ثواب شعر هدیه بر روح والای شهید سیدحسن نصرالله رضوان الله تعالی علیه
صدایت می زنم با نام زیبای علی یارب
که من را هم بخوانی از أحِبای علی یارب
کمک کن تا شوم آماده ی مهمانی و بزمت
مهیا کن مرا هم بر بفرمای علی یارب
ازین زندان که محبوس است در بندش دعاهایم
رهایم کن به حق صوت گیرای علی یارب
بر این آلوده دامانی که از نفسش رکب خورده
عطا کن قطره ای از بحر تقوای علی یارب
حسابی شرمسار و روسیاهم، زیر و رویم کن
به حق نورِ ربانیِ سیمای علی یارب
بر این سینه که دور افتاده از بحر مناجاتت
بده یک جرعه از جام گوارای علی یارب
بیا سی شب سر افطار ما را مرتضایی کن
تعارف کن به ما از نخل خرمای علی یارب
خوشا بر قسمت سیدحسن، روزی ما هم کن
چو نصرالله جان دادن به امضای علی یارب
شب قدری مقدر کن که سرتاسر علی باشد
قسم بر گریه ی شب های احیای علی یارب
نه... الله اش نمی خوانم، ولی اصلا نمی دانم
قیامت می نشینم به تماشای علی یا رب
ز تاج و تخت فردوست برایم برتری دارد
نشستن زیر ایوانِ مُطلای علی یارب
دلم بی تاب دربار حسینش شد، فراهم کن
برات کربلایم را به اعطای علی یارب
گرفته کشتی شعرم به یاد روضه ای پهلو
به یاد روضه ی پهلوی زهرای علی یارب
نمی دانم در آن غوغای وانفسا چه پیش آمد
چه شد زهرا صدا زد فضه را جای علی یارب
محمدجواد شیرازی