حرام زادگی خویش بر ملا نکنید
حرام زادگی خویش بر ملا نکنید
نگاه شوم به داماد کربلا نکنید
آهای لشگریانِ سواره ی کوفه
طمع به کشتن فرزند مجتبی نکنید
همیشه و همه جا حق، مسیرِ آل علی است
دوباره فتنه، شبیه جمل به پا نکنید
همین که گفت أنا بن الحسن فرار کنید
به راه ازرق بیچاره اقتدا نکنید
شبیه مرد بجنگید یا به خانه روید
مسیر حیله و نیرنگ دست و پا نکنید
همین که شد پدر او دچار کوچه بس است
برای کشتن او باز کوچه وا نکنید
به جای نُقلِ شب اول عروسیِ او
به قصد قُرب سویش سنگ را رها نکنید
سنان به پهلوی زهرا نشان او نزنید
ز زین اسب تن زخمی اش جدا نکنید
پُر از کبودی سنگ است جسم بی جانش
به سُم اسب دگر جسمش آشنا نکنید
زمان بردن نام حسین، با مرکب
به روی صحن دهانش برو بیا نکنید
تمام دشت، عسل شد بس است نامردان
به کندوی عسلش باز نیزه جا نکنید
به دور دست، سر گیسویش نپیچانید
برای غارت رأسش خدا خدا نکنید
کریم زاده عطایش به پست هم برسد
بزن بزن سر عمامه و عبا نکنید
حسین از نفس افتاد هلهله کافی است
به پیش چشم عمویش سر و صدا نکنید
محمد جواد شیرازی