سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

علت این است اگر جلد و اسیر نجم

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۱۵ ب.ظ

علت این است اگر جَلد و اسیر نجفم
مست از باده ی میخانه ی پیر نجفم

جز علی وقت گدایی به کسی رو نزدم
سالیانی است که محتاج و فقیر نجفم

کار من نیست به جز پوزه کشیدن به درش
چه کسی گفته ثناگوی امیر نجفم

آبرو نیست مرا بین خلایق اما
فخرم این است که عمری است حقیر نجفم

چند وقتی است ز پابوسی او محرومم
آرزومند حرم، روز غدیر نجفم

بی سبب نیست بلند است به هر سو آهم
نجفم دیر شده اذن حرم میخواهم


مثل مادر پدر و طایفه و اجدادم
عبد آل علی و نوکر مادر زادم

صید دل کار کسی نیست به غیر از زهرا
او دلش خواست که در دام علی افتادم

بارها برد خطاهای مرا از یادش
پدری های امامم نرود از یادم

هر که پرسید چه داری بدهی در راهش؟
چشمِ پر اشک و دلِ زار نشانش دادم

کلب کهف علوی باشم اگر، من را بس
"چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم"

او سبب هست و خلائق‌ همگی معلولش
عرشیان تا به ابد سجده کنان مشغولش


شأن او بیشتر از عقل کم انسان است
مدحش آیات الهی است که در قرآن است

بارها گفت پیمبر که عَلِیٌّ مِنِّی
جز علی کیست که پیغمبر ما را جان است؟

بی علی معرفتی نیست برای مؤمن
حبّ او بین خلائق محک ایمان است

اهل محشر همگی روز جزا گریانند
هرکسی شد علوی روز جزا خندان است

منفعت نیست به اعمال کسی جز شیعه
ذات او در صف محشر به یقین میزان است

با علی راه ندارد به دلم غم هرگز
غیر او نیست پناهی به دو عالم هرگز


نور او در دل ظلمت زدگان جا نشود
دُرّ نایاب که در مزبله پیدا نشود

بنده در حشر چه خاکی به سرش خواهد ریخت
با ولای علی از قبر اگر پا نشود؟

با علی تلخ ترین ثانیه ها شیرین است
بی علی چشمه ی تسنیم، گوارا نشود

بین اصحاب فقط بود علی کفو بتول
جز علی هیچ کسی همسر زهرا نشود

به خداوند قسم جز به توسل به علی
از رسولان اولوالعزم مسیحا نشود

آدم آن روز که بهرش مَلَک آمد به سجود
در دلش نور علی بن ابی طالب بود


دَم بگیرید همه ذکر مسیحا دَم را
سجده بر اوست که انسان بکند آدم را

گر خدا گفت به پیغمبر خود: "نادَ علی..."
ذکر او می برد از هر دل غمگین، غم را

مثل او نیست کرامات کسی اینگونه
سیره ی زندگی اش درس دهد حاتم را

روز خیبر همه دیدند میان اصحاب
که پیمبر به علی داد فقط پرچم را

امر کرده است خدا تا همه برتر دانند
کاشف کرب نبی، تاج سر خاتم را

حاکمی مثل علی در دل این امت نیست
جز علی هیچکسی لایق این خلعت نیست


عاجز از وصف درون گرچه شده گفتارم
ولی از سِرّ درون، داده خبر رخسارم

بی برائت ندهد حبّ علی منفعتی
داده کج فهمی این مدعیان آزارم

بارها گفته ام و بار دگر می گویم
که من از غاصب بستان فدک بیزارم

گرچه شاد است دل شیعه ولی در فکرِ
روضه ی حوریه ی بین در و دیوارم

کار زهرا شده لعن دو نفر بعد نماز
لعنشان بعد نمازم شده هر شب کارم

با ولایت شده ام مست خدایا شکرت
بغض ثانی به دلم هست خدایا شکرت

شیخ مهدی علی قاسمی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۰/۰۵/۰۶
عبدالرقیه

امیرالمومنین

غدیر

نظرات  (۱)

۰۶ مرداد ۰۰ ، ۱۷:۱۶ دکتر عباسی

عید ولایت بر شما مبارک باد

پاسخ:
ممنون از محبتتون. بر شما هم مبارک و فرخنده باد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی