سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با موضوع «الف/ تقسیم بر اساس نام شعرا :: 4- فائزه سادات معززی» ثبت شده است

ای دل! ببین بهر فرج کاری نکردی

سربار او بودی و سرداری نکردی

 

ای نفس! بدخوردی زمین و صاحبت را

در اوج تنهایی هواداری نکردی

 

بغضت فرو خوردی نریزد اشک چشمت

اشکت به سینه حبس شد، جاری نکردی

 

مشغول دنیا بودی و در بین بازار

رفتی ولی یوسف خریداری نکردی

 

یک عمر شاهد بر گناهت بود آقا

از معصیت یک بار خودداری نکردی

 

دیدی که تنها مانده و یاری ندارد

اما برای غربتش کاری نکردی

 

گفتی پشیمانم از اعمال قبیحم

میثاق بستی و وفاداری نکردی

 

هرجمعه دستان دعا برداشتی، حیف

دیدی نیامد، هیچ اصراری نکردی

 

گفتند روز و شب عزادار حسین است

او را در این ماتم چرا یاری نکردی؟!

 

گفتند باب خیر، در صحن حسین است

بهر زیارت از چه رو زاری نکردی؟!

فائزه سادات معززی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۴۳
عبدالرقیه

به سر دارم هوای تو به دل شور و نوا دارم

هوایی شد دل تنگم هوای کربلا دارم

 

هوای گنبد و صحنت هوای عطر شش گوشه

به سر شوق بساط روضه در پایین پا دارم

 

شب و گریه، شب و زاری، من و هرشب عزاداری

ببین اشکم شده جاری مگر جز تو که را دارم؟

 

شب جمعه، شب رحمت، ز روی بام با نیت

سلامت می دهم یعنی درون صحن جا دارم

 

تمام دل خوشی هایم، تسلای دلم این است

اگر دورم ولی آقا علی موسی الرّضا دارم

 

ز قول مادری خسته کنار گودی گودال

درون روضه ام امشب ندایی آشنا دارم

 

بنیّ نور چشمانم، بنیّ میوه ی جانم

برای خشکی کامت همیشه گریه ها دارم

 

برو از قتلگه بیرون، دگر کافی ست ای ملعون

به زیر چکمه ی نحست شهیدی سر جدا دارم

فائزه سادات معززی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۷ ، ۲۲:۵۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی مهدی رسولی

 

آمدم درمانده و تنها، جوابم را بده

جان بی بی حضرت زهرا، جوابم را بده

 

من که می دانم چه کردم این همه رسوا شدم

روسیاهم ای خدا اما جوابم را بده

 

بر نگردان روی خود را از غلام خسته ات

یک نگاهی کن مرا مولا جوابم را بده

 

تو نخواهی این همه شب زنده داری را چه سود؟!

تا دل من هم شود احیا جوابم را بده

 

دست خالی رد نکن من را زکویت ای کریم

بی نوایم، سائلم، آقا جوابم را بده

 

گرچه عمری شد سیه پرونده ی اعمال من

بر سخایت بسته ام دل را، جوابم را بده

 

رو مگردان این قدر از این زمین خورده، بس است

یا بزن من را و رد کن یا جوابم را بده

 

"گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد"

ای عموی خیمه ها، سقا جوابم را بده

 

دختری با گریه در کنج خرابه ناله زد

ای فدایت دخترت، بابا جوابم را بده

 

فائزه سادات معززی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۴۰
عبدالرقیه

دلم شکسته چگونه سفر کنم بی تو؟!

چگونه شام غمم را سحر کنم بی تو؟!

 

بگو چگونه روم از حریم دلبازت؟!

چگونه در وطن خویش سر کنم بی تو؟!

 

صدای سوت قطار و غروب و دلتنگی

به عکس های حریمت نظر کنم بی تو

 

دوباره ساعت هشت و پرِ شکسته ی من

چه خاک بر سر این بال و پر کنم بی تو؟!

 

نشسته ام سر سجاده ام که با گریه

شکایت از جگر شعله ور کنم بی تو

 

تو ضامنم شدی و از سخاوت و کرمت

تمام اهل جهان را خبر کنم بی تو

 

کنار قبر من بی نوا بیا آقا

رئوفِ آل عبا، بد ضرر کنم بی تو

 

فائزه سادات معززی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۳۶
عبدالرقیه

گرفته داغ هجرانت از این پیکر توانم را

شکسته بی تو بودن بندبند استخوانم را

 

نمیدانم چه خواهد شد پس از این غصه ی هجران

برایت قصه ها دارم شنیدی داستانم را؟

 

به هرسویی که می گردم نمی یابم نشانت را

کسی این جا نمی بیند عزیز مهربانم را

 

من آن عبد سیه رو و گدای درگهت هستم

تو مولایی تو می دانی دعاهای نهانم را

 

تویی یوسف و من چشم انتظار چشم های تو

منم یعقوب در کنعان نمی یابم جهانم را

 

شبیه رود جاری نیست یک لحظه نگاهی کن

که رودش می کنی با دیده هایت دیدگانم را

فائزه سادات معززی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۳۳
عبدالرقیه