سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۱۲۷ مطلب با موضوع «ب/ تقسیم بر اساس تقویم قمری :: 9- رمضان» ثبت شده است

جان همه ی تشنه لبان در این ماه
قربان لب خشک اباعبدالله

آن تشنه که با ضربه ی سخت نیزه
افتاد زمین از روی مرکب ناگاه

خود را به سر زانو و با صد زحمت
هر طور که شد، کشید تا قربانگاه

لب تشنه به نیزه تکیه داد و با سنگ
می زد به سویش هر که می آمد از راه

اوباش همه دور و برش خندیدند
تا خواهر او کشید آهی جانکاه

با ناله ی خواهرش همه از مقتل
رفتند ولی سنان نیامد کوتاه

آنقدر که زخم جای هر زخم زدند
مدفونِ میان تیر و خنجر شد شاه

محروم فقط نه اینکه از آب شود
حتی بدنش شد از کفن محروم، آه

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۰:۳۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۰ ماه رمضان ۱۴۰۱

یا أبصرَ الناظِرین
از همه رانده و تنها شدنم را دیدی
زیر بار گنهم تا شدنم را دیدی

پای نفسی که تمام ثمرم را سوزاند
دامن آلوده و رسوا شدنم را دیدی

شرمسارم که پس از این همه توبه هربار
خارج از حیطه ی تقوا شدنم را دیدی

روز و شب غافلِ از مرگ و شب اول قبر
قاطیِ بازی دنیا شدنم را دیدی

ملجأ طفل گرفتار، فقط مادر اوست
دست بر دامنِ زهرا شدنم را دیدی

مرده ای بودم و مادر به دعا یادم کرد
با دعا کردنش احیا شدنم را دیدی

به علی کرد سفارش که بگیرد دستم
از زمین با مددش پا شدنم را دیدی

از علی، کرب و بلا دارم و با خرج پدر
زائر عرش معلا شدنم را دیدی

علتش کام حسین است که وقت افطار
خیره بر آب گوارا شدنم را دیدی

دل مجنونِ من افتاده به پایین پایش
بنده ی اکبر لیلا شدنم را دیدی

علی اکبر به پدر گفت: پدر، شکر خدا
سال ها طی شد و رعنا شدنم را دیدی


نگرانم چه می آید به سرت آن ساعت
بر عبایت که معما شدنم را دیدی

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۲:۱۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، ظهر شهادت امیرالمؤمنین ۱۴۰۱

بسم ربی که بی قرار علی است
رمضان ماه شاهکار علی است

شده این ماه اگر که ماه کرم
ماه الطاف بیشمار علی است

روزه پر فضل و برکت است اما
قدر و شأنش به اعتبار علی است

روسیاهم ولی رها نشدم
چون زمامم در اختیار علی است

بر لب هر کسی مناجات است
تا خود حشر وامدار علی است

حاجیان دور کعبه می چرخند
چرخش کعبه بر مدار علی است

غایت سیر ماست شهر نجف
مقصد عاشقان، مزار علی است

هر که دلتنگ وصل دلدار است
وقت مرگش در انتظار علی است

خسته است از جنایت و تزویر
هر کجا هر که دوستدار علی است

گردن بی رگ سعودی ها
تشنه ی خشم ذوالفقار علی است

مؤمنین را امیر جز او نیست
این خصیصه در انحصار علی است

روضه ی سخت تشنگی حسین
راز چشمان اشکبار علی است

هر که آمد به قتلگه می گفت
بزنیدش که از تبار علی است

آن عبایی که از ته گودال
می بَرد شمر، یادگار علی است 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۹:۳۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمدرضا طاهری

دور بودم از سرایت، حس غربت داشتم
ماه ها بود انتظار ماه رحمت داشتم

خود مرا خواندی به درگاهت و الا من کجا
از برای صحبت با تو لیاقت داشتم؟

بارها کردم گناه و بارها پوشاندی اش
کن حلال این بنده را خیلی اذیّت داشتم

وقت خلوت بندگانت هم کلامت می شوند
جز گنه کاری مگر در وقت خلوت داشتم؟

کاش مثل کودکی هایم میان مجلست
سینه ای سرشار از شور و حرارت داشتم

خوب فهماندی به من در سال هایی که گذشت
سر پناهی امن در ساعات هیئت داشتم

چشم امیدم همیشه بوده بر دست علی
شکر بر شاه نجف عمری ارادت داشتم

جنس بنجل بودم و فورا خریدی ام خودت
تا که دیدی بین دستم خاک تربت داشتم

آخرش از دوری کرب و بلا دق می کنم
روز و شب رؤیای یک لحظه زیارت داشتم

روضه های دختر ارباب دنیای من است
شد روا در روضه هایش هرچه حاجت داشتم

گفت آن طفل سه ساله با سر بابای خود
رفته بودی و به تن رخت اسارت داشتم

قد من کوتاه بود و نیزه ات خیلی بلند
حسرت یک بوسه بر روی لبانت داشتم

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۲۱
عبدالرقیه

حال خوش ما برکتی از حال خدیجه است
امشب شب خیراتِ سر سالِ خدیجه است

تنها نه پیمبر که خداوند تعالی
در هر دو سرا در پی اجلال خدیجه است

احمد برسد در صف محشر به نجاتش
در بندگی اش هر که به دنبال خدیجه است

ای اهل سحر، اهل مناجات بدانید
حتی نمک سفره ی ما مال خدیجه است

او مادری اش منحصرا مختص شیعه است
حب علی انگیزه ی غربال خدیجه است

زهرا چه یتیمانه کنار تن مادر
گریه کن آشفتگیِ حال خدیجه است

در وقت سفر چشم نبی ملتمسانه
خیره سوی بستر به پر و بال خدیجه است

والله قسم راز حسینی شدن ما
یک گوشه ای از برکت اموال خدیجه است

شاه دو سرا گفت: أنا إبنُ خدیجه
تا خلق بدانند که از آل خدیجه است

هر جا کفنی بود بگریید بر ارباب
این سیره تأسیِ بر اعمال خدیجه است

هر مرثیه خوانِ نوه اش خوب بداند
بر روی لبش روضه ی گودال خدیجه است
 

شیخ مهدی علی قاسمی

محمدجواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۱ ، ۰۲:۵۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب هشتم ماه رمضان ۱۴۰۱

گناه های مرا دیدی و عتاب نکردی
عذاب بود سزایم ولی عذاب نکردی

به سینه ام چقدر دست رد زدند خلائق
فقط تو از من آواره اجتناب نکردی

همیشه با عجله آمدی زمان اجابت
برای قهر ولی ذره ای شتاب نکردی

نخواستی که دل سائلی شکسته بماند
هر آنکه بود خریدی و انتخاب نکردی

هزار بار مرا خواندی و جواب ندادم
صبور بودی و این بنده را جواب نکردی

فدای معرفتت هرچه هم خراب نمودم
به پیش حیدر و زهرا مرا خراب نکردی

مرا که سوختم از دوری نجف دو سه سالی
چه شد که زائر صحن ابوتراب نکردی؟!

فقط بهای همین اشک در عزای حسین است
اگر به حشر گناه مرا حساب نکردی

آهای شمر حرامی که رفته ای ته گودال
نظر به رحمت انوار آفتاب نکردی؟!

تمام شد دگر از سینه ی حسین جدا شو
مگر محاسن او را به خون خضاب نکردی؟!

هرآنچه ناله زد از اوج تشنگی جگرم سوخت
توجهی به نگاهش به سوی آب نکردی

تمام کرب و بلا از نوای فاطمه پُر شد
چگونه شد که حیایی از آن جناب نکردی؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۱ ، ۰۴:۳۶
عبدالرقیه

ثواب شعر هدیه به روح خادم الحسین مرحوم مهدی فلاحیان

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ششم ماه رمضان ۱۴۰۱

شد بنده پشیمان و خدایش بخشید
هر کس که رسید و زد صدایش، بخشید

انگار نه انگار گنهکاری دید
زود از سر مغفرت خطایش بخشید

مخلوق حیا نکرد هنگام گناه
درد است که خالق از حیایش بخشید

تا بنده دلش نرم شود، گریه کند
شیرینی و لذت دعایش بخشید

هر کس که خدا خیر و صلاحش را خواست
از دوستی آل عبایش بخشید

بخشید به هر بهانه ای هر کس را
ما را به علی و ربنایش بخشید

هر آنچه خدا از شرف و عزت داشت
بر ساحت پاک مرتضایش بخشید

من بنده ی آن شهم که هنگام رکوع
انگشتری از زیر عبایش بخشید

مستی مرا، اشک مرا، رزق مرا
در گوشه ی ایوان طلایش بخشید

از شاه نجف هر که فلاحش را خواست
فی الفور برات کربلایش بخشید

بی نام حسین، هر مناجاتی بود
باید که عطایش به لقایش بخشید

آن قدر به مقتلش حسین آه کشید
تا حق، همه را به ناله هایش بخشید

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۱ ، ۰۳:۴۹
عبدالرقیه

بیشتر از هر کسی با بنده اش تا کرده است 
مرده بودم مرده را باعشق احیا کرده است 

حقِ من اصلا نبود این عزت و این احترام 
عیب پوشی اش مرا اینگونه آقا کرده است 

داشت می رفت آبرویم بارها پیش همه 
آبرویش را همیشه خرج رسوا کرده است 

چشم هایم خشک بود از معصیت های کثیر
چشم خشک سائلش را همچو دریا کرده است 

در گنه گُم بودم و آمد به دنبالم خودش 
عبد رسوای خودش را زود پیدا کرده است 

با ابوحمزه، مجیر و افتتاح و جوشنش 
خوب زخم بال هایم را مداوا کرده است 

خواست تا شاهی کنم فردای محشر، آمد و 
سینه ام را معدن عشق به مولا کرده است 

وقت افطاری دلم را برد تا کرب و بلا 
روزه ام را با غم کرب و بلا وا کرده است 

کرد منصوبم که باشم نوکر کوی حسین 
این چنین با آبرویم نزد زهرا کرده است 

یاد جسم درهم ارباب زهرا روضه خواند
روضه ای جانسوز در گودال برپا کرده است 

شمر با خنجر رسید و فاطمه از حال رفت
ناله ای زد تا ابد آن ناله غوغا کرده است 

پیش چشمان حسینش آب را بر خاک ریخت
بی حیایی را حرامی خوب معنا کرده است

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۱ ، ۲۱:۳۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب سوم ماه رمضان ۱۴۰۱

صدای گریه شنیدی اگر صدای من است
مرا بزن به مرامت قسم سزای من است

دلت شکسته از این بنده ی نمک نشناس
دلت شکسته، دلیلش فقط خطای من است

بدی من که به دردت نمی خورد اما
تو خوبی ات همه جوره گره گشای من است

فدای رحمت و مهمان نوازی ات که فقط
عنایتت سبب این برو بیای من است

هر آن که گفت بگو مونس و پناهت کیست؟
همیشه گفته ام آن مهربان خدای من است

تمام حاجتم این ماه، دیدن نجف است
نجف مزار علی، شاه و مقتدای من است

دلیل اشکِ سر سفره، وقت افطارم
لبان تشنه ی ارباب با وفای من است

نجات چیست؟ رسیدن به کشتی ارباب
حسین راه نجات است و ناخدای من است

که گفته روزی من نیست دیدن حرمش
به دست دختر او رزق کربلای من است

فدای اشک رقیه که با پدر می گفت:
چه خوب شد که سرت سهم گریه های من است

گرسنه مانده ام اما غذا نمی خواهم
چرا که کنج خرابه، کتک غذای من است
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۱ ، ۰۳:۴۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 

در جمع خوبانم ولی رسوا ترینم
کرده مرا با گریه کن ها هم نشینم
سر را به زیر انداختم تا که بگویم
شرمنده ی روی کرام الکاتبینم
.
خیلی برای بنده ی عاصی دعا کرد
از بی حیایی های من مولا حیا کرد
گفتم بدش می آید از صوت و صدایم
اما دوباره سائل خود را صدا کرد
.
هر چند از مولای خود فرار بودم
تنها برایش باعث آزار بودم
بخشید اعمال مرا رب کریمم
چون که محب حیدر کرار بودم
.
یک یاعلی گفتم بدم را خوب کرده
عشقش گناهان مرا مغلوب کرده
نزد خدا من که ندارم آبرویی
حب علی پیشش مرا محبوب کرده
.
خالی است دستانم ولی ارباب دارم
عشق حسینش شد تمام اعتبارم
یک سال شد کرب و بلا را من ندیدم
یک سال با درد فراقش بیقرارم
.
هستم اگر امروز پابست رقیه
آقا خودش کرده مرا مست رقیه
فهمید جایی را جز این خانه ندارم
قلاده ام را داد در دست رقیه
.
چکمه روی بال و پرش رفته سه ساله
در دست دشمن زیورش رفته سه ساله
می سوخت اما چادرش روی سرش بود
خیلی به زهرا مادرش رفته سه ساله
.
حالا به دیدارش پدر با سر رسیده
سر را بغل کرده است با قد خمیده
می گفت: بابا قاتلت موی مراهم
مثل خودت از پشت بدجوری کشیده

 

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۹:۴۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۰ رمضان ۱۴۰۰

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

آلوده دامانم، در این که اختلافی نیست
اقرار دارم، حاجتی بر موشکافی نیست

چیزی ندارم، دست خالی آمدم پیشت
در دست های خالی ام حتی کلافی نیست

یک بار شد توبه کنم مردانه برگردم؟
شرمنده ام که توبه ام چون بُشر حافی نیست

هرچه بدی کردم، فقط خوبی جوابم شد
رسمت به غیر از مهربانی در تلافی نیست

گیرم که بخشیدی مرا، حرفی بزن یا رب
چیزی بگو، بخشیدنِ تنها که کافی نیست

سرچشمه ی توحید امیرالمؤمنین باشد
این است عیناً باورم، حرف گزافی نیست

تا نور راهم از نجف هست و از ایوانش
راه مرا دیگر هراس از انحرافی نیست

گفته می آید وقت مرگ و در کنارم هست
حق است حیدر، وعده هایش را خلافی نیست

لعنت به ابن ملجم نامرد، در محراب...
طوری علی را زد که قادر بر مصافی نیست

درد علی اما، شکاف سینه ی زهراست
زخم سرش اصلا برای او شکافی نیست

یک ضربه کافی بود تا پرپر کند گل را
یاس حرم را طاقت ضرب غلافی نیست

دور سر حیدر چنان پروانه می چرخید
آخر چه شد بین پرش تاب طوافی نیست؟!

بهر حسینش گریه کرد و پیرهن می دوخت
سهم حسینش جز لباس دست بافی نیست

ای کاش رحمی داشت قاتل یا که می فهمید
پیراهنی که در تنش مانده، اضافی نیست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۳:۵۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۷ ماه رمضان ۱۴۰۰

همان خالق که بر سر، سایه ی رحمت نگه دارد
مرا از منجلاب سخت معصیت نگه دارد

زمانی با عطای خود، زمانی با عقاب خود
کنار خود گدایش را، به هر صورت نگه دارد

به عزت می رسد هر کس که در این ماه، با تقوا
به دور از معصیت باشد، کمی حرمت نگه دارد

به ذکر حق، زبانش می شود گویا زمان مرگ
اگر بنده، زبان از تهمت و غیبت نگه دارد

اگرچه عبد نافرمان، فقط سربار ارباب است
امیرالمؤمنین ما را چه بی منت نگه دارد

دعای فاطمه تا هست دیگر غصه ی نان چیست
خودش در سفره ی سینه زنان برکت نگه دارد

زمانه، دوره ی سختی است اما از مصیبت ها
مرا این روضه رفتن ها، در امنیت نگه دارد

کسی که کربلا را دیده و دلتنگ ارباب است
چگونه دست از دلتنگی و حسرت نگه دارد

همیشه یاد دوری از حسین و کربلا، نوکر
برای سجده، در سجاده اش تربت نگه دارد

عزا و داغ سنگین رقیه، تا دم مرگم
میان سینه ام رنگ غم و غربت نگه دارد

چه داغ اعظمی دیده مگر این دختر کوچک
که دستش را روی پهلو به صد زحمت نگه دارد

به سختی رو گرفته با حجابِ آستین هایش
نمی شد چادرش را لحظه ی غارت نگه دارد

چه تلخ است اینکه بعد از مدتی شیرین زبان بودن
زبانِ بچه را از گفت و گو لکنت نگه دارد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۹:۰۶
عبدالرقیه

قلب شکسته ی من بوی خدا گرفته
چشمان پرگناهم حال بکا گرفته

میخانه گشته باز و بتخانه گشت بسته
آری دلم هوای میخانه را گرفته

گم کرده راه بودم او راه را نشان داد
بیهوده نیست صوتم سوز دعا گرفته

من کور گشته بودم در شهوت وتباهی
مولا برای عبدش گویا عصا گرفته

شبهای ماه رحمت تا این که آمد از راه
حال و هوای این دل بوی رضا گرفته

هر چند پیش اویم اما به کس نگفتم
این دل فقط هوای ایوان طلا گرفته

بابای من علی و زهراست مادر من
حق با نوای حیدر دست مرا گرفته

من عاشق حسینم بیچاره ی حسینم
با گریه بر غم او قلبم شفا گرفته

می سوزم از فراق و هجران کربلایش
با یاد اوست تنها این دل صفا گرفته

از روی تل به سختی زینب نظاره می کرد
گیسوی دلبرش را یک بی حیا گرفته

رو کرد بر مدینه زینب به مادرش گفت
بنگر سر حسینت برنیزه جا گرفته

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۹:۰۵
عبدالرقیه

نیمه ی ماه را قمر حسن است
طاعت ما سلام بر حسن است

هر چه از پنج اصل دین خواندیم
با فروعش، نهفته در حسن است

حمد و توحید و قدر و اعطیناست
کل قرآن به مختصر، حسن است

در سحر برکتی است لایُوصَف
علت برکت سحر حسن است

روح لبخند مرتضی و بتول
بهجت مادر و پدر حسن است

سائلی که جذام هم دارد
همدم سفره اش نگر، حسن است

هم غذا با سگی گرسنه شدن
مردِ اینگونه با هنر حسن است

فحش می خورد و مرحمت می کرد
این چه خُلقی است این قدر حسن است

دید تاریخ در میان جمل
فاتح خیبری دگر حسن است

رعد تکبیرهاش، زلزال است
خار چشم فَمَن کَفَر، حسن است

قاسمی که غیور کرب و بلاست
وارث تیغ شیر نر، حسن است

تیغ صلحش به عالمی فهماند
صاحب شوکت و ظفر حسن است

عزت مؤمنین ولایت اوست
صدفِ شأن را گهر حسن است

آن کسی که میان آل کسا
از همه شد شکسته تر حسن است

آن کسی که به چشم خود دیده
مادر افتاده در گذر حسن است

کوچه... دیوار... طشت... زهر جفا...
معنی لفظ خون جگر حسن است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۶:۲۹
عبدالرقیه

"أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ"

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۴ ماه رمضان ۱۴۰۰


تو چنانی که منم شیفته و در به درت
نظری کن که بیایم نظری در نظرت

هر چه دیدی طمعِ بیشتر و بیشترم
باز دیدم کرمِ بیشتر و بیشترت

این همه جرم و خطا کرده ام و در عجبم
نشد اصلا که مجازات شوم با تشرت

کیستم؟! این همه تحویل مگیرم که منم...
بنده ی عاصی و رسوا شده و خیره سرت

شرمسارم که همیشه عوضِ این همه لطف
بوده ام در همه ی عمر فقط دردسرت

لطف کردی و رساندی منِ تنها شده را
به مناجات ابوحمزه و فیض سحرت

قسمت می دهم امشب بِعَلیٍ بِعَلی
قسمت می دهم آری، قسم معتبرت

ثمر خلقت هستی است در انگور نجف
بچشان بر لب من، جرعه ای از این ثمرت

گفتمت راه تقرب به سویت چیست بگو
گفتی از کرب و بلا راه بجویم به درت

گفتم اصلا چه زمان یاد حسینت باشم
گفتی آن ثانیه که سوخت زبان و جگرت

گفتمت تشنه که گشتم چه کنم یاد غمش
گفتی آن لحظه مدد جوی ز چشمان ترت

گفتمت روضه بخوان تا که دلم نرم شود
گفتی از تشنه لبِ در دل خون غوطه ورت

گفتم اصلا چه شده خم شده آقا کمرش
گفتی ای کاش نبینی غم و داغ پسرت

کاش هرگز نشود تا که ببینی روی خاک
مثل تسبیح تنش ریخته در دور و برت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۶:۱۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی _ شب ۱۳ ماه رمضان ۱۴۰۰

دیدی از غصه و غم خسته و مالامالم
آمدی باز خودت زود به استقبالم

از وفایت چه بگویم که شبیه مادر
هر کجا رفته ام و آمده ای دنبالم

مرگ همسایه و اقوام مرا زنده نکرد
بس که با حرص و طمع، در طلب آمالم

از سیه رویی و احوال بدم هیچ مپرس
شرمسارم، چه بگویم؟! به همان منوالم

چه گرفتاری و بیماری سختی دارم
شب به شب، وقت مناجات و دعا بی حالم

نظری کن که فقط جلد نجف باشم و بس
نکند گم بشوم، مُهر بزن بر بالم

بی علی هر دم و هر بازدمی معصیت است
با علی حکم عبادات گرفت اعمالم

سفر کرب و بلا تذکره اش با زهراست
آه مادر چه شده تذکره ی هر سالم؟!

من همان سینه زن داغ حسینت هستم
که پریشان شده از تشنگی اش، احوالم

کاش بودم به کنارش که تنش پا نخورد
سال ها گریه کن آن بدن پامالم

کاش بودم که به او این همه نیزه نزنند
یاد آن جسم مقطع شده در گودالم

کاش بودم که شوم غارت و غارت نشود
داغدار تن غارت شده در جنجالم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۲۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۱ ماه رمضان ۱۴۰۰

معصیت بین دلم آمد و تسخیرم کرد
بال پرواز مرا بست، زمینگیرم کرد

روزگاری، دل بامعرفتی بود مرا
چه شد آخر که خطا اینهمه دلگیرم کرد

عملم رنگ قبولی نگرفت از بس که
نفس، سرگرم ریا کردن و تزویرم کرد

حب دنیا عقب انداخت مرا در طلبت
حب اغیار مرا در غل و زنجیرم کرد

خواب دیدم که نجف رفتم و صحن علی ام
ریخت اشکم به روی گونه و تعبیرم کرد

مرتضی وضع مرا تاب نیاورد و خودش
پدرانه به سویم آمد و تطهیرم کرد

سال ها ریزه خور خوان خدیجه شده ام
کرمش بر سر این سفره نمک گیرم کرد

تشنه ام شد، جگرم سوخت و گفت آه حسین
اقتدا بر جگرم، ناله ی شبگیرم کرد

اولین بار، حرم، بر در باب القبله
نظر فاطمه در خیر، سرازیرم کرد

هیچ جایی، دلم آرام نشد جز حرمش
دیدن کرب و بلا از همه جا سیرم کرد

چه کنم دست خودم نیست نسوزم ز غمش
روضه ی تشنگی اش زود مرا پیرم کرد

فکر آن پیکر و ده مرکب و نعل تازه
روز و شب در نظرم آمد و درگیرم کرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۵:۲۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب پنجم ماه رمضان ۱۴۰۰

الهی و ربی ببین بی نوایم
ثوابی ندارم، سراپا خطایم

من آنقدر توبه شکستم که دیگر
به پیش تو رنگی ندارد حنایم

به اخم و سکوتت، ز من رو مگردان
مرانم از این در ، بده ناسزایم

به پشت در خانه ات می نشینم
بگو تا که داخل بیایم نیایم؟

وفایت همیشه به دادم رسیده
ببخشم که عمری فقط بی وفایم

بدم من ولی صاحبانم کریمند
گدای بتولم، سگ مرتضایم

نبین روسیاهم، نبین پر گناهم
محب قدیمی اهل کسایم

چنان چاه کوفه دلم مرتضایی است
ولای علی داده قدر و بهایم

چه هجران سختی، تمامی ندارد
شب و روز، دلتنگِ کرب و بلایم

قسم بر سحرهای ماه مبارک
گرفتم من از خاک تربت، شفایم

حسین است گرمای اشک روانم
به داغ غمش سال ها مبتلایم

غروبی لبم خشک شد، برایش
ز بس گریه کردم، گرفته صدایم

چه داغ بزرگی، چه تصویر سختی
به فکر تنِ مانده بر بوریایم

چه آه حزینی، بُنیّ بُنیّ...
پریشان این آه خیرالنسایم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۰ ، ۱۸:۴۱
عبدالرقیه

پشیمان شد گنهکار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!
رسیده عبد فرّار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

بداحوالم بداحوال، پریشانم پریشان
گرفتارم گرفتار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

بیا با من که زار و حقیر و بی پناهم
نکن با قهر رفتار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

به هر سو رفتم و باز، پشیمان باز گشتم
به اشک و شرم بسیار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

مرا امشب ادب کن، ولی از خود مران و‌...
به دست غیر مسپار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

اگر دستم نگیرد، اگر در را ببندد
علی مولای کرار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

چه طولانی شد آخر، فراق صحن حیدر
در این هجران دشوار إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

پناه و ملجأ من، فقط کهف الحسین است
به جز مأوای این غار إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

چه شد رزق زیارت؟! دلم تنگ حسین است
بگو با این دل زار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

فدای جون گردم، ادب کرد و چنین گفت
زمان غربت یار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

مرا تا آخر عمر، عزادار حسین و...
لب خشکش نگهدار، إلی مَن یَذهَبُ العَبد؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۹ ، ۲۱:۰۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ ماه رجب ۹۹

مثل آفت که بگرداند گلستان را خراب
معصیت هم می کند آرام ایمان را خراب

مرد می خواهد که یاد حق کند وقت گناه
با خداترسی بسازد مکر شیطان را خراب

پای عهدِ با خدا هستند در هر مشکلی
اهل دل، هرگز نمی سازند پیمان را خراب

دور از انصاف باشد اینکه پیش چشم خلق
با غضب مولا کُند، عبد پشیمان را خراب

من خراب از غفلتم هستم، ملائک شاهدند
بیشتر از این مکن آلوده دامان را خراب

روی خوش قدری نشانم ده که اخم میزبان
وقت مهمانی کند احوال مهمان را خراب

رکن اصلی تمام طاعتم، حب علی است
دوری از آقا نماید کل ارکان را خراب

مستی ام از طعم انگور نجف مانده به جا
جام حیدر کرده حالِ می پرستان را خراب

سخت محبوسم میان بند نفس و آمدم...
تا کنم با یا حسین این بند و زندان را خراب

آرزوی ماست تنها دیدن کرب و بلا
کرده هجران، روزگار اهل ایران را خراب

داغ غم های حسین و غربت او کرده است
تا قیامت خانه ی شادی انسان را خراب

پیرمردی با عصا زد بر لب خشک حسین
با شماتت کرد حال شاه عطشان را خراب

ننگ بر آنان که کردند از سر بغض و ستم
زیر مرکب، چینش آیات قرآن را خراب

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۹ ، ۰۹:۳۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

هرچند از معایب، در من نشان زیاد است
اما همیشه لطفت، ای مهربان زیاد است

یک کوه درد دارم، شد آه و گریه کارم
چیزی به لب نگویم، سر نهان زیاد است

هر بار آمدم تا با توبه بازگردم
با خدعه گفت نفسم: حالا زمان زیاد است

این قدر پیش مردم، باآبرو نخوانم
خیلی گناه و جرمِ من بی گمان زیاد است

دستم تهی است اما دلخوش به مرتضایم
در کیسه اش برای ما قرص نان زیاد است

در می زنم مکرر، رو می زنم به حیدر
دور از سرای مولا شر و زیان زیاد است

دنبال راه عشقم، در به در حسینم
هرچند در مسیرش زخم زبان زیاد است

هر لحظه در عذابم، بی کربلا خرابم
دلتنگی ام برای آن آستان زیاد است

آب روان زد آتش بر قلب سینه زن ها
شرم نگاه ما بر آب روان زیاد است

نوع سلاح باید در حد عرف باشد
نیزه زدن برای حجم دهان، زیاد است

جای تعجبی نیست، پاشیده خون به هر سو
وقتی که کُند باشد خنجر تکان زیاد است

مذبوحِ بالقفا را باید به پشت چرخاند
بس کن رسید زهرا، داد و فغان زیاد است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۹ ، ۱۷:۵۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ مسجد ارک تیر ماه ۹۹

آسمان دیده ام از شرم غرق کوکب است
قلبم از خوف عقوبت، باز در تاب و تب است

گرچه گمراه و گنهکارم ولی ذکر لبم
یا کریم و یا حلیم و یا غفور و یا رب است

دور از چشم خلائق آمدم توبه کنم
بهترین ساعات توبه، خلوتِ نیمه شب است

چاره ی دلدادگان، تنها همین اشک است و بس
گریه کردن های عاشق، رکن عشق و مذهب است

زیر لب گفتم مدد حیدر، خدا از من گذشت
بس که مولایم علی، آقا و والا مرتبه است

عشق، یک هم قافیه دارد که آن باشد دمشق
قلب من مجنونِ یک یار است، آن هم زینب است

آه... از آن ساعتی که دید زینب، دلبرش
غرق خون افتاده در گودال، زیر مرکب است

آن لبی که مست و مدهوشش رسول الله بود
جای چوب و نیزه ی امت چرا بر آن لب است؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۹ ، ۲۲:۰۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی 

آواره ای فراری ام و بی نشانی ام

یاذالکرم، کنار خودت می نشانی ام؟

 

سرمایه ام همین به کنارت نشستن است

بیچاره می شوم اگر از خود برانی ام

 

سوز و نوا و لحن مناجاتی مرا

انداخت آخر از نظرت، بد دهانی ام

 

حرفی نمی زنی؟ چقدر دلخور از منی

چیزی بگو که تشنه ی یک لَن تَرانی ام

 

باور نمی کنم که قیامت به موی سر

مسجود من، به سوی جهنم کشانی ام

 

در سردی زمانه، دلم گرم حیدر است

حب علی است برکت این زندگانی ام

 

مثل خرابه بودم و مطرود از همه

شاه نجف به رسم کرم، گشت بانی ام

 

روحم اگر چه غرق غبار معاصی است

با یاحسین می خری و می تکانی ام

 

با یک سلام و عرض ادب محضر حسین

امشب به صحن کرب و بلا می رسانی ام

 

یاد غریب ماندنِ ساعات آخرش

هر روز و شب به گریه گذشته جوانی ام

 

می گفت تشنه لب: جگرم سوخت، العطش

دلخون ز رسم کوفه و این میهمانی ام

 

برگرد زینبم، برو خیمه، نظر نکن...

بر قتلگاه، خواهر قامت کمانی ام

 

نگذاشت این سنان که تماماً ادا شود

تسبیح آخرین نفس آسمانی ام

 

طوری به بند بند تنم تیر و نیزه خورد

باید دگر مقطع الاعضا بخوانی ام

 

با ساربان بگو که خودش برق می زند

در زیر نور ماه، عقیق یمانی ام

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۹ ، ۲۳:۰۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ شب ۲۸ رمضان ۹۹

آخر ماه، گدا مانده و تنها مانده
همه رفتند فقط بنده ی رسوا مانده

درب مهمانی خود را کمی آرام ببند
یک نفر از صف بخشیده شدن جامانده

دستگیری بکنی یا نکنی هر دو رواست
دست تسلیم منِ غم زده بالا مانده

هیچ کس واسطه ی بنده ی آلوده نشد
مثل هر سال فقط یوسف زهرا مانده

همه ی زندگی ام حاصل لطف مهدی است
تازه آقایی او در صف عقبی مانده

عاقبت آبرویم ریخت و در چشم امام...
بی بها کرد مرا چشم بد وامانده

سخت دلتنگ نجف هستم و ایوان علی
بر دل غم زده ام، شوق تماشا مانده

آخر ماه هم از غربت ارباب بگو
بین گودالِ پر از خون، تن مولا مانده

اکبر و قاسم و عبداله و عون و عباس
همه رفتند... فقط زینب کبری مانده

چه کند زینب مضطر که سنان دور شود
لب زخمی حسینش به دعا وا مانده


محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۲۹
عبدالرقیه

رشته ی توحید عینا تار موی حیدر است
قبله ی عشاق بی شک رو به سوی حیدر است
جنت الاعلی برای عبد کوی حیدر است
هم نشینی با گدا از خلق و خوی حیدر است

من غلام حیدرم، یعنی که شاه عالمم
هک شده یامرتضی روی عقیق خاتمم

فخر او را بس، شده زهرای اطهر همسرش
بانویی که مصطفی خوانده است او را مادرش
مریم و هاجر کنیزانند در دور و برش
اولیا الله محتاج اند بر خاک درش

هیچ کس شایسته ی زهرا نبود اِلا علی
نقش بسته بر نگین فاطمه هو یا علی

بانویش رفت و برایش زندگی غمبار شد
قاتلش شمشیر نه، بلکه نوک مسمار شد
هر زمانی روبه رو با آن در و دیوار شد
روضه ی مکشوفه ای در ذهن او تکرار شد

لحظه ی جان دادنش با قد خم زهرا رسید
من نفهمیدم چرا از بازویش خون میچکید!؟

اشهد اَنَ موذن گفت اذان بغضش شکست
تا علیاً روی لب آمد زبان بغضش شکست
هر یتیمی از غم او بی گمان بغضش شکست
ساقی کوثر ولی در آن زمان بغضش شکست

یاد ساعاتی که زینب زار و مضطر می شود
از روی تل خیره بر ذبح برادر می شود

می رود شمر لعین با خنجرش در قتلگاه
می بُرد راس حسین ابن علی را بی گناه
می زند طفل یتیمی را که گشته بی پناه
می بَرد ناموس حیدر را اسیری بی سپاه

حرمله با اسب دور خیمه جولان می دهد
دختر مسلم به زیر دست و پا جان می دهد

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۴۴
عبدالرقیه

شرمنده از خدایم، گریه شده گواهم
مُستغفرٌ لِذَنبی، لبریز از گناهم

باشد قبول پستم، دل را به هر که بستم
اما بگیر دستم، بی لطف تو تباهم

آلوده بودم اما، کردی مرا صدایم
تو کشتیِ نجاتی، دادی مرا پناهم

یا واهب العطایا، بی لطف و بی عطایت
در هرکجا که باشم، بیچاره قعر چاهم

مشهد دخیل بستم، با اشک ندبه کردم
محتاج کربلایم، دلتنگ صحن شاهم

هجران شده دلیلِ چشمان تار یعقوب
شش گوشه را نبینم، این دیده را نخواهم

باب الحوائج من دردانه ی حسین است
رویش حساب کردم با آن که روسیاهم

می گفت در خرابه، عمه، کجاست بابا؟!
تا که مرا ببیند، لبریز درد و آهم

باید به او بگویم، این زجر بی مروت
جوری زده مرا که، تیره شده نگاهم

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۲۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب ۲۵ رمضان ۹۹

بر لب اهل مناجات و سحر جان می رسد
رفته رفته وقت مهمانی به پایان می رسد

عبد رسوا و گریزانی که هر جا رفته است
آخر مهمانی مولا، پشیمان می رسد

در شب قدرش، همه بستند بار خویش را
یک نفر جا مانده و با چشم گریان می رسد

تا گنهکاری، پشیمان از گناهش می شود
سوی او فورا خدا لبیک گویان می رسد

بر سر این سفره تا هستیم، بر دل های مان.‌‌..
دائما انوار لطف حی سبحان می رسد

سائل معرفت از بیت بتول و حیدریم
هرچه بر ما می رسد از لطف ایشان می رسد

تا که یک ذره فقط احساس غربت می کنیم
بر سر ما دست آقای خراسان می رسد

رزق آب و نان رعیت های این خانه فقط
از عطای سفره ی بابای سلطان می رسد

غربت موسی بن جعفر بر دلم آتش زند
تا که هر دفعه به گوشم اسم زندان می رسد

از رخ زرد و تن همچون خیالش شد عیان
ارث از مادر به اولادش فراوان می رسد

ساق پایش را چه کرده سندی ملعون مگر
تا به محراب دعا افتان و خیزان می رسد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۰:۲۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۲ ماه رمضان ۱۴۰۱

دگر ز مسجد کوفه نوا نمی آید
نوای ناله ی شیرخدا نمی آید

برای عزت و ترویج راه بسم الله
صدای نقطه ی پایین با نمی آید

چه کرده زهر که رنگ علی چنین شده است؟!
چه کرده که نفسِ رفته، جا نمی آید؟!

هر آن چه شیر، به او می دهد طبیب اصلا
به هوش، حیدر آل عبا نمی آید؟!

چه کرده است مگر تیغ، خون فرق علی...
چگونه بند به طب و دوا نمی آید؟!

هر آن چه زینب کبری پدر پدر گوید
دگر ز جانب بابا صدا نمی آید

آهای طفل یتیم نجف، گرسنه بخواب
ازین به بعد دگر مرتضی نمی آید

ازین به بعد اگر پیرمرد نابینا
غریب و خسته بگوید بیا، نمی آید

دگر میان هوای گرفته ی این شهر
شمیم هم نفس مصطفی نمی آید

چه خوب پیر لعینی به سوی جسم امام
برای ضربه زدن با عصا نمی آید

هزار شکر کفن هست بین کوفه هنوز
تن امام روی بوریا نمی آید

پس از پدر به تسلی و تعزیت، احدی...
به تازیانه سوی بچه ها نمی آید

اسیر چیست؟! عزادار بعد دفن پدر
به احترام دوباره به خانه می آید

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۰۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب ۲۲ رمضان ۹۹

کریم و مهربان بود و مرا هم
میان بندگانش داد، راهم

نمک گیرم، بدهکارم، همیشه...
نجاتم داده الطاف الهم

برای بنده ی آلوده ی خود
لباس مغفرت کرده فراهم

ثوابی که ندارم، شرمسارم
شب قدر است اما رو سیاهم

شرر بر توشه ام زد بی حیایی
مرا انداخت از چشمش، گناهم

همه گفتند محتاج دعایند
منِ بیچاره محتاج نگاهم

ضرر کردم کنارش کم نشستم
پشیمان از چنین عمری تباهم

پریشان حالی ام را چاره کرده
دعایم کرده زهرا، روبراهم

زمین خوردم، علی دارم غمی نیست
دلم گرم است بر پشت و پناهم

نجف شد قبله گاه و ملجأ من
امیرالمؤمنین شد تکیه گاهم

شبیه کودکان زار کوفه
یتیمانه است امشب اشک و آهم

شکاف کعبه ی فرق بلندش
شرر انداخته بر قبله گاهم

چه کرده ابن ملجم با امیرم
نمانده قوتی در جسم شاهم

گمانم لحظه های آخر اوست
رخ زرد علی باشد گواهم

زبانم لال تنها نیست مولا
ولی فکر امامی بی سپاهم

خدا را شکر حیدر تشنه لب نیست
به یاد تشنه ی در قتلگاهم

چه کردی با حسین ای شمر ملعون
نمی آید از او دیگر صدا هم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۲:۵۹
عبدالرقیه

به سبک "میخانه دگر جای من بی سر و پا نیست"

 

خونین شده محراب ز خون سر حیدر
بر سینه زند دختر او با دل مضطر
در پیش حسن، باده ی مستان ز سبو ریخت
ارکان هدایت به سر خلق فرو ریخت

غرق خون شده روی مهتاب
واژگون شده بین محراب

تا خانه، به دوشِ حسنش بین تب آمد
با دیدن او جان عقیله به لب آمد
شمشیر، چگونه سر کرار گشوده است
چون فاطمه رخسار علی زرد و کبود است

انگشتر حق، بی نگین شد
قنبرش نبود این چنین شد

زهرا به گمانم که شده موعد دیدار
راحت شدم آخر ز غم و غربت بسیار
خیبرشکنت را دمِ شمشیر کجا کشت؟!
بازوی کبودت وسط کوچه مرا کشت

شد صبح سپید فاطمه جان
حیدرت رسید فاطمه جان

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۱۹
عبدالرقیه