سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۱۰۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فاطمیه» ثبت شده است

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه دوم ۱۴۰۲

با گریه و بدون صدا غسل می دهم
دارم شبانه جسم تو را غسل می دهم

سرو علی، به جلوه ی محراب رفته ای!
ای آبروی من، چقدر آب رفته ای؟!

شرمنده کرده رنگ رخت تا ابد مرا
زخم عمیق روی پرت می کشد مرا

کل حصیر حجره ی ما لاله گون شده
آبی که ریختم به پرت، رنگ خون شده

یادش بخیر جنگ اُحد که تمام شد
از زخم ها که در بدنم ازدحام شد

لبخند بر رخ منِ خیبرشکن زدی
مرهم به روی کل نود زخم من زدی

می خواستم برای تو جبران کنم، نشد
گفتم که زخم های تو درمان کنم، نشد

زهرا پسر عمویت ازین داغ خسته شد
در ظرف چند ماه، دو رکنم شکسته شد

پلکت چنان کبود شده، وا نمی شود
بازوی زیر و رو شده ات تا نمی شود

این داغ سخت، تاب مرا سر می آورد
رد غلاف، داد مرا در می آورد

ریحانه ی علی، علی افتاده از نفس
چیزی بگو دوباره به فریاد من، برس

ویرانه می شود حرمم، از حرم نرو
ای لیله ی مبارکه ام، از برم نرو

گرچه شکسته، ظرف وجودِ علی بمان
تنها دلیل بود و نبودِ علی بمان

زهرا ببخش اگر که علی در غمت نمرد
در پیش دیده ام به رخت تازیانه خورد

ای نور خانه ام به خدا می سپارمت
پیش حسین بین کفن می گذارمت

دیگر جز این دو تا، کفنی نیست فاطمه
جز این دو، غیر پیرهنی نیست فاطمه

زهرا، حسین سهم تنش تکه بوریاست
روزی که روی ریگ بیابانِ کربلاست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۲ ، ۰۶:۴۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه دوم ۱۴۰۲

الا که در همه جا حاضر و هویدایی
چه خوانمت که ز توصیف من مبرایی

اگرچه دیر به درگاهت آمدم اما
به سوی بنده ی شرمنده، زود می آیی

چقدر وقت معاصی شتاب کردم و تو...
به حلم و مرحمتت کرده ای شکیبایی

قرار بود مقرب شوم به درگاهت
ولی حجاب شد این پرده های دنیایی

دلم هوای نجف کرده یا ولی الله
هوای نیمه شبِ آن دیار رؤیایی

حلال کن که ندیدی به نامه ام خیری
نداشتم بجز اشک دو دیده، دارایی

خدا کند که همین اشک های ناقابل
به قلب غرق به خونت دهد تسلایی

به زیر چوبه ی تابوتِ نیمه ی جانش
علی است مات و زمینگیرِ داغ عظمایی

"به عزت و شرف لا اله الا الله"
شده است نغمه و صوتِ غریب مولایی

به زیر چوبه به خود گفت: مردم نامرد...
گرفته اید ز بیت علی چه زهرایی

تمام بستر و دیوار و دسته ی دستاس
تمام زندگی ما شده گل آرایی

دری که سوخته با یک اشاره می افتاد
نداشت هیچ نیازی به ضربه ی پایی

چه زود شد سحر و رفت لیلة القدرم
کنار این همه غم مانده ام به تنهایی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۲ ، ۰۶:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۲، حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام

از بس که در پیکر، جراحت داشت زهرا
آه و فغان ساعت به ساعت داشت زهرا

پای امیرالمؤمنین و حق مولا
پرداخت هر آنچه بضاعت داشت زهرا

شاهد طلب کردند از صدیقه، ای وای
قلبی شکسته از اهانت داشت زهرا

هر کس به یک قصدی عیادت رفت اما
چشمی پر آب از هر عیادت داشت زهرا

زن ها به هم گفتند با طعنه که روزی...
چون سروِ رعنا قد و قامت داشت زهرا

چرخاند حتی بسترش را رو به دیوار
از دیدنِ برخی کراهت داشت زهرا

پهلوی او نه، محور دین را شکستند
بر دین خاتم، محوریت داشت زهرا

ضربات سختی خورد پشت در، اگرچه...
مانند ریحانه لطافت داشت زهرا

نه فکر حالش بود و نه دربند جانش
جان امامش، ارجحیت داشت زهرا

می بست با شال نبی پیشانی اش را
بدجور با دیوار اصابت داشت زهرا

پهلوی ضربه خورده کاری کرد با او
در هر تکان خوردن مشقت داشت زهرا

اُمّ الشهید خانه شد قبل از شهادت
چون غنچه ای بهر شهادت داشت زهرا

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۲ ، ۲۲:۵۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۲، حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

طوری حجاب روی جرمم خدا کشیده
گویی که اصلا از من معصیتی ندیده

رویی برای برگشت، بر درگهش ندارم
از این همه خجالت، رنگ از رخم پریده

نه یاد مرگ بودم، نه فکر تنگی قبر
پس کِی به خود می آیم عمرم که سر رسیده

وقت گناه اصلا از او حیا نکردم
وای از فریب نفس و از سستیِ عقیده

خواهم امان ز روزی که دیده ها ببینند
ظالم به آه حسرت، دستان خود گزیده

بار خرابم اما در کیسه ی کریمم
ما را سوا نکرده، زهرا خودش خریده

از کودکی به لطف دامان پاک مادر
قلبم به حب حیدر، در سینه ام تپیده

پایان ندارد اصلا بی تابی از فراقش
هر کس که از شراب صحن علی چشیده

باید بمیرم از غم، بودند بین یثرب
هم مرتضی وحید و هم فاطمه وحیده

گویای لطف زهرا، آن محور وجود است
اشکی که در عزایش بر گونه ام چکیده

می رفت سوی مسجد حق را اقامه دارد
می رفت محکم اما با قامت خمیده

گفتند با تمسخر، صدیقه شاهدت کو؟!
آزرده شد ازین حرف صدیقه ی شهیده

ناگاه بین صحبت، شد منقطع کلامش
انداختش به زحمت، پهلوی ضرب دیده

یک روز هم می آید پیش تن حسینش
بر روی نی ببیند زهرا سرِ بریده

پایان ظلم دنیا روز ظهور مهدی است
این شب ادامه دارد تا سر زند سپیده

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۲ ، ۰۹:۵۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی فاطمیه اول ۱۴۰۲

دانلود صوت شعر با نوای کربلای سید مهدی حسینی

بمیرد زینبت مادر، چرا از درد می نالی؟!
گذشته چند ماه اما کماکان ناخوش احوالی

چنان گیسوی من احوال بازویت پریشان است
نزن موی مرا شانه، ندارد هیچ اشکالی

چه معنا دارد این که در جوانی قدکمان باشی؟!
چه معنا دارد اصلا این علامات کهنسالی؟!

شنیدم که شبانه رفته ای تا خانه ی انصار
شنیدم که دلت خون شد از ایمان های پوشالی

طلوعت را مگیر اینقدر از شام سرای ما
تمام روز می بندی چرا بر صورتت شالی؟!

دو ماه و نیم، دلتنگِ لب خندان تو بودم
شنیدم پیش اسما خنده کردی، جای من خالی

پرت سرخ و رخت زرد و تبت پایین نمی آید
نمانده از جراحاتت برای دخترت حالی

حسین آبی طلب کرد و پریشان گشت احوالت
مزن بر سینه ات با اینچنین وضع پر و بالی

تو خود در قتلگه رفتی به پشت در ولی مادر
در این اوقات پایانی فقط در فکر گودالی

الهی هیچ وقتی بر سر پیراهنی را که...
به زحمت بافتی، اصلا نبینم هیچ جنجالی

الهی سم مرکب ها به دور از دلبرم باشند
نبینم که شود جسمش ته گودال پامالی
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۰۲ ، ۱۷:۱۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شهادت حضرت به روایت ۴۵ روز ۱۴۰۲

خوردی زمین و خورد زمین لشگر علی
خاکی شدی و ریخت چه خاکی سر علی

نشناختند قدر تو را قدر مرتضی
تکثیر خیرهای علی، کوثر علی

غم نیست، غصه نیست سلامم کسی نکرد
کافی است یک سلام کند همسر علی

هجده بهار دیده ی من، با علی بگو...
از ساقه از چه خم شده نیلوفر علی؟!

کُشتی مرا به نافله های نشسته ات
ای در عبادت دل شب یاور علی

تا صبح ناله کردی و تا صبح سوختم
حوریه ی بهشتیِ نوحه گر علی

گرچه شبیه سایه ولی سایه ی سری
زهرا تویی پناه دل مضطر علی

قلبم شکست، روی مگیر از منِ غریب
پوشیه می زنی ز چه رو محضر علی؟!

تو پا به ماه بودی و ماه علی ببخش
خوردی زمین مقابل چشم تر علی

هر بار با نفس زدنت وقت پاشدن
تکرار می شود غم زجر آور علی

وقتی که بار بستی و از خانه می روی
از سینه می رود نفس آخر علی

شکر خدا سرت روی دامان زینب است
وای از سر حسین و دل دختر علی

این سه کفن برای تو و مجتبی و من
سهمش حصیر شد پسر دیگر علی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۲ ، ۲۱:۴۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

ویران شدم که از نو دلم را بنا کنی
می سوزم آن قدر که کمی اعتنا کنی

بر التماس من احدی هم دعا نکرد
درمانده ام، مگر تو برایم دعا کنی

ای وارث کسای یمانی، مرا بس است...
یک گوشه چشم بر منِ یک لاقبا کنی

دست مرا رها بکنی غرق می شوم
دست مرا بگیر، مبادا رها کنی

شرمنده ام... نه از بدی فعل دشمنان
از این که از گناه رفیقان حیا کنی

ای کاش زیر تابش خورشید، در نجف
امراضِ لاعلاج دلم را دوا کنی

بر آستان شاه نجف سجده می کنم
تا نزد شاه، سنگ دلم را طلا کنی

ای خوش به روزی عجمیان و آرمان
در راه خویش، کاش مرا هم فدا کنی

وقتش رسیده تا که در این ظلمت جهان
با نور اشک، پلک مرا آشنا کنی

با عجز و التماس فقط گریه می کنم
تا قسمتم زیارت کرب و بلا کنی

قابل که نیستیم ولی از کرامتت
ما را برای روضه ی مادر سوا کنی

آه و فغان میان دل ما شود به پا
تا خیمه های فاطمیه را بپا کنی

خون می شود دلت، به فدایت که ملتهب
چشمت به روی باغ پر از لاله وا کنی

داغت یکی نبوده و یاد "حسین" هم
وقتی شکفت غنچه روی "بوریا" کنی

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۲ ، ۱۶:۳۴
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه دوم۱۴۰۱، روز شهادت

آیینه ام، اگرچه سراسر مکسری
اما هنوز قوت زانوی حیدری

می سوزم از حرارت آهی که می کشی
تبدار مرتضی شدی و بین بستری

مثل لباسِ در بدنت، زار می زنم
زهرا، چه آمده سرت اینقدر لاغری؟!

گفتم خدا بخیر کند، خوب می شوی
نسبت به قبل، دیدمت انگار بدتری

از شرمِ دستِ زخمی تو آب می شوم
بین قنوت، نام علی را که می بری

آرام تر نفس بکش و کم تکان بخور
با هر تکان، دچار عذابی مکرری

دست حسن چه می کند این گوشواره ات؟!
از من چه کرده ای تو نهان، زیر روسری؟!

پلکت سه ماه، خواب خوشی را به خود ندید
هر شب به یاد محسنت از خواب می پری

بر پشتِ دست می زنم و آه می کشم
دشمن گرفت از منِ بی کس، چه همسری

داری وصیتی که فقط سهم زینب است
با چشم خیس، خیره به چشمان دختری

ذکر حسینِ زیر لبت گفت با علی
زهرا به فکر بوسه ی زینب به حنجری

باشد قرار ما لب گودال قتلگاه
وقتی حسین باشد و ضربات خنجری
 

محمد جواد شیرازی

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۰۱ ، ۰۹:۲۵
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۱، ایام بعد از شهادت

کجاست فاطمه ام، یار و غمگسار علی
همان که بود مداوای حال زار علی

کجاست فاطمه ام تا ببیند این مردم
زدند طعنه به قلب جریحه دار علی

به خنده گفت مغیره نگاه کن قنفذ
بعید باشد اگر پا شود دوباره علی

به خشت کوچه، رد خون، به من چنین فهماند
چه دردها که به دل ریخته، نگار علی

به دست میوه فروش مدینه در بازار
انار دیدم و گفتم: کجاست یار علی

کسی به تسلیت ما نیامد و ای کاش...
خودش دوباره بیاید، شود قرار علی

به زینبین غریب و به ناله ی حسنین
محل نداد کسی، پیش چشم تار علی

به جای فاطمه، با چاهِ بی کسی گویم:
نگاه کن که گره خورده بد به کار علی

دری که سوخته و بستری که گلدار است
شده فقط کمی از درد بیشمار علی

میان قبر، خودم را نهاده ام، در اصل...
مزار فاطمه باشد همان مزار علی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۱ ، ۱۰:۳۶
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۱ شام شهادت

وقت غسلت به لبم آمده جانم، زهرا
زخم های بدنت، برده امانم زهرا

سرخ شد صورتِ آبی که چکید از بدنت
چه سرت آمده بانوی جوانم، زهرا؟!

تا سحر خیره به رویت شدم و آب شدم
بد سرت خورده به دیوار، گمانم زهرا

ذکر می گفتم و دستم به پرت خورد آرام
بند آمد وسط ذکر، زبانم زهرا

بازوی لاغرت اینقدر ورم کرده چرا؟!
با که گویم من از این داغِ گرانم زهرا؟

آستین بین دهان کردم و فریاد زدم
زخم مسمار، درآورد فغانم زهرا

کاشف الکرب دلم، چوبه ی تابوتت را
بر سر شانه گذارم؟ نتوانم زهرا

پیش قبرت به روی خاک زمین می افتم
می روی از بر من یار کمانم زهرا؟

پدرت آمده اما بدنت را آخر
با چه رویی به پیمبر برسانم زهرا؟

خاک با دست خودم بر بدنت می ریزم
حق بده که به لبم آمده جانم زهرا

خوشی بعد تو را، فاتحه اش را خواندم
تا ابد یاد غمت، فاتحه خوانم زهرا

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۱ ، ۰۶:۳۱
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۱، روز شهادت

قسم به فاطمه و دیده ی ترش، برگرد
به حق چادر مشکیِ بر سرش، برگرد

کسی نداد جواب سلام مردش را
قسم به حق غریبی شوهرش، برگرد

بیا به خاطر آن لحظه ای که فاطمه دید
رسید شعله به بیت مطهرش، برگرد

قبول کن که غم دستِ بسته ی حیدر
برای فاطمه سخت است باورش، برگرد

همین که خورد زمین پشت در صدا زد آه
بیا به حرمت آن آه مضطرش، برگرد

گمان نداشت کسی آینه شکسته شود
شکست آینه اما سراسرش، برگرد

به داغِ سخت حسن که میانه ی کوچه
زدند مادر او را برابرش، برگرد

ألا که منتقم داغ ضلع مکسوری
قسم به مادر و ضلع مکسرش، برگرد

گرفته بود صدایش ز بس که گریان بود
به حق گریه ی شب های آخرش، برگرد

رسید زینب کبری به قتلگاه حسین
حسین گفت به زحمت به خواهرش، برگرد

قسم به بوسه زدن های سیدالشهدا
به دست های جدای برادرش، برگرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۱ ، ۰۶:۴۶
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۱، شب شهادت

اولین شرط قبولی دعا فاطمه است
عرشِ پر مرتبه را قدر و بها فاطمه است

آن یگانه زن بخشنده که در شام وصال
داد پیراهن خود را به گدا فاطمه است

آن که روزیِ جهان، دست خودش بوده ولی
مال دنیا همه را کرد رها فاطمه است

از ازل قبله گهم کعبه ی رخسار علی است
بهر این قلبه ی حق، قبله نما فاطمه است

سر در خانه ی ما ساده ولی دیدنی است
چون که زیبایی آن پرچم یا فاطمه است

بانویی که به سرش چادر ناموس خداست
در صف اول هر معرکه با فاطمه است

پای رهبر سر و جان را به خدا هدیه کنند
الگوی راه تمام شهدا فاطمه است

رهبرم گرچه غریب است ولی پیروز است
چون که ذکر لب او در همه جا فاطمه است

فاطمیه ته جولانگه هر آشوبی است
عقده، گر کور شود، عقده گشا فاطمه است

خشکسالی غم سختی است ولی شکر خدا
رازق ملت زهرایی ما فاطمه است

چون پرنده که جدا دانه کُند از دل خاک
شافع تک تک ما روز جزا فاطمه است

سرو رعنا و رشیدی که به هنگام وداع
قامتش خم شده بی جرم و خطا فاطمه است

چه بلاها که مدینه سر زهرا آورد
برد از یاد که ناموس خدا فاطمه است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۰۱ ، ۲۰:۴۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۱

در سوخت و با ضرب پا از جا در آمد
از پشت در ناگه صدای مادر آمد

طوری صدا زد فاطمه: "فضه خُذینی"
آه از نهاد فاتح خیبر بر آمد

فضه سراسیمه به روی خاک افتاد
وقتی به سوی دختر پیغمبر آمد

زخمش نشد کهنه دو ماه و نیم اصلا
میخِ دری که از تن زهرا در آمد

مجروح بود اما علی را که کشیدند
زهرا برای جنگ با یک لشگر آمد

با چشم خیسش مرتضی در کوچه می دید
ریحانه اش با قد خم در معبر آمد

قنفذ غلافش را چنان بر بازویش زد
عمر کم زهرا از آن ضربه سر آمد

هر ماتمی را دید مادر در مدینه
در شام و در کوفه سراغ دختر آمد

زینب فقط گریان داغ مادرش بود
هر جا که بوی هیزم و خاکستر آمد

حتی زمانی که به روی خاک افتاد
یا آن زمان که شعله سوی معجر آمد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۱ ، ۲۰:۳۸
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، ایام فاطمیه اول ۱۴۰۱

هر کس که با گناه و خطا ناسپاس شد
از نور حق جدا شد و سهمش هراس شد

وای از دلی که با همه مأنوس شد ولی
نزدش فقط امام زمان، ناشناس شد

دل را چه شد که با همه ی لطف های او
نسبت به ذکر و یاد ولی کم حواس شد

بنده چنین خراب و بدون بها نبود
دور از امام شد که چنین آس و پاس شد

گریه، کفایت از غم هجران نمی کند
کارم برای آمدنش التماس شد

تببین راه حق شده تکلیفِ این زمان
رحمت به هر کسی که وظیفه شناس شد

تابید نور عُلقه ی زهرا به سینه ها
صحن علی وسیله ی این انعکاس شد

گفتند با علی که کتاب خدا بس است
برهان مجرمان، سخنی بی اساس شد

وای از مصیبت تن زخمی فاطمه
با هر تکان، دومرتبه خونین لباس شد

آن قدر گُل به هر طرف آشیانه کاشت
تا هر کجای خانه پر از بوی یاس شد

گفتم که گریه کم کنم اما مگر که او
از درد استخوان شکسته خلاص شد؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۰۱ ، ۰۶:۲۴
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، ایام فاطمیه اول ۱۴۰۱

دلم گرفته ازین روزگار یا أبتا
نمانده در دل و جانم قرار یا أبتا

تمام خانه به حالم به گریه می افتند
شده است وضعیتم گریه دار یا أبتا

کسی نداد جواب سلام حیدر را
علی شده به غریبی دچار یا أبتا

ببین که بر سر ریحانه ات چه آوردند
نشسته بر سر و رویم غبار یا أبتا

دوباره پا شدم از جا، دوباره افتادم...
سر مزار تو با چشم تار یا أبتا

رسید آخر هجده بهارِ عمر کمم
سراسرم شده چون لاله زار یا أبتا

همان لعین که کنار تنت لَیَهجُر گفت:
چنان کشید سر من هوار یا أبتا

چقدر تشنه ی دیدار محسنم بودی
چه گویم از غم میخ و فشار یا أبتا

همین که دید مرا بین شعله ها، تر شد
دو چشم خادمه، بی اختیار یا أبتا

دلم هوای سفر کرده، عاقبت پس کِی
تمام می شود این انتظار یا أبتا

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۰۱ ، ۰۶:۳۷
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، ایام فاطمیه اول ۱۴۰۱

اگرچه بار معاصی به شانه آوردم
مرا کمک بده تا که دوباره برگردم

خراب شد دلم از دست خدعه ی نفسم
چنان خراب شدم من که از همه طردم

حجاب معصیتم بست راه چشمم را
خودم به غفلتم اینگونه سایه گستردم

چقدر وضع مرا دیدی و دلت خون شد
مرا ببخش امام زمان، غلط کردم

اگر نبود دعاهای خیر و مغفرتت
هلاک می شدم از موج فتنه ها هر دم

به غیرِ کرب و بلا حاجتی طلب نکنم
منی که از همه غیر از حسین دلسردم

به لطف نوکری ام در عزای فاطمیه
ولا و دوستی ات را به سینه‌ پروردم

دلم خوش است به این اشک ها که مرحمت است
دلم خوش است که با تو دوباره همدردم

بگو فقط به چه جرمی زدند فاطمه را
اگر نمردم از این داغ و روضه نامردم

محمدجواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۰۱ ، ۰۶:۳۴
عبدالرقیه

دانلود سبک شعر

ای عشق مرتضی، نمیگی دردات و این روزا به ما
تو خونه از من رو میگیری چرا؟ ای عشق مرتضی

حال من درهمه، خنده های تو درمون دردمه
تو نباشی سهمم از دنیا غمه، حال من درهمه

نرو از پیش من ای خانومم، بی تو تنها می مونم

مرو زهرا زهرا...
****

شرمندس شوهرت، شده لاغر مثل سایه پیکرت
دوباره انگار خونیه بسترت شرمندس شوهرت

شد قد تو کمون، روزی صد بار حیدر داره میده جون
شده چشمات زهرا جان هم رنگ خون، شد قد تو کمون

پشت در بودی و در روت افتاد، با لگد محسن جون داد

مرو زهرا زهرا ...
****

ای حوریه ی من، دیده که می بافی این روزا حسن
با همین بازوی زخمی پیرُهن، ای حوریه ی من

تا گودال میری و دیدن اون جسم پامال میری و
هر شب جمعه تو از حال میری و تا گودال میری و

سر پیراهنش دعوا میشه، کربلا غوغا میشه

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۰۰ ، ۱۹:۰۱
عبدالرقیه

اهل این خانه عزادارند بعد از فاطمه
یک به یک بیمار و تبدارند بعد از فاطمه

در کنار بستری که بوی مادر می دهد
نیمه شب تا صبح بیدارند بعد از فاطمه

گاه با هم روضه می گیرند، گاهی هم جدا...
گوشه ای از خانه می بارند بعد از فاطمه

با مشقت خونِ بر در پاک شد، دیوار نه
فضه و اسما گرفتارند بعد از فاطمه

بچه ها با چشم پر اشک و دلی لبریز بغض
خیره بر تیزیِ مسمارند بعد از فاطمه

مردم ناشکرِ شهری که به او سیلی زدند
بر عذابِ حق سزاوارند بعد از فاطمه

تسلیت گفتند با زخم زبان و طعنه ها
تا که حیدر را بیازارند بعد از فاطمه

هم علی، هم کودکان، در لحظه ی برخاستن
دست بر دیوار بگذارند بعد از فاطمه

نه حسن در کوچه بازی کرد دیگر نه حسین
بچه ها از کوچه بیزارند بعد از فاطمه

کوچه های شام و کوفه سهم زینب می شود
داغ هایش سخت و بسیارند بعد از فاطمه

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۰۰ ، ۱۸:۱۰
عبدالرقیه

شمس نورانی من بودی و مهتاب شدی
چقدر ناحلةالجسم شدی، آب شدی

تا نفهمم که سه ماه است چه آمد سر تو
گفته ای نیمه ی شب غسل دهم پیکر تو

تازه فهمیده ام از شوهر خود پوشاندی
بازویت بستی و هرطور که شد پوشاندی

مثل یک مشکل لایَنحل و مبهم شده ای؟!
یاس خوش قامت حیدر چقدر خم شده ای!

اشک، از چشم من و روح الامین می ریزد
آب میریزم و خونابه زمین می ریزد

آستین بین دهان، زینب من ناله کشید
تا که چشمم به رخت خورد، حسن ناله کشید

جگرم سوخت ازین داغ عظیم و جانسوز
پهلویت خوب نشد بعد نود روز هنوز

دسته دسته ز لباست گل لاله چیدم
با همین دست، تو را بین کفن پیچیدم

باورم نیست که باید به دو چشمان ترم
چوب تابوت تو را بر سر دوشم ببرم

بگذر از من که شب و روز اذیت بودی
جان حیدر چه بگویم که امانت بودی

سرخ شد با رخ من رنگ تمام افلاک
هستی ام را به چه رویی بگذارم در خاک؟!

شد تمام این همه آشفتگی احوالت
فاطمه جان پدرت آمده استقبالت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۰ ، ۰۵:۰۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه دوم ۱۴۰۰

چند ماه است که رنگ غم و ماتم دارد
خنده ی فاطمه را بیت علی کم دارد

از قنوت سحر فاطمه باید پرسید
گیسوی زینب او را، که منظم دارد؟!

تا که پا می شود از بستر خود، می افتد
چون که جز دیده ی تارش، قد خم هم دارد

آب شد آب ولی باز غم حیدر را
بر تمامیِ غم خویش مقدم دارد

همه ی خانه بهم ریخته، یعنی حیدر
تا ابد، روضه درین بیت مکرم دارد

دردش انداخته از فایده مرهم ها را
شکوه از وضع بد فاطمه، مرهم دارد

هر که آمد به عیادت، دل زهرا خون شد
بس که از مردم این شهر به دل غم دارد

می شود گریه و حسرت همه ی روز و شبش
محسنش را که در آغوش، مجسم دارد

قول داده به حسینش که به جای کفنش
جامه ای با پر زخمی اش فراهم دارد

***

ساربان کاش نمی دید، میان گودال
بین دستش پسر فاطمه، خاتم دارد

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۰۰ ، ۱۶:۱۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۰

شرمسارم، سر به زیر افکنده ام
شد دلت آزرده از پرونده ام

وای از غافل شدن وقت گناه
شد فراموشم تویی بیننده ام

روزیِ هر روز را دادی ولی
فکر رزق و روزی آینده ام!

عبد فرارم، پناه آورده ام
بر سرای صاحب بخشنده ام

دست هایم را جدا از خود مکن
مبتلا بر جاده ای لغزنده ام

با دعایت عاشق حیدر شدم
صاحب این نعمت ارزنده ام

لطف کردی بر من آلوده تا
نام زهرا را به قلبم، کنده ام

گفت مولا فاطمه جان از غمت...
مثل جامی از محن آکنده ام

سرد شد کاشانه ام، فکری نما
آفتابم! رحمتِ تابنده ام!

پیش چشمم این همه زخمی شدی
تا قیامت فاطمه شرمنده ام

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۰ ، ۲۳:۱۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۰

فخر بر خود می کند پروردگار فاطمه
چون که باشد خلقتش در اختیار فاطمه

آرزوی حضرت مریم میان جنت است
در لباس خادمی باشد کنار فاطمه

از تنور خانه اش عطر بهشتی می وزید
بود کل شهر یثرب وامدار فاطمه

مرتضی و مصطفی و آن دو سبط اطهرش
جمع بودند آل عصمت بر مدار فاطمه

از لباس کهنه اش سلمان تعجب کرده بود
زینت دنیا نمی آمد به کار فاطمه

سِرّ مَستور است قدرش، لیلةالقدر است او
گشته مستور از جهان حتی مزار فاطمه

منکرین عصمتش اولاد لاتند و هُبل
نطفه اش پاک است و طاهر، دوستدار فاطمه

بود زهرا سال ها دل بی قرار مرتضی
بود حیدر سال ها دل بی قرار فاطمه

با مصیبت پاک کرد اشک از دو چشم مرتضی
دید تا اشک علی را، چشم تار فاطمه

دستمالِ بسته بر سر را به رخ افکنده بود
تا نبیند جای سیلی را نگار فاطمه

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۰۰ ، ۲۰:۳۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی فاطمیه اول ۱۴۰۰

دو راهزن، دو حرامی، دو پست بی تقوا
شدند مانع و بستند راه زهرا را

یکی از آن دو نفر آمد و لجاجت کرد
سرِ قباله به خیرالنسا جسارت کرد

نمک به زخم دلش بین کوچه پاشیدند
به اشک مادر ما آن دو رذل، خندیدند

همین که بر رخ گل، ضرب تازیانه نشست
به خشت کوچه چنان خورد، بار شیشه شکست

دلیل دارد اگر ضربه سخت و سنگین بود
عفیفه بود و سرش بین کوچه پایین بود

همان جراحت سختی که داشت از مسمار
دوباره تازه شد آن دم که خورد بر دیوار

به روی خاک نشست و سرش زمین افتاد
به پیش چشم حسن بود و ناله سر می داد

زمین و عرش برین پر غبار شد ای وای
دو چشم مادر سادات تار شد ای وای

شکست قد حسن با نظر به ابرویش
همین که دید رخش را سفید شد مویش

فلک به سوی زمین رو به سرنگونی بود
میان دست حسن، گوشوار خونی بود

رساند مادر خود را به خانه و دق کرد
از آن به بعد فقط کنج خانه هق هق کرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۰ ، ۱۹:۱۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۰

به درد هجر، گرفتار کرده ای ما را
چقدر تشنه ی دیدار کرده ای ما را

هزار مرتبه غافل شدیم و دور شدیم
هزار مرتبه بیدار کرده ای ما را

گناهکاری ما دیدی و عطا کردی
به لطف خویش، بدهکار کرده ای ما را

بها نداشت خرابه سرای سینه ی ما
به یک نگاه، بهادار کرده ای ما را

برای گریه کنان هر سحر دعا کردی
به این طریق، سبک بار کرده ای ما را

علی علیِ به روی لبت، اثر کرد و ...
اسیر حیدر کرار کرده ای ما را

تو خواستی که سیه پوش مادرت شده ایم
برای روضه خبردار کرده ای ما را

به روضه های نفسگیرِ بستر و مادر
هزار شکر که بیمار کرده ای ما را

ز بس برای رخ نیلی اش زدی ناله
تمام عمر، عزادار کرده ای ما را
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۰ ، ۱۹:۰۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه اول ۱۴۰۰

هر روز غصه های دلم بیشتر شود
شب بی وصال یار، چه غمگین سحر شود

یا رب روا مدار که این طفل نابلد
دور از امام خویش، چنین در به در شود

نگذار مثل این همه ایامِ طی شده
این چند سالِ آخر عمرم هدر شود

تکرار بی حیایی من شد دلیل، اگر
روی لبم دعای فرج بی اثر شود

وای از دل شکسته ی مهدیِ فاطمه
وقتی که از معاصی ما باخبر شود

ظرف سیاه قلب مرا اینچنین نبین
یک روز آخر از کرم دوست، زر شود

جان ها فدای آن نفسی که امام عصر
گریان برای روضه ی دیوار و در شود

ملعونِ دومی به معاویه شرح داد
جوری به در زدم که علی خونجگر شود

باید چگونه جمع شود تکه تکه اش
آیینه که زمین بخورد دردسر شود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۰۰ ، ۱۱:۳۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۰

تا باز شد در، وضع پشت در عوض شد
طوری لگد زد، ناله ی مادر عوض شد

تا خواند زهرا فضه را در بین آتش
از شرم، رنگ چهره ی حیدر عوض شد

این صبرِ حیدر، از جهادش نیست کمتر
طرز جهاد فاتح خیبر عوض شد

از رنگ خون و رنگ خاکستر، نمایِ
پا تا سر صدیقه ی اطهر عوض شد

کنج عبای مرتضی را بست بر دست
تا که مسیر حرکت لشگر عوض شد

طوری به بازویش غلافی بی حیا خورد
شکل قنوت فاطمه دیگر عوض شد

تا قبل از آن، محشر بهشتی بود تنها
از بعد آن غم، صحنه ی محشر عوض شد

آری تعجب کرد حیدر چون که هر روز
می دید رنگِ رَختِ بر بستر عوض شد

گهوار محسن که نشد این تخته باشد
تابوت، بهر همسر او، درعوض شد

در کربلا مسمار شد تیر سه شعبه
محسن گلویش با علی اصغر عوض شد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۰۰ ، ۲۰:۰۷
عبدالرقیه

دانلود فایل تصویری شعر_ حاح آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی _ دیدار با مداحان فاطمیه ۱۴۰۰

بی فاطمه نان شب این خانه، درد است
کاشانه ام بی فاطمه بدجور سرد است

زهرای من، بی گریه یک شب هم نیاسود
ای روزگار پست، حق حیدر این بود؟!

مظلوم هستم، داغِ بی اندازه دارم
هر جای یثرب روضه هایی تازه دارم

دیوار خانه زخمی و در هم شکسته
یک دشت لاله بر روی بستر نشسته

چشمم همین که بر نوک مسمار افتاد
خوردم زمین و زانویم از کار افتاد

بر میخ بی احساس، رد خون زهراست
حتی روی دستاس، رد خون زهراست

بر چادرش باید دو چشمم خون ببارد
هر جای این چادر، هزاران روضه دارد

با گریه می بویم، لباس محسنم را
می گیرم آن دنیا، تقاص محسنم را

گیسوی زینب نامرتب مانده، ای وای
خیلی حسن از غصه در تب مانده، ای وای

پایان ندارد گریه‌های ام کلثوم
زانو بغل کرده حسینم، طفلِ معصوم

از طعنه ی همسایه ها، حالم خراب است
از دیدن نامردها، قلبم کباب است

قنفذ به من می خندد و یاری ندارم
تنها شدم، دیگر هواداری ندارم

زهرا و محسن در کنارم، چه خیالی است
هم بستر زهرا و هم گهواره خالی است

گهواره ی خالی، چه تصویر عجیبی!
مادر بدون طفل، چه حال غریبی!

گهواره بوی شیرخواره می دهد، خب
بر قلب مادر غم دوباره می دهد، خب

گهواره یعنی اصغرم خواب است آرام
شیری نخورده، سخت بی تاب است آرام

از هم جدایی ناپذیرند این سه آخر
گهواره ی خالی، رباب و یاد اصغر 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۹ ، ۲۲:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ فاطمیه دوم ۹۹

بعد از سه ماه پا شده ای مادرم، چه خوب
از بسترت جدا شده ای مادرم، چه خوب

بعد از سه ماه راز و نیازم نتیجه داد
آخر، دعای بعدِ نمازم نتیجه داد

بعد از سه ماه بازویت انگار جان گرفت
شکر خدا که خانه ی ما بوی نان گرفت

بعد از سه ماه بوی غم از خانه دور شد
با نور چهره ات، همه جا غرق نور شد

بعد از سه ماه بوسه به روی حسن زدی
مانند قبل، شانه به گیسوی من زدی

حالا که بهتری تو، چرا رو گرفته ای؟!
حالا که دست بردی و جارو گرفته ای...

جارو بزن به خاطره های هجوم و در
جارو بزن تمام غم خانه را ببر

ای وای... سرفه هات دوباره شدید شد
خوردی زمین و خادمه هم ناامید شد

رنگ از رخت پرید و دلم بی اجازه ریخت
از زیر معجرت به زمین خون تازه ریخت

فهمیدم از نفس زدنت، اصل قصه چیست
تبدار خانه، وضعیتت روبراه نیست

جانم فدات، باز که رویت شده کبود!
بدتر شده است حال تو، نان پختنت چه بود؟!

دستت توان شانه به گیسو زدن نداشت
این خانه ی خراب که جارو زدن نداشت

بر کودکان غمزده ی خود پناه شو
مادر بیا به جان حسن رو به راه شو

با من بگو هر آنچه غم است از فراق نه
با من بگو وصیت خود، از عراق نه

حالا که باز ذکر تو نام حسین شد
اشکت روانه بر غم کام حسین شد

غصه نخور، دو چشم من است و اطاعتت
یادم نمی رود نفسی این وصیتت

شب تا سحر به دست حسین آب می دهم
مانند تو به تشنگی اش، تاب می دهم

اما بیا و چاره نما این ملال را
پاسخ بده به دختر خود این سوال را

آخر مگر که داغ و مصیبات من کم است؟!
در بقچه ات بگو که چرا یک کفن کم است؟!

قولی بده به من که بیایی به کربلا
یاری کنی کنار تن بی سرش مرا

مادر بیا به کرب و بلا راه چاره کن
در بین کوه نیزه، تنش را نظاره کن

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۹ ، ۱۷:۱۸
عبدالرقیه

ای کاش وقتی شعله ور شد در، نیفتد
افتاد اگرهم، بر روی مادر نیفتد

زهراست آن بانو که بین دود و آتش
یک لحظه حتی چادرش از سر نیفتد

افتاد بین شعله ها کوثر که یک وقت
شعله به موی ساقی کوثر نیفتد

ای کاش در وقت هجوم لاله چین ها
از شاخه ی گل، غنچه اش آخر نیفتد

"فضه خُذینی" یعنی ای فضه بیا تا
صدیقه در مقتل به دردسر نیفتد

ای کاش وقتی می بَرد دشمن علی را
بر روی زهرا، دیده ی حیدر نیفتد

افتاده ناموسش زمین، آخر چگونه...
جسمش به لرزه، فاتح خیبر نیفتد؟!

می سوخت ای کاش آن غلاف و صاحبش تا
از کار، دستِ نفس پیغمبر نیفتد

همسایه ها گفتند با فضه، محال است
زهرا دگر برخیزد از بستر، نیفتد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۹ ، ۱۰:۱۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

سخت است هر بلا و عزا، کوچه سخت تر
سخت است غصه و غم ما، کوچه سخت تر
سخت است داغ آل عبا، کوچه سخت تر
سخت است شرح کرب و بلا، کوچه سخت تر

کوچه، چه کوچه ای که دلم زار و مضطر است
کوچه نگو که مقتل زهرای اطهر است

دید آسمانِ چشم حسن، رنگ لاله اش
با تازیانه، سرخ شده ماه، هاله اش
افتاد روی خاک ز دستش قباله اش
از درد شد بلند نواهای ناله اش

تا که قباله ی فدکش پاره پاره شد
در کوچه چشم های حسن، پر ستاره شد

ای آسمان، در این غم دشوار خون ببار
در بین خاک های شده رنگ لاله زار...
دنبال چیست فاطمه با چشم های تار؟!
شاید شکسته در اثر ضربه، گوشوار

آخر چه شد که دست، گرفته است بر کمر؟!
شاید شکست، بار ترک خورده اش دگر

لعنت به این زمانه و این روزگار پست
دار و ندار اهل کسا می رود ز دست
تا خانه چند مرتبه زهرا زمین نشست
هر دفعه که نشست، غرور حسن شکست

آری قسم به صورت زهرا که شد کبود
پایان روزگار حسن، آن دوشنبه بود

بوسید دست فاطمه را مصطفی، زدند...
بوسید روی فاطمه را، گرگ ها زدند
هر جا که بوسه گاه نبی بود را زدند
کام حسین خشک شد و با عصا زدند

از روضه های بوسه نگو، روز ما شب است
بوسه زدن به زیر گلو، سهم زینب است

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۹ ، ۱۰:۱۱
عبدالرقیه