سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام زمان» ثبت شده است

دانلود فایل صوتی شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود فایل تصویری شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی قاسم گودرزی

 

برکه ای خشکیده ام دریا به دردم می خورد

جام من خالی شده صهبا به دردم می خورد

 

سوی هر کس می روم، فورا رهایم می کند

بنده ای زارم فقط مولا به دردم می خورد

 

فتنه ها می آید و هر کس به سویی می رود

لحظه های امتحان تقوا به دردم می خورد

 

شرط توبه در رضای حجت الله است، پس...

... رخصت صاحب زمان تنها به دردم می خورد

 

سائلم... دار و ندارم این دل ویرانه است

ظاهرا بی ارزش است اما به دردم می خورد

 

گرچه فردا بیشتر محتاج لطف مادرم

مادری اش از همین حالا به دردم میخورد

 

مطمئنم بیشتر از هر عمل، روز جزا

نوکری خانه ی زهرا به دردم می خورد

 

مُهر و امضایی که بر روی دلم زد فاطمه

بیشتر از هر زمان فردا به دردم می خورد

 

عرش حق لرزید وقتی فاطمه با خنده گفت:

طرحِ تابوتی که گفت اسماء به دردم می خورد

 

 

محمد جواد شیرازی

 

۹۴/۱۲

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۴۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

غربت کشیده آشنایش فرق دارد

آهش... صدایش... گریه هایش فرق دارد

 

فهمیده هر کس ذره ای دوری چشیده

هجران زده حال و هوایش فرق دارد

 

گیرم که مجنون در مسیر عشق لیلا

طعنه شنید اصلا برایش فرق دارد؟!

 

بالش بسوزد، سر برای شمع دارد

پروانه وادیِ فنایش فرق دارد

 

با من نگویید این قَدَر از طب و مرهم

بیماریِ هجران دوایش فرق دارد

 

پایان دلتنگیِ یعقوب است یوسف

اما دل من ماجرایش فرق دارد

 

قلبی که خون شد از فراق حضرت دوست

"یابن الحسن آقا بیا" یش فرق دارد

 

لطف و کرم بر اغنیا فرقی ندارد

اما گدا خیلی برایش فرق دارد

 

چیزی ندارم غیرِ اشک و مهر زهرا

عشقِ نگار است و بهایش فرق دارد

 

بارِ محبت هر کسی برداشت، دینش...

...از ابتدا تا انتهایش فرق دارد

 

پرواز ما بسته به وتر اهل بیت است

پربسته، رفتن تا خدایش فرق دارد

 

گمراه کن من را به زلف تابدارش

عاشق شدن هم إهْدنایش فرق دارد

 

سردابِ سامرا... سحر... با سینه زن ها

سرگشته سرتاسر صفایش فرق دارد

 

زائر اگر یک بار نه یک لحظه حتی...

...با یار باشد، کربلایش فرق دارد

 

محمد جواد شیرازی

۹۴/۱۰/۲۷

 

 
۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۰۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی مطهر نیا

 

فتنه ها بر پاست برگرد ای عزیز فاطمه

مادرت تنهاست برگرد ای عزیز فاطمه

 

پشت در جمعند اصحاب سقیفه وای من

شعله ها بر پاست برگرد ای عزیز فاطمه

 

یک لگد بر در گرفته ثلثی از سادات را

پشت در غوغاست برگرد ای عزیز فاطمه

 

ناله ی حیدر بیا شد ناله ی فضه بیا

اوج غم اینجاست برگرد ای عزیز فاطمه

 

پشت در زهرا صدایت کرد مهدی جان بیا

منتظر زهراست برگرد ای عزیز فاطمه

 

مرتضی آمد عبا را روی بانویش کشید

شرمسار آقاست برگرد ای عزیز فاطمه

 

روی دیوار و در و مسمارِ بیت مرتضی

رد خون پیداست برگرد ای عزیز فاطمه

حاج مجتبی قاسمی

۹۴/۱۰

 
۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۴۶
مجتبی قاسمی

گدای اهل بیت تا به آستانه می رسد
عطا و لطف هل اتی ز هر کرانه می رسد

چرا دو دست ما به سوی دشمنان دراز شد؟!
مگر که رزق و روزی از سوی سما نمی رسد؟

ولیِ عصر، هر کجا همیشه شد گره گشا
به سوی ما عنایتش به هر بهانه می رسد

اگرچه بی لیاقتم، برای یار زحمتم
خوشم سلام هر سحر به آن یگانه می رسد

به خاک غم نشسته ام، چراکه پر شکسته ام
مگر پرنده این چنین به آشیانه می رسد؟!

شده امید من همه، نوای یابن فاطمه
به داد من همین نوای عاشقانه می رسد

رسیده وقت پا شدن، به هوش باش سینه زن
به شهر ما دوباره خیر مادرانه می رسد

فقط نه بیت هل اتی، به شعله سوخت از جفا
تمام نار دوزخ از همین زبانه می رسد

بس است بهرِ گل همین، که خوب پرپرش کند
به سمت صورتش که باد تازیانه می رسد

به روی خاک مادری نشسته است ای خدا
گمان کنم به سختی آخرش به خانه می رسد

دلیل غاضریه در وجود فاطمیه است
بدون فاطمیه کس به کربلا نمی رسد


محمد جواد شیرازی
۹۴/۱۰

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۳۸
عبدالرقیه

السلام علیک یا وعد الله الذی ضمنه

 

دل شده بی قرارِ چشم ترم

اشک باشد عیارِ چشم ترم

شد خزان روزگارِ چشم ترم

تا بیاید نگارِ چشم ترم

 

برترین مستحب دعای فرج

خوانده ام روز و شب دعای فرج

گرچه شد ذکر لب دعای فرج

گریه ام شد شعار چشم ترم

 

هست دنیا برای من محبَس

طعنه خوردم ز هر کس و ناکس

خسته گردید جمعه ها از بس...

...که گرفت استخاره چشم ترم

 

تا نمردم بیا عنایت کن

این گدا را خودت هدایت کن

اصلا امشب مرا فدایت کن

بنشین در کنارِ چشم ترم

 

برسان بر گدا وصالت را

نبر از خاطرم خیالت را

گل نرگس بگو جمالت را...

...کی کند پس نظاره چشم ترم؟

 

من اسیر و فقیر یک نظرت

نام من را ببر تو در سحرت

یا ابانا فدای چشم ترت...

..‌.چشم من، چشمه سار چشم ترم

 

ای نگارم! چرا نمی آیی؟

شهریارم! چرا نمی آیی؟

بی قرارم، چرا نمی آیی؟

کی میایی بهارِ چشم ترم؟

 

آخرش من تو را نمی بینم

«فتصدّق» ببین که مسکینم

بعد مرگم بیا به بالینم

فاتحه خوان نثارِ چشم ترم

 

مادرت پشت در تو را می خواند

عرش حق را صدای او گریاند

سوز صوتش دل مرا لرزاند

روضه خوان شد دوباره چشم ترم

 

 

مهدی علی قاسمی

۹۴/۱۱/۹

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۳۸
مهدی علی قاسمی

ای کاش که آه دلم این بار بگیرد

من منتظرم دست مرا یار بگیرد

 

تا قلب مرا از همه اغیار بگیرد

درد از تن این خسته ی بیمار بگیرد

 

در هجر رخش سیل ز چشمم شده جاری

عاشق شده ام عاشق و مجنون نگاری

 

قلبم به خدا خون شده از دست زمانه

دل بهر وصال تو گرفته است بهانه

 

دنبال تو گشتم همه جا خانه به خانه

در ارض و سما هست ز روی تو نشانه

 

یک گوشه ی چشمی به من بی سروپا کن

از بار گنه نوکر خود را تو رها کن

 

بستند دلم را به سر طره ی مویت

هر چند دویدم نرسیدم سر کویت 

 

ولله منم تشنه ی یک جرعه سبویت

با بار گنه دور شدم از مه رویت

 

من منتظرم تا ز رخت پرده بر افتد

دیوانه شوم گر به رخت یک نظر افتد

 

سرمایه ز کف دادم و عشق تو خریدم

افسوس که روی تو به این دیده ندیدم

 

هرچند دویدم به وصالت نرسیدم

تنها صفت وصف تو ای یار شنیدم

 

تا زنده ام ای دوست به من هم نظری کن

مُردم اگر از سوی مزارم گذری کن

 

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۲
مجتبی قاسمی

السلام علیک یا صاحب الزمان

 

دانلود صوت این شعر با نوای حاج محمد طاهری

 

یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست

خوابمان برده ست…در اینجا کسی هشیار نیست

 

تو دعامان می کنی،ما بی محلی می کنیم

هیچ کس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست

 

بی قراری از غم هجر تو کار عاشق است

من که عاشق نیستم،وقتی که حالم زار نیست

 

آخرش می میرم و رویت ندیده می روم

ظاهرا این نوکر تو لایق دیدار نیست

 

زحمتت دادم،برایت درد سر بودم ببخش

در میان نوکرانت مثل من سربار نیست

 

باز هم بار گناهانم مرا زد بر زمین

توبه و بد قولی من که همین یکبار نیست

 

من فقیر و رو سیاهم،بی نوایم…بی کسم

هم نشینی کریمان با فقیران عار نیست

 

این دل ویرانه را آباد کن یابن الحسن

بهر این ویرانه دل غیر از شما معمار نیست

 

دست من در محضرت خالی است می دانم ولی

مطمئنم با کریمان کارها دشوار نیست

 

من که سر تا پا گناهم….غیر گریه بر حسین

مرهمی بر زخم های این دل بیمار نیست

 

زینب و دروازه ی ساعات و یک شهر شلوغ

یک مسلمان در میان این همه اغیار نیست

 

بین بازار از روی ناقه صدا زد یا أخا

جای خواهرهای تو در بین این بازار نیست

 

مثل اینکه باز از زوار او جا مانده ام

قسمتم کرب و بلا در اربعین انگار نیست

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۲:۲۴
علی سپهری

صاحبا یک نظری کن به گدا عیبی نیست 

رحم بر اشک دو چشم فقرا عیبی نیست

 

دل ویرانه ی ما و نظر لطف شما

نظرت گر برسد بر دل ما عیبی نیست

 

کوری من اثر بردگی شیطان است

چشم بیمار بگیرد چو شفا عیبی نیست

 

"روزها فکر من این است و همه شب سخنم"

من ندیدم رخ محبوب... چرا عیبی نیست؟!

 

حال افتاده ام از پا...به تو رو آوردم

تو بگیری ز کرم، دستِ مرا عیبی نیست

 

بارها اشک تو از فعل بدم جاری شد

گر بمیرم ز غم اشک شما عیبی نیست

 

درکثافات عمل غرق شدم کاری کن

دست خود را تو بگیری به دعا عیبی نیست

 

ما که مردیم و ندیدیم جمالت آقا

ما شنیدیم فقط وصف تو را یا مولا

 

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۱:۵۱
مجتبی قاسمی

حسرت روز و شبم روی شما را دیدن

چند دوری به مدارِ سرتان چرخیدن

وسط گریه ی این وصل کمی خندیدن

پوزه را بر سر خاک قدمت مالیدن

 

چه شود اینکه گدا هم به نوایی برسد؟!

به روی صورت ما زلف رهایی برسد

 

اینکه یک عمر نبینم رخ یارم سخت است

بی خبر بودنِ از حال نگارم سخت است

سر روی زانوی غربت بگذارم سخت است

جز تو مردم بنشینند کنارم سخت است

 

یا که می میرم و جسم و کفنم میپوسد

یا که روزی لب من پای تو را میبوسد

 

آشنای دل ویرانه ی من تنها تو

پس مصفی شدن کلبه ی این دل با تو

دل نبستم به کسی جان خودم الا تو

سائلم...بی سرو پایم به خدا اما تو

 

شهریاری و فقط "عادتکم احسان" است

شرح این جمله خودش چند سری دیوان است

 

ای که دریای کرم، معدن حکمت هستی

صاحب تیغ دوسر صاحب شوکت هستی

دو جهان واسطه ی بارش رحمت هستی

در سیاهی زمان راه سعادت هستی

 

 راه گم کرده ام ای شاه بیا کاری کن

من پناهنده شدم... باز مرا یاری کن

 

به رسولی که شد از غصه لبالب سوگند

به نواهای علی در دل هرشب سوگند

به قد فاطمه که گشت مورّب سوگند

به پریشانی و حیرانی زینب سوگند

 

منجی آخر هر بی سر و سامان برگرد

یوسف فاطمه بر مردم کنعان برگرد

 

محمد جواد شیرازی

۹۴/۹/۲۰

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۴ ، ۱۵:۰۸
عبدالرقیه
السَّلامُ عَلَى الدُّعَاةِ إِلَى اللَّهِ وَ الْأَدِلاءِ عَلَى مَرْضَاةِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَقِرِّینَ فِی أَمْرِ اللَّهِ
وَ التَّامِّینَ فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ الْمُخْلِصِینَ فِی تَوْحِیدِ اللَّهِ وَ الْمُظْهِرِینَ لِأَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ وَ
عِبَادِهِ الْمُکْرَمِینَ الَّذِینَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

سخت محتاجم به خلوتگاهِ طور سامرا

 

قلب تاریکم شده محتاج نور سامرا

 

 

 

می شود دل، گیرِ این منزل اگر عاشق شود

 

با دو لقمه نانِ حضرت، از تنور سامرا

 

 

 

سهم دوری را دل دیوانه بر هم می زند

 

با سلامی بر امامان صبور سامرا

 

 

 

با وجود این کریمان هرچه تحریمش کنند

 

جای حیرت نیست می چرخد امور سامرا

 

 

 

پست را آقا و کوچک را عزیزش می کنند

 

پادشاهی را ببین در چشم مور سامرا

 

 

 

شکر حق که دور تا دور حرم ساکن شدند

 

شیعیان عاشق و جِیْشِ غیور سامرا

 

 

 

تا خود بحر النجف هم می رسد این بوی خوش

 

عطر لیموی حرم از راه دور سامرا

 

 

 

لالم از توصیف این لذت، چشیدن لازم است

 

خواندن یک جامعه دورِ قبور سامرا

 

 

 

غالبا هر کس حرم رفته روایت کرده از

 

نیمه شب های غریب و سوت و کور سامرا

 

 

 

با وجود این ضریح سبز چوبی می رسد

 

بوی مادر از حریم جمع و جور سامرا

 

 

 

عاقبت این شهر را مهدی گلستان می کند

 

می رسد یک روز هم روز سرور سامرا

 

 

 
 

محمد جواد شیرازی_ ۹۴/۷

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۰
عبدالرقیه

صل الله علیک یا بقیة الله

 

باده ز دست ساقی امشب چشیدنی است!

ناز نگارزاده ی امشب خریدنی است!

امشب جمال یوسف زهرا چه دیدنی است!

از اهل عشق وصف جمالش شنیدنی است :

 

او دلبری است کز همه ی دلبران سر است

از نسل و از سلاله ی ساقی کوثر است

 

ای وارث علوم پیمبر خوش آمدی

ای صاحب شجاعت حیدر خوش آمدی

امّیدِ قلب حضرت مادر خوش آمدی

صاحب زمان! حضرت دلبر خوش آمدی!

 

جنت ز عطر و بوی تو آقا معطر است

از یمن مقدمت همه عالم منور است

 

ایران که هیچ،کل جهان کشور شماست!

اصلا تمام إنس و ملَک لشکر شماست

سردار قدس کشور ما قنبر شماست

سید علی خامنه ای اشتر شماست

 

“بی شک امید و رهبر سید علی تویی“

پشت و پناه و یاور سید علی تویی

 

دیگر در این بساطِ دلِ من جز آه نیست

دیگر کسی شبیه منِ رو سیاه نیست

در نامه ام به غیر خطا و گناه نیست

امّید من به غیر نگاه تو شاه نیست

 

من را بخر برای خودت یابن فاطمه

با خود ببر برای خودت یابن فاطمه

 

تنها ترین مسافر صحرا ظهور کن

آرامش و قرار دل ما ظهور کن

آقا بیا به خاطر زهرا ظهور کن

اصلا بحق زینب کبری ظهور کن

 

هر صبح و هر مساء تو گریان زینبی

خود گفته ای به ما که پریشان زینبی

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۳۸
علی سپهری

کاسه ی صبرم دگر لبریز شد آقا کجاست؟

این بهار زندگی پاییز شد آقا کجاست؟

 

سالها دنبال ذکری خاص گشتیم آخرش...

...بهر بیماری ما تجویز شد: آقا کجاست؟

 

بُرده داغ هجر او من را به کنج خانه ام

کار من از این و آن پرهیز شد آقا کجاست؟

 

آنکسی که لطف او بر این دلم تابید و بعد...

...با نگاهش بنده ی ناچیز شد آقا ، کجاست؟

 

عصر غیبت در قنوت وتر جای ذکرها

بر لب هر عاشق شب خیز شد : آقا کجاست؟

 

عده ای در آخر هفته پیِ خوشحالی اند

جمعه ها برما چه حزن انگیز شد ، آقا کجاست؟

 

بسکه دم از او زدم این دل گرفته بوی او

سر درِ ویرانِ دل،  آویز شد : آقا کجاست؟

 

مثل او وقتی که خواندم روضه ی شیب الخضیب

این زمینِ قلب ، حاصلخیز شد، آقا کجاست؟

 

تا که زهرا پشت در فرمود مهدی جان بیا

ذکر دیوار و در و قرنیز شد: آقا کجاست؟

 

#مهدی_علی_قاسمی 

۹۴/۵/۲۳

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۱۲
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج سید مهدی میرداماد

دانلود صوت شعر با نوای حاج مهدی مختاری

 

آمده ماه خدا، حضرت دلدار بیا

از پسِ پرده ، گل حیدر کرار بیا

 

بی تو اصلا به مناجات صفا نیست که نیست

شده دیوارِ غمت بر سرم آوار، بیا

 

بی تو ای دوست چه خاکی به سرم ریخته شد

غصه ها در دل من گشته تلنبار بیا

 

آخر این نفس ، مرا از تو جدا کرد ولی

آمدم توبه کنم محضر غفّار بیا

 

رمضان آمده و چشم به راهت هستم

ای پناه دل این عبد گنهکار بیا

 

چقدَر خیر رسیده است به من از کرمت

چقدَر من شده ام بر تو بدهکار ، بیا

 

ترس دارم که نیایی و بمیرم آخر

لااقل لحظه ی مردن پی دیدار بیا

 

کاش می شد که قدم رنجه کنی مجلس ما

قَسَمت می دهم آقا به علمدار بیا

 

مادرت منتظر آمدنت هست هنوز

ناله ی فاطمه بین درودیوار:بیا

 

روز ها یاد لب جد غریبت هستم

نام او شد به لبم تا دمِ افطار بیا

 

نازدانه به لب تشنه ندا سر می داد

ای عمو دوری تو کرده مرا زار بیا

 

غیرت الله خبر داشته ای بی تو چه شد؟

دشمنت برد مرا بر سر بازار بیا

 

ای عمو خوب ببین صورت من را که شده است

چشمم از ضربه ی سیلی عدو تار بیا

 

مهدی علی قاسمی ۹۴/۳/۲۷

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۳
مهدی علی قاسمی

«السَّلامُ علیکَ حین تَحمَدُ و تَستَغفِر»

 

امشب دوباره مست شدم در هوای تو

امشب دوباره شعر سرودم برای تو

 

مجنونم و جنون من از حد گذشته است

من حاضرم که سر بدهم در هوای تو

 

یک عمر آمدم درِ میخانه ، ای حبیب

کی می شود که من بشوم آشنای تو؟

 

این جشن ها بدون شما گریه آور است

ساقی! میان میکده خالیست جای تو

 

آقا بیا که نیمه ی شعبان رسیده است

دل بسته ایم بر کرم و بر عطای تو

 

حالم بد است و منّت درمان نمی کشم

خود را کشانده ام دمِ مهمانسرای تو

 

از یمن مقدت قلم عفو را کشید...

...بر جرم شیعیان تو امشب خدای تو

 

رحمت بر آن کسی که شده سائل شما

رحمت بر آن که کرد مرا مبتلای تو

 

قربانی رَهَت پدر و مادرم شوند

اصلا تمام زندگی من فدای تو

 

ابلیس هم دوباره شود سر به راه اگر...

...امشب رسد به او برکات دعای تو

 

آیا شود که زنده بمانیم و بشنویم

آید ز سمت خانه ی کعبه صدای تو؟

 

در وقت مرگ منتظر مقدم توام

شاید شود که بوسه زنم من به پای تو

 

وقتی همیشه گریه بر ارباب می کنی

پس واجب است گریه کنم پا به پای تو

 

مهدی علی قاسمی ۹۴/۳/۱۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۱
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی محمود عیدانیان

 

لطفت دوباره حال مرا رو به راه کرد

رحمی به حال این دل بی سرپناه کرد

 

این دوریِ مسیر دلم از دل شما

دیدی چطور روز و شبم را تباه کرد؟

 

دنبالِ نفس رفتن من آخرش مرا...

...در دیدگانِ فاطمیت روسیاه کرد

 

از روز اولی که وجود آمدم خدا

من را غلام زاد و تو را پادشاه کرد

 

صاحب زمان شدی تو و رحمت به مادرت

من را اسیر کوی تو با یک نگاه کرد

 

در بین عشق های نهفته در این جهان

هرکس که عاشق تو نشد اشتباه کرد

 

آقا دلم خوش است که حال بد مرا 

این روضه های مادرتان رو به راه کرد

 

ضربِ غلاف خصم سبب شد، شبانه روز

مادر درون خانه فقط آه... آه...کرد

 

تنها سپاهِ شیر خدا رفت و بعد از آن

مرد حنین را به خدا بی سپاه کرد

 

بعد از شبی که فاطمه اش را کفن نمود

مولا تمام درد و دلش را به چاه کرد

 

#مهدی_علی_قاسمی - ۹۳/۱۲/۷

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۴۵
مهدی علی قاسمی