سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ورود به شام» ثبت شده است

بدتر از شام، غمی بین مصیبات نبود
بین این شهر، کسی اهل مراعات نبود

جگرم سوخته، بعد از سه شب و روز، حسین
حق ما دیدنِ دروازه ی ساعات نبود

مردها مست و زنان جامه ی نو پوشیدند
شام که جای گذر کردنِ سادات نبود

تا شنیدیم، فقط فحش و اهانت بوده
بر لب هیچ کسی ذکرِ تحیات نبود

نیزه ها را وسط قافله می آوردند
در مسیری که بجز لشگر الواط نبود

در برِ ناقه ام ای کاش علی اکبر بود
سایه ی بر سر این قافله، هیهات نبود

بین اطفال هراسان، سر بازار شلوغ
سهم زینب به خدا غیر مکافات نبود

با که گویم که رساندند مرا بزم شراب
بدتر از این غمِ جانسوز، مجازات نبود

باده را روی لبت ریخت و شد آب وضو
بی خیالت ولی آن دشمن بد ذات نبود

بی سبب نیست جراحات لبت بدتر شد
چوب دستی که مداوای جراحات نبود

چند موضع ز دهانت شده پرخون و غمی...
بدتر از این به دل اهل مناجات نبود

بست احرام رقیه که به وصلت برسد
گرچه این وادیِ ویران شده میقات نبود

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۳ ، ۱۵:۰۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، ماه صفر ۱۴۰۱ حسینیه صنف لباس فروش ها

آمد زمان سخت اسیری میان شام
کوچه به کوچه سختی ماندن در ازدحام

دروازه ی شلوغ و تجمع میان راه
ساعات سخت رد شدن از هجمه ی نگاه

از روی نیزه حال خراب مرا ببین
با آستین پاره حجاب مرا ببین

در شام داده اند به ما چه مدارجی!
با طعنه گفته اند به ما قوم خارجی

خندیده اند بر غم ما در ازای چه؟!
پوشیده اند رخت عروسی برای چه؟!

ارکان آسمان و زمین تیره می شوند
مردان مست شام به ما خیره می شوند

رقاصه ها کنار من آهنگ می زنند
زن ها ز پشت بام سویم سنگ می زنند

با ضرب کعب نیزه، به اجبار می برند
ما را برای چه سر بازار می برند؟!

حرفی نمی زنم که شدم از خجالت آب
زینب کجا و رفتن در مجلس شراب؟!

با دست بسته راهی دارالخلافه ام
از مجلس یزید حسابی کلافه ام

در بین طشت رفت سرت، نیمه جان شدم
با چشم خیس خیره سوی خیزران شدم

آنقدر زد به روی لبت در برابرم
دندان تو شکست، بمیرم برادرم

از ظلم روزگار گرفته دلم، چه بد...
باید زن یزید به ما پوشیه دهد؟!

پنجاه سال شد که به عشقت عجین شدم
امشب بیا ببین که خرابه نشین شدم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۰۶:۴۳
عبدالرقیه