سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدح امام حسین» ثبت شده است

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۲ محرم ۱۴۰۰

یقین دارم که با دعوت رسیده
هر آن کس بر در هیئت رسیده

اگر بر روضه ها ایمان نداریم
به باورهایمان آفت رسیده

محرم ماه بیعت با حسین است
زمان ترک معصیت رسیده

نشد صادر به جز رحمت ازین در
اگرچه از گدا زحمت رسیده

به قدر لحظه ای غافل نشد، نه
به ما ارباب، با دقت رسیده

هر آنچه هست از لطف حسین است
هر آنچه هست، بی منت رسیده

گذشت از کل دارایی خود تا
به ما فرهنگ این نهضت رسیده

فیوضاتش که خسران ناپذیرند
به هر کس قدر ظرفیت رسیده

حسن در روضه هایش سفره دار است
چقدر از سفره اش برکت رسیده

به یاد مرقد شش گوشه اش باز
سرم در سجده بر تربت رسیده

بزرگی در بکاء بر حسین است
به ما هم برترین عزت رسیده

چه ها کردند با سبط پیمبر
به غارت کردنش صحبت رسیده

زبانم لال پای بی حیایی
به روی سینه ی حضرت رسیده

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۰۰ ، ۲۳:۴۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی صفر ۹۹

فخر کنم بر همه، هست نگارم حسین
اول کارم حسین، آخر کارم حسین

دایره ی قلب من، وقف حسینیه شد
داده بهایی گران، بر دل زارم حسین

بر نسبم شاکرم، در همه دم بوده است
نوکری اش عزتِ ایل و تبارم حسین

کاش که بعد از حیات، حک بشود با ثبات
با خط خوش بر روی سنگ مزارم حسین

گرچه نمانده کسی، پیش من روسیاه
در همه ی زندگی بوده کنارم حسین

جان و جهانم شده، روح و روانم شده
ورد زبانم شده، صحبت یارم حسین

خسته شدم از فراق، مُردم ازین اشتیاق
بر غم کرب و بلا، کرده دچارم حسین

از کرم و مرحمت، داده اجازه به من
تا به روی تربتش سر بگذارم حسین

در ظلمات جهان، اشک عزایش شده
نور شفابخش بر دیده ی تارم حسین

زینب و دلشوره ها، زینب و کرب و بلا
گفت همین که رسید، دلهره دارم حسین

بوی جدایی و غم، می رسد از هر قدم
آه دو چشم ترت، برده قرارم حسین

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۹ ، ۲۱:۲۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی محرم ۹۹_ شب ۶

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی محرم ۹۹

با حق بگو از نوکران غم را نگیرد
دار و ندار ماست، ماتم را نگیرد

ماه حسین آمد بخواه از مادر او
از ما گنهکاران محرم را نگیرد

از چشم های گریه کن های حسینش
ارث به جا مانده از آدم را نگیرد

دلبستگی ها را بگیرد، صحبتی نیست
اما فقط ذکر حسینم را نگیرد

پرچم بماند بر زمین و زنده باشد؟!
حاشا بر آن نوکر که پرچم را نگیرد

گمراه خواهد شد یقینا هرکسی که
دامان او، این حبل محکم را نگیرد

یک عمر با هم در عزایش گریه کردیم
از ما خدا این اشک باهم را نگیرد

ای کاش شمشیر و سنان و خنجر و تیر
جسم ولی الله اعظم را نگیرد

حداقل ای کاش در گودال، قاتل
در پنجه، موی شاه عالم را نگیرد

کس نیست تا با ساربان او بگوید
این گونه از انگشت، خاتم را نگیرد
 

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۹ ، ۲۱:۴۰
عبدالرقیه

دوباره سینه ها ناخواسته دریایی از غم شد
ألا یا اهل عالم! فصل ماتم شد...محرم شد

زمین نوحوا علی العطشان، زمان حی علی الروضه
لباس خونی ارباب روی عرش پرچم شد

دوباره روی دامان پیمبر فاطمه غش کرد
نوای "وا حسینا"یش نوای کل عالم شد

خدا و انبیا و اولیا دارند می گریند
چه آشوبی میان خلق از این داغ معظم شد

حلالش باد شیر مادرش هر کس در این شب ها
بساط روضه بر اهل و عیال او مقدم شد

خدا را شکر اجازه داده تا گریه کنش باشیم
خدا را شکر سود نوکری ما همین غم شد

مرا روضه کشانده مطمئنا دوستم دارد
مرامش این دهه بر هر گنهکاری مسلم شد

طبیب ما حسین است و برای دردهای ما
همین با هم نشستن های بین روضه مرهم شد

همه ابن شبیب روضه ی شاه خراسانیم
بساط گریه با سوز روایاتش فراهم شد

منظم هِی صدا می کرد: زینب جان نیا... برگرد
سنان با نیزه کاری کرد صوتش نامنظم شد

میان بوسه گاه مصطفی، در سینه ی ارباب
لعینی نیزه را خم کرد و قدّ خواهرش خم شد
 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۹ ، ۱۷:۳۹
علی سپهری

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب عاشورا محرم ۹۸

هرکجا سینه زنت دستِ دعا بالا بُرد

مادرت با عجله دستِ عطا بالا برد

 

بارها بوسه زد و پیش همه جسم تو را

بر سرِ دوش، رسولِ دو سرا بالا برد

 

ما کجا ظرفیتِ عشقِ تو را داشته ایم؟!

نظر فاطمه، ظرفیتِ ما بالا بُرد

 

از روی خاک جدا کرد و حسینیه رساند

" ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد "

 

پشت در ماند رخت تا که خجالت نکشیم

دست لطفت همه جا شأن گدا بالا برد

 

رو به کعبه نزدم جز به تمنای خودت

نرخِ توحید مرا کرب و بلا‌ بالا برد

 

کم ندیدیم گنهکار پشیمان شده را...

اشکِ در روضه ی جانسوز شما بالا برد

 

گریه کرده است چو اسپندِ میان آتش

هر که از تشنگی ات سوخت، صدا بالا برد

 

حرمله تیر زد و از کمرت بیرون زد

همه ی خون تو را زود خدا بالا برد

 

مانده ام مات، زمانی که دعا می کردی

این سنان بین دعا، نیزه چرا بالا برد؟!

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۱۳
عبدالرقیه