سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نیمه شعبان» ثبت شده است

بسم عشقی که نشسته در دلم
عُلقه اش آمیخته شد با گلم
هست کل آبرو و حاصلم
فخر دارم تا قیامت سائلم

خوشه چینم، خوشه چینم، خوشه چین
خوشه چین بر خوان زین العابدین

بهره می گیرد زمین از خنده اش
شمس، سائل بر رخ تابنده اش
بنده ی حق است و عالم بنده اش
هست زین العابدین زیبنده اش

شکر، نامم عبد خانه زاد شد
نام او هم حضرت سجاد شد

آشنا کرده دلم را با حسین
یاد داده تا بگویم یا حسین
گفته در هر غم بگو تنها حسین
پشت بر هر کس نما الا حسین

هر که هستی هر چه هستی بنده باش
با حسین بن علی پاینده باش

او به ما لحن دعا آموخته
در صحیفه رازها آموخته
هم ابوحمزه به ما آموخته
هم بساط روضه را آموخته

با علی بن حسین بن علی
شد به دل ها نور ایزد منجلی

ما همه انسان سجادیم و بس
تشنه ی عرفان سجادیم و بس
در پی رضوان سجادیم و بس
دست بر دامان سجادیم و بس

کاش ما را در کلاسش جا دهد
مشق حب حیدر و زهرا دهد

حال خوبم بد شد از یک داغ و غم
قامتم را یک مصیبت کرده خم
با که گویم ای خدا از این ستم
مانده آقای دو عالم بی حرم

بر خلاف هر کسی مولای من...
سنگ قبری هم ندارد، وای من

در بقیعش مشهدی خواهیم ساخت
صحن های بی حدی خواهیم ساخت
روی قبرش مرقدی خواهیم ساخت
بر فرازش گنبدی خواهیم ساخت

قبر او هم چون خراسان می شود
شهربانو شاد و خندان می شود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۰۰ ، ۲۳:۱۶
عبدالرقیه

نذر یار است، میان تن اگر جان داریم
هرچه داریم ازین نیمه ی شعبان داریم

اشتیاق دل دیوانه ی ما دیدنی است
خنده بر چهره ولی دیده ی گریان داریم

از عطا و کرم حضرت نرجس خاتون
عشق دلدار، در این سینه فراوان داریم

هر که هر چیز دلش خواست بگوید اما
ما به برگشت گل فاطمه ایمان داریم

عهد بستیم که جان بر کف مهدی باشیم
با نبی و علی و فاطمه پیمان داریم

خودمانیم چه عیدی؟! چه سرور و جشنی؟!
تا که دلبر نرسد، حال پریشان داریم

سر و سامان همه از اوست، اگر سر نرسد...
تا ابد زندگیِ بی سر و سامان داریم

تا که فریاد زند بانگ أناالمهدی را
تا همان دم به خدا غصه ی هجران داریم

کاش با آمدنش، روشنی دیده شود
تا به کی گریه ی خود، از همه پنهان داریم؟

کاش یک بار به ویرانه ی ما سر بزند
کاش این جمعه ببینیم که مهمان داریم

مطمئنیم شب نیمه ی شعبان، حرمِ...
کربلا رفته و ما پاره گریبان داریم

ای ملائک برسانید بر آن شاه کرم
روسیاهیم و همه حاجتِ غفران داریم

برسانید که در صحن قدیم الاحسان
التماسِ کرم از معدن احسان داریم

سالیانی است که ما منتظران، دیده ی تر...
یاد خشکیِ لب سیدالعطشان داریم

آتشی را که میان دل خود داشته ایم
از غم غارت ارباب، کماکان داریم

نعل، خوش یُمن نبوده است، بدانید که ما
دل پُر از سُم و از نعل ستوران داریم

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۰۳
عبدالرقیه

مژده ای منتظران مقصد و مقصود رسید

معدن رحمت و خیر و کرم و جود رسید

 

کاش روزی برسد تا که ببینیم همه

از سوی کعبه ی حق مهدی موعود رسید

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۹ ، ۲۱:۴۶
عبدالرقیه

بعد سرما بهار می آید

لطف پروردگار می آید

بی قراری؟ قرار می آید

به سر این انتظار می آید

 

جام اعلاتری دهید امشب

باده ی کوثری دهید امشب

مژده بر عسکری دهید امشب

دلبرِ گل عذار می آید

 

عید موعودِ نیمه ی شعبان

روز مسعودِ نیمه ی شعبان

برکت و جودِ نیمه ی شعبان

ناجی روزگار می آید

 

پسر نرجس، آفتاب زمین

بهجت و شور هر دل غمگین

آرزوی تمام صدیقین

نور لیل و نهار می آید

 

مهر جانانِ خود نگه دارید

در دل، ایمان خود نگه دارید

عهد و پیمان خود نگه دارید

مرد باشیم، یار می آید

 

لحظه لحظه گناه من را دید

واسطه شد، خدا مرا بخشید

باز چشم از معاصی ام پوشید

با بدی ام کنار می آید

 

دیده ام اشک بار می بیند

همه را جز نگار می بیند

مثل یعقوب، تار می بیند

مرهمِ چشم تار می آید

 

از کرامات حضرتش خجلم

مِهر خود ریخت بینِ آب و گلم

نخلِ خشکیده ی کویرِ دلم...

...با نگاهش به بار می آید

 

شده قلبم به ذکر او مأنوس

مُحرمش نیستم هزار افسوس

خسته ام از فراق، نه مأیوس

مژده بر دل، نگار می آید

 

چهره اش انعکاسی از مادر

روی دوشش عبای پیغمبر

بر سر خود عمامه ی حیدر

یار با اقتدار می آید

 

هیبتش مثل هیبت زهرا

وارث نور عصمت زهرا

باز با یادِ غربت زهرا...

... بر دل او فشار می آید

 

می شود دولتش به نام حسین

سر دهد در جهان، پیام حسین

می رسد روز انتقام حسین

صاحب ذوالفقار می آید 

 

روضه با آه و ناله می خواند

روضه از باغ لاله می خواند

گر که از آن سه ساله می خواند

چشم ما هم به کار می آید

 

یاد عمه رقیه و حالش

یاد آتش گرفتنِ بالش

یاد حال کنار گودالش

اشک، بی اختیار می آید

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۵۲
عبدالرقیه

مهدی ام ختم تمام اوصیاء

آخرین حجت منم بر ماسوا

 

آمدم با عشقِ حق سوی زمین

بر لبم آیات قران مبین

 

نقش جاء الحق به بازوی من است

فاتح خیبر دعا گوی من است

 

عمه ام تا که در آغوشم کشید

خنده ای زد پیش بابایم رسید

 

تا پدر قنداقه ی من را گرفت

نغمه ی زهرائیش بالا گرفت:

 

" آمدی جان پدر خوش آمدی

پیش ما ای منتظَر خوش آمدی

 

انتظارت را پیمبر می کشید

مادرم در انتظار تو خمید

 

بین آن دیوار و در خوانده تو را

غرق خون فرمود ای مهدی بیا

 

جدّ عطشانم میان قتلگاه

نام تو می برد با صد سوز و آه

 

عمه ام زینب تو را میزد صدا 

روی تل تا دید اصل ماجرا "

 

نیمه ی شعبان سحر غوغا شده

شرک و کفر از مقدمم رسوا شده

 

نام من گردید سوگند خدا

با وجودم فخر دارد مصطفی

 

انبیا از آدم و خاتم همه

برده اند اسم مرا بی واهمه

 

سال ها در انتظارم اولیا

ندبه ها کردند بر سجاده ها

 

در زمین آدم رسید و گریه کرد

در فراقم ندبه کرد و مویه کرد

 

نوح هم در انتظارم پیر شد

از تمام اهل دنیا سیر شد

 

خضر از شوق وصالم زنده ماند

تا ببیند روی من پاینده ماند

 

در دل آتش نشسته چون خلیل

منتقم را خواست از حیّ جلیل

 

قبله ی کعبه منم از ابتدا

بر تمام اهل بیتم مقتدا

 

چشم عالم منتظر بر عدل من

نام من بردند کل مرد و زن

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۸ ، ۱۱:۳۲
مجتبی قاسمی

منم امید پیمبر، ستاره ی مادر

نهم پسر به حسین و سلاله ی حیدر

 

منم که لیله ی قدر نهان طاهایم

عصاره ی نبی مرتضی و زهرایم

 

اگر که احمد مختار گشته ختم رسل

 منم کسی که گرفته مدال خاتم کل

 

شدم به عترت احمد نشان حسن ختام

منم که جمع خصالم به اهل بیت عظام

 

نوید آمدنم را پیمبران دادند

امید وصل مرا بر همه جهان دادند

 

پیمبران اولوالعزم وصف من گفتند

در آرزوی وصالم به خاک غم خفتند

 

به نوح در دل طوفان رسید وعده ی من

چو خضر آب بقا خورد گشته بنده ی من

 

به یوسف از حسناتم به چاه گفته خدا

و یونس از دل دریا شنید وصف مرا

 

خلیل در دل آتش به یاد من افتاد

کلیم نام مرا بین نیل سر می داد

 

در انتظار من عیسی به آسمان پر زد

به عرش حضرت خاتم به عشق من سر زد

 

منم که وصف جمالم بیان نموده رسول

منم که منتقمم بر گلایه های بتول

 

به خطبه های مکرر علی مرا خوانده

برای رؤیتم از دیده اشک افشانده

 

به آب لب نزد و تشنه شاه کرب و بلا

میان قتلگه و زیر دشنه خواند مرا

 

شنید نام مرا چون رضا ز جا برخواست

ز درگه احدیت ظهور من را خواست

 

به سوره ها و به آیات حق شدم توصیف

محبتم به همه انبیا شده تکلیف

 

به عشق من همه افلاک دست بر کارند

تمام خلقت حق انتظار من دارند

 

به یمن من به زمین رزقِ خلق می بارد

به وقت موهبتش حق نظر به من دارد

 

منم ذخیره ی معبود در زمان شما

منم مدافع ایمان و حرز جان شما

 

رسید نیمه ی شعبان و آمدم دنیا

دعا کنید ظهورم ز خالق یکتا

 

حاج مجتبی قاسمی

۹۵/۲

 
۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۰۳
مجتبی قاسمی

«السَّلامُ علیکَ حین تَحمَدُ و تَستَغفِر»

 

امشب دوباره مست شدم در هوای تو

امشب دوباره شعر سرودم برای تو

 

مجنونم و جنون من از حد گذشته است

من حاضرم که سر بدهم در هوای تو

 

یک عمر آمدم درِ میخانه ، ای حبیب

کی می شود که من بشوم آشنای تو؟

 

این جشن ها بدون شما گریه آور است

ساقی! میان میکده خالیست جای تو

 

آقا بیا که نیمه ی شعبان رسیده است

دل بسته ایم بر کرم و بر عطای تو

 

حالم بد است و منّت درمان نمی کشم

خود را کشانده ام دمِ مهمانسرای تو

 

از یمن مقدت قلم عفو را کشید...

...بر جرم شیعیان تو امشب خدای تو

 

رحمت بر آن کسی که شده سائل شما

رحمت بر آن که کرد مرا مبتلای تو

 

قربانی رَهَت پدر و مادرم شوند

اصلا تمام زندگی من فدای تو

 

ابلیس هم دوباره شود سر به راه اگر...

...امشب رسد به او برکات دعای تو

 

آیا شود که زنده بمانیم و بشنویم

آید ز سمت خانه ی کعبه صدای تو؟

 

در وقت مرگ منتظر مقدم توام

شاید شود که بوسه زنم من به پای تو

 

وقتی همیشه گریه بر ارباب می کنی

پس واجب است گریه کنم پا به پای تو

 

مهدی علی قاسمی ۹۴/۳/۱۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۱
مهدی علی قاسمی