بی هوا درب خانه ات وا شد
دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
بی هوا درب خانه ات وا شد
عده ای نانجیب آمده اند
بین سجده، بدون عمامه
پیِ تو ای غریب آمده اند
می کشیدند دست بسته تو را
دل به تقدیر داده بودی تو
دشمنانت سوار بر مرکب
پشت مرکب پیاده بودی تو
جان فدایت که روضه خوان بودی
یادِ نور دو عین افتادی
عقب قافله زمین خوردی
یادِ بنتُ الحسین افتادی
تا رسیدی به کاخ آن ملعون
پر و بالت تمام خاکی شد
ذره ای از بها نمی افتد
گیرم اصلا امام خاکی شد
متوکل شراب آورد و...
بعد از آن بی حیا به تو خندید
طعنه زد لااقل بخوان شعری
شعر خواندی... وجودِ او لرزید
دل زهرایی ات شکست آن جا
یادت افتاده بود بزم شراب
یاد دندان و خیزران بودی
یادت افتاده بود اشک رباب
یادت آمد که چوب دستی خورد
به سر و روی و دیده ی جدت
چشم عباس خیره شد ناگاه
سوی رأس بریده ی جدت
می چکید اشکش از نوک نیزه
سوز بغض گلویم این جا بود
دختری زیر لب فقط می گفت:
کاش الآن عمویم این جا بود
محمد جواد شیرازی
۹۴/۲/۲