آدم
گرفته بیعت از امت برایش حضرت خاتم
شهادت می دهم حیدر امیرالمومنین باشد
که قرآن بر ملا کرده ولایش را در این عالم

کسی که بر دلش مهر امیر المؤمنین شد حک
نخواهد شد مسیر و مقصدش از نور حق منفک
نه تنها مهر حیدر در دل شیعه فراوان است
خدا هم دل سپرده بر علی باشد بدون شک

شیخ مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۰۲ ، ۱۹:۳۴
عبدالرقیه

غدیری هستم و عبدم امام المتقینی را
که پیمودم به حب او مسیر راستینی را

نبی روز غدیر خم، کمال بعثتش رو شد
به امر حق بیان فرمود امر جانشینی را

دو دست مرتضی در دست خاتم بود، یعنی حق...
سزا دانست بر خاتم، چنین دُر و نگینی را

فقط باشد علی لایق که بر دوشش بیاندازد
ردای وصف زیبای امیرالمؤمنینی را

بگو لبیک با یک یاعلی، مَن کُنتُ مولا... را
خدا را شکر کن داری چنین نور مبینی را

چه می فهمیم حیدر کیست؟! چه می فهمیم حقش چیست؟!
خدا رحمت کند امثال علامه امینی را

غذای بچه هایش را به ایتام و فقیران داد
ندیده چشم عالم شاهمردِ اینچنینی را

شب معراج، حق بود و نبی بود و سکوتی محض
شنید احمد به ناگه یک صدای دلنشینی را

صدایی که تمام انبیا دلگرم آن بودند
همان که شاد می فرمود هر اندوهگینی را

از آن لب های نورانی، از آن حلقوم ربانی
الهی بشنوم آوای رب العالمینی را

علی حتی به مور در مسیرش هم نظر می کرد
یقین دارم علی دارد فقط این تیزبینی را

چنین مردی رئوف و مهربان در نزد یارانش
نشان داده است در میدان حماسه آفرینی را

درِ خیبر به دستش بود و بر لب ذکر هو می گفت
کجا داری سراغ اینگونه شیر بی قرینی را

چه گویم از کراماتش، چه گویم از مقاماتش
به چالش می کشد اوصاف او عقل زمینی را

شدم دلتنگ کوی حیدر و آرامش محضش
ندیدم از نجف بهتر به عمرم سرزمینی را

تصور کن نشستی در میان حجره ی صحنش
خدا قسمت کند دیدار او در اربعینی را

تمام عمر، پیغمبر سفارش کرد بر حبش
رها کردند این امت عجب حبل المتینی را

امان از ناسپاسی کردن و حمله به بیت وحی
گرفتند از علی آخر چه یار و همنشینی را

پس از زهرا علی زانو بغل می کرد طوری که
نوشته صاحب مقتل تصور کن جنینی را

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۱ ، ۱۰:۵۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۲ ماه رمضان ۱۴۰۱

دگر ز مسجد کوفه نوا نمی آید
نوای ناله ی شیرخدا نمی آید

برای عزت و ترویج راه بسم الله
صدای نقطه ی پایین با نمی آید

چه کرده زهر که رنگ علی چنین شده است؟!
چه کرده که نفسِ رفته، جا نمی آید؟!

هر آن چه شیر، به او می دهد طبیب اصلا
به هوش، حیدر آل عبا نمی آید؟!

چه کرده است مگر تیغ، خون فرق علی...
چگونه بند به طب و دوا نمی آید؟!

هر آن چه زینب کبری پدر پدر گوید
دگر ز جانب بابا صدا نمی آید

آهای طفل یتیم نجف، گرسنه بخواب
ازین به بعد دگر مرتضی نمی آید

ازین به بعد اگر پیرمرد نابینا
غریب و خسته بگوید بیا، نمی آید

دگر میان هوای گرفته ی این شهر
شمیم هم نفس مصطفی نمی آید

چه خوب پیر لعینی به سوی جسم امام
برای ضربه زدن با عصا نمی آید

هزار شکر کفن هست بین کوفه هنوز
تن امام روی بوریا نمی آید

پس از پدر به تسلی و تعزیت، احدی...
به تازیانه سوی بچه ها نمی آید

اسیر چیست؟! عزادار بعد دفن پدر
به احترام دوباره به خانه می آید

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۰۴
عبدالرقیه

به سبک "میخانه دگر جای من بی سر و پا نیست"

 

خونین شده محراب ز خون سر حیدر
بر سینه زند دختر او با دل مضطر
در پیش حسن، باده ی مستان ز سبو ریخت
ارکان هدایت به سر خلق فرو ریخت

غرق خون شده روی مهتاب
واژگون شده بین محراب

تا خانه، به دوشِ حسنش بین تب آمد
با دیدن او جان عقیله به لب آمد
شمشیر، چگونه سر کرار گشوده است
چون فاطمه رخسار علی زرد و کبود است

انگشتر حق، بی نگین شد
قنبرش نبود این چنین شد

زهرا به گمانم که شده موعد دیدار
راحت شدم آخر ز غم و غربت بسیار
خیبرشکنت را دمِ شمشیر کجا کشت؟!
بازوی کبودت وسط کوچه مرا کشت

شد صبح سپید فاطمه جان
حیدرت رسید فاطمه جان

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۱۹
عبدالرقیه

روز خود را به غم هجر و فغان، شب کردم
یاد ایوان نجف سوختم و تب کردم

نکند دوست ندارد...؟! نکند رانده شدم...؟!
پای صدها نکند، گریه مرتب کردم

تا نگاهی کند آقا و ورق برگردد
زیر لب زمزمه ی زینب... زینب... کردم

کیست آبادتر از من که خراب علی ام
قامتم را سر این عشق مورب کردم

چه کنم طفل گنهکار امیر نجفم
هوس مغفرت و مرحمت أب کردم

وعده ی ما نجفش یا که به هنگام ممات
هرچه او خواست... توکل به خودِ رب کردم

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۹ ، ۲۳:۴۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی غدیر ۹۸

گِل آدم و رد پای نجف

گِل نوح، از ناخدای نجف

گِل هود و صالح، فدای نجف

به جان همین انبیای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

رسیدم به خیرِ کثیرِ غدیر

که بیعت کنم با امیر غدیر

موحد شدم از مسیر غدیر

به هر ذره ی حق نمای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

قسیم است بین سعید و شقی

نرفته سرم زیر هر بیرقی

غدیریه خوانده علیَ النَّقی...

که باشم به زیر لوای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

نمک گیر، از سفره ی حیدرم

علی رازقِ اول و آخرم

به ‌خوش یمنی عصمتِ مادرم...

شدم از ازل مبتلای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

به نور کمیل و مناجات خود

به تفسیر قرآن و آیات خود

به این عبدِ آیینه از ذات خود...

مباهات دارد خدای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

چه ننگی است، جویای فانی شدن

گرفتار هر آستانی شدن

مرید فلان و فلانی شدن

چه دانند قدر و بهای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

چه خوب است میل عنب داشتن

ارادت به ماه رجب داشتن

علیٌ مَعَ الحَق به لب داشتن...

سر کوی دارالشفای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

ره عاشقی را رصد می کنم

به خود، "ذکرِ هو" گوشزد می کنم

توسل به بنت اسد می کنم...

که جویم دلِ مقتدای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

به نور علی شد قرین، فاطمه

علی دین و معیار دین، فاطمه

در این راه، تنها معین، فاطمه

دهد بوی او جای جای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

هلاک بتولم، هلاک علی

شدم فاطمی، سینه چاک علی

به یک جرعه باده ز تاک علی...

شدم مست ایوان طلای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

دوباره دچار مُحرم شدم

دچارِ نگارِ محرم شدم

ببین بیقرار محرم شدم

حسینی شو از کربلای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

 

اگر غم چشیدی، بگو یاحسین

اگر آب دیدی، بگو یاحسین

کفن گر خریدی، بگو یا حسین

برو گریه کن پا به پای نجف

منم عبد دولتسرای نجف

محمد جواد شیرازی

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۲۲
عبدالرقیه

صاحب سر خدا مخزن اسرار علیست

معنی رحمت حق مظهر غفار علیست

 

ما گدایی نجف را به دو عالم ندهیم

رازق ارض وسماء حیدر کرّار علیست

 

جای صد عمره نجف رفتن ما می ارزد

قبله ام روی علی ، کعبه ی احرار علیست

 

دل طوفان زده با نام علی آرام است

تا ابد در همه جا سیدالاذکار علیست

 

نام او برده ام و می ز لبم می ریزد

علت قهقهه و مستی بسیار علیست

 

بی ولایش عمل دهر هباءً منثور

با ولایش همه مقبول، که معیار علیست 

 

قاری حق علی و قاری حیدر قران

ناصر دین خدا در همه ادوار علیست

 

چیست در خاک نجف، عشق علی دُر گشته 

دُر زِ خاک و گوهر خلقت دوارعلیست

 

بعد نامش به خدا (هو) چه قدر می چسبد

هو الارباب ، هوالّرب، شه ابرار علیست

 

تا که فرمود علی با حق و حق با علی است

فاش شد تا به ابد سید و سالار علیست

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۷ ، ۱۹:۵۳
مجتبی قاسمی

به اذن فاطمه رام ابوتراب شدم

به حکم عشق غلام ابوتراب شدم

دوباره تشنه ی جام ابوتراب شدم

منی که مست به نام ابوتراب شدم

 

دلم خوش است به این که دو چشم تر دارم

عجیب حال و هوای نجف به سر دارم

 

چگونه پست از آن کوه آبرو گوید؟!

چگونه تشنه از آن صاحب سبو گوید؟!

کجاست طبع بلندی که مدح او گوید؟!

همیشه شاعر او جای شعر "هو" گوید

 

علی است عالی اعلی، علی است حق و یقین

علی است باطن قرآن، علی است باطن دین

 

خریده روز ازل، حق به شوق نازش را

به دست، بافته مرضیه جانمازش را

نبی شنیده رجزهای چاره سازش را

کمیل بود و علی بود و هر فرازش را

 

شبیه شمع در این ظلمت جهان افروخت

مرام بنده شدن را به شیعیان آموخت

 

علی است آن که حقیقت برای ایمان شد

برای یافتن راه راست، میزان شد

به عرش، صوتِ خداوندی اش نمایان شد

نشست روی زمین، مرکب یتیمان شد

 

اسیر کرده دلم را طلوعِ احسانش

خوشا به حال گدای رکوعِ احسانش

 

یگانه حامی احمد علی است بی تردید

برای حفظ نبی با وقار می جنگید

به دور مرکب او مثل شیر می چرخید

میان بستر خیرالبشر، علی خوابید

 

وفای آن که پُر از زخمِ تیر شد پیداست

تمام حرف از آن غزوه ی اُحد پیداست

 

علی است آن که ندیده کسی فرارش را

چشیده است درِ قلعه اقتدارش را

خدا ستوده خودش تیغ ذوالفقارش را

نخواست ذره ای از مال روزگارش را

 

میان چاه غریبانه سر فرو کرده

عبای کهنه و نعلین خود رفو کرده

 

نوای حضرت حق در دم و خروش علی است

همیشه کعبه ی رحمن سیاهپوش علی است

صدای فاطمه اش تا ابد به گوش علی است

شبانه کیسه ی خرما به روی دوش علی است

 

برای او به خدا این جهان پشیزی نیست

کنار شأن علی، ردّ شمس چیزی نیست

 

همان که در همه ی جنگ هاش غالب شد

همان که مِهر و ولایش به خلق واجب شد

همان که در همه جا مظهر العجائب شد

کنار فاطمه خانه نشین یثرب شد

 

به قتل فاطمه حق نبی ادا کردند

چقدر خون به دل پاک مرتضی کردند

 

به جز علی به کسی دل نبسته ام اصلا

به نور او دل ظلمانی ام شده روشن

خدا... محبت او را دمی نگیر از من

کنار من برسانش به لحظه ی مردن

 

کنار خوان کریمان پُر التماسم کن

به لعن دشمن زهرا، علی شناسم کن

محمد جواد شیرازی

۱۰ فروردین ۹۷

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۷ ، ۰۵:۴۷
عبدالرقیه


ترجیع بند مدح امیرالمؤمنین علیه اسلام

خوشم با حب حیدر قد کشیدم
دلم را از همه عالم بریدم

به غیر از مرتضی چیزی ندارم
به غیر از مرتضی چیزی ندیدم

چه شوری در دلم افکنده عشقش
پر از عشقم، پر از از خوف و امیدم

خوشم حلقه به گوش این سرایم
به هر محفل ثنایش را شنیدم

حیاتش ساده تر از بندگان بود
عجب شاه و امیری برگزیدم

گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
***

صد و ده بار ذکر هو گرفتم
از این دنیا و اهلش رو گرفتم

مگر عقلم کم است از او نخوانم
مگر کم آبرو از او گرفتم

دل من زیر و رو شد از شبی که
به دستم در حرم جارو گرفتم

خراسان و نجف، این آبرو را
هم از این سو، هم از آن سو گرفتم

علی گفتم کمی زهرا بخندد
چه پاداشی از این بانو گرفتم

گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
***

خدا رو کرد با او گوهرش را
تجلی صفات و مظهرش را

زمان وحی نور قل هو الله
میان کعبه خوانده مادرش را

نبی هم در شب تاریک فتنه
به حیدر می سپارد بسترش را

میان اوج پرواز نمازش
به سائل می دهد انگشترش را

همه بی تاب بر سجده می افتند
اگر افشا نماید قنبرش را

گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
***

نجاتم داده استغفارهایش
دلم را برده با رفتارهایش

شده سرتاسر نهج البلاغه
نَمی از باطن پندارهایش

ملائک از شعف هو می کشیدند
همیشه لحظه ی پیکارهایش

نبی دلگرم بازوی علی بود
به جای تک تک سردارهایش

چنان از قلعه در را مرتضی کند
ترک برداشت تا تالارهایش

گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
***

رها کردن مرامِ پیر من نیست
به دست دیگران زنجیر من نیست

مرا دیوانه می خوانند مردم
اگر مجنون شدم تقصیر من نیست

اگر از مرتضی کمتر بخوانم
اثر بر ناله ی شبگیر من نیست

بدون گوهر حب ولایت
به غیر از معصیت تکبیر من نیست

گره خورده دلم با حب حیدر
به جز این عشق در تقدیر من نیست

گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
***

ازل از جام خود بر ما چشانده
همین باده دل ما را کشانده

زمان خلقت آب و گل ما
کمی خاک عبایش را تکانده

کسی که روی دوش مصطفی رفت
یتیمان را سر دوشش نشانده

خدا هم از زبان مرتضایش
پیمبر را شب معراج خوانده

به شوق وعده ی " یا حارَ هَمْدان..."
برایم طاقت و صبری نمانده ¹

گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
***
برای مؤمنین یعسوب دین است
خداوند کرم روی زمین است

عبای وصله دار کهنه ی او
تجلی همان حِصن حصین است

نشستن زیر ایوان طلایش
برایم بهتر از خلد برین است

اگرچه منکرانش هم نفهمند
فقط حیدر امیرالمومنین است

به یمن شیر پاک مادر خود
تمام عمر، حرفم این چنین است

گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
***

۱. امیر المومنین علیه السلام فرمودند:
یا حار همدان! من یمت یرنی
بحار الانوار، ج 6، ص 160

محمد جواد شیرازی

 

۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۲۵
عبدالرقیه

" فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم"

پر شد از مهر علی پیکره و بنیادم

مست میخانه شدم یاد نجف افتادم

بنده ی حیدرم و از دو جهان آزادم

 

ساقی امشب بده باده به شعف آمده ام

با امیدی به سر خم نجف آمده ام

 

امشب از عشق تو مولا همه جا ریخت به هم

از قدومت همه ی ارض و سما ریخت به هم

بهر دیدار تو ای شاه ، گدا ریخت به هم

بی سبب نیست که این سینه ی ما ریخت به هم

 

صدف کعبه شکست و گوهرش پیدا شد

فاطمه بنت اسد هم قمرش پیدا شد

 

آمدی و حرم از شور و نوا پر شده است

کعبه از جلوه ی الطاف خدا پر شده است

جام های تهی از لطف شما پر شده است

 عالم از نعره ی مستانه ی ما پر شده است

 

ما همه مست تو هستیم همه مجنونت

سالیانی است که هستیم همه مدیونت

 

 

انبیا ریزه خور خوان تو هستند همه

محو در سوره ی انسان تو هستند همه

تشنه ی بارش احسان تو هستند همه

هر سحر خادم ایوان تو هستند همه

 

بی تو اصلا احدی نزد خدا محرم نیست

تو نباشی به خدا ختم رسل خاتم نیست

 

ای که بر هر دو جهان حکم ولایت داری

بر سر سائل خود دست حمایت داری

نسل در نسل به ما ویژه عنایت داری

بر همه انس و ملک حکم امامت داری

 

بهر هر سوخته دل یار علی باشد و بس

تا ابد سید و سالار علی باشد و بس

 

حاج مجتبی قاسمی

۹۵/۲

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۷:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت این مداحی با نوای حاج محمد کمیل

 

در آن دلی که حبّ تو باشد گناه نیست

اعمال شیعیان تو آقا تباه نیست

 

ایل و تبار ما همگی بنده ی تواند

هرکس که بنده ی تو نشد سر به راه نیست

 

هرشب به ذکر و یاد شما مست می شوم

من آن سگم که جز تو مرا پادشاه نیست

 

هرکس به مقتدا و امامی پناه بُرد

ما را به جز امیر نجف سرپناه نیست

 

گویم به هر کسی که سراغ بهشت رفت 

اینجا بهشتِ ما به جز آن بارِگاه نیست

 

یکسال می شود حرمت را ندیده ام 

حالم بدون یاد نجف رو به راه نیست

 

هرکس جوانیش شده وقف حسین تو

فردا به نزد فاطمه ات روسیاه نیست

 

#مهدی_علی_قاسمی - 93/9/4

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۹:۲۲
مهدی علی قاسمی