دوباره حال دلم را خراب می بینم
یا اباعبد الله
دوباره حال دلم را خراب می بینم
که هر چه دارم ازین عشق ناب می بینم
ذلیل بودم و در درگهت بزرگ شدم
بزرگی ام ز تو عالیجناب می بینم
اگر چه باز بدی کردم و خراب شدم
ولی دوباره به نیکی جواب می بینم
دلم برای نگینِ عقیق می سوزد
همینکه نام تو را بر رکاب می بینم
چقدر نقشه کشیدم که زائرت بشوم
و نقشه ام همه نقش بر آب می بینم
خدا کند که نمیرم، به کربلا برسم
که مرگ را پیِ خود چون عقاب می بینم
به مادرم سر شب گفتم التماس دعا
دعای مادر خود مستجاب می بینم
سعادت است شب جمعه روضه های حسین
به سینه ام ز غمش التهاب می بینم
مصیبتش به درون غزل نمی گنجد
مصائبی که به صدها کتاب می بینم
"بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد"
تمام عرش به روی تراب می بینم
نگاه کرده ام از بین گرد و خاک انگار
شفیع حشر به زیر رکاب می بینم
صدای مادری از قتلگاه می آید:
محاسنِ پسرم را خضاب می بینم
محمد جواد شیرازی ۱۳شهریور ۹۳
با اجازه از شعر شما استفاده می شود
البته آخرش با قافیه بقیه بیت ها نمی خونه یه جورایی ها ، اگه روش کار کنید فکر کنم بهتر بشه
عاقبتتون بخیر