سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷۱۸ مطلب با موضوع «الف/ تقسیم بر اساس نام شعرا :: 6- محمد جواد شیرازی» ثبت شده است

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۶ محرم ۱۴۰۲

توحید ما شروعش، از دعوت حسین است
تکمیل هر عبادت، معرفت حسین است

یُعطی الکَثیر یعنی محدودیت ندارد
رزق تمام عالم از برکت حسین است

رحمت بدون منت، بخشش بدون علت
حیرت نکن عزیزم، این عادت حسین است

گفتند کار ما نیست معراج رفتن اما
معراج سینه زن ها در هیئت حسین است

فرموده حاج قاسم ما ملت حسینیم
قطعا دعای زهرا با ملت حسین است

با چشم خویش دیدیم این حرفِ مستند را
تنها شفای هر درد، در تربت حسین است

شرط کمال تکبیر در هفتمینِ آن است
این شیوه، اقتدا بر قدقامت حسین است

هل مِن مُعینِ مولا، شرح ألَستُ... باشد
قالوا بلای عشاق بر نصرت حسین است

گریان نمی شود در گرمای روز محشر
هر کس که اهل گریه بر غربت حسین است

وای از لباس کهنه، وای از تنی برهنه
چشم تمام لشگر، بر غارت حسین است

بهتر ندید آقا، حمله به خیمه اش را
این روضه و مصیبت، حیثیت حسین است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۲ ، ۲۳:۳۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۵ محرم ۱۴۰۲

بسم رب النور، نور هر سخن
هستم عبدالله و بابایم حسن
چون امیرالمؤمنینم، بت شکن
می کنم هر فتنه ای را ریشه کن

اسوه ام قاسم شد و شیر جمل
نزد ما مرگ است أحلی مِن عسل

من حسینی هستم و پابست او
یازده سال است مستم، مست او
بوسه گاهم بوده عمری، دست او
حال افتاده به مقتل، خسته او

از میان دست عمه، بی قرار
دست خود را می کشم بی اختیار

هیچ کس جز من نماند از لشگرش
تشنگی آتش زده بر حنجرش
مانده جای زخم بر سرتاسرش
می کشد روی زمین بال و پرش

عده ای شمشیر در آورده اند
شمر و خولی رو به مقتل کرده اند

با عصا محراب ابرویش شکست
نیزه ای در بین پهلویش شکست
سنگ تیزی، روی نیکویش شکست
دیدی آخر شأن گیسویش شکست

با خدایش بود در راز و نیاز
دست ناپاکی به مویش شد دراز

جان به قربانش، فدایش می شوم
مرهمی بر زخم هایش می شوم
بین مقتل، سر جدایش می شوم
با پرم جوشن برایش می شوم

قتلگه، کوچه شد و من هم سپر
ایستادم روی پنجه چون پدر

تیغ، بی رحمانه دستم را برید
تیر، با شدت گلویم را درید
جز عمو چشمم دگر کس را ندید
پیکرم را بین آغوشش کشید

تا که لب تشنه صدا کردم، عمو
تیری آمد دوخت جسمم را بر او

بعد من، خیلی جسارت می شود
بر عمو جانم اهانت می شود
احتضار او سه ساعت می شود
پیکرش بدجور غارت می شود

نیست ذبحی مثل او در عالمین
فاطمه گوید بُنیَّ یاحسین

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۲ ، ۲۳:۳۲
عبدالرقیه

ما دو شیریم، دو دلیر حرم
سرسپرده به خاندان کرم

دو ابالفضلی و دو شهزاده
بر مصاف و نبرد آماده

نام ما بین مصحفِ مکتب
هست عون و محمد زینب

مادری بی نظیر مادر ماست
نه فقط مادر است، سرور ماست

هست برتر ز جنت الاعلی
دستبوسی زینب کبری

در رکاب و رکاب او هستیم
دور محمل حجاب او هستیم

او به ما عشق را نشان داده
درس ذکر حسین جان داده

گفته دیوانه ی حسین شوید
تا که آقای عالمین شوید

اشک چشم حسین قاتل ماست
داغ اکبر نشسته بر دل ماست

بی علی اکبرش شکسته شده
خیلی از روزگار خسته شده

تشنه هستیم و بی قرار ولی
جان به قربان داغ سخت علی

تشنگی مات شور و مستی ماست
نذر دایی حسین، هستی ماست

اذن میدان ماست طیّ طریق
نشد آسان میّسر این توفیق

مادر ما قسم به زهرا داد
تا به ما هم اجازه مولا داد

رفت در خیمه اش توسل کرد
به خدای علی توکل کرد

رفت تا آه حسرتی نکشد
تا حسینش خجالتی نکشد

بین میدان دلاوری کردیم
از چپ و راست حیدری کردیم

چهره ی دشمنان پریشان شد
لشگر ابن سعد حیران شد

کرد دایی ز رزم ما دیدن
یاد جنگیدنش کنار حسن

ساعتی رفت و بی رمق گشتیم
تشنه لب، خیس از عرق گشتیم

دور ما را محاصره کردند
همه در دست، سنگ آوردند

آنقدر سنگ بر سر ما خورد
تا تمام توان ما را برد

نیزه خون کرد پهلوی ما را
زنده کردیم یاد زهرا را

خون شد از کل جسم ما جاری
نیزه و تیغ و تیر بسیاری...

خورد از هر طرف به پیکر ما
تا که آمد حسین بر سر ما

خوب شد پای یار افتادیم
روی پای حسین جان دادیم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۲ ، ۱۰:۲۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی روز سوم محرم ۱۴۰۲

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی حسین طاهری

امام عصر، فدای محرم جدت
فدای چشم ترت یاد ماتم جدت

دعای مرحمتت شد سبب که این گرما...
نشسته در دلم از داغ اعظم جدت

سیاه پوشی ما را قبول کن مولا
شریک کن دل ما را تو در غم جدت

چو رشته های عَلم این دل مرا بتکان
قسم به حرمت والای پرچم جدت

به لطف توست که در فتنه های قبلِ ظهور
نشد جدا شوم از راه محکم جدت

به حق چشم پر اشکت مرا نکن محروم
زمان گریه ز فیض دمادم جدت

برای عرض ارادت دل مرا برسان
به کربلا، به بهشت مسلّم جدت

به قتلگاه چنان بی قرار زینب بود
که ریخت روی زمین اشک نم نم جدت

تمام زندگی ام را دوباره درهم کرد
به خاک کرب و بلا، جسم درهم جدت

چه روضه ای است مصور، به چشم می بینی
به دست خویش، شب و روز، خاتم جدت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۰۲ ، ۰۸:۴۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز سوم محرم ۱۴۰۲

ثواب شعر هدیه به روح کنیز حضرت رقیه، حاجیه خانم فاطمه طاهری

به صد امید به این روضه ها گذر دارم
چگونه دست ازین خانواده بر دارم
در این بساط، تمنای چشم تر دارم
به خیرِ دست رقیه فقط نظر دارم

دلم گرفته برای مصیبتش یارب
شکست مثل پرش، شأن و حرمتش یارب

به این فقیر بجز فیض اشک و ناله نده
خمار باده نگهدارم و پیاله نده
مرا بجز به رقیه به کس حواله نده
عنان کار مرا جز به این سه ساله نده

خوشم که حلقه به گوش رقیه ساداتم
فقیر خانه به دوش رقیه ساداتم

همان رقیه که در کودکی مصیبت دید
به دست، جای عروسک، غل اسارت دید
سه آیه بود و هزار آیت از جراحت دید
شبیه فاطمه، هر روز و شب مشقت دید

قد خمیده و طفل سه ساله یعنی چه؟!
به روی پیرهنش، باغ لاله یعنی چه؟!

به پشت قافله با حال زار می افتاد
شبیه فاطمه با چشم تار می افتاد
چنان زدند که بی اختیار می افتاد
بدون حرف، فقط یک کنار می افتاد

صدای زجر، شب و روز اضطرابش داد
شکسته بال شد و هر تکان عذابش داد

سه سال داشت که غم های بی کران هم دید
به چند جای تنش درد استخوان هم دید
به کام خشک پدر، چوب خیزران هم دید
ندیده بود سری بین طشت، آن هم دید

سر بریده به دامان گرفت و هق هق کرد
بغل گرفت پدر را رقیه و دق کرد

شکست ضربه ی پا، پایه و اساسش را
چو لاله کرد کتک روی مثل یاسش را
دوا نکرد کسی درد ناشناسش را
نشد عوض کند آخر کسی لباسش را

چنان تمام وجودش کبود شد، آری
ز شستنش زن غساله کرد خودداری

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۰۲ ، ۰۸:۱۸
عبدالرقیه

ره گشایید، کاروان آمد
کاروان حسین جان آمد

دور مولا چه خوب اصحابی است
نزد خورشید، بَه چه مهتابی است

کودکان حرم که چون یاسند
همه آسوده نزد عباسند

نور وجهش به عرش می تابد
روی دوشش رقیه می خوابد

شیر زن های مذهب آمده اند
ام کلثوم و زینب آمده اند

عون و قاسم حجاب محملشان
علی اکبر رکاب محملشان

چشم یک خیمه بر دهان علی است
عشق این کاروان، اذان علی است

شیرخوار رباب در خواب است
مشک های حرم پر از آب است

گفت آقا چه نام این صحراست؟
یک نفر گفت دشت کرب و بلاست

هاهُنا... بر لب حسین آمد
روضه ها بر لب حسین آمد

شد سرازیر اشک چشمانش
زینب از غم دلش گرفت آتش

دلهره در دلش فراوان شد
بیشتر از حسین، گریان شد

گفت: حس می کنم غریبی را
بوی خون، بین عطر سیبی را

نکند وعده ی نبی اینجاست
نکند تل زینبی اینجاست

سنگ ها بر زمین چه بسیارند
نخل ها را ببین چه بسیارند

این غم در گلو چه خواهد شد؟
جان زینب بگو چه خواهد شد؟

دست من نیست می روم از حال
نرو دیگر میان این گودال

چه کنم تا سرت جدا نشود؟
چه کنم پیکرت رها نشود؟

من نمردم به تو لگد بزنند
به پدر، حرف های بد بزنند

تک و تنها اگر بمانم چه؟!
بین اعدا اگر بمانم چه؟!

نکند که اسیر خواهم شد؟!
با که من هم مسیر خواهم شد؟!

هر چه باشد قضا و تقدیرم
نیست فرقی، که بی تو می میرم

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۲ ، ۰۸:۰۵
عبدالرقیه

سلام ماه محرم، سلام ماه حسین
سلام پرچم مشکیِ خیمه گاه حسین

هزار شکر نمردیم و فرصتی داریم
برای عرض ارادت به پیشگاه حسین

تمام عزت عالم میان روضه ی اوست
چه عزتی است که هستیم در پناه حسین

نوشته فاطمه نام تمامی ما را
به لطف آمدنِ روضه، در سپاه حسین

تمام سال اگر رفته ام به بیراهه
شدم به برکت این ماه، سر به راه حسین

جواز نوکری ام برترین مدال من است
جواز نوکری ام داده یک نگاه حسین

شبیه کل رسل اذن گریه داده به من
چه منتی است بر این عبد روسیاه حسین

شفاست تربت پاک و مقدس قبرش
رواست ذکر دعا تحت بارگاه حسین

دوباره بوی لباسی که غرق در خون است
رسانده است دلم را به قتلگاه حسین

چنان زدند به نیزه به پهلوی حضرت
رسید از ته مقتل صدای آه حسین

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۲ ، ۲۳:۵۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، روز اول محرم ۱۴۰۲

پر شده قلبم از ولای حسین
دوست دارم شوم فدای حسین

روی دارالعماره حس کردم
می وزد عطر آشنای حسین

شرمسارم از آن همه نامه
شرم دارم ز بچه های حسین

کاش یک لحظه محضرش بودم
تا بیفتم به دست و پای حسین

بر غریبی خود نمی گریم
هست اشکم فقط برای حسین

جز من و هانی و یکی دو نفر
هیچ کس نیست مبتلای حسین

مانده ام این جماعت نامرد
چه گرفتند در ازای حسین؟!

همه بیتاب کشتنش هستند
چه بلایی است کربلای حسین

وسط نیزه دارها گفتم:
بزنیدم مرا به جای حسین

می شود ذبح، تشنه لب اصغر
غم عظماست ماجرای حسین

وای اگر پیکر علی اکبر
نشود جمع در عبای حسین

شد اگر پیکرم رها بر خاک
به فدای تن رهای حسین

لب خونی و تشنه ام گویاست
تشنگی می شود جزای حسین

گونه ام را شکافت سنگ اما
آه از روی حق نمای حسین

می رسد پیش زینبین آخر
روی نیزه، سرِ جدای حسین

تنش اینجا کفن نخواهد شد
لالم از داغ بوریای حسین

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۲ ، ۰۶:۰۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب شهادت حضرت۱۴۰۲

از زمانی که عشق شد ایجاد
گذرم بر ابالجواد افتاد
بارها زود حاجتم را داد
وسط روضه ی امام جواد 

گرچه آلوده و سیه رویم
یا جواد الائمه می گویم 

بازهم ظلم و غربتی دیگر
باز در حق آل پیغمبر
دید خدعه امام از همسر
چه بلایی ازین بلا بدتر 

مقتلش را میان منزل دید
به خودش مثل مجتبی پیچید 

حجره شد دشت کربلا ای وای
جگرش سوخت از جفا ای وای
شد تنش بر زمین، رها ای وای
آب را هرچه زد صدا ای وای... 

غیر از اندوه و غم به او نرسید
ذره ای آب هم به او نرسید 

این همه ازدحام... یعنی چه؟!
نغمه های حرام یعنی چه؟!
بردن احترام یعنی چه؟!
رقص، دور امام یعنی چه؟! 

حرمتش را چرا لگد کردند؟!
به جوادالائمه بد کردند 

محتضر بود و حال مضطر داشت
با چه وضعی پر از زمین برداشت
کاش یک یار در برابر داشت
لااقل کاش یک دو خواهر داشت 

آی مردم غمش غم عظماست
شاهد روضه اش امام رضاست 

شد تمام آن همه جسارت؟ نه
ختم شد داغ هتک حرمت؟ نه
سپری شد مگر مصیبت؟ نه
ماند در حجره، جسم حضرت؟ نه 

تا روی بام شد کشیده تنش
خون تازه چکید از بدنش 

خوب شد بام، سایه بان هم داشت
سایه ای از کبوتران هم داشت
تن مولایمان امان هم داشت
کِی سر بام، ساربان هم داشت؟! 

خوب شد لااقل در آن غربت
تن ابن الرضا نشد غارت 

احتضار حسین شد ممتد
روی تل، حال خواهرش شد بد
هر که با هرچه داشت او را زد
شمر از روی سینه اش شد رد 

تا سه ساعت به قتلگاه افتاد
با لب تشنه عاقبت جان داد

محمدجواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۰۲ ، ۲۳:۱۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، ۲۳ ذی القعده ۱۴۰۲ مشهد

بهشت زمین، صحن های رضاست
هوای حریمش عجب جان فزاست
به هر درد دشوار، نامش دواست
به دل آن که آیینه ی حق نماست
علی بن موسی الرضا المرتضاست

شدم حاجی از طوف سلطان طوس
دخیلم بر انوار شمس الشموس
چه نامی است نامش، انیس النفوس
یکی هست و با هر دلی آشناست
علی بن موسی الرضا المرتضاست

قسم بر نم اشک رخساره ها
به آقایی صاحب چاره ها
عیان است از صوت نقاره ها
برای من آن کس که کهف الوراست
علی بن موسی الرضا المرتضاست

کریم است هم در حسب، هم نسب
به ما مرحمت می کند بی سبب
به وصف و به عنوان و ذکر و لقب...
چه کس عالم اهل بیت ولاست؟
علی بن موسی الرضا المرتضاست

شده بهترین ذکر دنیا علی
تسلای جان احبا علی
"اگر خسته جانی بگو یاعلی"
که چون مرتضی آن که مشکل گشاست
علی بن موسی الرضا المرتضاست

توسل نما کنج صحن عتیق
چه سهل است اینگونه طی طریق
برات سفر را بگیر ای رفیق
کریمی که بانی کرب و بلاست
علی بن موسی الرضا المرتضاست

به امر رضا گریه کن بر حسین
بزن ناله با قلب مضطر، حسین
به روی زمین ماند، بی سر حسین
امامی که بیتاب آن سرجداست
علی بن موسی الرضا المرتضاست

به یاد حسین و تن درهمش
به یاد حصیر و به یاد غمش
دو پلکش شده زخم از ماتمش
کسی که دلش خون از آن ماجراست
علی بن موسی الرضا المرتضاست

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۰۲ ، ۱۸:۵۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

پای نفس سرکشم دادم زیان، شرمنده ام
نامه ی من کرده اشکت را روان، شرمنده ام 

دست های خالی ام گویای عمری حسرت است
روسیاهم، بیشتر از هر زمان شرمنده ام 

ذره ای سختیِ دنیا کرد دادم را بلند
باز هم رسوا شدم در امتحان، شرمنده ام 

دست هایت ابر رحمت بود و من از روی جهل
روی کردم سوی دست این و آن، شرمنده ام 

شرمسار از فعل من در محضر خالق شدی
از رخ زهرایی ات، صاحب زمان شرمنده ام 

با شهیدان فاصله دارم زمین تا آسمان
وضع خوبی نیست وضعم بی گمان، شرمنده ام 

از ازل، ریزه خورم، ریزه خور کرب و بلا
گر بدم، از صاحب آن آستان شرمنده ام 

جان فدای عمه ی مظلومه ات یابن الحسن
با حسینش گفت بین ریسمان شرمنده ام 

بعد تو ای سایه ی بالاسر زینب اگر...
لحظه ای رفتم به زیر سایه بان شرمنده ام 

من که عمری جز محارم هیچ کس دورم نبود
پر شده اطرافم از نامحرمان، شرمنده ام

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۰۲ ، ۱۰:۱۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، ولادت امام رضا علیه السلام ۱۴۰۲

گرچه توحیدم اساسش از غدیر و از خم است
رزق حب اهل بیتم با امام هشتم است

اتفاقی نیست این عاشق شدن، نوکر شدن
علتش از رحمت معصومه، بانوی قم است

آن قدر آقاست این آقا که شد کهف الوری
خواهرش هم مُستجار ماست از بس خانم است

اهل بیت حضرت موسی بن جعفر از ازل
لطفشان آماده و در اختیار مردم است

بس که از من دستگیری کرده مولایم رضا
برده ام از خاطرم این بار، بار چندم است

آن قدر اوصاف او را اهل معنا گفته اند
لابه لای مدح هایش، شعرهای ما گم است

هر کسی شد زائر صحن و سرای مشهدش
با ولایش در امان از آتش و از هیزم است

هشتمین نور است در ظاهر ولیکن باطنا
علت پیدایش شش روزه ی هفت انجم است

نور او تابید و بر ظلمت سراسر هجمه شد
آن زمانی که رسید و نور قلب نجمه شد

 

یا غیاث المستغیثینِ دل زارم رضاست
یا امان الخائفینِ جانِ تبدارم رضاست

یا امین الله فی أرضه کمی از شأن اوست
منشأ آرامش و امید بسیارم رضاست

گرچه در بازار این عالم ندارم مشتری
غم ندارم، می روم مشهد، خریدارم رضاست

آن امام مهربانی که به حکم عاشقی
بیشتر از هر چه گویی دوستش دارم رضاست

نور راهم در دل دنیای تیره نور اوست
روی مهتاب نمایان، در شب تارم رضاست

در گرفتاری به این آقا توسل می کنم
تکیه گاهِ لحظه هایی که گرفتارم رضاست

دلخوشم بر وعده ی صدقش، چرا که طبق آن
در سه جای سخت بعد از مردنم، یارم رضاست

در تمام سال، آن شب که بر آن دل بسته ام
آن شب میلاد آقاجان و دلدارم رضاست

می شود دنیا گلستان مثل صحنش بین طوس
گر که لبخندی زند بر خاکیان شمس الشموس

 

درد ما عشق است و عشق یار، تاوانش خوش است
دل سپردن نزد جانان، جان به قربانش خوش است

از سوی باب الجوادش که رسیدی خیره شو
دیدن آن گنبد زیبا و تابانش خوش است

با تأمل رفت و آمد کن در آن صحن و سرا
عاشقانه راه رفتن، زیر ایوانش خوش است

با تمام خستگی ها، آن زمان که یک نفس...
از ته دل می کشی کنج شبستانش خوش است

گریه ی طفلی بلند و صوت نقاره بلند
کورِ بینا گشته با چشمان گریانش خوش است

تشنه ی کرب و بلایی، منت از سلطان بکش
کربلا رفتن هم از سمت خراسانش خوش است

روزی اشک محرم را بگیر از دست او
گریه با اذنش برای جد عطشانش خوش است

یاد غم های حسین و ظهر عاشورای او
از دو ماه قبل اگر باشی پریشانش خوش است

گریه کن بر آن غریبی که کفن حتی نداشت
بر زمین ماند و به تن یک پیرهن حتی نداشت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۰۲ ، ۰۶:۱۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب شهادت امام صادق علیه السلام ۱۴۰۲

گرچه از خانه ی ما چوبه ی در سوزاندند 
جگر خون مرا هم به شرر سوزاندند 

ما ازین سوختن در چه مصائب دیدیم
چه بگویم که چه از مردم یثرب دیدیم 

بر لبم ذکر خدا بود که فریاد زدند
سر سجاده رسیدند و سرم داد زدند 

روضه ی غربت و مظلومیتم را خوانده
جای این چکمه که بر روی عبایم مانده 

مست ها نیمه ی شب بین حرم ریخته اند
خانه ام را سر پیری چه بهم ریخته اند 

فرصتی را به من آن دشمن خودکامه نداد
فرصتی قدر به سر کردن عمامه نداد 

نه فقط بر روی مرکب ننشاندند مرا
پابرهنه به سوی کوچه کشاندند مرا 

با تمسخر قد چون دال مرا می دیدند
پشت مرکب به زمین خوردم و می خندیدند 

اهل این شهر اگرچه همه شاگرد منند
جای یاری به تماشا همه بر گرد منند 

گرچه خوردم به زمین، هیچ کسی سنگ نزد
به لباسی که تنم بود کسی چنگ نزد 

هیچ کس با نوک نیزه به سویم حمله نکرد
خنجری کُند به قصد گلویم حمله نکرد 

پابرهنه شدم اما بدنم عریان نیست
در دل سوخته ام دلهره ی طفلان نیست 

در سرم شور حسین و حرمش افتاده
جان فدایش که به مقتل، نگران جان داده

محمد جواد شیرازی 

https://eitaa.com/abdorroghaye/168

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۰:۰۲
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۶ ماه رمضان ۱۴۰۲

اوقات رسیدن به خدا، زود گذشتند
شب های مناجات و دعا زود گذشتند

من دیر رسیدم درِ این میکده اما
از جرم من بی سر و پا زود گذشتند

"اوقات خوش آن بود که با دوست سپر شد"
اوقات خوش ما، رفقا زود گذشتند؟!

از شر بساطی که شود ختم به عصیان
با یاد خدا، اهل حیا زود گذشتند

تا اینکه خجالت نکشد بعد کرامت
از پیش گدا، اهل سخا زود گذشتند

حق می گذرد زود از آن طایفه ای که
در مسند قدرت ز خطا زود گذشتند

پلکی نزده، عمر شتابان سپری شد
چون باد، دو روز گذرا زود گذشتند

آن زمره ی خوش نام که حداثِ حسینند
از زینت این دار فنا زود گذشتند

در راه رسیدن به حسین و به حریمش
از جان و تن خود، شهدا زود گذشتند

از معصیتی که نگذشتند کریمان
در صحن گوهرشاد رضا زود گذشتند

هر شب منم و خاطره ی صحن گوهرشاد
کِی از دلم این خاطره ها زود گذشتند؟

کس قدر ندانست مقامات رضا را
از شأن عظیمش به خدا زود گذشتند

نساب کجا و نسب پاک امامان؟!
اصحاب ازین داغ چرا زود گذشتند؟!

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۲ ، ۰۴:۰۴
عبدالرقیه

علاج من شده گریانی و تباکی نیست
حلال کن اگر این چشم، چشم پاکی نیست

بهای عمر گران را به معصیت دادم
که گفته وضعیتم، وضع دردناکی نیست؟

میان خویشتن و صالحین درگاهت...
هر آنچه می نگرم، وجه اشتراکی نیست

فقط تو با غضبت بنده را نگاه مکن
وگرنه از غضب و خشمِ غیر، باکی نیست

ببین نیاز مرا... یا کریم کاری کن
مگر که اشک گدا از نیاز، حاکی نیست

برای سنجش ایمان و سنجش اعمال
به روز حشر، به غیر از علی ملاکی نیست

اگر تمام وجود مرا بسوزانی
میان حب علی و من انفکاکی نیست

به غیر گنبد گیرای ناخدای نجف
برای کشتی دل، شمس تابناکی نیست

اگرچه سینه زنانِ حسین، بسیارند
چنان رقیه بر او هیچ سینه چاکی نیست

برای گریه کن دختر غریب حسین
میان هر دو جهان صحبت از هلاکی نیست

فدای جسم نحیفش که با پدر می گفت:
گرسنه مانده ام و جز کتک خوراکی نیست

تمام راه، مرا بی هوا زمین زده است
رقیه از احدی مثل زجر، شاکی نیست

به شرح، صحبتی از موی خود نخواهم کرد
فقط بدان که سرم بی دلیل خاکی نیست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۰۲ ، ۱۷:۴۴
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۴ ماه رمضان ۱۴۰۲

پس از طلوع سرت، رنگ آسمان خونی است
دو چشم تارم ازین ماتم گران خونی است

نگار تشنه لبم، تشنه کام جان دادی
لبان خشک تو بر نیزه، همچنان خونی است

دریده پیرهنی بین ما علامت بود
خودم به دست کسی دیدم آن نشان خونی است

بگو چه بر سرت آورده لحظه ی غارت
چرا نگین تو در دست ساربان، خونی است؟!

همان دهان که مناجات خوان زینب بود
چه خاک بر سرم آمد، همان دهان خونی است

چگونه نیزه زده نیزه دار؟! حیرانم
چه شد حسین؟! چرا چهره ی سنان خونی است؟!

فرشته های حرم را به تازیانه زدند
نگاه کن که پر و بال دختران خونی است

شتابِ چوب کمان بر رخم نشان انداخت
نکن تعجب اگر چوبه ی کمان خونی است

لباس پاره ز تو ماند و جوشن از عباس
هر آنچه مانده برایم در این جهان خونی است

محمد جواد شیراری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۰۲ ، ۰۳:۵۹
عبدالرقیه

ندارم قدر و ارزش، پر خطایم
شب قدر آمد اما بی بهایم

حیا از ساحت پاکت نکردم
حلالم کن که دیدی بی حیایم

ندارم آبرو، رسواترینم
حسابی مستحق ناسزایم

عتابم کن ولی رو برمگردان
نده با قهر خود یارب سزایم

نیاوردی به رویم هرچه دیدی
نیاوردی به رویم بی وفایم

حبیبم، مونسم، آرامش من
نخوان ناآشنا... ای آشنایم

من از خیره سری خیری ندیدم
نکن یک لحظه هم دیگر رهایم

شبیه کودک زار و هراسان
پناهنده سوی آل عبایم

مقدر می شود خیر دو دنیا
دعایی گر کند زهرا برایم

همه با طعنه رفتند از کنارم
فقط شاه نجف کرد اعتنایم

بهشتم روی حیدر باشد و بس
خوش اقبالم که عبد مرتضایم

مقدر کن ببینم کربلا را
خمار وصل آن صحن و سرایم

شب جمعه است و بی تابم حسابی
عزادار حسین سرجدایم

نمی خواهم کفن، گریان برای..‌‌.
تنی پیچیده بین بوریایم

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۰۲ ، ۰۳:۴۶
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۲ ماه رمضان ۱۴۰۲

بهای عمر، هدر داده ام به ارزانی
چه سود و منفعتی دارد این پشیمانی؟!

گناهکار قدیمی شدم به درگاهت
خودت مقصری از بس قدیم الاحسانی

بس است خیره سری کردنم، مرا یارب...
به خویش وا مگذارم به کمتر از آنی

مؤاخذه کن و دادی بزن ولی دیگر
نگو که از من بی دست و پا گریزانی

بیا و بخششِ آواره را عقب ننداز
ببخش زود که تنگ است وقت مهمانی

گناه، رزق نجف رفتن مرا سوزاند
گناه کردم و پس داده ام چه تاوانی

بهشت چیست؟ نشستن به گوشه ای تنها
میان صحن نجف در هوای بارانی

دل شکسته بیا و بگو علی مددی
خیال کن که دوباره به زیر ایوانی

همیشه ملت ما هست پای کار علی
به عشق شیر حرم، قاسم سلیمانی

میان تخته ی تابوت، جسم حیدر رفت
به سوی فاطمه بر شانه های لرزانی

نخوان رفیقِ خودت را که او سفر کرده
مگر که پیر خرابه نشین، نمی دانی؟!

دوباره زینب و یک بستری که خالی ماند
شده دو مرتبه سهم دلش پریشانی

نه فاطمه دگر این خانه دارد و نه علی
عجب سرای غریبی، چه بیت الاحزانی

زمین کوفه و زینب، چه بر سرش آید
اگر به خاک ببیند ذبیح العطشانی

خبر دهید به شاه نجف، ابالایتام
که گم شدند از اهل حرم یتیمانی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۲ ، ۲۳:۵۲
عبدالرقیه

ازین اتاق نرو، یار زینب من باش
قمر، میان شب تار زینب من باش

بیا جلو پسر نازنینم ای عباس
بیا قرار دل زار زینب من باش

میان این همه محرم، دلش به تو قرص است
فقط کفیل و علمدار زینب من باش

بیا و قول بده هر چه هم که پیش آمد
تمام عمر، هوادار زینب من باش

بمان کنار حسینم، فدای راهش شو
امیر لشگرِ سردار زینب من باش

رشید اُم بنین، در شریعه چون رفتی
به یاد تشنگی یار زینب من باش

قسم به این تب زهری که آتشم زده است
به دور قافله، تبدار زینب من باش

پس از تو وای به حالش میان کوفه و شام
در آن مسیر، عزادار زینب من باش

اگر به نیزه سرت شد بلند، در آن حال
بیا و سایه به بازار زینب من باش

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۲ ، ۰۳:۳۴
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۱ ماه رمضان ۱۴۰۲

وقتی بساط غفران، چاره گشای کار است
توبه بر اهل خسران، چاره گشای کار است

بر عبد روسیاهی که چاره ای ندارد
تنها دو چشم گریان، چاره گشای کار است

کوه گناه بخشند اینجا به سوز آهی
آه از وجود سوزان، چاره گشای کار است

بزمی که میزبانش ستار و پرده پوش است
شرمندگی مهمان، چاره گشای کار است

وقتی رسیده کارم تنها به تار مویی
ذکر قدیم الاحسان، چاره گشای کار است

بر من که زیر دینم، دیوانه ی حسینم...
یک کربلا به قرآن چاره گشای کار است

یک عمر، نور رویش داد از خطا نجاتم
مصباح او کماکان چاره گشای کار است

حبی که از علی بر لوح دلم نشسته
روز حساب و میزان، چاره گشای کار است

در اوج بی پناهی، وقتی نمانده راهی
تکیه به شاه ایمان، چاره گشای کار است

هجر نجف حسابی اشک مرا در آورد
سجده به زیر ایوان، چاره گشای کار است

بر مصحفی که وا شد با تیغ ابن ملجم
کِی مرهم طبیبان، چاره گشای کار است؟!

تا زینبش نبیند فرق شکسته اش را
رفتن به پای لرزان، چاره گشای کار است

دلتنگ روی زهراست سی سال و این جراحت...
بر ختم درد هجران، چاره گشای کار است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۰۲ ، ۰۲:۵۳
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۹ ماه رمضان ۱۴۰۲

الله اکبر، این نماز آخرین است
پشت سر من، ابن ملجم در کمین است

کوفه، صدایم را نکن هرگز فراموش
سوز نوایم را نکن هرگز فراموش

با مردم بی چشم و رو حرفی ندارم
محراب مسجد، بهر رفتن بی قرارم

شمشیر، کاری کرد کامل شد جنایت
شد منهدم بر خلق، ارکان هدایت

فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبه... شد فرقم شکسته
انگار زهرا آمده پیشم نشسته

یادم نرفته فاطمه بر من سپر شد
در پشت در ماند و وجودش شعله ور شد

ایثار زهرا داد از فتنه نجاتم
در مسجد یثرب نشد مو از سرم کم

بی فاطمه اوضاع حیدر شد دگرگون
در مسجد کوفه سرم شد غرق در خون

سی سال با یاد در و دیوار مُردم
در بین کوچه از مغیره طعنه خوردم

هر بار از در رد شدم، افتادم از پا
از پیش بستر رد شدم، افتادم از پا

اطرافیان، خاک عبایم را تکاندند
تا خانه با زحمت مرا آخر رساندند

گفتم که دستم را کسی اینجا نگیرد
در پیش زینب بازوانم را نگیرد

زینب که تاب غصه را آخر ندارد...
ای وای اگر بیند حسینم سر ندارد

زینب کجا و دیدن ساعات آخر؟!
زینب کجا و دیدن ذبح برادر؟!

ای وای اگر باشد ببیند ماجرا را
رأس جدای بر فراز نیزه ها را

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۲ ، ۰۲:۵۸
عبدالرقیه

خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۷ ماه رمضان ۱۴۰۲

وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا...

اهل توحید چنین نقل کرامت کردند
ساقی بدری و توصیف مقامت کردند

در شب هفدهم ماه خداوند، علی
سه هزار و سه مَلک مدح و سلامت کردند

قبل پیدایش افلاک، بزرگان مَلک
دل خود را همه دربست به نامت کردند

برتر از عرش شد آن چاه که در آن رفتی
ساقیان دو جهان سجده به جامت کردند

صبح فردا شد و آن ها که مقابل بودند
با رجزخوانی ات، احساس ندامت کردند

تیغت آنقدر از آن بی صفتان کشته گرفت
شرحِ برپایی تصویر قیامت کردند

آن کسانی که به اعجاز تو مؤمن نشدند
خودشان را همه ی عمر ملامت کردند

ساقی بدر، نبودی که ببینی در طف
چه ستم ها که به اولاد کرامت کردند

به حسینت به خدا هیچ کسی آب نداد
پشت بر آن همه ایثار و مرامت کردند

یاعلی، ساقی طفلان حرم حیران شد
تیرها خون به رخ ماه تمامت کردند

تا که بی دست زمین خورد، به جسم و بدنش...
نیزه داران به نوک نیزه، لئامت کردند

وسط علقمه یک بی سر و پا گفت: حسین

لشگری حمله سوی اهل خیامت کردند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۲ ، ۰۳:۲۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۴ ماه رمضان ۱۴۰۲

گفتم ازین گنهکار، بدتر کسی ندیده
گفتی بیا ازین غم بگذر، کسی ندیده

با پرده پوشی خود، کردی مرا خرابت
بنده نوازی ات را، کمتر کسی ندیده

یاذالکرم بنازم خوان کرامتت را
مهمان پذیر تر از این در کسی ندیده

دلبستگی به دنیا بال مرا شکسته
در وقت کوچ، مرغی بی پر کسی ندیده

خیر و صلاحِ طفلِ بی دست و پای خود را
از ابتدا به غیر از مادر کسی ندیده

چاره گشاتر از آن دست گره گشایش
وقت دعای خیرش آخر کسی ندیده

دستان مرتضی را نامیده حق یدالله
بالاتر از دو دست حیدر کسی ندیده

گوهر، ولایت اوست ما بین ظرف سینه
جز حب او وگرنه گوهر کسی ندیده

تنها برای حیدر سینه دریده کعبه
کور است مستجارش را هر کسی ندیده

باب نجات امت در گریه بر حسین است
باب نجاتی از او بهتر کسی ندیده

زینُ العباد، یک عمر با گریه زیر لب خواند:
چون من تن پدر را، بی سر کسی ندیده

وای از مصیبت شام، دشنام پشت دشنام
آن صحنه ها که دیدم دیگر کسی ندیده

جز من که در تقلا، با دست بسته بودم
ناموسِ خویشتن را مضطر کسی ندیده

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۰۲ ، ۰۴:۳۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۳ ماه رمضان ۱۴۰۲

معصیت، زابراه کرده مرا
پیش تو روسیاه کرده مرا

آخرش نفس، کار دستم داد
اینچنین بی پناه کرده مرا

همچون آتش، میان مخزن کاه
ناسپاسی، تباه کرده مرا

حسرتِ غفلت از قیامت و قبر
پر از اندوه و آه کرده مرا

تا که خواندی مرا، به خود گفتم:
باز مادر نگاه کرده مرا

فاطمه با دعای خیر خودش
عاری از هر گناه کرده مرا

میزبانیِ خوبت این شب ها
بندِ این خیمه گاه کرده مرا

سربلندم که نور نام علی
خارج از قعر چاه کرده مرا

به مناجات هر شبش سوگند
نجفش سر به راه کرده مرا

آرزوی وصال صحن حسین
مست آن بارگاه کرده مرا

عطش روزه ام به وقت غروب
متوسل به شاه کرده مرا

خواهرش گفت: دست و پا زدنت
زار و بی تکیه گاه کرده مرا

قاتل مست تو، به ضرب لگد...
خارج از قتلگاه کرده مرا

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۰۲ ، ۰۴:۱۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۱۰ ماه رمضان ۱۴۰۲

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی

هرچه گشتم، مثل من خیره سری پیدا نشد
بار بد بودم، برایم مشتری پیدا نشد

جای من آخر حیا کردی که بین توشه ام...
جز گناه غفلت و پرده دری پیدا نشد

روسیاهی که دلش از جرم بسیارش شکست
همدمی نزدش به جز چشم تری پیدا نشد

یا قدیمَ المَنّ وَ الإحسان برای این گدا
از همین خانه، پناه بهتری پیدا نشد

بهتر از زهرا که لطفش دائم و بی منت است
واسطی تا از گناهم بگذری، پیدا نشد

سال ها از آتش هر رنج و غم جز چادرش...
بر سرم حصنی و سایه گستری پیدا نشد

در میان اولیائت بهتر از شاه نجف
بهر اسم اعظم تو مظهری پیدا نشد

هرچه پیغمبر صدا زد در میان لشگرش
روز خندق جز علی، جنگاوری پیدا نشد

اول هر اول و آخِر به هر آخِر علی است
بر وجودش اولی و آخِری پیدا نشد

چون حریم کربلا و مثل آغوش حسین
بین عالم کهف امن دیگری پیدا نشد

آی روزه دارهای تشنه، فَابکِ لِلحسین
چون که از او هیچ لب تشنه تری پیدا نشد

تشنگی اش جای خود آخر بگو دیگر چرا
بهر ذبحش غیر کهنه خنجری پیدا نشد؟!

زینب کبری هرآنچه گشت، بر جسم حسین
جای سالم، قدر یک انگشتری پیدا نشد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۲ ، ۱۰:۵۴
عبدالرقیه

بانوی بی همتای پیغمبر، خدیجه
از مریم و آسیه بالاتر، خدیجه
ظرف نزول سوره ی کوثر، خدیجه
بر شیعیان مرتضی مادر، خدیجه

طعم خوشی را مصطفی با او چشیده
جور زنان بی وفا را هم کشیده

بوده حیا و غیرت و عفت صفاتش
در عین مکنت، طی شده ساده حیاتش
بر مصطفی خیر فراوان داشت، ذاتش
ما را حسینی کرده او با التفاتش

نخل رسالت داد با مالَش نتیجه
رحمت بر ام المؤمنین، بانو خدیجه

وای از وداع آخر او با پیمبر
شد جایگاه هجمه ی غم ها، پیمبر
از هر زمان شد بیشتر، تنها پیمبر
گریان شده با گریه ی زهرا پیمبر

میخواست تا چاره کند پیش آمدش را
انداخت روی سر، عبای احمدش را

او که تمام خانه اش را مهد دین کرد
سرمایه اش را نذر این راه مبین کرد
با مرتضی یاری خیرالمرسلین کرد
تا غصه ای در دل، وجودش را حزین کرد...

مزد جهادش شد چه نیکو سرنوشتی
از عرش نازل شد کفن هایی بهشتی

رخت سفر را آفتاب مکه بست و
بند دل خیرالبشر از هم گسست و
وقت وصیت شد، دل زهرا شکست و
با چشم تر، در محضر مادر نشست و

حس کرد گرد غربت بی مادری را
او که ندارد طاقت بی مادری را

بانو خدیجه تا نظر سوی کفن کرد
ذکر حسین بی کفن با خویشتن کرد
گریه به داغ آخرین از پنج تن کرد
یاد غریب و تشنه ی دور از وطن کرد

تصویر آخر در نگاهش کربلا شد
شعب ابی طالب از آهش کربلا شد

ناله بر احوال ذبیحاً بالقفا زد
آن تشنه ای که بین خونش دست و پا زد
هر کس هر آنچه داشت سویش بی هوا زد
زهرا دلش خون شد، حسینش را صدا زد

با غارتش یک خیمه را کوچک شمردند
حتی لباسی را که مادر دوخت، بردند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۲ ، ۰۲:۲۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۵ ماه رمضان سال ۱۴۰۲

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی

دانلود صوت شعر با نوای حاج مهدی رسولی

از یاد خدا دوری و غفلت، به چه قیمت؟
من مانده ام و این همه ذلت، به چه قیمت؟

از نعمت سرمایه ی خود، بهره نبردم
سرمایه ی عمرم شده حسرت، به چه قیمت؟

گیرم که گناه است و نشاطش که چنین نیست
ای دل تو بگو بردنِ لذت، به چه قیمت؟

یکبار نگفتم به خودم، لحظه ی غفلت
آزرده شود حضرت حجت به چه قیمت؟

از بس که نچرخیده زبانم به مناجات
شد ورد لبم تهمت و غیبت، به چه قیمت؟

غافل شدن از مرگ و قیامت هنری نیست
رسوایی در روز قیامت به چه قیمت؟

دلبسته ی دنیا شدم و ماحصلم سوخت
رفت از کف من فیض شهادت، به چه قیمت؟

درمانده ام از معرفت حق که مرا هم
با کوه گناه، کرده دعوت، به چه قیمت؟

مقصود، علی باشد و فردوس بهانه است
بی روی علی، دیدنِ جنت به چه قیمت؟

صد شکر که در خیل محبین حسینم
خارج شوم از بزم محبت به چه قیمت؟

در کوفه همه پشت به ارباب نمودند
حیرت زده ام که به چه قیمت؟ به چه قیمت؟

از کوچکی و پستی دنیا چه بگویم
غارت شده پیراهن حضرت به چه قیمت؟
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۲ ، ۰۵:۰۴
عبدالرقیه

جهان تیره پر از نور شد، الهی شکر
بساط توبه ی ما جور شد، الهی شکر

شقاوت و ظلمات گناه، از دل ها
به لطفِ ذکر و دعا دور شد، الهی شکر

دوباره سنگ دلم با نوازش این اشک
شبیه آینه، مکسور شد الهی شکر

به برکت شهدایی که نزد معشوقند
دلم مجاور این طور شد، الهی شکر

برات بندگیِ سی شبِ علی طلبان
به دست فاطمه، ممهور شد الهی شکر

دل شکسته و غمگین من به ذکر علی
دوباره واله و مسرور شد الهی شکر

علی است هر تپش بین سینه ام که دلم
اسیر باده ی انگور شد، الهی شکر

نگاه لطف سلیمان کربلا یک عمر
به روضه، قسمت این مور شد، الهی شکر

به گریه بر لب خشک حسین، چشمانم...
چه بی مقدمه مأمور شد الهی شکر

نماند پیکرش عریان، به زیر تیر و سنان
عزیز فاطمه مستور شد ...

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۰۲ ، ۱۴:۲۳
عبدالرقیه

آمدم تا رشته ام را بر درت محکم کنی
زندگی ام را به ذکر دائمت، توأم کنی

با تضرع، زیر لب دارم صدایت می زنم
تا که قدری از حجابِ بینمان را کم کنی

شرمسار و سر به زیرم که سبب شد نامه ام
باز هم گریه برای معصیت هایم کنی

خسته ام از خدعه های نفس، از طول امل
آمدم یابن الحسن، دیگر مرا آدم کنی

صاحب من، خیرخواهم، سایه ی بالاسرم
می شود قلب مرا خالی ز نامحرم کنی؟

از تو بر می آید آقا معجزاتی اینچنین
التماست می کنم، چشم مرا زمزم کنی

دوری از کرب و بلا دارد مرا دق می دهد
کربلایی کن مرا تا راحت از این غم کنی

دوست دارم یاورت باشم به اشک بر حسین
ساعتی که گریه بر آن ماتم اعظم کنی

جان فدای پلک مجروحت که دائم صبح و شب
گوشه ی مقتل، نظر بر پیکری درهم کنی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۰۱ ، ۱۵:۲۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب شهادت حضرت موسی بن جعفر ۱۴۰۱، حرم امام رضا علیه السلام

ای یاکریم زخمی و بدحال، السلام
زندانی غریبِ سیهچال، السلام

آیینه ای و از همه جانب شکسته ای
از زخم های حلقه ی زنجیر خسته ای

دور از وطن شدن، شده داغ و غم دلت
معصومه ات کجاست، شود مرهم دلت

هر کس رسید بر سر راهت، درست شد
بدکاره هم به لطف نگاهت درست شد

ماندن درون حجره ی نمناک، مشکل است
تشخیصت از عبا به روی خاک، مشکل است

رنجیدن از ملال، برایت شده روال
قدت شده میان مطامیر، چون هلال

رنگت شده چقدر دگرگون، کلافه ای
از ناسزای سِندی ملعون، کلافه ای

با تازیانه موجب رنجت، همیشه شد
آنقدر زد که پیرهنت ریشه ریشه شد

آلاله های دور و برت نامرتب است
ذکرت شبیه فاطمه، خَلِّصنی یارَب است

بین عراق، آرزوی مرگ می کنی
از درد ساق، آرزوی مرگ می کنی

ساقِ شکسته را به مشقت تکان مده
بینِ فشار حلقه ی زنجیر، جان مده

بر تخته‌، گرچه پیکر پاکت بلند شد
کِی روی نیزه ها سر پاکت بلند شد؟

سنگین شده اگرچه تنت بین سلسله
اما نبود دور و برت داد و هلهله

عریان به روی خاک، تنت بر زمین نماند
بی غسل و بی کفن، بدنت بر زمین نماند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۰۱ ، ۰۶:۰۶
عبدالرقیه