سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با موضوع «ج/ اشعار مناجات با امام زمان :: مناجات با حضرت با روضه امام جواد» ثبت شده است

نفسِ آلوده، بد عذابم کرد
محضرت از خجالت آبم کرد

پدر مهربان، پشیمانم
کثرت معصیت، خرابم کرد

حائلِ بین مان، خودم بودم
خودپسندی چنین حجابم کرد

چاهِ تاریکِ غفلت از یادت
دور از فیض آفتابم کرد

ذره ای خوار و بی بها بودم
نظرِ رحمتت، حسابم کرد

نَفَس فاطمیِ نیمه شبت
خارج از بین منجلابم کرد

ای فدایت که رزق واسعه ات
ریزه خوار ابوترابم کرد

در نجف، دیدن ضریح علی
عوضم کرد و دُر نابم کرد

بوسه بر خوشه های انگورش
بی نیاز از مِی و شرابم کرد

عرفه کاش بین صحن حسین
گویم ارباب، انتخابم کرد

یاد إبن الرضا و تشنگی اش
زار و گریانِ آن جنابم کرد

ناله زد: هر چقدر گفتم آب
همسر بی وفا جوابم کرد

عطش بی حساب، گریان بر
حنجر کودک ربابم کرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۰۴ ، ۰۸:۱۰
عبدالرقیه

یَا صَاحِبِی فِی شِدَّتِی...

اگرچه جنس بی بهای دور ریز و مانده ام
فدای صاحبم شوم که از درش نرانده ام

هر آن زمان که بی پناه و خسته خورده ام زمین
به دست خود مرا بلند کرده و تکانده ام

بلای آخر الزمان مرا اسیر خود نکرد
نگاه صاحب الزمان از این بلا رهانده ام

به غیر از او که وقت حاجتم، معطلم نکرد
به هر کسی که رو زدم همیشه سر دوانده ام

خراب و لاابالی گناه بوده ام ولی
دلش نیامد و خودش به روضه ها کشانده ام

ازین برو بیا دلم مقید حسین شد
به اشک روضه های خود، حسین پرورانده ام

اگرچه دورم از حرم، دلم میان کربلاست
سلام وقت هر سحر، به کربلا رسانده ام

فدای داغ و غربت امام های تشنه لب
مصیبت جواد را به سینه ام نشانده ام

غریب مثل مجتبی و تشنه لب چنان حسین
برای داغ اعظمش همیشه روضه خوانده ام

چگونه می شود که همدمت مقابلت شود؟!
در این غریبی زیاد و بی حساب مانده ام

به یاد جسم روی بام و جسم زیر آفتاب
همیشه از دو دیده، اشک بی امان فشانده ام
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۰ ، ۱۳:۴۲
عبدالرقیه