سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ورود به کربلا» ثبت شده است

وزن شعر: (أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا)

خواهر غم دیده ی من زینبا
سوخته قلب من ازین نام ها
غاضریه، وادی طَف، نینوا
عَقْر چه نامی است، پر از ابتلا
أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا

ناقه، به گل ماند و زمینگیر شد
غم به دلم ریخت و تکثیر شد
اشکِ دو چشمم که سرازیر شد
خیره به گودال شدم بی هوا
أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا

وای اگر قوّت قلب حرم
شبه پیمبرم، علی اکبرم
پا بکشد روی زمین در برم
جمع شود جسم علی در عبا
أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا

دل‌نگران، نزد بنی هاشمم
بر غم عظمای حرم، عالِمم
بند به بند بدن قاسمم
با سم مرکب بشود آشنا
أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا

هست دوا به هر غمم ابالفضل
باب عطا و کرمم ابالفضل
پشت و پناه حرمم ابالفضل
وای به حالم پس از آن دلربا
أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا

شرم، خبر از دل حیران دهد
داغ پسر، سینه ی سوزان دهد
اصغر من در بغلم جان دهد
تیر سپر می کند او را فدا
أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا

زینب من، همدم و هم صحبتم
خواهر نورانی و خوش صولتم
نیمه ی جانم، نفس راحتم
آمده وادی جدایی ما
أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا

ماند به مقتل بدنم، صبر کن
رفت اگر رختِ تنم، صبر کن
لحظه ی پر پر زدنم صبر کن
جدا شود سر از تنم از قفا
أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا

آن که نشسته با طمع در کمین
می بَرد انگشت مرا با نگین
بعد سه روز و شب تنم از زمین
جمع شود میان یک بوریا
أعوذُ بِاللهِ مِنَ الکربَلا

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۰۴ ، ۲۳:۱۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۲ محرم ۱۴۰۳

یالَلعجب چه حال عجیبی است حال من
اینجا کجاست؟ دلهره دارد سؤال من

گفتند کربلا و دلم ریخت بی هوا
حس می کنم تمام شد آخر مجال من

این ها که نخل نیست، همه تیغ و نیزه است
دیدی چه بود عاقبتش، این خیال من

هجده هزار نامه چه شد، وعده ها چه شد؟
پس حق بده اگر شده آشفته حال من

این بوی سیب چیست که پیچیده در نسیم؟
این ماجرا چه بود، شده سهم فال من

عباس و قاسم و علی اکبر رسیده اند
دور و برم که حفظ بماند جلال من

پنجاه و شش بهار، بهارِ دلم شدی
ای دلربای روز و شب و ماه و سال من

خیره شدی به گودی گودال از چه رو؟!
رحمی کن ای حسین به اشک زلال من

حتی کفن برای تنت نیست در حرم
وای از غم تو، دلبرِ نیکو خصال من

قد هلال من به تنت سایه می شود
وقتی سرت شود نوک نیزه، هلال من

سهمم پس از فراق تو، رخت اسیری است
راضی مشو حسین به رنج و ملال من

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۰۳ ، ۲۳:۳۲
عبدالرقیه