سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با موضوع «ب/ تقسیم بر اساس تقویم قمری :: 5،6- جمادی الاولی و جمادی الثانی :: * ایام فاطمیه اول و دوم :: اشعار بعد از شهادت» ثبت شده است

ألا ای چاه گشتم بی کس و تنها، خبر داری؟
شبانه دفن کردم همسر خود را، خبر داری؟

در این نه سال مثل کوه پشتم بود زهرایم
بدون فاطمه شد پشت حیدر تا، خبر داری؟

صدای خنده های قاتل محسن که می آید
دو چشم مجتبایم می شود دریا، خبر داری؟

درون کوچه گم شد گوشوارِ همسرم اما
حسن می گشت دنبالش، نشد پیدا؟ خبر داری؟

خسوف چهره اش را وقت غسلش تازه من دیدم
نمیدانم چه شد با دختر طه، خبر داری؟

ردِ پای حرامی روی درب خانه ام مانده
چه کرده آن لگد با پیکر زهرا، خبر داری؟

عیادت آمدند اما برای طعنه بر زهرا
چقدر آزرده شد از طعنه ی آنها، خبر داری؟

به گریه زینبم می گفت: روز آخری مادر
به سختی شانه زد موی مرا بابا، خبر داری؟

جدایی بینمان افتاد اما وعده ی ما شد
درون قتلگه در ظهر عاشورا، خبر داری؟

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۱ ، ۱۳:۲۴
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۱، ایام بعد از شهادت

کجاست فاطمه ام، یار و غمگسار علی
همان که بود مداوای حال زار علی

کجاست فاطمه ام تا ببیند این مردم
زدند طعنه به قلب جریحه دار علی

به خنده گفت مغیره نگاه کن قنفذ
بعید باشد اگر پا شود دوباره علی

به خشت کوچه، رد خون، به من چنین فهماند
چه دردها که به دل ریخته، نگار علی

به دست میوه فروش مدینه در بازار
انار دیدم و گفتم: کجاست یار علی

کسی به تسلیت ما نیامد و ای کاش...
خودش دوباره بیاید، شود قرار علی

به زینبین غریب و به ناله ی حسنین
محل نداد کسی، پیش چشم تار علی

به جای فاطمه، با چاهِ بی کسی گویم:
نگاه کن که گره خورده بد به کار علی

دری که سوخته و بستری که گلدار است
شده فقط کمی از درد بیشمار علی

میان قبر، خودم را نهاده ام، در اصل...
مزار فاطمه باشد همان مزار علی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۱ ، ۱۰:۳۶
عبدالرقیه

اهل این خانه عزادارند بعد از فاطمه
یک به یک بیمار و تبدارند بعد از فاطمه

در کنار بستری که بوی مادر می دهد
نیمه شب تا صبح بیدارند بعد از فاطمه

گاه با هم روضه می گیرند، گاهی هم جدا...
گوشه ای از خانه می بارند بعد از فاطمه

با مشقت خونِ بر در پاک شد، دیوار نه
فضه و اسما گرفتارند بعد از فاطمه

بچه ها با چشم پر اشک و دلی لبریز بغض
خیره بر تیزیِ مسمارند بعد از فاطمه

مردم ناشکرِ شهری که به او سیلی زدند
بر عذابِ حق سزاوارند بعد از فاطمه

تسلیت گفتند با زخم زبان و طعنه ها
تا که حیدر را بیازارند بعد از فاطمه

هم علی، هم کودکان، در لحظه ی برخاستن
دست بر دیوار بگذارند بعد از فاطمه

نه حسن در کوچه بازی کرد دیگر نه حسین
بچه ها از کوچه بیزارند بعد از فاطمه

کوچه های شام و کوفه سهم زینب می شود
داغ هایش سخت و بسیارند بعد از فاطمه

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۰ ، ۱۸:۱۰
عبدالرقیه

دانلود فایل تصویری شعر_ حاح آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی _ دیدار با مداحان فاطمیه ۱۴۰۰

بی فاطمه نان شب این خانه، درد است
کاشانه ام بی فاطمه بدجور سرد است

زهرای من، بی گریه یک شب هم نیاسود
ای روزگار پست، حق حیدر این بود؟!

مظلوم هستم، داغِ بی اندازه دارم
هر جای یثرب روضه هایی تازه دارم

دیوار خانه زخمی و در هم شکسته
یک دشت لاله بر روی بستر نشسته

چشمم همین که بر نوک مسمار افتاد
خوردم زمین و زانویم از کار افتاد

بر میخ بی احساس، رد خون زهراست
حتی روی دستاس، رد خون زهراست

بر چادرش باید دو چشمم خون ببارد
هر جای این چادر، هزاران روضه دارد

با گریه می بویم، لباس محسنم را
می گیرم آن دنیا، تقاص محسنم را

گیسوی زینب نامرتب مانده، ای وای
خیلی حسن از غصه در تب مانده، ای وای

پایان ندارد گریه‌های ام کلثوم
زانو بغل کرده حسینم، طفلِ معصوم

از طعنه ی همسایه ها، حالم خراب است
از دیدن نامردها، قلبم کباب است

قنفذ به من می خندد و یاری ندارم
تنها شدم، دیگر هواداری ندارم

زهرا و محسن در کنارم، چه خیالی است
هم بستر زهرا و هم گهواره خالی است

گهواره ی خالی، چه تصویر عجیبی!
مادر بدون طفل، چه حال غریبی!

گهواره بوی شیرخواره می دهد، خب
بر قلب مادر غم دوباره می دهد، خب

گهواره یعنی اصغرم خواب است آرام
شیری نخورده، سخت بی تاب است آرام

از هم جدایی ناپذیرند این سه آخر
گهواره ی خالی، رباب و یاد اصغر 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۳۰
عبدالرقیه