سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷۵ مطلب با موضوع «ب/ تقسیم بر اساس تقویم قمری :: 1- محرم :: مناجات امام حسین» ثبت شده است

دانلود فایل تصویری این مداحی با نوای حاج محمد کمیل
دانلود صوت شعر با نوای حاج حمید علیمی

 

یک وقت از ما نوحه و دم را نگیری

سینه زنی و شور و ماتم را نگیری

 

خیلی میان روضه هایت سود کردیم

یک موقع از ما روضه و غم را نگیری

 

 

سینه زدم تا که گناهم را بریزی

این کمترین چیزی که دارم را نگیری

 

حال بد ما با وجود روضه خوب است

از دست نوکرهات مرهم را نگیری

 

آقا برای ما محرم خیرها داشت

از ما گنهکاران محرم را نگیری

 

با هم خریدی خوب و بد را بین روضه

این گریه کردن های با هم را نگیری

 

در بین روضه التماست می کنم من

جانم بگیری،گریه هایم را نگیری

 

در بین هیأت کار من پرچم زدن شد

دستان من خالیست…پرچم را نگیری!

 

یک شب میان روضه ات گفتم خدایا

از نوکران،شاه دو عالم را نگیری

 

شاعر:علی سپهری

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۴ ، ۲۲:۲۱
علی سپهری

بیچاره دلی که به محبت نتپیده است

یا در ره معشوق مشقت نخریده است

 

بیچاره کسی که شب جمعه شده اما

از گوشه ی چشمش نم غربت نچکیده است

 

اربابی و ما ماتِ کرامات تو هستیم

کس پشت سرت غیر کرامت نشنیده است

 

"ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا

حلوا به کسی ده که محبت نچشیده است"

 

بر خاک درت پوزه بمالیم و تو ای کاش

روی سرمان از سر رأفت بکشی دست

 

خوشبخت کسی شد که به شکرانه ی این عشق

دامان حیا... پرده ی عصمت ندریده است

 

امشب سر سجاده دلم ریخته برهم...

...یاد گذرم که به مزارت نرسیده است

 

بگذار گدایت بشود کرب و بلایی

تا پیش همه باز خجالت نکشیده است

 

بنگر تو به زینب که پس از رفتنت آقا

قدّش ز غریبی و اسارت چه خمیده است

محمد جواد شیرازی

۹۴/۸/۲۱

بیت چهارم از غزلی از جناب سعدی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۴ ، ۱۵:۴۳
عبدالرقیه

هوای قلب حسینی... دو چشم بارانی است

هوای میکده از نام دوست رحمانی است

 

گرفته شور محبت همه وجودم را

جدایی من و عشق حسین ویرانی است

 

برای روزی خود رو به هیچ کس نزدم

همیشه روزی نوکر، قدیمَ الاحسانی است

 

اسیر موی حسینم چرا که عاقبتِ...

جدایی از سر زلف حسین حیرانی است

 

بجز حسین ندارم کسی و می دانم

کنارش از صفِ بهتر ز من، فراوانی است

 

شبیه "کُن فَیَکون" دیده ام به سوی گدا

دو دست رحمت آقا رسیدنش آنی است

 

ملائک و شهدا هم به روضه می آیند

چرا که فاطمه در مجلس عزا بانی است

 

کسی که پای عَلَم مانْد و آخرش جان داد

به لطف فاطمه در روز حشر تنها نیست

 

خدا کند که دمِ مردنم میان عزا

فقط حسین بگویم... چه خوب پایانی است

 

فدای طفل رضیعی که صید دشمن شد

به غنچه تیر زدن، این چه رسم مهمانی است!!!

 

به قطره قطره ی خونی که رفت سوی خدا

به تیر حرمله این لاله نیز قربانی است

 

محمد جواد شیرازی

 

۹۴/۷/۲۴

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۹:۱۲
عبدالرقیه

بسم الکریم... مَن هوَ إحسانُه قَدیم

ما را نگار، کرد به میخانه اش مقیم

بوی لباس خونی ارباب می رسد

صوت حزین مادر سادات.... بگذریم

 

من آمدم که با همه ی روسیاهی ام...

...راهم دهید با همه ی پرگناهی ام

اصلا خودت بگو که چه خاکی بسر کنم؟!

یک روز اگر برانی و من را نخواهی ام

 

اشکم چکید و سنگ دلم را لطیف کرد

نام حسین بندگی ام را شریف کرد

غفلت زده به ماه عزا آمدم ولی...

... زهرا رسید و کار مرا هم ردیف کرد

 

از سوی فاطمه که به سائل نظر شود

چشمش میان روضه ی ارباب تر شود

عاشق اگر گرسنه بخوابد عجیب نیست

هیهات بی حسین شب ما سحر شود

 

ازخاک قتلگاه برایم بیاورید

در روضه اشک و آه برایم بیاورید

پرچم بیاورید، کتیبه بیاورید

پیراهن سیاه برایم بیاورید

 

من ماتِ ماتمش که بمانم مرا بس است

در راه محکمش که بمانم مرا بس است

ثروت، مقام، شهرت دنیا نخواستم

در زیر پرچمش که بمانم مرا بس است

 

فریاد و بحث ماست فقط مکتب حسین

استاد درس ماست فقط زینب حسین

با لعن بر یزید فقط آب می خوریم

لب تشنه می شویم به یاد لب حسین

 

آقا اگر نبود شفیقی نداشتیم

سوی خدای خویش طریقی نداشتیم

"نعم الامیر" ما شده "نعم الرفیق" ما

آقا اگر نبود رفیقی نداشتیم

 

بی نام یار، نار گلستان نمی شود

بی کربلا بهشت که رضوان نمی شود

صد بار گفته ایم که ذکری برای ما

همچون حسین موجب غفران نمی شود

 

#محمد_جواد_شیرازی

۹۴/۷/۱۸

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۴ ، ۰۸:۰۶
عبدالرقیه

شکر خدا زهرا دوباره رزق این نوکر نوشت

با دست بشکسته مرا روزی خور این در نوشت

 

هرگز نمی کردم گمان اینجا مرا راهم دهند

نام مرا در بین نوکر ها خودش آخر نوشت

 

روز ازل وقتی خدا روزیِ عالم را نوشت

ارباب را ارباب و ما را بر درش قنبر نوشت

 

در عرش حق پیراهن خونین او آویختند

بیخود نبوده گر خدا این قلب را  مضطر نوشت

 

نام حسین فاطمه اشک مرا جاری کند

رحمت به شیر مادرم، صد شکر بر این سرنوشت

 

هرکس که شد در این دهه دیوانه ی کوی حسین

زینب برای او "نمازِ صبحِ بالاسر" نوشت

 

حبُّ الحسین نعمتی ، قبرُ الحسین قبلتی

این جمله را هر نوکری در قلب خود با زر نوشت

 

من زاره فی کربلا زار العلیّ فی عرشه

این را همان اول خدا در عرش بر سردر نوشت

 

حُبُّ الحسینِ جُنَّنی» عابس بیان کرده ولی

بر چوب محمل خواهرش این جمله را با سر نوشت

 

می گفت زینب از فراز تل برادر جان ببین

آنکس که تقدیر تو بی انگشت و انگشتر نوشت... 

 

...من را میان عده ای نامرحم و دور از حیا

آواره و بیچاره و بی یار و بی معجر نوشت

 

#مهدی_علی_قاسمی ۹۴/۷/۱۵

 

پ.ن : به امام صادق علیه السلام عرض شد: آقای من! بفدایتان شوم.. وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او میگیرند. و من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا میکنید.

 

حضرت فرمودند: این چه حرفی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده میشود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است. ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت و نه بصر می بینیم پس اشک های ما سرازیر میشود.(ثمرات الاعواد/۳۶)

 

پ.ن: خدا رو شکر می کنم که هنوز کاسه لیس در این خونه هستم و هنوز ارباب حواله ام رو دست کس دیگه ای نداده

 

خدا رو شکر می کنم که امسال هم بهم اجازه داده شده که تو این راه نوکری کنم و ان شاء الله تو مجلس ابی عبدالله جون بدم

 

#شعر_محرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۲۱:۱۸
مهدی علی قاسمی

مهر کسی شبیه تو بر ما شدید نیست

 

بُرده است نوکری که ز تو ناامید نیست

 

در فتح باب رحمت حق دست سائلان

 

غیر از محبت به کریمان کلید نیست

 

بی شک که باوفاتر از آن کس که قامتش

 

در راه نوکری تو آخر خمید نیست

 

زیر لبان نوکرتان غیر “یا حسین”

 

فردا اگر مقابل جنت رسید نیست

 

هرکس غلام و خادم این روضه ها نشد

 

محشر به پیش مادرتان روسفید نیست

 

حنانه تر از آن که به لطف نگاه خود

 

ما را به سوی مجلس روضه کشید نیست

 

زهرا کریمه ای است که محشر اگر خدا

 

بخشد گناه خلق به عشقش بعید نیست

 

از دوری حریم تو جان بر لبم حسین

 

صبری برای وصل ضریح جدید نیست

 

با اشک بر تو بود که آدم نجات یافت

 

توبه بدون گریه ی بر تو مفید نیست

 

گریه میان روضه ات اوج سعادت است

 

هر کس که گریه بر تو نکرده سعید نیست

 

وقتی نوشته اند که “چندین هزار زخم”

 

پس تا ابد شبیه تو آقا شهید نیست

 

از روضه های رأس تو چیزی شبیه آن

 

خونابه ای که روی زمین می چکید نیست

 

دیگر مجال روضه ی آن دختری که زجر

 

دنبال او میان حرم می دوید نیست

 

زینب اشاره کرد به سقا و گفت أخا

 

جای مخدرات که بزم یزید نیست

 

شاعر:علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۷
علی سپهری

السلام علیک یا اباعبدالله

سنگ فیروزه ز نیشابور باشد بهتر است
با تو این ویرانِ دل، معمور باشد بهتر است

حرفتان نور است و جایش در میان سینه است
هرچه این دل، بیشتر پر نور باشد بهتر است

طالب هر چیز در محشر پیِ آن می رود
عاشقت چون با شما محشور باشد بهتر است

حال که دیدار لیلا قسمت مجنون نشد
بر همین دیوانگی مشهور باشد بهتر است

اشک هایم را نگیر اما دو چشمم را بگیر
بی رخ یوسف زلیخا کور باشد بهتر است

ظرفیت میخواهد اصلا با شما همدم شدن
خانه ام از خانه ات پس دور باشد بهتر است

آخرش سر میگذارم زیر پایت ای طبیب
زیر پاهای سلیمان مور باشد بهتر است

کربلا قسمت نشد... پس لااقل روزی ما
تا سحر سینه زنی و شور باشد بهتر است

دوست دارم بشنوم یک یا حسین و جان دهم
این حسین جان از لب منصور باشد بهتر است

دست های قاتلت لرزید... اصلا بگذریم
روضه گودال اگر مستور باشد بهتر است

محمد جواد شیرازی _ 26/1/93

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۳۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد طاهری

دانلود صوت شعر با نوای حاج علی قربانی

دانلود صوت شعر با نوای حاج سید مجید بنی فاطمه

دانلود صوت شعر با نوای حاج میثم مطیعی

 

صل الله علیک یا اباعبدالله 

شب جمعه است... هوایت نکنم می میرم
یادی از صحن و سرایت نکنم می میرم

 

ناله و شکوه حرام است بر عشاق ولی
از فراق تو شکایت نکنم می میرم

 

سجده بر خاک درت سیره ی هر معصومی است
سجده بر تربت پایت نکنم می میرم

 

دوری ات درد من و نام تو درمان من است
تا خود صبح صدایت نکنم می میرم

 

به دعا کردن تو نوکر این خانه شدم
هر سحر، شکرِ دعایت نکنم می میرم

 

"وضع من را به خــــدا روضـه ی تــــو سامان داد
من اگــــر گـــــریه برایـــت نکنــــم می میرم"

 

جان ناقابل من کاش فدای تو شود
اگر این جان به فدایت نکنم... می میرم!

 

شعرهایم همگی درد فراق است... ببخش
صحبت از کرب و بلایت نکنم می میرم

 

محمد جواد شیرازی _ 2/11/93

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۰۱
عبدالرقیه

اول شعر که یارب بشود خوب تر است
عشق بازی به دل شب بشود خوب تر است

هر کسی در پی وصل است بگویید به او:
با توسل که مقرّب بشود خوب تر است

سجده بر تربت ارباب سراسر نور است
سجده با اشک، مرکّب بشود خوب تر است

ذکر خوب است... بگویید... ولی معتقدم
نام ارباب که بر لب بشود خوب تر است

پیر ما گفت: اگر قامت رعنای شما
در حسینیه مورّب بشود خوب تر است

سینه و صورت ما پر شده از مشق حسین
آسمان غرق ز کوکب بشود خوب تر است

اربعین گر که بنا نیست بخوانند مرا
اشک و تب روزی هر شب بشود خوب تر است

باده ی ناب حسین است و بدانید اگر
ساغر از باده لبالب بشود خوب تر است

سائل روضه شریف است ولی سائل اگر
سائل حضرت زینب بشود خوب تر است

گر بنا هست کسی خادم این خانه شود
عبد زینب که ملقّب بشود خوب تر است

****

عمه گیسوی مرا شانه بزن، موی سرم
قبل دیدار مرتّب بشود خوب تر است

دستم آرام بگیر و به روی سینه گذار
دست بر سینه مودّب بشود خوب تر است...

 

محمد جواد شیرازی

۹۳/۰۹/۰۴

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۳ ، ۱۵:۱۰
عبدالرقیه

بسمک یارب

 

دانلود شعر با صدای حاج سید مهدی میرداماد 

بی ذکر یا حسین عطایی نخواستیم

 

جز گوشه ی حسینیه جایی نخواستیم

 

 

 

درد و دوای جمله ی ما گشته با حسین

 

ما بی حسین درد و دوایی نخواستیم

 

 

 

حا، ضمه، سین و فتحه و یا و سکون و نون

 

 جز یک "حسین" هیچ نوایی نخواستیم

 

 

 

بی "معجزه" تمامی ما بنده ات شدیم

 

ما از شما که "چوب عصایی" نخواستیم

 

 

 

ما را رها مکن ز در خانه ات حسین

 

قلاده را ببند، رهایی نخواستیم

 

 

 

یک عمر می شود که زمان دعای خویش

 

غیر از برات کرب و بلایی نخواستیم

 

 

 

 عطر و نسیم سیب حرم رَهنمای ماست

 

بهرِ نماز، قبله نمایی نخواستیم

 

 

 

 جز راه دوست راه دگر کفر مطلق است

 

اصلا بدون دوست خدایی نخواستیم

 

 

 

 ما سائلان نانِ تنور سه ساله ایم

 

ما قرص نانِ حاتم طایی نخواستیم

 

 

محمد جواد شیرازی 23/8/93

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۳ ، ۰۱:۴۵
عبدالرقیه

اللهّمّ یا ربّ الحسین بحقّ الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجّة

 

 صوت شعر با صدای کربلایی محمد حسین پویانفر

 

در سینه، نیتم همه اش نذر تو حسین
حالِ عبادتم همه اش نذر تو حسین

خرده فروش نیستم و عمده می دهم
یکجا محبتم همه اش نذر تو حسین

روزِ ازل خدا گل من را که می سرشت
بنوشته قسمتم همه اش نذر تو حسین

تا زنده ام برای شما سینه می زنم
نیرو و قوتم همه اش نذر تو حسین

از لطف مادرم همه ی زندگی شده
این جمله عادتم: همه اش نذر تو حسین

مادر، پدر، برادر و خواهر، قبیله ام
این جان و ثروتم همه اش نذر تو حسین

فرموده است پیر جماران به عالمی:
ارکان نهضتم همه اش نذر تو حسین

در اوج روضه، گاه فقط آه می کشم
این آه حسرتم همه اش نذر تو حسین

***

کنج خرابه بغض گلویش گرفت و گفت:
این اوج غربتم همه اش نذر تو حسین

مویم به یاد زلف تو بابا سپید شد
غرق شباهتم... همه اش نذر تو حسین

هر ضلع و هر وجب ز تنم درد می کند
دردِ مساحتم همه اش نذر تو حسین

لکنت زبان گرفته ام از بعدِ... بگذریم
اصلا فصاحتم همه اش نذر تو حسین

 

گفتم گله کنم ز تو اشکم امان نداد
خوردم شکایتم... همه اش نذر تو حسین

محمد جواد شیرازی - ۲۴ مهر ۹۳

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۶:۱۸
عبدالرقیه

یا رحمة الله الواسعه

مشکلاتم با توسل کردن آسان می شود
دردهایم غالبا در روضه درمان می شود

 

ابر چشمانم فقط بهر شما باریده است
شکر، در ماه عزا باران دوچندان می شود

 

شهر آلوده دوباره پاک و سالم می شود
با علم هایت مزین هر خیابان می شود

 

بار عام است و گنهکاران همه برگشته اند
هرکه می گوید حسین از نو مسلمان می‌شود

 

خوش به حالم هر سحر بر تو سلامی می دهم
شب به شب ذکرم فقط جانم حسین جان می شود

 

شب به شب در روضه ها تا عرش بالا می روم
قالی در روضه ات فرش سلیمان می شود

 

هر کسی که طعنه زد بر این لباس مشکی ام
می رسد یک روز از حرفش پشیمان می شود

 

در عزایت عرشیان لطمه به صورت می زنند
حضرت جبریل هم پاره گریبان می شود

 

آب، کم می نوشم و حالم دگرگون می شود
کام من یاد لبت وقتی که عطشان می ‌شود

 

هرکه دارد کیشِ خود، من پای عشقت مانده ام
سینه ام یاد تنت تا حشر عریان می شود

 

دستباف فاطمه آخر به غارت می برند
زینبت هم از تعجب مات و حیران می شود

 

می کُشد تا می کِشد خنجر مرا شمر لعین
سینه ام می سوزد آقا، شمر خندان می شود

 

روضه هایی هست اما کو توان گفتنش
الغرض فعلا میان سینه کتمان می شود

 

ذکرِ لعن من نصیب ابن سعد و حرمله
بر یزید و شمر و زجر و ابن مرجان می شود

 

نوجوانان حسینیه همه «فهمیده» اند
«روضه ی قاسم» به پا در «هشت آبان» می شود

 

خوش به حال هر کسی که یار او را می خرد
ظهر عاشورا برایش عید قربان می شود

محمد جواد شیرازی - ۲۴ مهر ۹۳

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۳ ، ۲۳:۴۱
عبدالرقیه


یا رحمة الله الواسعة

"حسین جان"

 

صوت شعر با صدای کربلایی حسن حسین خانی 

صوت شعر با صدای کربلایی جواد مقدم(صوتی و تصویری)

 

 

دوباره بغض و کمی آه، علتش این است

حرم نرفته بمیرم...خجالتش این است

 

«سلام می دهم از بام خانه سمت حرم

ببخش نوکرتان را بضاعتش این است»

 

هنوز توبه نکرده، مرا خرید آقا

محبت و کرم یار سرعتش این است

 

به ذکر و نام قشنگش لبم شده شیرین

تمام لذت فرهاد و خلوتش این است

 

رقیق شد دل آلوده از گناهم باز

کمی ز معجزه ی چای هیئتش این است

 

به قطره قطره ی اشکم ملک خورَد غبطه

که اشکِ روضه ی ارباب قیمتش این است

 

شفای هر مرضی گشت، خاک تربت دوست

چه ها کند نظرش آنکه تربتش این است

 

عجیب نیست که بدکاره هم شود زاهد

که جذبه ی نظرِ یار، قدرتش این است

 

محبتش زِ ازل با گلم شد آغشته

که ماجرای من و عشق قدمتش این است

 

خوشا میانِ عزا جان دهم، همه گویند:

غلامِ کویِ حسینیه قسمتش این است

 

محمد جواد شیرازی

 26شهریور 93

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۵۷
عبدالرقیه

یا اباعبد الله

دوباره حال دلم را خراب می بینم
که هر چه دارم ازین عشق ناب می بینم

 

ذلیل بودم و در درگهت بزرگ شدم
بزرگی ام ز تو عالیجناب می بینم

 

اگر چه باز بدی کردم و خراب شدم
ولی دوباره به نیکی جواب می بینم

 

دلم برای نگینِ عقیق  می سوزد
همینکه نام تو را بر رکاب می بینم

 

چقدر نقشه کشیدم که زائرت بشوم
و نقشه ام همه نقش بر آب می بینم

 

خدا کند که نمیرم، به کربلا برسم
که مرگ را پیِ خود چون عقاب می بینم

 

به مادرم سر شب گفتم التماس دعا
دعای مادر خود مستجاب می بینم

 

سعادت است شب جمعه روضه های حسین
به سینه ام ز غمش التهاب می بینم

 

مصیبتش به درون غزل نمی گنجد
مصائبی که به صدها کتاب می بینم

 

"بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد"
تمام عرش به روی تراب می بینم

 

 

نگاه کرده ام از بین گرد و خاک انگار
شفیع حشر به زیر رکاب می بینم

 

صدای مادری از قتلگاه می آید:
محاسنِ پسرم را خضاب می بینم

محمد جواد شیرازی ۱۳شهریور ۹۳

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۲۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی جواد مقدم

 

وقتی گناهِ شهر مرا از تو دور کرد
باید برات کرب و بلا جفت و جور کرد

 

صد بار عقل از سر من رفت، چون نسیم
از سوی کربلای تو یکبار عبور کرد

 

چشمی نمانده است تماشا کنم تو را
چشم مرا را فراق حریم تو کور کرد

 

آباد باد خانه ی آن ذاکری که با...
یک یا حسین،  قلب مرا غرق نور کرد

 

دیدم میان هروله از من جوان تر است
پیری که خاطرات حرم را مرور کرد

 

"لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد"
لطفی فرای آنچه سلیمان به مور کرد

 

من یک سوال دارم و آن هم چرا دگر
باید که نعل تازه به پای ستور کرد؟!

 

هر اسب چهار نعل و هر اسب هم دوبار
هشتاد نعل تازه ز جسمت عبور کرد

 

با اشک روضه، منتقمش را صدا بزن
شاید به حرمت غم عظمی ظهور کرد

  

محمد جواد شیرازی- مرداد 93 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۳۳
عبدالرقیه