منم امید پیمبر، ستاره ی مادر
منم امید پیمبر، ستاره ی مادر
نهم پسر به حسین و سلاله ی حیدر
منم که لیله ی قدر نهان طاهایم
عصاره ی نبی مرتضی و زهرایم
اگر که احمد مختار گشته ختم رسل
منم کسی که گرفته مدال خاتم کل
شدم به عترت احمد نشان حسن ختام
منم که جمع خصالم به اهل بیت عظام
نوید آمدنم را پیمبران دادند
امید وصل مرا بر همه جهان دادند
پیمبران اولوالعزم وصف من گفتند
در آرزوی وصالم به خاک غم خفتند
به نوح در دل طوفان رسید وعده ی من
چو خضر آب بقا خورد گشته بنده ی من
به یوسف از حسناتم به چاه گفته خدا
و یونس از دل دریا شنید وصف مرا
خلیل در دل آتش به یاد من افتاد
کلیم نام مرا بین نیل سر می داد
در انتظار من عیسی به آسمان پر زد
به عرش حضرت خاتم به عشق من سر زد
منم که وصف جمالم بیان نموده رسول
منم که منتقمم بر گلایه های بتول
به خطبه های مکرر علی مرا خوانده
برای رؤیتم از دیده اشک افشانده
به آب لب نزد و تشنه شاه کرب و بلا
میان قتلگه و زیر دشنه خواند مرا
شنید نام مرا چون رضا ز جا برخواست
ز درگه احدیت ظهور من را خواست
به سوره ها و به آیات حق شدم توصیف
محبتم به همه انبیا شده تکلیف
به عشق من همه افلاک دست بر کارند
تمام خلقت حق انتظار من دارند
به یمن من به زمین رزقِ خلق می بارد
به وقت موهبتش حق نظر به من دارد
منم ذخیره ی معبود در زمان شما
منم مدافع ایمان و حرز جان شما
رسید نیمه ی شعبان و آمدم دنیا
دعا کنید ظهورم ز خالق یکتا
حاج مجتبی قاسمی
۹۵/۲