دوباره سینه ها ناخواسته دریایی از غم شد
دوباره سینه ها ناخواسته دریایی از غم شد
ألا یا اهل عالم! فصل ماتم شد...محرم شد
زمین نوحوا علی العطشان، زمان حی علی الروضه
لباس خونی ارباب روی عرش پرچم شد
دوباره روی دامان پیمبر فاطمه غش کرد
نوای "وا حسینا"یش نوای کل عالم شد
خدا و انبیا و اولیا دارند می گریند
چه آشوبی میان خلق از این داغ معظم شد
حلالش باد شیر مادرش هر کس در این شب ها
بساط روضه بر اهل و عیال او مقدم شد
خدا را شکر اجازه داده تا گریه کنش باشیم
خدا را شکر سود نوکری ما همین غم شد
مرا روضه کشانده مطمئنا دوستم دارد
مرامش این دهه بر هر گنهکاری مسلم شد
طبیب ما حسین است و برای دردهای ما
همین با هم نشستن های بین روضه مرهم شد
همه ابن شبیب روضه ی شاه خراسانیم
بساط گریه با سوز روایاتش فراهم شد
منظم هِی صدا می کرد: زینب جان نیا... برگرد
سنان با نیزه کاری کرد صوتش نامنظم شد
میان بوسه گاه مصطفی، در سینه ی ارباب
لعینی نیزه را خم کرد و قدّ خواهرش خم شد
علی سپهری