از بیت کریمش خبر آمد
پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۰، ۰۱:۳۵ ق.ظ
از بیت کریمش خبر آمد
هر کار کمی در نظر آمد
با نور حسین، کل عالم
از تیرگیِ چاه، درآمد
بوسید حسین و سینه اش را
هر بار سویش پیمبر آمد
بر بخشش زوار حریمش
دستور ز حی داور آمد
از بس که ندیده کربلا را
دیگر به ستوه نوکر آمد
گفتند سزای نوکرش چیست
دیدیم دعای مادر آمد
تسبیح نوشتند به جایش
هر آه که از سینه بر آمد
طاووس اگر شده است زیبا
با حب حسین می خرامد
آنقدر حرارت از غمش دید
تا جوش، دل سماور آمد
از تربت او مریض خورد و
دوران مریضی اش سر آمد
بودند ملائکه غضبناک
روزی که به زیر خنجر آمد
دلتنگِ رقیه بود آنقدر
با سر به سراغ دختر آمد
گفتند سکینه و ربابه
برخیز رقیه، پدر آمد
با گریه چنان حسین را خواند
بر شام فراقش سحر آمد
ای کاش بمانیم و ببینیم
دلداده ی ما هم آخر آمد
محمد جواد شیرازی
۰۰/۰۵/۲۱