سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اباعبدالله» ثبت شده است

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۴ ماه رمضان ۱۴۰۲

پس از طلوع سرت، رنگ آسمان خونی است
دو چشم تارم ازین ماتم گران خونی است

نگار تشنه لبم، تشنه کام جان دادی
لبان خشک تو بر نیزه، همچنان خونی است

دریده پیرهنی بین ما علامت بود
خودم به دست کسی دیدم آن نشان خونی است

بگو چه بر سرت آورده لحظه ی غارت
چرا نگین تو در دست ساربان، خونی است؟!

همان دهان که مناجات خوان زینب بود
چه خاک بر سرم آمد، همان دهان خونی است

چگونه نیزه زده نیزه دار؟! حیرانم
چه شد حسین؟! چرا چهره ی سنان خونی است؟!

فرشته های حرم را به تازیانه زدند
نگاه کن که پر و بال دختران خونی است

شتابِ چوب کمان بر رخم نشان انداخت
نکن تعجب اگر چوبه ی کمان خونی است

لباس پاره ز تو ماند و جوشن از عباس
هر آنچه مانده برایم در این جهان خونی است

محمد جواد شیراری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۰۲ ، ۰۳:۵۹
عبدالرقیه

"فرقة بالسیوفِ وفرقة بالرماحِ وفرقة بالحجارهِ وفرقة بالخَشَبِ والعصا..."

پر شده دامن همه با سنگ
می زند هر کسی به آقا سنگ
"همه کج می روند" حتی سنگ
می خورد بر عزیز زهرا، سنگ

قتلگه شد ز سنگ مالامال
آه... زهراست شاهد گودال

ناگهان تکیه داد بر نیزه
یک حرامی زدش به سرنیزه
ریختند آه... آنقدر نیزه
دفن شد جسم شاه در نیزه

نیزه ها می رسند در جنجال
آه... زهراست شاهد گودال

نیتِ قربِ پیرها با چوب
استخاره بگیرها با چوب
ضربه های حقیرها با چوب
خُرد شد چوبِ تیرها با چوب

تشنه لب ضربه خورد و رفت از حال
آه... زهراست شاهد گودال

قاتل از ره رسید با خنجر
رنگ زینب پرید با خنجر
شمر نعره کشید با خنجر
از قفا سر برید با خنجر

ذات حق آمده است استقبال
آه... زهراست شاهد گودال

سرخ شد رنگ آسمان... مرکب
سینه و صورت و دهان... مرکب
آه یا صاحب الزمان... مرکب
داد او را تکان تکان، مرکب

شد تن شاه کربلا پامال
آه... زهراست شاهد گودال

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۸ ، ۰۸:۱۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب پنجم محرم ۹۸

می نشینیم سر کوی اباعبدالله
به امید رخ نیکوی اباعبدالله

از کریمیِ خودش بوده که ما هم شده ایم
همه ی عمر ثناگوی اباعبدالله

صحنِ پیشانی ما بوی حسینیه گرفت
از گِل تربتِ خوشبوی اباعبدالله

اهل معراج نشد هیچ رسولی الا...
با توسل به سرِ موی اباعبدالله

نزد پیغمبر ما خوب تر از هر عملی است
زدنِ بوسه به بازوی اباعبدالله

دستگیر است اگر از همه ی خلق حسین
بوده چون فاطمه الگوی اباعبدالله

رحمت واسعه اش، جلوه و یاد حسن است
رفته بر خوی حسن، خوی اباعبدالله

نیست انصاف، نگوییم از ایمانِ رباب
ذوبِ مولا شده بانوی اباعبدالله

فاطمه در صف محشر به سویش خواهد رفت
هر که رفته قدمی سوی اباعبدالله

مُحرمِ کعبه ی بی دلبر زینب نشویم
قبله ی ماست فقط روی اباعبدالله

زودتر خورد زمین، خواهر مظلوم حسین
دید تا، خم شده زانوی اباعبدالله

دست بر پهلوی خود بُرد عقیله، ناگاه...
نیزه ای خورد به پهلوی اباعبدالله

آسمانِ رُخش از لطمه غروبین شده بود
سنگ چون خورد به ابروی اباعبدالله

آتش از بام سرش ریخت، سرِ مویش سوخت
دید تا سوخته گیسوی اباعبدالله

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۸ ، ۲۰:۵۴
عبدالرقیه