سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۶۴ مطلب با موضوع «ب/ تقسیم بر اساس تقویم قمری :: 7- رجب» ثبت شده است

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب شهادت موسی بن جعفر علیه السلام، حرم مطهر رضوی

قعر مطامیری و عمامه سرت نیست
یک جای سالم بر روی بال و پرت نیست

درد غل و زنجیرها هیچ است وقتی
معصومه را دلتنگی اما دخترت نیست

از جلوه ی ماهت فقط مانده هلالی
گویی که در بین عبایت، پیکرت نیست

طوری شکسته ساق پایت بین زنجیر
دیگر علاجی بر غم زجرآورت نیست

خَلّصنی یا رب، روضه ی در پرده ی توست
این ناله ها، جز یاد داغ مادرت نیست

بر خاک نمناک استخوانت نرم گشته
بی علت این آه و فغان آخرت نیست

بر روی تخته پاره جسمت رفته اما
این وزن سنگین، وزن جسم لاغرت نیست

خوبیِ تخته پاره در این است، دیگر
در زیر پا، جسم به خون غوطه ورت نیست

قعر سیهچالت کجا و قعر گودال!
کُندیِ خنجر لااقل بر حنجرت نیست

حداقل دلواپسیِ دخترانت
ساعات آخر در وجود مضطرت نیست

هر چند در این جا غریبی، باز خوب است
چشمان ساربان، پی انگشترت نیست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۰۲ ، ۰۶:۰۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب شهادت حضرت موسی بن جعفر ۱۴۰۱، حرم امام رضا علیه السلام

ای یاکریم زخمی و بدحال، السلام
زندانی غریبِ سیهچال، السلام

آیینه ای و از همه جانب شکسته ای
از زخم های حلقه ی زنجیر خسته ای

دور از وطن شدن، شده داغ و غم دلت
معصومه ات کجاست، شود مرهم دلت

هر کس رسید بر سر راهت، درست شد
بدکاره هم به لطف نگاهت درست شد

ماندن درون حجره ی نمناک، مشکل است
تشخیصت از عبا به روی خاک، مشکل است

رنجیدن از ملال، برایت شده روال
قدت شده میان مطامیر، چون هلال

رنگت شده چقدر دگرگون، کلافه ای
از ناسزای سِندی ملعون، کلافه ای

با تازیانه موجب رنجت، همیشه شد
آنقدر زد که پیرهنت ریشه ریشه شد

آلاله های دور و برت نامرتب است
ذکرت شبیه فاطمه، خَلِّصنی یارَب است

بین عراق، آرزوی مرگ می کنی
از درد ساق، آرزوی مرگ می کنی

ساقِ شکسته را به مشقت تکان مده
بینِ فشار حلقه ی زنجیر، جان مده

بر تخته‌، گرچه پیکر پاکت بلند شد
کِی روی نیزه ها سر پاکت بلند شد؟

سنگین شده اگرچه تنت بین سلسله
اما نبود دور و برت داد و هلهله

عریان به روی خاک، تنت بر زمین نماند
بی غسل و بی کفن، بدنت بر زمین نماند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۰۱ ، ۰۶:۰۶
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، روز شهادت ۱۴۰۱

باید فراق را به وصالش بدل کنم
در زیر آفتاب، به قولم عمل کنم
پیراهن عزیز دلم را بغل کنم
یاد هر آنچه دیده ام از روی تل کنم

وقتی حسین در ته گودال اسیر بود
آن قدر تشنه بود، لبش چون کویر بود

یادم نرفته خنجرِ کُند و گلوی یار
یادم نرفته پشت و رویش کرد نیزه دار
یادم نرفته پیکر او ماند و ده سوار
یادم نرفته حکم "عَلیکُنَّ بِالفرار"

آهِ غریبی ام ز گلویم بلند شد
تا دست نیزه دار به رویم بلند شد

بی کس شدیم، ناله زدم از جگر حسین
دور از حریم، ناله زدم از جگر حسین
با هر یتیم، ناله زدم از جگر حسین
یک سال و نیم، ناله زدم از جگر حسین

ارکان قامت من ازین غم شکسته شد
بعد از حسین نافله هایم نشسته شد

وای از اسیرِ خولی و شمر لعین شدن
با دست بسته راهی هر سرزمین شدن
از کعب نیزه، خسته و زخمی ترین شدن
در بین شهر شام، خرابه نشین شدن

دیدم هر آنچه را که خیالش عذاب بود
کِی باورم به دیدنِ بزم شراب بود؟!

آزرده از مصیبت دارالخلافه ام
درمانده از بیان غمی در لفافه ام
ناراحتِ سکینه و حرفی گزافه ام
از یاد چوب دستِ حرامی کلافه ام

خیلی غرور ما سرِ آن طعنه ها شکست
آن قدر زد یزید که چوب از سه جا شکست

با زخم های مانده به هر جای پیکرم
در زیر آفتابم و در بین بسترم
ساعات آخر است که دلتنگ دلبرم
خیره شدم به کهنه لباس برادرم

از بوی خون پیرهنش جان به لب شدم
با یاد دست و پا زدنش جان به لب شدم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۰۱ ، ۰۷:۲۳
عبدالرقیه

عرش را داده بها، سیزدهِ ماه رجب
وعده ی اهل ولا، سیزده ماه رجب

از دل کعبه نمایان شده بر اهل زمین
وجه باقی خدا، سیزده ماه رجب

ما به شکرانه ی ناز قدمش معتکفیم
عشق شد قسمت ما، سیزده ماه رجب

بهترین بنده رسیده است اگر که شده است
بهترین وقت دعا، سیزده ماه رجب

چه بسا از برکاتش، برسد دست گدا...
روزی کرب و بلا، سیزده ماه رجب

صدفِ قلب کسی که شده دُرّش حیدر
فاطمه کرده سوا، سیزده ماه رجب

سیزده، آیت نور است برای عشاق
بهره مند است ازین نور تمام آفاق


کعبه بر غیر علی سینه دریده؟ هرگز
دلم از بندگی اش، دست کشیده؟ هرگز

باب هر علم، علی باشد و لقمان حتی
به الفبای علومش نرسیده هرگز

هر که از جام علی مست شد و عاشق شد
باده ای خوش تر از آن را نچشیده هرگز

جز به شوق نجف و دیدن انگور ضریح
بین سینه دل تنگم نتپیده هرگز

علی آن است که بهتر ز غلامان خودش
جامه ای بهر خودش هم نخریده هرگز

یک نفر بود و گل سر سبد خلقت بود
مثل او را به خودش خاک ندیده هرگز

علی آن جلوه ی نورانی ذات صمد است
"قل هو الله احد" را سندی مستند است


ذکر مدحش به لب جن و ملک گل کرده
به علی ختم رسل نیز توسل کرده

نه فقط تکیه ی عرش است به دستان علی
آسمان با نظرش، حفظ تعادل کرده

بارها گشت نبی بی کس و با یک لشگر...
یک تنه حیدر کرار، تقابل کرده

به همه خیر رساند و به همه روزی داد
از همه طعنه شنیده است و تحمل کرده

سفره دار کرمش بود حسن، با این حال
خودش از نان جوی خشک، تناول کرده

پدری کردنِ بر اهل ولا را ز ازل
حضرت حیدر کرار تقبل کرده

آن که زهرا به وجودش شده خرسند، علیست
برترین اصل، در آیین خداوند علیست


شد علی، معجزه و آیت عظمای نبی
شد صدایش شب معراج تسلای نبی

دیگران راه دگر رفته ولی شیر خدا
قدمش بود فقط جای قدم های نبی

بود احمد همه جا مست تماشای علی
بود حیدر همه جا مست تماشای نبی

در شب فتنه که بودند پی قتل رسول
همه دیدند که خوابیده علی جای نبی

شد ابالفضل اگر یک تنه سقای حسین
پدرش بود فقط یک تنه سقای نبی

بِعَلیٍ... بِعَلیٍ... بِعَلیٍ... بِعَلی...
بود ذکر بِعَلی، ذکر گوارای نبی

علی از هر جهتی بی مثل و تک بوده
نام او نام خداوند تبارک بوده


لشگر از جنگ هراسان شده، می پرهیزد
او سه دفعه ولی از جای خودش برخیزد

شاهکاری که علی کرد به جنگ احزاب
شعف و شور مرا یکسره برانگیزد

کار دشوار که می گشت، نبی بی وقفه
با توکل به خدا روی به حیدر می زد

عجبی نیست اگر پشت ندارد زرهش
هیچ کس نقل نکرده است علی بگریزد

تا علی نعره زند رو به صفوف دشمن
سپر و تیغ و زره روی زمین می ریزد

به چنین جلوه ی طوفانی و غرنده ی خود
بر همه، فخر و مباهات نماید ایزد

حق به دستان علی قدرت خود را رو کرد
پسر عبدود افتاد و ملک هو هو کرد


علی آن است که طبق سند روز غدیر
نزد هر مؤمن و هر مؤمنه ای هست امیر

علی آن بنده نوازی است که هنگام جلوس
بنشیند عوض مرد غنی، نزد فقیر

علی آن است که تا طفل یتیمی در شهر
نشود سیر، به والله نمی خوابد سیر

علی آن است که بر پیرهنش وصله پُر است
گرچه دارد ز عوالم همه را در تسخیر

علی آن است که با نور ولایش یک عمر
کرده دل های محبان خودش را تطهیر

علی آن است که گرچه حرمش در دل ماست
دل ما را به فراق نجفش کرده اسیر

"ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر؟!" حیدر کیست؟!
درک او کار به جز فاطمه ی اطهر نیست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۰۱ ، ۱۸:۲۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، مراسم دعای کمیل، ماه رجب ۱۴۰۱

"صدق الله العلی العظیم"

اگر بناست ببخشد مرا خدای علی
سزاست آن که ببخشد فقط برای علی

کمیت توبه ی من بی کمیل می لنگد
نجات داده مرا بارها دعای علی

هر آن که خواند علی را، خدا نگاهش کرد
رضای حضرت حق است در رضای علی

هوای طفل زمین خورده را پدر دارد
فدای این پدر مهربان، فدای علی

برای روز پدر، کاش در نجف بودم
که باز سر بگذارم به زیر پای علی

پیام حق به همه، روز سَدُّ الابواب است
که نیست هیچ کسی محرمم سوای علی

خوشا به حال نبی، وقت خلوتش با رب
شنید در شب معراج خود، صدای علی

علی نخوانده خودش را خدا قبول ولی
چه شد که خواند خودش را "علی"، خدای علی

کنون که سفره ی احسان مرتضی پهن است
بگیر کرب و بلا، از کرم سرای علی

علی حواله دهد تا بخوانم از نوه اش
همان که شد بدنش جمع در عبای علی

همان که پیکر رعنایش ارباً اربا شد
فدای آن تن صد چاک و ناله های علی

حسین پیش علی اکبرش زمین افتاد
شکست قامت ارباب در عزای علی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۰۱ ، ۰۶:۰۳
عبدالرقیه

ثواب شعر هدیه به روح شهید مدافع حرم عباس دانشگر

رحمت بر انوارت که نورانی ترینی
مولود پر خیر امام هشتمینی
بالاتری از فهم و ادراک زمینی
نزد پدر، مثل علی اکبر، نگینی

دریای احسان، نور ایمان، یا محمد
ای کوثر شاه خراسان یا محمد


برکت گرفت از مقدمت شهر مدینه
داده وجودت بر دل بابا، سکینه
بعد از چهل سال آمدی ای بی قرینه
مِهرت رسیده بر دلم سینه به سینه

مانند اجدادم همیشه زیر دِینم
تا که نفس دارم گدای کاظمینم

زیباترین تصویر، از ذات خدایی
تلخیص جود اهل بیت مصطفایی
از جنس أعطینایی و ابن الرضایی
بیش از گدا آقا تو دنبال گدایی

ای ماهِ در آغوشِ خورشیدِ ولایت
از ما پذیرا باش این عرض ارادت


ذکر ملک در پیشگاهت "إن یَکاد" است
تا حشر، درب خانه ات باب المراد است
سائل منم آقا اگر نامت جواد است
یک گوشه چشمت از سر من هم زیاد است

بر خاندان اطهرت دل باختم من
بر گردنم حرز تو را انداختم من


شأنت برای خلق، نافهمیدنی بود
باران به اذن حضرتت باریدنی بود
در کودکی، اعجازهایت دیدنی بود
پیشانی ات نزد پدر بوسیدنی بود

روح الامین بر درگهت مشغول بوده
قَدرت شبیه فاطمه مجهول بوده


مانند تو ای کوثرِ دور از تکاثر
از قاتلین مادرت دارم تنفر
یک عمر دستانم شده از برکتت پُر
یا ذا الکرم از این همه رحمت، تشکر

ای جلوه ی پر برکت نورٌ عَلی نور
چشمان بدخواهانت ای ابنُ الرضا کور


شد گریه ات بر داغ زهرا بی شباهت
از روضه هایش سال ها تر شد نگاهت
با مشت کوبیدی زمین مابین آهت
گفتی چه بوده مادرم آخر گناهت؟!

این غم فقط یک جور پایان می پذیرد
مهدی بیاید تا تقاصش را بگیرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۰۱ ، ۱۸:۳۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۵ رجب ۱۴۰۰، حرم مطهر امام رضا علیه السلام

بر ناله های روز و شبش اعتنا نشد
هر روز آب تر شد و دردش دوا نشد

ابعاد جسم مختصرش وقت سجده اش
در یک نگاه، بیشتر از یک عبا نشد

خاک نمور و سرد سیهچال شد سبب
از دردهای کهنه، شبی هم رها نشد

دلتنگ بود سخت به دیدار دخترش
اما ندیدش آخر و حاجت روا نشد

بین فشارِ حلقه ی زنجیرها کسی
چون او به ساقِ خُرد شده مبتلا نشد

تا مغز استخوان تنش تیر می کشید
بی دردسر نشد که شود جابجا، نشد

بدکاره هم عوض شد و ذکر جلاله گفت
بیچاره آنکه با کرمش آشنا نشد

مردی که با حیا به نماز ایستاده بود
حتی زمان نافله از او حیا نشد

وقتی که زهر، تشنه لبش کرد، لحظه ای
گریان به جز به تشنه لب کربلا نشد

هرچند سینه اش به روی تخته پاره رفت
دیگر شکسته زیر سم اسب ها نشد

شکر خدا نماند تنش بر روی زمین
شکر خدا که سهم تنش بوریا نشد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۰۰ ، ۲۲:۳۱
عبدالرقیه

بعد از حسین غربت عالم به دل نشست
کِشتی روزهای خوش من به گِل نشست

یاد تنش که ماند زمین، نیمه جان شدم
تا مبتلا به بسترِ بی سایه بان شدم

از آن زمان که آب نخورد آبروی من
پایین نرفته آبِ خوشی از گلوی من

یادم نرفته آینه بودم برابرش
یادم نرفته بوسه زدم زیر حنجرش

آنقدر گریه می کنم از حال می روم
انگار بازهم سوی گودال می روم

او شد اسیر خنجر و من هم اسیرتر
هر ضربه ای که خورد شدم پیر و پیرتر

همچون رقیه خواهر او هم یتیم شد
یک عمر گریه، روزیِ یک سال و نیم شد

باور کنید قبل رسیدن به کربلا
هرگز ندیده بود کسی سایه ی مرا

آن جاه و احترام مداوم تمام شد
با من یزید هم سخن و هم کلام شد

از شهر شام غصه ی عالم به من رسید
روی کبود و چهره ی مبهم به من رسید

وقت طلوع چهره ی نورانی حسین
سنگی رسید و خورد به پیشانی حسین

اشک رباب دیده ام و دلشکسته ام
بزم شراب دیده ام و دلشکسته ام

تا بین طشت آیه ی کهف الرقیم خواند
جوری زدند روی لبش جای چوب ماند

لحظات آخرم، همه چیز مرا گرفت
پیراهنی که بوی عزیز مرا گرفت

هستم خراب روضه و مجنون، هنوز هم
بوی حسین می دهد این خون، هنوز هم

در سینه آخرین ضربانم حسین شد
وقت وداع، ذکر لبانم حسین شد

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۱۷:۳۱
عبدالرقیه

حرف از وفات زینب کبری جفا به اوست

زینب شهیده ای است که شاهد بر عالم است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۰۰ ، ۰۹:۵۴
عبدالرقیه

آمدی و زمین شکوفا شد
سر توحید تازه معنا شد
باب رحمت به روی ما وا شد
از همان ابتدا معما شد

کیستی تو خدا؟ و یا که بشر
محو زیبایی تو گشته قمر
.
ولی الله قبله گاه زمین
حجت حق برای اهل یقین
شاه بودی و هم دم مسکین
حک شده روی قلب شیعه چنین

"حق علی و علی مع الحق است
الحق این حرف چون عسل حق است"
.
نوکرت پادشاه هر دو جهان
نجفت تکیه گاه هر دوجهان
چهره ات گشته ماه هر دوجهان
به تو نازد الهِ هر دوجهان

خوش به حالم که سائلت هستم
دل به اولاد اطهرت بستم
.
از برای نبی تو جان بودی
در کرامت چه بی کران بودی
چقدر فکر سائلان بودی
صوت رب موقع بیان بودی

کرده حتی نبی از این حیرت
با صدایت خدا کند صحبت
.
غیرتت در جهان زبانزد شد
شوکتت در جهان زبانزد شد
عصمتت در جهان زبانزد شد
هیبتت در جهان زبانزد شد

مثل تو پای دین کسی جنگید؟
جز تو جای نبی چه کس خوابید؟
.
اهل بیت تو مظهر عصمت
گشته زیبایی اذان اسمت
نیست جز بخشش و کرم رسمت
کاش می شد ولی نشد قسمت

که کنم یاعلی تماشایت
بکشم پوزه بر کف پایت
.
شد هوایی دلم به سوی نجف
پُر شده دل از آرزوی نجف
تشنه ام تشنه ی سبوی نجف
پدرم بوده عبد کوی نجف

یاعلی را پدر به من آموخت
مثل شمعی به پای عشقت سوخت
.
نذر ایوان طلای تو جانم
پای عشقت همیشه می مانم
از حسینت همیشه می خوانم
بازهم تر شده است چشمانم

تشنه لب جان سپرد اربابم
یاد جسمش همیشه بی تابم

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۰۰ ، ۰۵:۵۴
عبدالرقیه

ای مهبط وحی، ای نسیم رحمت
ای صاحب جامعه، ولیّ نعمت

ای هادی و‌ علت موحد شدنم
مهرت شده آمیخته با جان و تنم

شد طاعت هر بنده به حبت موکول
با بندگی ات، بندگی ام شد مقبول

آموخته ای به ما علی گفتن را
در راه ولی فقط پذیرفتن را

خوب است که دلتنگ حریمت شده ام
دیوانه ی سیدالکریمت شده ام

یادم که نرفته سرپناهم دادی
یک عمر نجات از گناهم دادی

فخر است مرا همین گدایت بودن
هر لحظه گدای سامرایت بودن

ذهنم شده از غریبی ات درمانده
دل را غم تنها شدنت سوزانده

یک فاجعه بر پلک ترت آتش زد
تخریب حرم بر جگرت آتش زد

با حمله سوی قبر اباعبدالله
کردند خراب، حال و روزت را آه

از ظلم و ستم بریدی و خسته شدی
در پشت فرس دویدی و خسته شدی

بر تکه ی ناخنت قسم دق کردم
با یاد غمت شبانه هق هق کردم

از آن همه بی مهری و آزار نگو
از حمله سوی خانه ات، ای یار نگو

شد درب حرم بدون اذنت تا باز
بردند تو را شبانه در بین نماز

از ظلمت قلب های تاریک ای وای
رفتی به سوی خان صَعالیک ای وای

با صد غم انباشته در دل رفتی
رنجیده به بزم متوکل رفتی

تا جام شراب را مقابل دیدی
بر غربت عمه جانتان باریدی

گیرم که شراب بود و ماتم بوده
اصلا تو بگو که خیزران هم بوده؟!

سهل است گریز روضه را خواندن، نه
صد مرد اسیری برود، یک زن نه

زن باشی و در رخت اسیری سخت است
با معجر پاره رو بگیری سخت است

زن باشی و بی پناه و تنها بشوی
زن باشی و در زیر کتک تا بشوی

هر غم که ندیده ای تو زینب دیده
حتی گلوی بریده را بوسیده

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۰۰ ، ۲۱:۱۳
عبدالرقیه

از خدا خواسته ام ایمن و راحت باشی
فارغ از درد و بلایا و مصیبت باشی

در شبی که همه با چشم امید آمده اند
آرزو می کنم ای یار، سلامت باشی

بی پناهی نشود ثانیه ای سهم دلم
تا که بر روی سرم سایه ی رحمت باشی

آرزو می کنم از بندگی ات دل نکنم
تا نفس هست مرا پیر طریقت باشی

از خدا خواسته ام کاش که از مرحمتت
ضامن سینه زنان روز قیامت باشی

تا به کی روی همه دیدن و رخسار تو نه؟!
تا به کی این همه مخفی ز جماعت باشی

از سر شب به امیدی به خودم می گویم
می روم هیئت و ای کاش که هیئت باشی

دو سه ساعت ته گودال حسین آه کشید
سالها گریه کن آن دو سه ساعت باشی

پلک زخمی و دو چشمان پر اشکت گویاست
روز و شب سوخته از غارت جدت باشی
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۰۰ ، ۰۵:۵۵
عبدالرقیه

ثواب شعر هدیه به روح محب امیرالمؤمنین مرحوم کربلایی علی محمد علی قاسمی

 

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ روز عیدغدیر ۱۴۰۰

گواهی می دهم بر ذات حق خواهِ علی تنها
میسر می شود توحید، از راه علی تنها

هر آنچه خیر از روز ازل نازل بر عالم شد
تماماً بوده از خیرات درگاه علی تنها

تمام صحبت و پندار اهل فضل این عالم
ندارد فضل یک گفتار کوتاه علی تنها

هم از تاریکی زندان و هم از چاه، یوسف را
خلاصی داده نور چهره ی ماه علی تنها

تمام عمر بر مردم تفاخر می کنم آری
اگر یک دم شوم خاک قدمگاه علی تنها

علی از قبل خلقت هم میان عرش، حاکم بود
علی دست خدا در خَلق افلاک و عوالم بود

 


خدا خود خواست حیدر با رسولش همنشین باشد
قرین فاطمه باشد، امیرالمؤمنین باشد

زمان وحی قرآن بر نبی از جانب خالق
ثناگوی علیِ مرتضی، روح الامین باشد

بهای حب او را میثم تمار می فهمد
اراده کرده حق، حب علی معیار دین باشد

به زیر باب خیبر بر تمام خلق ثابت شد
علی دست خداوند جلی در آستین باشد

بدون حب او هر طاعتی معصیت و فسق است
اراده کرده خالق تا قیامت اینچنین باشد

دل خود را به حبش با صفا و صیقلی کردند
تمام انبیا سجده بر انوار علی کردند


علی در معرکه بر پشت خود می بست جوشن؟ نه
فرارش را مگر دیده است وقت جنگ، دشمن؟ نه

اُحد دور نبی خالی شد و اصحابِ بی تقوا
به فکر جان خود بودند اما سرور من نه

مگر آن شب که طرح قتل احمد را عیان کردند
کسی جز مرتضی جای نبی خوابید؟ اصلاً نه

قسم بر منصب قنبر، محال است اینکه کس گوید
علی یک جامه، بهتر از غلامش کرده بر تن، نه

نه اینکه او فقط حق است بلکه حق ملاکش اوست
نبی خوانده است حیدر را قَسیمُ النّارِ والجَنّة

میان اعتقاد ما علی بالاترین اصل است
ولای او پس از طه بلاشک و بلافصل است


علی گفتن به شور و شوق می آورد طه را
برای او فقط خوانده نبی "مَن کُنتُ مولا..." را

نبی فرموده حب او چو آتش محو خواهد کرد
چنان هیزم که می سوزد، گناهان و بدی ها را

نبی فرموده در حیدر نظر کن چون که خواهی دید
علوم آدم و ادراک نوح و زهد یحیا را

نبی فرمود از قول امین وحی جبرائیل
امیرالمؤمنین تنها سزاوار است زهرا را

خلاصه کل جریان در عَلیٌ مِنّی اش پیداست
سپس فرمود أنا مِنهُ که گوید سرّ اعلا را

علی لایوصف است و تا ابد اینگونه خواهد بود
وجود نازنینش برترین اعجاز احمد بود


بزرگی چیست؟ یک عمری حقیر مرتضی بودن
نمک گیر و بدهکار غدیر مرتضی بودن

یقین دارم که برتر از تمامی عبادات است
ثناگوی صفات بی نظیر مرتضی بودن

امین اللهِ فی أرضه، سفیر الله فی خلقه
سعادت چیست؟ تنها در مسیر مرتضی بودن

چه رؤیای قشنگی، تحت ایوان نجف ماندن
چه تعبیر بلندی، مستجیر مرتضی بودن

به ابن ملجم ملعون هم از شیر یتیمان داد
تفاوت می کند حتی اسیر مرتضی بودن

علی وجه خداوند است و او از هر طرف پیداست
فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا... وجه آقای نجف پیداست


فرار از جنگِ ترسوها لطیفه نیست اصلا نیست
فراری لایق وصف خلیفه نیست اصلا نیست

میان قوم و اجداد و تمام اهل و اولادم
خدا را شکر از اهل سقیفه نیست اصلا نیست

وظیفه گفتن از حق علی و از غدیر اوست
هر آنچه غیر از این واجب، وظیفه نیست اصلا نیست

چه احمق بود ملعونه، به جنگ مرتضی آمد
حریف دلدلش هم آن ضعیفه نیست اصلا نیست

به جز عشاق حیدر فاطمه ننوشته نامی را
از اهل فسق نامی در صحیفه نیست اصلا نیست

چه ها کرده، عطا کرده، برایم مادری کرده
دعا فرموده زهرا تا دلم را حیدری کرده


خدا نام علی را در تمام دهر گنجانده
برای غیر از او خورشید خود را برنگردانده

اگر سلمان و جُندب معرفت بر نور حق دارند
علی از نور خود قدری به قلب آن دو تابانده

چنان جان بر کف و مستانه از احمد حمایت کرد
حدیث منزلت را در مقاماتش نبی خوانده

ولی الله اعظم با دَم خود معجزه کرده
اگر آتش، خلیل الله عالم را نسوزانده

به غارت کردنِ عَمرو لعین در معرکه هرگز
علی قلب و وجود خواهر او را نلرزانده

شبیه مرتضی مرد و جوانمردی نمی بینم
به جز حیدر به اهل درد، همدردی نمی بینم


بخوان اوصاف حیدر را، خضوعش را، خشوعش را
بخوان تفسیر خاتم بخشیِ بین رکوعش را

به خاطر دارد آری جای جای مسجد کوفه
نوای ذکر تسبیح و مناجات و دموعش را

نداد از سهم بیت المال حتی سکه ای ناحق
برادر هم ندید از حق عدولش را، رجوعش را

اگر خورشید بالا رفت هر صبح و نمایان شد
گرفت از گنبد شاه نجف اذن طلوعش را

نپرس از ختم این دیوانگی از دوری صحنش
بپرس از صاحب ایوان طلا راز شروعش را

علی معیار حزب الله و تنها راه این حزب است
صَدَق اللهِ بی نام علی بر پایه ی کذب است


چنان شمعی که بر بال و پر پروانه ارزش داد
علی بر ذات اعمال خداخواهانه ارزش داد

نجف ویرانه ای دور از نگاه اهل معنا بود
نفس های علی بر خاک این ویرانه ارزش داد

مگر کعبه نبود اول پر از بت های رنگارنگ
خلیل اللهیِ حیدر بر این بتخانه ارزش داد

قدم های علی خیرِ فراوان داشت بر هرجا
قدم های علی بر مسجد حنانه ارزش داد

ندارد ارزشی بی مرتضی پیمانه ی کوثر
وجود ساقی کوثر بر این پیمانه ارزش داد

به عشق دیدن رویش خراب و خانه بر دوشم
من از دست کسی غیر از علی کوثر نمی نوشم


تمام عرشیان دلتنگ رخسار علی هستند
ملائک یک به یک مجنون و تبدار علی هستند

نبی فرموده در معراج، دیدم با دو چشم خود
تمام انبیا مشتاق دیدار علی هستند

نزول "هل اتی" در شأن او اینگونه ثابت کرد
کریمان دو عالم هم گرفتار علی هستند

نه تنها شیعیان او، مخالف های آیینش
نمک گیر سخن های گهربار علی هستند

سلیمان را معلم بود، علی آن خضرِ موسی بود
رسولان تا خود محشر، بدهکار علی هستند

علی ذکر درختان و علی تسبیح امواج است
علی مانند کعبه در میان اهل معراج است


همان روزی رسانی که کرم، کار مدامش شد
میان سفره، قرص نان خشکِ جو طعامش شد

زمین از شرق تا غربش کمی از ملک این آقاست
تمام عالم هستی، همان اول به نامش شد

چنان ملجأ به موجودات عالم وقت غربت بود
که حتی گرگ وحشیِ بیابان همکلامش شد

تمام آیه های سابقون و حکمت و تطهیر
به صوت حضرت جبریل، نازل در مقامش شد

چه نیکو مطلعی کعبه شده زایشگه حیدر
شهیدِ بین سجاده شدن حُسن ختامش شد

علی باور شدن پایان گمراهی و هر شکی است
علی تنها درِ شهر علوم احمد مکی است


سفارش های پیغمبر فراموش و دگرگون شد
غریبیِ علی بعد از سقیفه روز افزون شد

بیان ظلم هایی که به او کردند در تاریخ
شبیه حُسن هایش از توان وصف بیرون شد

چه ها کردند با خیبرشکن، زانو بغل می کرد
دل حیدر پس از احمد به داغ همسرش خون شد

صدای ناله ی فضه خُذینی کشت مولا را
علی خیره به دست غرق خون فضه خاتون شد

اگرچه مرتضی در خاک غربت دفن شد اما
حسینش بین تیر و نیزه و شمشیر مدفون شد

حسینش را غریبانه به روی بوریا چیدند
بنی هاشم کنار پیکرش چون ابر باریدند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۰۰ ، ۰۰:۱۹
عبدالرقیه

مظهر اسماء و آیه های الهی
ختم شود بی تو راه ها به تباهی
ای که قیامت برای خلق پناهی
پشت درت با امید گوشه نگاهی
حلقه به در می زند غلام سیاهی

شکر، خدا را که از تبار غدیرم
نیستم اهل سقیفه گرچه حقیرم
پر شده عشقت میان جان و ضمیرم
عبد در قنبرم بیا بپذیرم
ای که دهی کوه را بابت کاهی

لعن به هرکس که کرده بر تو خیانت
منکر فضلت نبرده بوی دیانت
هر که به اهل سقیفه داشت ارادت
صوم صلالتش نبوده غیر ضلالت
بی تو اوامر شوند جمله نواهی

از غم هجر نجف شکسته سبویم
غصه ی دل را بگو که با که بگویم
اشک دو چشمم شده است آب وضویم
یک نظری کن به آه و بغض گلویم
من نجفی می شوم اگر که بخواهی

دست خدا بر دلم نوشت علی جان
خاک مرا با گلت سرشت علی جان
خورده گره با تو سرنوشت علی جان
هست صدای در بهشت علی جان
می دهد این وعده را رسول، گواهی

پادشه عالمین کیست به جز تو؟
بهر نبی نور عین کیست به جز تو؟
روح قیام حسین کیست به جز تو؟
فاتح بدر و حنین کیست به جز تو؟
صاحب تیغ دو دم، امیر سپاهی

مادر من خورده مِی زجام ولایت
باده به کامم چشانده بعد ولادت
بهتر از این هیچ کس نکرده سقایت
کرده به شیرش مرا گدای سرایت
مرحمتش کن به لطف لایتناهی

دیده ی کورم کجا و نور جمالت؟
دلخوشی روز و شبم یاد و خیالت
خون مرا لطف کن بریز، حلالت
در به درم کرده آرزوی وصالت
از غم عشقت مبادا که بکاهی

نُورُکَ یا مرتضی دلیلُ رَشادی
حُبُّکَ لی عُدةٌ لِیوم مَعادی
ذِکرُکَ بَردٌ علی لهیبِ فُؤادی
بَعدَ صَلاتی بِکُلِّ یَومٍ اُنادی:
تَحتَ عنایاتِک عَرفتُ الهی

شیخ مهدی علی قاسمی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۰۰ ، ۱۹:۲۹
عبدالرقیه

در هر نفس، دلگرمی طه، علی بود
حتی میان عرش، آن بالا علی بود

اصلی ترین اعجاز احمد در رسالت
قرآن نبوده بلکه بودن با علی بود

قرآن مگر بی مدح حیدر سوره دارد
هر جای قرآن گشته ام، پیدا علی بود

"ألیَوم أکمَلتُ لَکُم" یعنی محمد
شرط کمال بعثتش، تنها علی بود

در جنگ های سخت آن دوران، همیشه
ذکر پیمبر، لافتی إلا علی بود

از ماجرای فتح خیبر شد نمایان
تنها یل بی باک و بی همتا علی بود

در سختی جنگ احد، از گِرد احمد
رفتند اصحاب نبی اما علی بود

آن کس که نفس مصطفی بود و به جایش
در بسترش خوابید بی پروا، علی بود

با او کسی احساس تنهایی نمی کرد
بر بی پناهان، ملجأ و مأوا علی بود

حیرت زده هستند سلمان و اباذر
هر منزلی رفتند در آن جا علی بود

با یا علی، موسی کلیم الله گشت و...
ذکر لب عیسی بن مریم یا علی بود

آن کس که مست سجده هایش بود جبریل
آن عاشق دلداده، مولانا علی بود

سُبحانَ رَبّی... جای حیرت نیست، محشر
دیدی اگر که رَبّی الأعلی، علی بود

بالاتر از هر رتبه ای را مرتضی داشت
آرامش انسیة الحورا علی بود

ممسوس حق بودند در یک نور واحد
حیدر، بتول و حضرت زهرا علی بود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۹ ، ۰۷:۰۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ ماه رجب ۹۹

مثل آفت که بگرداند گلستان را خراب
معصیت هم می کند آرام ایمان را خراب

مرد می خواهد که یاد حق کند وقت گناه
با خداترسی بسازد مکر شیطان را خراب

پای عهدِ با خدا هستند در هر مشکلی
اهل دل، هرگز نمی سازند پیمان را خراب

دور از انصاف باشد اینکه پیش چشم خلق
با غضب مولا کُند، عبد پشیمان را خراب

من خراب از غفلتم هستم، ملائک شاهدند
بیشتر از این مکن آلوده دامان را خراب

روی خوش قدری نشانم ده که اخم میزبان
وقت مهمانی کند احوال مهمان را خراب

رکن اصلی تمام طاعتم، حب علی است
دوری از آقا نماید کل ارکان را خراب

مستی ام از طعم انگور نجف مانده به جا
جام حیدر کرده حالِ می پرستان را خراب

سخت محبوسم میان بند نفس و آمدم...
تا کنم با یا حسین این بند و زندان را خراب

آرزوی ماست تنها دیدن کرب و بلا
کرده هجران، روزگار اهل ایران را خراب

داغ غم های حسین و غربت او کرده است
تا قیامت خانه ی شادی انسان را خراب

پیرمردی با عصا زد بر لب خشک حسین
با شماتت کرد حال شاه عطشان را خراب

ننگ بر آنان که کردند از سر بغض و ستم
زیر مرکب، چینش آیات قرآن را خراب

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۹ ، ۰۹:۳۵
عبدالرقیه

سر که از عشق علی دیوانه شد ، سر می شود
دل که از غیر علی بیگانه شد ، زر می شود

هوش از سر می رود با دیدن ایوان او
در شب میلاد ایوانش چه محشر می شود

من مرید قنبرم خاک کف پای علی
نوکر درگاه او بر خلق رهبر می شود

خالق من اذن داده خلق دست او شوم
هر کسی خلق علی شد عبد داور می شود

از اضافات گل او خلق گشته شیعه اش
پس میان هر دو عالم شیعه سرور می شود

تا که چشمم خورد بر طور نجف آدم شدم
کیمیا این است با او پست ، برتر می شود

در شب معراج سهم او معین بوده است
گر چه سیبش روزی و سهم پیمبر می شود

او طهور است و طهارت بی علی ناممکن است
بی ولای او تمام دهر کافر می شود

کاش می شد در شب میلاد بودم در نجف
سائلش باشم میان صحن بهتر می شود

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۱۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ عید غدیر ۹۹

وقت و بی وقت است کار دل، هوایش می کنم
دلبری دارد دلم، حیدر صدایش می کنم

بردن نام علی از واجبات هر شب است
هر شبی یادم رود، فورا قضایش می کنم

جان فدای مهربانی و سَلونی گفتنش
باب علم است و به جهل خود ثنایش می کنم

پای حیدر سنگ خوردن، طعنه خوردن، برکت است
کور خوانده هر کسی گفته رهایش می کنم

با علی تا آخر خط هستم و در این مسیر
اقتدا بر وصله ی روی عبایش می کنم

دست اگر سوی طعام دشمن مولا رود
پیش چشمان همه از تن جدایش می کنم

راحت و آسوده ام از فکر نان، چون تکیه بر...
دست های رازق و مشکل گشایش می کنم

آن کسی که نام حیدر را برایم مشق کرد
تا ابد، بعد از نماز خود دعایش می کنم

آن قدر می گویم از روز غدیرش، عاقبت
بی خبر هرکس که باشد، آشنایش می کنم

نفسِ احمد بودنش بالاتر از هر رتبه ایست
مثل پیغمبر دلم را مبتلایش می کنم

در اُحد با جسم مجروحش نبی را حفظ کرد
تا ابد صحبت از ایمان و وفایش می کنم

باب خیبر... خطبه ی بی نقطه... یا که ردّ شمس...
شک به بنده بودنش با کارهایش می کنم

‌خلقتش، تأیید توحید است و الله الصمد
با ثنای مرتضی، شکر خدایش می کنم

خاک، سجده گاه مؤمن شد، علی هم بوتراب
در نمازم، روز و شب سجده برایش می کنم

نیستم پیغمبر اما مرتضی فرمان دهد
کودکم را ذبح در پایین پایش می کنم

او که جای خود اگر که قنبرش لب تر کند
هرچه را دارم همه یک جا فدایش می کنم

آه، بر لب... اشک، بر دیده... به لب جان می رسد
تا نظر بر عکس ایوانِ طلایش می کنم

گر که شرط وصل در مرگ است، پس با این حساب
آرزوی مرگ با شوق لقایش می کنم

تا نفس در سینه ام باقی است، در هر حالتی
گریه بر جسم حسینِ سرجدایش می کنم

روضه را سر بسته می گویم کفن پیدا نشد
شرم از تشریح داغ بوریایش می کنم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۴۸
عبدالرقیه

قال رسول الله صل الله علیه و آله و سلم: «ما نالت قریش منی شیئا اکرهه حتی مات ابوطالب»


حامی مصطفی ابوطالب
شیر مردِ وفا ابوطالب

ای کفیل و پناه و تکیه گهِ...
خاتم الانبیا ابوطالب

سال ها پای دین پیغمبر
خورده ای طعنه ها ابوطالب

ساقی زائران بیت الله
در صفا و منا ابوطالب

از ازل روح محکمت بوده
از پلیدی جدا ابوطالب

ای تجلی "عُروة الوثقی...
لَا انفِصامَ لَها" ابوطالب

هر که شک کرد در مقاماتت
هست از اشقیا ابوطالب

نظری کن، کریم بنده نواز
به من بی نوا ابوطالب

تا قیامت نمی کنم هرگز
حیدرت را رها ابوطالب

پسرت را منم همیشه غلام
تا ابد هر کجا ابوطالب

هم أبِ حیدری و هم احمد
پدر هل أتی ابوطالب

می روی، هر دو تا یتیم شوند
احمد و مرتضی ابوطالب

تازه رفته خدیجه از دنیا
نرو ای آشنا ابوطالب

خم شود بعد رفتنت قطعا
کمر مصطفی ابوطالب

رفتی و حرمت رسول شکست
بعد تو بارها ابوطالب

رفتی و در مدینه بعد نبی
فتنه ها شد به پا ابوطالب

رفتی و سوخت در دل آتش
بیت خیرالنسا ابوطالب

تو نبودی و بسته شد به طناب
دست شیر خدا ابوطالب

نوه ات رفت روی نیزه سرش
تشنه در کربلا ابوطالب

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۹ ، ۱۶:۴۴
عبدالرقیه

چه خیری دارد این روضه، چه حالی، احسن الحال است
عزا و گریه بر موسی بن جعفر، خیرالاعمال است

هر آن کس زد صدا در زندگی، باب الحوائج را
علی رغم تمام مشکلاتِ خود، خوش اقبال است

کسی که اعتقادش بر شفای روضه اش سُست است
اساساً ریشه ی توحید و ایمانش پُر اشکال است

همین که نام او در خاطر بیمار می آید
طبیب از راه می آید، شفایش هم به دنبال است

همیشه کار سائل ها، تمنا از کریمان است
کریمان بینشان همواره بخشش، رسم و منوال است

زن بدکاره را با یک نظاره زیر و رو کرد و...
زن افتاده به سجده، نزد معبودش سبک بال است

کسی که عرشیان مشتاق بر پابوسی اش هستند
چرا منزلگهش بر خاک نمناک سیهچال است؟!

به لب خلصنی یا رب دارد و مانند صدیقه
نمی دانم چرا جسمش شبیه باغ آلاله است

چرا جسم نحیفش از رد شلاق گلگون شد؟!
چرا آخر عبای ریش ریش او لگدمال است؟!

چرا مولای ما افتاده گیر بددهانی پست؟!
چرا هر صبح و شب در دور آقا جار و جنجال است؟!

چگونه ساق پایش را شکسته سندی ملعون؟!
تکان که می خورد پایش، تمام روز بدحال است

چکیده اشک روضه بر لبِ خشکیده از زهرش
به یاد غربت لب تشنه ای در بین گودال است

مگر آخر چه شد در وقت غارت کردن ارباب؟!
به دست هر کسی یک تکه از پیراهن و شال است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۸ ، ۱۷:۱۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی_ رمضان ۹۹

 

رسیده نوکر عاصی و روسیاه عقیله
رسیده با طمع بخشش از اله عقیله

به هر دری زدم و عبد سر به راه نبودم
مرا بخر که شوم عبد سر به راه عقیله

گناه و معصیت از چشم پُر گناه می افتد
اگر به دل برسد لطف یک نگاه عقیله

مرا خلاص کن از جایگاه آتش دوزخ
قسم به حرمت والا و جایگاه عقیله

خوشا به حال شهیدان جان فدایی زینب
خوشا به غیرت شیرانِ در سپاه عقیله

به یاد قلب سلیم مدافعان شهیدش
سلام می کنم امشب به بارگاه عقیله

به روز حشر که مُهر سکوت بر لب خلق است
حسین، ذکر لب ماست در پناه عقیله

نگو به مقتل ارباب، قتلگاه حسینی
که قتلگاه حسین است و قتلگاه عقیله

چه شد که این همه کعبِ سنان به پیکر او خورد؟!
مگر نبود کفیلش، نبود ماه عقیله؟!

اگرچه سنگ به پیشانی اش زدند ولی باز
ندید چشم کسی عجز و اشک و آه عقیله

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۰۴:۵۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_  ۱۵ رجب ۹۸ حسینیه صنف لباس فروشها

آن بانویی که داشت نورش جلوه ی رب
آن بانویی که بود نامش زینتِ أب
آن بانویی که جلوه بخشیده به مکتب
در بستری بی سایه بان می سوخت در تب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

با صبرِ زهرایی حماسه آفریده
یک زن چگونه این همه غربت چشیده؟!
بی بی چه زجری بین نامحرم کشیده
در ازدحام دشمنانش شد معذب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

آن قدر بر دستش، نشانِ ریسمان دید
آن قدر داغ و روضه های بی کران دید
آن قدر در جسم عزیزانش، سنان دید
بر کعبه ی داغ و رزایا شد ملقب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

ای وای از داغِ چهل منزل اسیری
در شام، شرمنده شدن با سر به زیری
آیا شده با آستینت رو بگیری؟!
در شام و کوفه قامت او شد مورّب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

بزم شراب و زینب و چشمان پرخون
بودند آن جا کاش زیر چرخ گردون
یا زینبیون یا سپاه فاطمیون
بودند آن جا کاش یارانی مقرب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

دارد بساط گریه بر ارباب هر روز
یک سال و نیم آشفته و بی تاب هر روز
هم ناله می شد با رباب و آب هر روز
یاد حسینش، تشنه خوابیده است هر شب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

می دید در گودال غرق خون، تنش را
می دید با چشمان تر، جان کندنش را
می دید، دشمن می کِشد پیراهنش را
می دید جسمش می رود در زیر مرکب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

یاد حسین تشنه اش، وقت اجل کرد
یاد نظاره کردنش از روی تل کرد
پیراهن خونی دلبر را بغل کرد
جانش رسید از داغِ آن لب تشنه، بر لب
ای روزگار پست، بد کردی به زینب

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۸ ، ۱۹:۰۱
عبدالرقیه

تربیت کردی مرا با مهر حیدر، سوختی
در دلم نور ولای فاطمه افروختی

از تو ممنونم برای نان پاک سفره ات
نوکری آل عصمت را به من آموختی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۵۱
عبدالرقیه

مهر و ولای آل علی در سبوی ماست

راه و مرام خامنه ای آبروی ماست

 

روز پدر رسیده و با شوق و اشتیاق

بوسه زدن به دست پدر آرزوی ماست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۳۹
عبدالرقیه

ماه رجب در پای سفره ازدحام است
چون سفره دارش اسوه ی اهل کرام است

تبریک ما را بر ابوطالب رسانید
آن عاشقی که احترامش مستدام است

بنت اسد فهماند بر اهل دو عالم
مولودِ کعبه، برکتِ بیت الحرام است

در هر فراز و هر فرود و هر بلایی
با مرتضی، احمد ازین پس هم کلام است

در عرش، مسجودِ ملائک شد همان که
روی زمین بر زخمِ ایتام، التیام است

آمد علی و قبله ی اهل یقین شد
بابای ما، حیدر امیرالمؤمنین شد

***

ماییم و بحر رحمتِ مواج حیدر
اهل کرم هستند هاج و واج حیدر

پیغمبران در سیر قربِ خود به الله
بودند در هر مرحله محتاج حیدر

دائم به طوف کعبه ی عشق و ولایش
مَستند با ذکر علی، حجاج حیدر

نعلینِ پُر وصله به پایش در کنارِ...
تکه حصیری بود تخت و تاج حیدر

معراج احمد گرچه در هفت آسمان بود
بوده کنار فاطمه، معراج حیدر

حبش برای هر عمل، شرط قبول است
بالاترین وصف علی، زوج البتول است

***

سوگند بر بیت الحرام و بر شکافش
کفر است هر راهی که باشد بر خلافش

سینه برایش چاک داده حق تعالی
تا که بگوید هست کعبه در طوافش

این حرف آغازینِ شأنِ قنبر اوست
آن قله که عمری است نامیدند " قافش"

زهدِ علی را هیچ مخلوقی نفهمید
حتی عبای وصله دار و پشم بافش

شیران خون ریز عرب در بین میدان
انکار می کردند خود را در مصافش

رو کرد در هر معرکه، دستِ دغل را
انداخت از رونق علی، لات و هبل را

***

هر عاشقی، یک بار مهمان نجف شد
در کل عمرش مست سلطان نجف شد

آدم کنار نوح، در بین ملائک
عمری است با عزت نگهبان نجف شد

حِصن حصین نوکران آل عصمت
در سایه سار صحن ایوان نجف شد

باده برای شیعیان شد حوض کوثر
ساقی علی و صحن میخانه نجف شد

از مادریِ فاطمه، از رحمت او
یک عمر رزق نان ما، نان نجف شد

در نیمه ی ماه رجب مست لقاییم
یا ذالکرم، دلتنگ صحن کربلاییم

***

بنت اسد آمد، به دستش قرص ماهش
شوق ابوطالب عیان شد با نگاهش

طفل میان گاهواره آیه می خواند
" قَد أفلَحَ..." می خواند با صوت إلهش

پیغمبر آمد سوی حیدر، کل عالم...
تعظیم کردند آن زمان بر پیشگاهش

بوسه به لب های علی می زد پیمبر
قاری قرآن هست و آخر جایگاهش

اما حسین آن لحظه که قرآن به لب داشت
چوب و سنان می خورد بین قتلگاهش

تا تکه دندانش شکست و بر زمین خورد
بالای مقتل خواهرش با سر زمین خورد

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۸ ، ۱۹:۴۹
عبدالرقیه

خاک در قنبرم، حیدری ام حیدری
ریزه خور این درم، حیدری ام حیدری

رزق به دستان اوست، ساقی و صاحبْ سبوست
مست میِ کوثرم، حیدری ام حیدری

از دم قالوا بلىٰ، با کرم مرتضی
فاطمه شد مادرم، حیدری ام حیدری

اصلِ اصول خداست ، نفسِ رسول خداست
شیعه ی پیغمبرم، حیدری ام حیدری

به چه مبارک شده، با خط خوش حک شده
بر روی انگشترم، حیدری ام حیدری

مِهر علی منجلی است، حجت سید علی است
پشتِ سر رهبرم، حیدری ام حیدری

هرکه بپرسد مرا، کیست تو را ناخدا؟
نام علی می برم، حیدری ام حیدری

راه و مسیرم علی است، نور ضمیرم علی است
نعره کشد باورم، حیدری ام حیدری

قهر کند یا عطا، درد دهد یا شفا
هر چه دهد می خرم، حیدری ام حیدری

حب علی آبروست، صحن نجف آرزوست
در به در حیدرم، حیدری ام حیدری

ذکر علی چون عسل، شد سخنم از ازل
تا نفس آخرم، حیدری ام حیدری

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۵۷
عبدالرقیه

در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب
ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب

از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم
ما جای خود که یک عمر، حق بر علی است راغب

تکیه زده به کرسی، نزد خدای اعلی
بالاتر از رسولان، در سلسله مراتب

معراج تازه رو شد، اصوات وحی از او بود
دست خدایی اش شد، وقت نزول، کاتب

از برکت وجودش دنیا به گردش آمد
خورشید با نگاهش می رفت سمت مغرب

در روز سخت خیبر، در جنگ هر دلاور
تنها علی است غالب، مافوق کل غالب

تا ذکر لب علی شد، یا والی الولی شد
شد ذکر عرش رحمن، یا مظهر العجائب

من آمدم بگیرم، کرب و بلای خود را
از خوان لطف حیدر، در لیلةالرغائب

یک عمر زیر دِینم، گریه کن حسینم
در راه سِیر عشاق، گریه بر اوست واجب

حتی سرش به نیزه، دلسوزِ خلق می شد
یک جلوه از نگاهش، شد راهِ خیر راهب

شاه از بلندی افتاد، خنجر به کُندی افتاد
سر از قفا جدا شد، با تیغ نامناسب

مهجور از وطن ماند، بر خاک پاره تن ماند
ارباب بی کفن ماند، ای وای از این مصائب

بی تاب روز وصلیم، آن منتقم می آید
می آید آن امامِ از چشمِ خلق غائب

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۱۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ اول رجب ۹۸

نور، در پرده ماند و شب آمد
جانِ دل مردگان به لب آمد

برسانید بر سرای امام

عبدِ عاصی و بی ادب آمد

جلو افتاده پیش مولایش
هر که در معصیت، عقب آمد

کی شود تا جهان نظاره کند
دلبری فاطمی نسب آمد

بندگان سفره ی کرم پهن است
ماهِ پر برکت رجب آمد

یا مَن أرجُوه... یا علی مددی
سائلی مرتضی طلب آمد

تا دم یاعلی به لب گفتم
بر لبم مزه ی عنب آمد

ظرف دل را نجف فرستادم
مِس فرستادم و ذَهَب آمد

از علی خیر را طلب کردم
برترین فعل مستحب آمد

دلِ من رفت کربلایِ حسین
رحمت مستدام رب آمد

مادری گفت: فابک لِلمظلوم
سینه ی ما به تاب و تب آمد

هر چه سنگ و سنان و خنجر بود
به سوی شاه تشنه لب آمد

نیزه داری زمان تسبیحش
سوی ارباب، با غضب آمد...

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۸ ، ۰۷:۴۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

(به سبک میخانه دگر جای من بی سرو پا نیست)

 
ایوان نجف! باز دلم کرده هوایت
رحمت به خلیلی که چنین کرده بنایت
 
ای کاش کنم روبروی صحن تو سر خم
مستانه به دور سر آقام بچرخم
 
ای کعبه ی من، روی حیدر
بهتر از وطن، کوی حیدر
 
****
با بوی گنه آب و گلم ریخته برهم
آقا نظری کن که دلم ریخته برهم
 
دور از نجفت غرق بلا شد، شب و روزم
تا کی من از این داغ نفسگیر بسوزم
 
بر من خراب کن نگاهی
یا ابوتراب کن نگاهی
 
****
گیرم که دلم عصمت دیدار ندارد
اصلا تو بگو باغ مگر خار ندارد؟!
 
باشد دل من لایق بر طور نجف نیست
گر قسمت من باده ی انگور نجف نیست
 
جان من بگیر، من تمامم
ساقی غدیر، تشنه کامم
 
****
من تشنه لب چشمه ی جوشان غدیرم
جز باده کوثر ز کسی باده نگیرم
 
هم جان منی، هم نفس و معنی دینم
با هرکه تو را دوست ندارد ننشینم
 
ای قبله و میزان، لک لبیک
ای باطن قرآن، لک لبیک
 
****
دلگرم توام گرچه شدم از همه دلسرد
عمری است که بابای منی، بی برو برگرد
 
با لطف خودت نوکر این درگهم آقا
بر چادر زهرا قسمت می دهم آقا
 
ای حی و مجیر یاعلی جان
دست من بگیر یاعلی جان
 
****
 
ای چشمه ی جوشان نوه ات تشنه فدا شد
رأس علی آن کودک بی شیر جدا شد

از خون علی صورت ارباب خضاب است
بعد ازین فقط حسرت و غم کار رباب است

دلبرم بخواب، لایی لایی
اصغرم بخواب، لایی لایی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۲۱
عبدالرقیه

منم که سائل یار و گدای خوبانم
عبید روسیهی در سرای خوبانم
تمام عمر اسیر نوای خوبانم
خوشم که تا به ابد مبتلای خوبانم

فقیرم و شده ام اشکبار شاه نجف
من از ازل شده ام بی قرار شاه نجف

علی است کوه کرامت علی است سرِّ ممات
علی است باب امامت علی است راه نجات
علی است شاه قیامت علی است رمز حیات
علی است مرد شهامت علی است معنی ذات

چو لعن دشمن او تا همیشه کار من است
غلامی حرمش تاج افتخار من است

کبوتر حرمم آب ودانه می خواهم
زیارت حرم او شبانه می خواهم
منی که از سر کویش نشانه می خواهم
برای گریه به پایش بهانه می خواهم

همیشه در حرمش چشمهای تر دارم
عجیب حال وهوای نجف به سر دارم

رسید آیه که حیدر پس از نبی مولاست
کسی است سرور عالم که همسرش زهراست
محمد است نبی و علی ولی خداست
که مدعی ِ به جز او ریاستش به خطاست

حرام زاده بُوَد منکر امامت او
خدا کند که شوم کشته ی زعامت او

غدیر روز مبارک برای مستان است
غدیر معنی توحید و عمق ایمان است
غدیر راه رسیدن به اوج عرفان است
غدیر روح اطاعت برای انسان است

تمام زندگی من فدای شاه نجف
خدا کند که بمیرم به پای شاه نجف

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۱۷
مجتبی قاسمی