سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مسلم بن عقیل» ثبت شده است

کوفه با خدعه اش جوابم کرد
دست‌بسته چو بوترابم کرد
بی وفایی چه بد عذابم کرد
نزد یار از خجالت آبم کرد

سرم از شرم، رو به پایین شد
آن همه نامه، آخرش این شد

حیف ازآن دستِ دستگیر حسین
حیف از رحمت کثیر حسین
همه دورند از مسیر حسین
هیچ کس نیست با سفیر حسین

لقمه های حرام خوردنشان
کرده مایل به سوی دشمنشان

عید قربان، خودم به قربانش
به فدای لبان عطشانش
کودکانم فدای طفلانش
کوفه خوش داشت حق مهمانش

وقت لبیک، بر لبی بله نیست
جای مهمان، کنار مزبله نیست

این چه حرفی است، سخت در عجبم
داده این شهر، خارجی لقبم
از زمانی که سنگ خورده لبم
نگرانِ عقیلةُ العربم

تا شوم تشنه بین کوفه شهید
از لبم خون به ظرف آب چکید

مسلم و دردسر، فدای حسین
شده ام در به در، فدای حسین
نیزه خوردم اگر، فدای حسین
این دوتا چشم تر فدای حسین

چشم خیسم نشان احساس است
گریه ام بر حسین و عباس است

روی دارالعماره ام، یادش
چه کسی می رسد به فریادش؟
نگرانم برای اولادش
چه کنم با رباب و نوزادش؟

نذر اصغر جدا شود سر من
هست نذر رقیه، دختر من

فکرهای مهیب و بیگانه
کرده قلب مرا عزاخانه
زینب و کاخ ابن مرجانه...
وای، بازار، وای، ویرانه

زینب از غصه، خون‌جگر گردد
کاش می شد حسین برگردد

روی نیزه سرم چو قرآن رفت
سینه ام زیر پای طفلان رفت
پیکرم پشت اسب، غلتان رفت
تا کجاهای کوفه، مهمان رفت

حیرت آور شدم، اشاره شدم
چون معلق روی قناره شدم

واحسینا و داغ دلشکنش
می شود تشنه، دور از وطنش
چه بلاها شود نصیب تنش
نیزه ای قطع می کند سخنش

کفنش می شود حصیری، وای
خواهرش می رود اسیری، وای

محمدجواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۰۴ ، ۲۳:۴۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز اول محرم ۱۴۰۳

شرمسارم ز محضرت، چه کنم؟
با غم گریه آورت چه کنم؟

روی دارالعماره گریانم
آه، با حال مضطرت چه کنم؟

گریه ام بر غریبی خود نیست
از غم دیده ی ترت چه کنم؟

نامه های دروغشان تا که
نشود بغض خواهرت چه کنم؟

جان مسلم، میا به کوفه حسین
گر شود بسته معبرت، چه کنم؟

نگرانم اسیر کوفه شوند
اهل بیت مطهرت، چه کنم؟

دخترم با نوازشت خوابید
با یتیمیِ دخترت چه کنم؟

تیرهایی که چند پر هستند
بشود سهم اصغرت، چه کنم؟

ارباً اربا شود علی اکبر
جان دهد در برابرت، چه کنم؟

حمله کردند اگر به سوی حرم
بعد داغ برادرت، چه کنم؟

تشنه ماندم اگر، ملالی نیست
بهر خشکی حنجرت چه کنم؟

به فدایت سرم، زبانم لال...
روی نیزه رود سرت، چه کنم؟

غرق خون گر لباس کهنه ی تو
برسد دست مادرت، چه کنم؟

پیکرم رفت بر قناره، اگر
شد اهانت به پیکرت، چه کنم؟

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۰۳ ، ۰۵:۱۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، صبح روز اول محرم ۱۴۰۱

سر دارالعماره زار و بی جانم، حلالم کن
نوشتم که بیا اما پشیمانم، حلالم کن

نکردم لحظه ای گریه برای غربتم اصلا
برای غربتت اینگونه گریانم، حلالم کن

فقط یک پیرزن در کوفه از مسلم حمایت کرد
اسیر خدعه های ابن مرجانم، حلالم کن

سر فرزند یک بدکاره عهد خود رها کردند
من از این قوم کوفی روی گردانم، حلالم کن

هر آن کس حرف حق گوید، دهانش سنگ خواهد خورد
به فکر زینبین و سنگ بارانم، حلالم کن

علی اکبر، علی اصغر، نبینی داغ اولادت
فدای بچه هایت جان طفلانم، حلالم کن

همینکه بی هوا چشمم به چوب خیزران افتاد
میان ظرف آب افتاد دندانم، حلالم کن

به قطره قطره خونی که میان مشت من پر شد
نوشتم بر زمین، با دست لرزانم حلالم کن

اگر این آب، خونی شد فدای کام عطشانت
مُواساتم شد اینگونه که عطشانم، حلالم کن

شهیدانت همه بر روی پایت جان دهند اما
غریبانه اسیر درد هجرانم، حلالم کن

اراذل با منِ مسلم چه ها کردند در کوفه
به یاد خواهرت خیلی پریشانم، حلالم کن

تنم را بر زمین در پشت مرکب می کشند اما
برای پیکرت پاره گریبانم، حلالم کن

زبانم لال این ها تشنه ی تاراج تو هستند
بخوان این نکته را از جسم عریانم، حلالم کن

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۳۴
عبدالرقیه