یک روز می رسد به خدا خوب می شوم
یک روز می رسد به خدا خوب می شوم
بیمارم و به طب شما خوب می شوم
تنها امید بنده ی عاصی نگاه توست
آخر به این امید و رجا خوب می شوم
از من دعا و از تو اجابت رسیدن است
در هر سحر به ذکر و دعا خوب می شوم
تنها سلاح عبد گنهکار گریه است
من با همین سلاح بکا خوب می شوم
دستان من به دامن جز تو دراز نیست
غیر از تو رو زنم به کجا خوب می شوم؟
هر بار با گناه و خطا می خورم زمین
فورا به لطف آل عبا خوب می شوم
وقتی میان سینه ی من حب مرتضی است
پس با هزار جرم و خطا خوب می شوم
گیرم که هیچ کس گره ام وا نمی کند
من می روم امام رضا خوب می شوم
بیمار،هر که شد به شفاخانه می رود
یک کربلا روم به خدا خوب می شوم
من کربلا نرفته ام اما ز دیدن
عکس ضریح کرب و بلا خوب می شوم
از خوان سیدالشهدا رزق می خورم
با لطف سیدالشهدا خوب می شوم
خود را همه اش به روضه ی ارباب می کشم
در بین این حسینیه ها خوب می شوم
کنج خرابه دخترکی ناله زد پدر
یک شب به این خرابه بیا...خوب می شوم
پهلوم با نفس زدنم تیر می کشد
عمرم بگو سر آمده یا خوب می شوم
علی سپهری