سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شب آخر ماه رمضان» ثبت شده است

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۹ ماه رمضان ۱۴۰۱

آخر ماه آمده، شرمنده و زارم هنوز
آه... بر این نفس وامانده گرفتارم هنوز

بارِ بد جز صاحبش خواهان ندارد ای خدا
مانده روی دست من سرمایه و بارم هنوز

سائلان شهر هم خوابند این ساعات شب
آنقدر درمانده ام از خویش، بیدارم هنوز

شرمسارم از اباصالح امام عصر خود
چون نکرده ذره ای تغییر، رفتارم هنوز

بندگانت توبه کردند و همه برگشته اند
سر به زیر انداختم از بس گنهکارم هنوز

هرچه می خواهی بخوان اما نخوان بی صاحبم
هرچه هم باشم پدر دارم، علی دارم هنوز

سیدی دلتنگ ایوانِ طلای حیدرم
در نجف مانده دل مجنون و بیمارم هنوز

خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده ام
هرچه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز

از شروع ماه، گریان وداعش بوده ام
شد تمام این ماه رحمت، سخت می بارم هنوز

یاد زینب بوده ام هر وقت شد وقت وداع
داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز

وقت رفتن آمده، آرام تر قدری حسین
دل نکندم، صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز

مثل این پنجاه و شش سالی که بودم خواهرت
هرچه غم در سینه ات داری خریدارم هنوز

مادرم کرده وصیت تا ببوسم حنجرت
از گلویت بوسه ای را من طلبکارم هنوز

دیگر از ذبحت نزن حرفی، نمی دانی مگر
می دهد یک خار در پای تو آزارم هنوز

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۲:۱۵
عبدالرقیه

نمانده فرصتی، هنوز توشه برنداشتم
لیاقتی برای بهره از سحر نداشتم

چه حیف شد، چه زود ماه رحمتت تمام شد
حلال کن مرا که غیر دردسر نداشتم

تو خواستی که جوشن از عذاب روزی ام شود
اگر نبود رزق روزه ات، سپر نداشتم

از آن طرف چه میزبانی و چه خوان رحمتی
ازین طرف مرا ببخش جز ضرر نداشتم

خلاصه عرض می کنم تمام عزتم تویی
چقدر خوار می شدم تو را اگر نداشتم

ضمانتی نداشتم برای قبر و محشرم
اگر به سوی مشهد الرضا سفر نداشتم

تمام عمر، هر زمان دلم شکست از غمی
به غیر ثامن الحجج، به کس نظر نداشتم

به من رضا جواز گریه بر حسین داده است
وگرنه از بساط عاشقی خبر نداشتم

پر از غبار می شدم، ذلیل و خوار می شدم
اگر به روضه ی حسین، چشم تر نداشتم

فدای آه خواهرش که با سر حسین گفت:
مرا ببخش بیش از این دوتا پسر نداشتم

غیور من چه خوب شد نبودی و ندیدی ام
که بر سرم بجز حجاب شعله ور نداشتم

سرم به گریه بند شد، شب غمم بلند شد
ولی کنار خود ستاره و قمر نداشتم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۳:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ شب ۲۸ رمضان ۹۹

آخر ماه، گدا مانده و تنها مانده
همه رفتند فقط بنده ی رسوا مانده

درب مهمانی خود را کمی آرام ببند
یک نفر از صف بخشیده شدن جامانده

دستگیری بکنی یا نکنی هر دو رواست
دست تسلیم منِ غم زده بالا مانده

هیچ کس واسطه ی بنده ی آلوده نشد
مثل هر سال فقط یوسف زهرا مانده

همه ی زندگی ام حاصل لطف مهدی است
تازه آقایی او در صف عقبی مانده

عاقبت آبرویم ریخت و در چشم امام...
بی بها کرد مرا چشم بد وامانده

سخت دلتنگ نجف هستم و ایوان علی
بر دل غم زده ام، شوق تماشا مانده

آخر ماه هم از غربت ارباب بگو
بین گودالِ پر از خون، تن مولا مانده

اکبر و قاسم و عبداله و عون و عباس
همه رفتند... فقط زینب کبری مانده

چه کند زینب مضطر که سنان دور شود
لب زخمی حسینش به دعا وا مانده


محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۱:۲۹
عبدالرقیه