سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷۱۸ مطلب با موضوع «الف/ تقسیم بر اساس نام شعرا :: 6- محمد جواد شیرازی» ثبت شده است

آمدم ای خدای بخشنده
با دلی از گناه، آکنده
کرده غفلت مرا سرافکنده
شده ام بر درت پناهنده

ای که خیرت همیشه شد نازل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

گرچه آلوده است دامانم
از گناهان خود پشیمانم
حق من، آتش است می دانم
یا سریعَ الرضا نسوزانم

گرچه یک عمر بوده ام غافل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

خواب بودم، مرا صدا کردی
به رویم باب توبه وا کردی
از بدی ها مرا جدا کردی
با مناجاتت آشنا کردی

ملجأ آخرینِ هر سائل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

همه ی عمر، تا دم مردن
دلبرم حیدر است منحصراً
ای خدا قدرِ یک سر سوزن
حب او را مگیر از دل من

عمر، بی حب اوست بی حاصل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

قلبِ بی حبِ مرتضی، سنگ است
صَدَقَ اللهِ بی علی، ننگ است
بی ولایش کمیت ها، لنگ است
من نجف لازمم، دلم تنگ است

برسانم دگر بر آن منزل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

خیر و الطافِ بی حدش عشق است
آستانِ زبانزدش عشق است
تابش نور گنبدش عشق است
طرح انگور مرقدش عشق است

به علی، چاره سازِ هر مشکل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

من خرابم ولی خرابِ حسین
ذره ام ذیل آفتاب حسین
مستم از لطف بی حساب حسین
پس مرانم ز پشت باب حسین

نیستم گرچه بر غمش قابل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

شاهراه وصالِ من، عباس
ماه نیکو جمالِ من، عباس
أحسن الحالِ حالِ من، عباس
ذکر تحویل سالِ من، عباس

به لب تشنه ی ابوفاضل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

آه از آن لحظه که پریشان شد
ماند بی دست و سخت حیران شد
مشک او را زدند، گریان شد
شرمسار از حسین و طفلان شد

حقِ آهی که او کشید از دل
رحم کن ای خدا بر این جاهل

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۰۲ ، ۲۲:۵۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۶ ماه رمضان ۱۴۰۳

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی

حمد شایسته ی ربّی است که نامحدود است
او که هر جا که بر آن می نگری موجود است

گرچه دیر آمدم و عمر هدر شد اما
بخشش صاحب این خانه، همیشه زود است

آخر کبر، تباهی است، گواهش این بس
پشه ای قاتل خودکامگیِ نمرود است

دل اگر نشکند و اشک مهیا نشود
توبه و ذکر و دعا بی ثمر و بی سود است

آخر سال، همه خانه تکانی کردند
دل من مانده که بدجور غبارآلود است

برسانید مرا زود به ایوان نجف
طفلِ آواره کنار پدرش خشنود است

بارها با مددش پا شدم از روی زمین
در همه زندگی ام لطف علی مشهود است

کاش تا هست زمان، کرب و بلایی بشوم
که اجل پشت سرم هست و زمان محدود است

روزه و ذکر و مناجات بهانه است رفیق
گریه بر تشنه لبِ کرب و بلا مقصود است

دید زینب بدن زخمی و بی جان حسین...
ته گودالِ بلا، بین سنان مفقود است

تشنه لب رفت به گودال و یقین دارم که
خونِ جاری ز تنش بر عطشش افزوده است

گیسویش هست معطر به شمیم مادر
شمر بس کن، مبر آخر سوی آن گیسو دست

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۰۲ ، ۰۴:۵۲
عبدالرقیه

... لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ

چنان لبخند زد در اولین دیدارِ بابایش
که شد جبریل از عرش برین محو تماشایش

کسی را که شود ممسوس حق، باید علی نامید
علی جانم فدای او و اسم با مسمایش

چه تصویری، تصور کن به روی دست، ثارالله...
علیِ اکبر خود را نشان داده به سقایش

قسم بر طور سینا و قسم بر تین و بر زیتون
مراد از أحسنِ تقویم باشد روی زیبایش

شبیه مصطفی خَلقش، شبیه مصطفی خُلقش
شبیه مصطفی حتی کلام و نطق و آوایش

همه یاد نبی افتاده، باور کن که حق دارند
امینِ وحیِ حق، هم خوانده او را گاه طاهایش

یقین دارم که جان داده اذانش بر دل عیسی
که تکبیر علی اکبر نمود او را مسیحایش

اگر انگور می خواهد علی، حق می کند نازل
جناب شاهزاده، میوه ی جنت گوارایش

بدان بانوی پر فضل و اصیلی مادر او بود
بخوان این جلوه از انوار را فرزند لیلایش

تمام عمر دست و پای بابا را علی بوسید
که روزی تا ابد سر را گذارد زیر پاهایش

چنین آرامش قلب و چنین فرزند رعنا را
چرا باید پدر روزی ببیند ارباً اربایش؟!

کفن نه که فقط سطح کسای اهل بیت وحی
شرف دارد برای پهن گشتن زیر اعضایش

فَدَینا آیه ی ذبح حسین و بچه های اوست
سرم نذر علی اکبر، به قربان فَدَینایش

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۰۲ ، ۲۰:۳۱
عبدالرقیه

شب نزول انوارِ رحمت حسین است
سلام هر رسولی، به ساحت حسین است

به هر شکسته بال و شکسته دل بگو که
بیا کنار فطرس، ولادت حسین است

چنان صدف که گوهر نشسته در وجودش
میان ظرف قلبم، محبت حسین است

در این جهان تیره، فروغ در مسیرم...
چراغ روشنایِ هدایت حسین است

عروج عرشیان است، طواف کربلایش
بهشت، گوشه ای از عمارت حسین است

علاج هر حجابی که بر دلم نشسته
به گریه، سجده کردن به تربت حسین است

اگر که خیرخواهِ کسی شود خداوند
نشانه اش عطای زیارت حسین است

شده است جلوه ای از خدا، قدیم الاحسان
که این صفت، تجلیِ قدمت حسین است

هر آن که را ببخشد حسین، حق ببخشد
رضایت خدا در رضایت حسین است

بهای آن عبادت که نیست هم ترازش
بهای گریه ی بر مصیبت حسین است

شلوغی و هیاهو به دور قتلگاهش
مجالِ ذکر دلدار و خلوت حسین است

میان خون سه ساعت، حسین تشنه لب بود
دلیل گریه ام آن سه ساعت حسین است

عیان کند به عالم، نوای یالثارات
ظهور، امتدادی ز نهضت حسین است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۰۲ ، ۱۹:۱۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب شهادت موسی بن جعفر علیه السلام، حرم مطهر رضوی

قعر مطامیری و عمامه سرت نیست
یک جای سالم بر روی بال و پرت نیست

درد غل و زنجیرها هیچ است وقتی
معصومه را دلتنگی اما دخترت نیست

از جلوه ی ماهت فقط مانده هلالی
گویی که در بین عبایت، پیکرت نیست

طوری شکسته ساق پایت بین زنجیر
دیگر علاجی بر غم زجرآورت نیست

خَلّصنی یا رب، روضه ی در پرده ی توست
این ناله ها، جز یاد داغ مادرت نیست

بر خاک نمناک استخوانت نرم گشته
بی علت این آه و فغان آخرت نیست

بر روی تخته پاره جسمت رفته اما
این وزن سنگین، وزن جسم لاغرت نیست

خوبیِ تخته پاره در این است، دیگر
در زیر پا، جسم به خون غوطه ورت نیست

قعر سیهچالت کجا و قعر گودال!
کُندیِ خنجر لااقل بر حنجرت نیست

حداقل دلواپسیِ دخترانت
ساعات آخر در وجود مضطرت نیست

هر چند در این جا غریبی، باز خوب است
چشمان ساربان، پی انگشترت نیست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۰۲ ، ۰۶:۰۵
عبدالرقیه

ثواب شعر تقدیم به روح مطهر شهید حاج احمد کاظمی

نور دل زهرای اطهر، ام کلثوم
سبط پیمبر، بنت حیدر، ام کلثوم

ای میوه ی بر شاخه ی طوبی، دخیلک
ای هم رکاب زینب کبری، دخیلک

هر چند کمتر در غمت هیئت گرفتیم
اما ز لطفت بارها حاجت گرفتیم

بر خشکسال جان ما باران رساندی
فرش غبارآلود دل ها را تکاندی

مظلومیت یعنی قلم هم شرم دارد
از صحبتِ در باب این غم، شرم دارد

ازچه نفهمیدند برخی ها مقامت؟!
در باب تزویجت، شکستند احترامت

بر لب نخواهم برد اصلا حرف بد را
بانو ببخش آن حرف های بی سند را

تو دختر تطهیر و نور و هل أتایی
نوری نهان، تابیده از عرش خدایی

ای جلوه ی پنهان حق، ای قدر مکتوم
ای دختر خیرالنساء، یا ام کلثوم

مانند زینب باده ی غم را چشیدی
چه روضه هایی را به چشم خویش دیدی

دیدی چگونه بلبل از گلشن جدا شد
دیدی علی اصغر سرش از تن جدا شد

دیدی که تشنه، آب را دلبر صدا زد
دیدی که در خون، بین مقتل دست و پا زد

بودی کنار زینب و نزد ربابه
در شهر کوفه چون پدر کردی خطابه

نیش کلام پست ها را صبر کردی
داد و هوار مست ها را صبر کردی

بر دور ناقه، مردمی بدنام دیدی
خیلی جسارت بین شهر شام دیدی

دروازه ی ساعات آتش زد به جانت
هر لقمه ی خیرات آتش زد به جانت

نام حسینت را به هر جایی که بردی...
افتادی از پا بس که کعب نیزه خوردی

یاد جراحات زیادش گریه کردی
تا آخر عمرت به یادش گریه کردی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۰۲ ، ۰۴:۵۰
عبدالرقیه

ثواب شعر هدیه به روح مطهر شهید سیدرضی موسوی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

منم همان که به عصیان، شکست پیمانش
همان که جهل، کشیده به سمت کفرانش

امام عصر، منم بنده ای که یک عمر است
فریب خورد و به پایان رسیده دورانش

از آسمان نگاهت، مرا گناه انداخت
کشید و برد در اعماق چاه خسرانش

مرا نخواست کسی و نبود خواهانم
خوشا کسی که تویی خواستار و خواهانش

بیا و حال خوشی را که رفته از دستم
به یک دعای سحرگاه، بازگردانش

رسید بعد فراقت، به وصل آغوشت
هر آن که پای ولایت، گذشت از جانش

طواف آخر نوکر، به دور شش گوشه است
خوشا به روزیِ سیدرضی و رضوانش

به دل ولای علی هست و از ازل شده ام
به اذن فاطمه از طیف ریزه خوارانش

خدا کند که به یک گوشه چشمِ خود مادر
به نوکران برساند نَمی از احسانش

اگر شروع شود کارها به نام علی
به لطف حضرت زهرا خوش است پایانش

چه منتی است به هر کس شده است فرزندش
چه مادری است، همه مادران به قربانش

روا نبود چنین، مادری حسینش را...
به روی نیزه ببیند، شود پریشانش

روا نبود که در ازدحام مجلس شام
میان طشت ببیند شکسته دندانش

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۰۲ ، ۱۳:۰۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه دوم ۱۴۰۲

با گریه و بدون صدا غسل می دهم
دارم شبانه جسم تو را غسل می دهم

سرو علی، به جلوه ی محراب رفته ای!
ای آبروی من، چقدر آب رفته ای؟!

شرمنده کرده رنگ رخت تا ابد مرا
زخم عمیق روی پرت می کشد مرا

کل حصیر حجره ی ما لاله گون شده
آبی که ریختم به پرت، رنگ خون شده

یادش بخیر جنگ اُحد که تمام شد
از زخم ها که در بدنم ازدحام شد

لبخند بر رخ منِ خیبرشکن زدی
مرهم به روی کل نود زخم من زدی

می خواستم برای تو جبران کنم، نشد
گفتم که زخم های تو درمان کنم، نشد

زهرا پسر عمویت ازین داغ خسته شد
در ظرف چند ماه، دو رکنم شکسته شد

پلکت چنان کبود شده، وا نمی شود
بازوی زیر و رو شده ات تا نمی شود

این داغ سخت، تاب مرا سر می آورد
رد غلاف، داد مرا در می آورد

ریحانه ی علی، علی افتاده از نفس
چیزی بگو دوباره به فریاد من، برس

ویرانه می شود حرمم، از حرم نرو
ای لیله ی مبارکه ام، از برم نرو

گرچه شکسته، ظرف وجودِ علی بمان
تنها دلیل بود و نبودِ علی بمان

زهرا ببخش اگر که علی در غمت نمرد
در پیش دیده ام به رخت تازیانه خورد

ای نور خانه ام به خدا می سپارمت
پیش حسین بین کفن می گذارمت

دیگر جز این دو تا، کفنی نیست فاطمه
جز این دو، غیر پیرهنی نیست فاطمه

زهرا، حسین سهم تنش تکه بوریاست
روزی که روی ریگ بیابانِ کربلاست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۲ ، ۰۶:۴۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه دوم ۱۴۰۲

الا که در همه جا حاضر و هویدایی
چه خوانمت که ز توصیف من مبرایی

اگرچه دیر به درگاهت آمدم اما
به سوی بنده ی شرمنده، زود می آیی

چقدر وقت معاصی شتاب کردم و تو...
به حلم و مرحمتت کرده ای شکیبایی

قرار بود مقرب شوم به درگاهت
ولی حجاب شد این پرده های دنیایی

دلم هوای نجف کرده یا ولی الله
هوای نیمه شبِ آن دیار رؤیایی

حلال کن که ندیدی به نامه ام خیری
نداشتم بجز اشک دو دیده، دارایی

خدا کند که همین اشک های ناقابل
به قلب غرق به خونت دهد تسلایی

به زیر چوبه ی تابوتِ نیمه ی جانش
علی است مات و زمینگیرِ داغ عظمایی

"به عزت و شرف لا اله الا الله"
شده است نغمه و صوتِ غریب مولایی

به زیر چوبه به خود گفت: مردم نامرد...
گرفته اید ز بیت علی چه زهرایی

تمام بستر و دیوار و دسته ی دستاس
تمام زندگی ما شده گل آرایی

دری که سوخته با یک اشاره می افتاد
نداشت هیچ نیازی به ضربه ی پایی

چه زود شد سحر و رفت لیلة القدرم
کنار این همه غم مانده ام به تنهایی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۲ ، ۰۶:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۲، حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام

از بس که در پیکر، جراحت داشت زهرا
آه و فغان ساعت به ساعت داشت زهرا

پای امیرالمؤمنین و حق مولا
پرداخت هر آنچه بضاعت داشت زهرا

شاهد طلب کردند از صدیقه، ای وای
قلبی شکسته از اهانت داشت زهرا

هر کس به یک قصدی عیادت رفت اما
چشمی پر آب از هر عیادت داشت زهرا

زن ها به هم گفتند با طعنه که روزی...
چون سروِ رعنا قد و قامت داشت زهرا

چرخاند حتی بسترش را رو به دیوار
از دیدنِ برخی کراهت داشت زهرا

پهلوی او نه، محور دین را شکستند
بر دین خاتم، محوریت داشت زهرا

ضربات سختی خورد پشت در، اگرچه...
مانند ریحانه لطافت داشت زهرا

نه فکر حالش بود و نه دربند جانش
جان امامش، ارجحیت داشت زهرا

می بست با شال نبی پیشانی اش را
بدجور با دیوار اصابت داشت زهرا

پهلوی ضربه خورده کاری کرد با او
در هر تکان خوردن مشقت داشت زهرا

اُمّ الشهید خانه شد قبل از شهادت
چون غنچه ای بهر شهادت داشت زهرا

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۲ ، ۲۲:۵۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۲، حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

طوری حجاب روی جرمم خدا کشیده
گویی که اصلا از من معصیتی ندیده

رویی برای برگشت، بر درگهش ندارم
از این همه خجالت، رنگ از رخم پریده

نه یاد مرگ بودم، نه فکر تنگی قبر
پس کِی به خود می آیم عمرم که سر رسیده

وقت گناه اصلا از او حیا نکردم
وای از فریب نفس و از سستیِ عقیده

خواهم امان ز روزی که دیده ها ببینند
ظالم به آه حسرت، دستان خود گزیده

بار خرابم اما در کیسه ی کریمم
ما را سوا نکرده، زهرا خودش خریده

از کودکی به لطف دامان پاک مادر
قلبم به حب حیدر، در سینه ام تپیده

پایان ندارد اصلا بی تابی از فراقش
هر کس که از شراب صحن علی چشیده

باید بمیرم از غم، بودند بین یثرب
هم مرتضی وحید و هم فاطمه وحیده

گویای لطف زهرا، آن محور وجود است
اشکی که در عزایش بر گونه ام چکیده

می رفت سوی مسجد حق را اقامه دارد
می رفت محکم اما با قامت خمیده

گفتند با تمسخر، صدیقه شاهدت کو؟!
آزرده شد ازین حرف صدیقه ی شهیده

ناگاه بین صحبت، شد منقطع کلامش
انداختش به زحمت، پهلوی ضرب دیده

یک روز هم می آید پیش تن حسینش
بر روی نی ببیند زهرا سرِ بریده

پایان ظلم دنیا روز ظهور مهدی است
این شب ادامه دارد تا سر زند سپیده

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۲ ، ۰۹:۵۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی فاطمیه اول ۱۴۰۲

دانلود صوت شعر با نوای کربلای سید مهدی حسینی

بمیرد زینبت مادر، چرا از درد می نالی؟!
گذشته چند ماه اما کماکان ناخوش احوالی

چنان گیسوی من احوال بازویت پریشان است
نزن موی مرا شانه، ندارد هیچ اشکالی

چه معنا دارد این که در جوانی قدکمان باشی؟!
چه معنا دارد اصلا این علامات کهنسالی؟!

شنیدم که شبانه رفته ای تا خانه ی انصار
شنیدم که دلت خون شد از ایمان های پوشالی

طلوعت را مگیر اینقدر از شام سرای ما
تمام روز می بندی چرا بر صورتت شالی؟!

دو ماه و نیم، دلتنگِ لب خندان تو بودم
شنیدم پیش اسما خنده کردی، جای من خالی

پرت سرخ و رخت زرد و تبت پایین نمی آید
نمانده از جراحاتت برای دخترت حالی

حسین آبی طلب کرد و پریشان گشت احوالت
مزن بر سینه ات با اینچنین وضع پر و بالی

تو خود در قتلگه رفتی به پشت در ولی مادر
در این اوقات پایانی فقط در فکر گودالی

الهی هیچ وقتی بر سر پیراهنی را که...
به زحمت بافتی، اصلا نبینم هیچ جنجالی

الهی سم مرکب ها به دور از دلبرم باشند
نبینم که شود جسمش ته گودال پامالی
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۰۲ ، ۱۷:۱۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی فاطمیه اول ۱۴۰۲

رهم نداد کسی، صاحب الزمانم داد
به نفحه ی علوی اش دوباره جانم داد

تمام عمر چنان مادری، گل نرجس
هر آنچه بود در آن خیرِ من، همانم داد

هزار بار مرا دید در گناه اما
به حلم و حوصله اش، مهلت و زمانم داد

فدای او که مرا قبل وقت تلقینم
جلوتر از دم جان کندنم، تکانم داد

چه ورطه های مهیبی که از تمامی شان
دعای نیمه شبش بارها امانم داد

دلم کجا و ولای ابوتراب کجا؟!
امام عصر، ازین نعمت گرانم داد

شراب ساخت ازین غوره ی نپخته و بعد
بهشت را سر کوی نجف نشانم داد

مرا که خورده زمینم سپرد بر زهرا
حواله بر دل پر مهر آسمانم داد

فدای فاطمه، فرمود: غربت حیدر
میان شهر پدر، داغ بی کرانم داد

امان ازین همه لاله، خجالتم ز علی...
دوباره زخم رسیده بر استخوانم داد

به خنده گفت به اسماء، طرح تابوتت
برای پر زدن، آرامش روانم داد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۰۲ ، ۱۷:۱۰
عبدالرقیه

ثواب شعر تقدیم به روح مطهر شهید مدافع حرم نوید صفری

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

منم و حسرت یک عمر پر از پرده دری
باورم نیست ولی آبرویم را ببری

قبح تأخیر مرا از کرمت زود ببخش
چون نمانده است ازین عمر، دگر آنقدری

هر کجا رفتم و دیدم که پناهم ندهند
بازگشتم به سرایت، به امید نظری

ضرر عمر هدر رفته، شود سود کلان
اگر از بنده ی خسران زده ات درگذری

جز در فیض علی را نکنم دَق الباب
همه ی خیر، فقط هست در اینگونه دری

اشک هایم همه از دوری صحن نجف است
کاش قسمت بشود دیدن صحن پدری

تازه فهمیده ام از سیر مرام شهدا
کارِ بی خصلتِ اخلاص، ندارد اثری

آرزویم همه این است شوم نذر حسین
سر دهم پای غمش مثل نوید صفری

کاش مادر بدهد کرب و بلایم را تا
تحت قبه بنشینم شب جمعه سحری

جگرم سوخته از صوت بُنَیّ، حتما...
فاطمه کرده میان حرمش نوحه گری

همه با بغضِ علی ضربه زدند اما شمر
رفت سوی بدنش با غضب بیشتری

رفت زینب به حرم سر بزند تا برگشت
پیش چشمان ترش رفت روی نیزه سری

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۰۲ ، ۱۰:۳۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شهادت حضرت به روایت ۴۵ روز ۱۴۰۲

خوردی زمین و خورد زمین لشگر علی
خاکی شدی و ریخت چه خاکی سر علی

نشناختند قدر تو را قدر مرتضی
تکثیر خیرهای علی، کوثر علی

غم نیست، غصه نیست سلامم کسی نکرد
کافی است یک سلام کند همسر علی

هجده بهار دیده ی من، با علی بگو...
از ساقه از چه خم شده نیلوفر علی؟!

کُشتی مرا به نافله های نشسته ات
ای در عبادت دل شب یاور علی

تا صبح ناله کردی و تا صبح سوختم
حوریه ی بهشتیِ نوحه گر علی

گرچه شبیه سایه ولی سایه ی سری
زهرا تویی پناه دل مضطر علی

قلبم شکست، روی مگیر از منِ غریب
پوشیه می زنی ز چه رو محضر علی؟!

تو پا به ماه بودی و ماه علی ببخش
خوردی زمین مقابل چشم تر علی

هر بار با نفس زدنت وقت پاشدن
تکرار می شود غم زجر آور علی

وقتی که بار بستی و از خانه می روی
از سینه می رود نفس آخر علی

شکر خدا سرت روی دامان زینب است
وای از سر حسین و دل دختر علی

این سه کفن برای تو و مجتبی و من
سهمش حصیر شد پسر دیگر علی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۲ ، ۲۱:۴۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

ویران شدم که از نو دلم را بنا کنی
می سوزم آن قدر که کمی اعتنا کنی

بر التماس من احدی هم دعا نکرد
درمانده ام، مگر تو برایم دعا کنی

ای وارث کسای یمانی، مرا بس است...
یک گوشه چشم بر منِ یک لاقبا کنی

دست مرا رها بکنی غرق می شوم
دست مرا بگیر، مبادا رها کنی

شرمنده ام... نه از بدی فعل دشمنان
از این که از گناه رفیقان حیا کنی

ای کاش زیر تابش خورشید، در نجف
امراضِ لاعلاج دلم را دوا کنی

بر آستان شاه نجف سجده می کنم
تا نزد شاه، سنگ دلم را طلا کنی

ای خوش به روزی عجمیان و آرمان
در راه خویش، کاش مرا هم فدا کنی

وقتش رسیده تا که در این ظلمت جهان
با نور اشک، پلک مرا آشنا کنی

با عجز و التماس فقط گریه می کنم
تا قسمتم زیارت کرب و بلا کنی

قابل که نیستیم ولی از کرامتت
ما را برای روضه ی مادر سوا کنی

آه و فغان میان دل ما شود به پا
تا خیمه های فاطمیه را بپا کنی

خون می شود دلت، به فدایت که ملتهب
چشمت به روی باغ پر از لاله وا کنی

داغت یکی نبوده و یاد "حسین" هم
وقتی شکفت غنچه روی "بوریا" کنی

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۲ ، ۱۶:۳۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی

همین که خواندمت یارب مرا فورا بغل کردی
تمام غصه هایم را به لطف خویش حل کردی

تو گفتی یک قدم بازا، می آیم ده قدم سویت
نه من خود آمدم اما تو بر قولت عمل کردی

نخوانده نامه ام را تا زدی یعنی فقط برگرد
چه گویم که بدی دیدی و بر خوبی بدل کردی

فدایت که مرا در خواب جهل و غفلتم دیدی
ولی بیدارم از این خواب ها قبل از اجل کردی

به حبل الله اعظم، بر علی دادی عنانم را
چنین ایمن مرا از هر کجی و هر دغل کردی

چنان دلبسته ام کردی به ایوانِ طلایش که
خلاصم از غم دنیا و از طول امل کردی

قَدیم المَنِّ وَ الاحسان، فدای قِدمت لطفت
مرا مجنون ثارالله از صبح ازل کردی

فدایت که میان روضه خانه منزلم دادی
دگر آسوده ام از بزم های مبتذل کردی

فقط گریه به غم های حسین است آبروی من
ندارم غیر از این گریه پس انداز و عملکردی

به زینب گفت با گریه: عزیزم بردباری کن
زمانی که نظر بر قتلگاه از روی تل کردی

بدان که مهر تو در عضو عضو پیکرم باشد
همان دم که ته مقتل، مرا بی سر بغل کردی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۲ ، ۱۱:۲۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج میثم مطیعی

غزه ی سوخته در حصر

مددی ای پسر فاطمه، وقت مدد است
حال و روز دل شعله ور عشاق، بد است

چند روز است که قوتِ همه ی ما آه است
دیدنِ کودک افتاده زمین، جانکاه است

گرگ غاصب، زده بر صورت هر طفلی چنگ
آه مظلوم بلند است و دل ظالم سنگ

کودکی بر اثر ترس، تنش می لرزد
چشم هایش شده خیره، بدنش می لرزد

مادری روی زمین در بغلش فرزندی است
آخرین بار به زحمت به لبش لبخندی است

کودکی آب ننوشید و به دستش نان ماند
آسمانی شد و پر زد، بدنش بی جان ماند

صاحب العصری و این عصر دلت را خون کرد
غزه ی سوخته در حصر دلت را خون کرد

همه ی واقعه ها می گذرد در نظرت
دل ما سوخته مثل جگر شعله ورت

شام طفلان هراسان چه زمان سر گردد؟!
تو اراده بنما تا که ورق برگردد

ای که ویران گر هر ظلم و فسادی هستی
تو یداللهی و مافوق ایادی هستی

چشم داریم همه بر تبرت ابراهیم
گوش بر امر ولی در صف حزب اللهیم

عزم ما در صف پیکار شبیه صخره است
بر مریدان ابالفضل، شهادت فخر است

بکش از قبضه ی خود تیغ دو سر را بیرون
قطع کن ریشه ی تاریک یهود و صهیون

آخرین ناجی و مونس، به رقیه برگرد
پسر حضرت نرجس، به رقیه برگرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۰۲ ، ۰۰:۰۵
عبدالرقیه

پایان مرا غمت سرآغاز شده
ای رأس بریده ی سرافراز شده

روشن شده چشمان ورم کرده ی من
با آمدنت دوباره اعجاز شده

موهای تو نامرتب و من عاجز
دستان شکسته، دردسرساز شده

تا صبح به روی لب خود می کوبم
اینگونه چرا زخم لبت باز شده؟!

نازی که بخواهی بخری نیست مرا
از بس به کتک بال و پرم ناز شده

با دستِ به پهلو و سری رو به زمین
از اهل حرم، رقیه ممتاز شده

بنیان مرا ریخته بر هم لگدی
این درد کمر، خانه برانداز شده

هو کردن ما گوشه ی ویرانه، پدر
سرگرمی هر دختر لجباز شده

سخت است تکلم به دهانی مجروح
دلگیر مشو کلامم ایجاز شده

بالم که شکسته پس مرا یاری کن
حالا که دگر موعد پرواز شده

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۰۲ ، ۰۶:۵۸
عبدالرقیه

هر کس که شد حسینی، پاک است و صاف و ساده
دور است طینتش از خودبینی و افاده

هر خیر و رحمتی هست، از پنج تن رسیده
مدیونم از ازل بر این قوم و خانواده

مهر حسین رزق است، رزقی به دست زهرا
این عشق را به لطفش در سینه ام نهاده

سِرّ نجات فُطرس در ذکر یاحسین است
چاره به هر غمی هست این ذکر فوق العاده

شد او قدیم الاحسان، چون از قدیم الایام...
هر عقده را گشوده، با چهره ی گشاده

توحید را به هر کس، خود خواست می چشاند
از سوی کس نباشد غیر از حسین اراده

تا ریخت آبرویم در محضر الهی
کرد آبروی من را اشک غمش اعاده

هربار دور ماندم از صحن کربلایش
رزق زیارتم را بنت الحسین داده

با چشم های تارش، در گوشه ی خرابه
طفلی کنار دیوار با زحمت ایستاده

بی اختیار ناگاه با چشم تر می افتد
از بس دویده این طفل در دشت ها پیاده

طفل سه ساله را چه با پهلوی شکسته؟!
این جرم بوده کار زجر حرام زاده

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۰۲ ، ۰۰:۰۹
عبدالرقیه

کجایی عزیزم چرا کم ظهوری؟!
شنیدم برادر که کنج تنوری

ز خاکسترِ منتشر بین مویت
به پا شد به قلبم چه یومُ النّشوری

فدایت که داغت تمامی ندارد
گرفتار، در دست قومی شروری

خدا جلوه دارد هر آنجا که باشی
تو نه در تنوری که در کوه طوری

زن خولی از دیدنت زیر و رو شد
به هر جا که باشی تجلیِ نوری

به هُرم تنورش قسم می خورم که
تو گرمای عشقی، شراباً طهوری

نبودی ببینی که در وقت غارت
شکستند از زینبت چه غروری

اهانت، اهانت، اهانت، اهانت
صبوری، صبوری، صبوری، صبوری

من از بوی آتش دلی خوش ندارم
دوباره شده خاطراتم مروری

بپرس از ربابه، برایت بگوید
سر خواهرت آمده چه اموری

به آغوش مادر سپردم سرت را
شده سهم خواهر اگر دردِ دوری

کفن که نشد پیکرت، در حصیری...
شدی جمع، آن هم عجب جمع و جوری

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۲ ، ۰۸:۱۱
عبدالرقیه

آمد زمان دفن، خدا پیکرش کجاست؟!
بر خاک داغ، پیکر شعله ورش کجاست؟!

تا حنجر بریده ندا داد، شد عیان...
جسمی که کرده نعل فرس پرپرش کجاست

قوم بنی اسد بنشینید در برم
تا رو کنم مصائب زجرآورش کجاست

معلوم نیست روی حصیر این تن کمش...
چندین و چند عضو ز سرتاسرش کجاست

ای خاک داغ کرب و بلا پاسخم بده
پس یادگار دوخته ی مادرش کجاست؟!

سالم نمانده قدر نگینی هم از تنش
جایی برای بوسه به جز حنجرش کجاست؟!

شرط است و مانده ام متحیر زمان دفن
باید به سمت قبله شود سر، سرش کجاست؟!

با دفنِ شیرخواره روی سینه ی حسین
کردم عیان مقام علی اصغرش کجاست

باید به علقمه بروم تا نشان دهم
جسم پر از جراحت آب آورش کجاست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۲ ، ۰۷:۰۷
عبدالرقیه

ای که هم عزت و هم آبرو و جان منی
نه عبایی به تنت مانده و نه پیرهنی

قسمت می دهم ای ماه روی نیزه ی من
باز با زینب غم دیده بگویی سخنی

گرچه من یک زنم و تشنه ی دور از وطنم
جان فدایت که چنین تشنه ی دور از وطنی

خواستم تا که بمانم ته گودال، نشد
زد مرا با سپرش حرمله آن هم زدنی

بدنت روی زمین مانده، سرت بر روی نی
هر طرف می نگرم جلوه گری، دلشکنی

سال ها اهل کرم بودی و امروز ببین
نه به تو آب کسی داد، نه حتی کفنی

غیرت الله ببین بعد علمدار حرم
پاسخ این زن و بچه است فقط بددهنی

تا دم مرگ برای بدنت گریانم
تا دم مرگ کنم یاد غمت سینه زنی

حق بده تا که خودم را بزنم، داد کشم
ساربان کرده به دستش چه عقیق یمنی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۲ ، ۰۴:۰۶
عبدالرقیه

اگرچه خسته ای از دوری اش، نشو دلسرد
امام، منتظرت مانده زودتر برگرد

به زیر سایه ی جز حضرتش نرو هرگز
که بر سرت همه ی عمر، سایه اش گسترد

به جز هر آن عملی که به عشق او کردیم
تلاش و طاعت دیگر نداشت دستاورد

امام عصر خودش با دعای نیمه شبش
به سینه ام غم عشقِ حسین را پرورد

چه فرصتی است مهیا که با امام زمان
به چشم های ترِ خویش می شوم همدرد

حسین با لب خشکش چه خطبه هایی خواند
ولی چه گویم ازین غم که از همه شد طرد

صدا زد از جگرش العطش ولیکن شمر
به دست، خنجر کندی به جای آب آورد

همینکه کرد دعا زیر لب برای همه
به ضربه ی لگدی شمر پشت و رویش کرد

نشست بر روی سینه، دوازده ضربه...
زد از قفا به گلویش، حرامیِ نامرد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۲ ، ۰۴:۰۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب عاشورا محرم ۱۴۰۲

از سر شب اضطرابم شد زیاد
بی کسی ات داده صبرم را به باد

یا أخ المظلوم، اشکم ممتد است
سایه ی بالاسرم، حالم بد است

حرف از روز وداع و غم زدی
خیمه ی اصحاب را بر هم زدی

خطبه ات آتش زده بر جان من
حرف رفتن می زنی جانان من؟!

هم قرارم بوده ای، پنجاه سال
هم کنارم بوده ای، پنجاه سال

خندق از چه دور خیمه کنده ای؟!
چه شده آخر؟! مرا ترسانده ای

پشت خیمه ها چه کردی جست و جو؟!
خارها را جمع کردی از چه رو؟!

مشت، بر این خاک می کوبم حسین
حق بده اینقدر آشوبم حسین

من همانم که زمان عقد خود
شرط کردم با تو باشم هرچه شد

این شب آخر به بالینم بمان
ریخته بر هم دلم، قرآن بخوان

خسته ام، رو سوی خالق می کنم
خار در پایت رود دق می کنم

دلهره از غربتت دارم حسین
در نمازم اشک می بارم حسین

در مناجاتم صدایت می کنم
تو نگویی هم دعایت می کنم

یا نرو یا آبرویم را بخر
می روی فردا مرا با خود ببر

لحظه ای کوتاه که خوابیده ای
خواب سگ های درنده دیده ای !

خواب دیدی قاتلت بد کینه داشت
چکمه اش را بر روی جسمت گذاشت

خواب دیدی طبق نقل مصطفی
مبتلا بر پیسی است آن بی حیا

تشنه تا مقتل تنت را می برند
این قبیله پیکرت را می درند

در بر جسمت توقف می کنند
تا سه ساعت هی تعارف می کنند

می شوی ای سرپناهم، بی پناه
سنگ باران می شوی در قتلگاه

روی تل باید ببیند خواهرت
خنجرِ کندی به زیر حنجرت

پیکرت را تا که غارت می کنند
روی سرنیزه بلندت می کنند

اجر و مزدت را سواران می دهند
بر تنت ده اسب جولان می دهند

از نوک نی تا سرت پایین رود
در میان کیسه ای خورجین رود

تا بهشت این نغمه ی چاووش رفت
واحسینا خواهرت از هوش رفت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۲ ، ۲۱:۱۵
عبدالرقیه

جگر علقمه وقت گذرش تیر کشید
قلب خورشید ز داغ قمرش تیر کشید

تیغ تا اینکه به دستان علمدار رسید
پسر ام بنین، بال و پرش تیر کشید

با سر زانو و با گردنِ مرکب، بی دست
با چه وضعیتی از چشم ترش تیر کشید

متحیر شدنِ باب حوائج یعنی...
آب تا ریخت تمام جگرش تیر کشید

تا عمود آمد و ماه رخ او منشق شد
سرش از روضه ی فرق پدرش تیر کشید

یک به یک با دل خون در وسط دشت، حسین
از تن بی رمق و شعله ورش تیر کشید

داد از دست، حسین بن علی رکنش را
پای جان دادن سقا کمرش تیر کشد

ناله ی بی کسی از جان زد و دق کرد حسین
پشت هم بوسه به قرآن زد و دق کرد حسین


روضه مکشوفه شد از دلهره در هر قدمش
دست بر دست زد از داغ دو دست قلمش

اهل خیمه همه ماندند چه شد تا که حسین
راهی خیمه ی سقا شده با قد خمش

ریخت قلب همه آن لحظه که ارباب کشید
آه از داغ علمدار و عمود از حرمش

چه بگوید به سکینه که ابالفضل کجاست؟!
چه بگوید که چه آمد سر باب الکرمش؟!

گرچه افتاد علمدار علم پابرجاست
رفت زینب سوی میدان که بگیرد علمش

نیست عباس ببیند ز عطش طفل رباب
چقدر سخت شده هر دم و هر بازدمش

کودکی در وسط خیمه، روی خاک حرم
تشنه از بس شده، خوابیده به روی شکمش

بعد عباس، بنی فاطمه مضطر شده اند
لشگری منتظر غارت معجر شده اند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۲ ، ۰۸:۴۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب تاسوعا ۱۴۰۲

بسم خدای خالق سیمای عباس
لالم به وصف رتبه ی والای عباس

دریا برای جاودانی و بقایش
باید بنوشد آب از دریای عباس

لایق ترین سینه بر انوار حسینی
بوده است طور سینه ی سینای عباس

شیری که از او شیرها هم می گریزند
گفتند اهل واژه در معنای عباس

یوسف که زیبا بودنش ضرب المثل بود
دل باخته بر چهره ی زیبای عباس

در جای جای عرش، معراج رقیه
بوده به روی قامت رعنای عباس

کعبه دلش رفته، شده گیرِ بیانش
بعد از بیان خطبه ی گیرای عباس

تأثیر درس مکتب ام البنین بود
بینش به راه و دیده ی بینای عباس

لالا به طفلان بود و آرامش به زینب
ذکر مناجاتِ روی لب های عباس

یک شب بمان پیش ضریحش تا سحرگاه
تا حس کنی آرامش از مأوای عباس

این که شهیدان بر مقامش غبطه دارند
باشد کمی از شأن بی همتای عباس

نزد امام عصر، در دنیا و عقبی
دارد بهایی بی کران امضای عباس

هر درد بی درمان که داری را بیاور
درمان هر دردی است تاسوعای عباس

هر سال حتی ارمنی های محله
چشم طمع دارند بر اِعطای عباس

داغ ابوفاضل، غم در علقمه نیست
شد یک امان نامه غم عظمای عباس

جان ها فدایش که بِنَفسی أنت فرمود
در روز عاشورا به او مولای عباس

تا ناله زد أدرِک أخا آمد حسین و ...
چون خارپشتی دید سرتاپای عباس

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۰۲ ، ۲۳:۴۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۸ محرم ۱۴۰۲ 

زمین که خورد علی اکبرم، زمین خوردم
خراب شد غم عالم سرم، زمین خوردم

همین که با دل خون، میوه ی دلش خواندم
کشید پا به زمین در برم، زمین خوردم

منی که بوی نبی بین خیمه ام پر بود
کنار جلوه ی پیغمبرم زمین خوردم

میان آن همه خنده، میان یک لشگر
دلم شکست و به چشم ترم زمین خوردم

غبارِ مانده به عمامه ام نمایان کرد
چگونه پیش علی، لاجرم زمین خوردم

برای کشتن او تا که کوچه وا کردند
به یاد قتلگه مادرم زمین خوردم

همین که تکه به تکه عصای خود دیدم...
به دست تک تک اهل حرم، زمین خوردم

عبای پهن شده ماند و دشتی از جگرم
به یک نگاه، نشد باورم، زمین خوردم

خدا کند که در این گیر و دار و بی تابی
نبیند از حرمش خواهرم، زمین خوردم...

محمدجواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۲ ، ۲۳:۵۳
عبدالرقیه

نصیب غنچه، لبی شعله ور نباشد کاش
به سوی خاتمه، شمع سحر نباشد کاش

دوچشم مادر بی شیر، از خجالت طفل
به گریه در وسط خیمه، تر نباشد کاش

صدای گریه ی طفلی که در نمی آید
ز داغ تشنگی اش، بی اثر نباشد کاش

زمان باد وزیدن میان دشت بلا
به سوی حنجر اصغر، نظر نباشد کاش

رباب گفت به زینب دعا کن این ساعت
علیِ اصغر من در خطر نباشد کاش

نگاه آخر شش ماهه با لبی خندان
به شرمساریِ روی پدر نباشد کاش

به ضرب تیر بزرگی که همچو مسمار است
علی مشابه محسن، سپر نباشد کاش

نوشته اند سه شعبه دو گوش او را دوخت
نوشته اند ولی معتبر نباشد کاش

چگونه با علی اصغر به خیمه برگردد؟!
غم حسین ازین بیشتر نباشد کاش

پس از حسین چه کردند با علی اصغر
رباب از خبرش با خبر نباشد کاش

حرامزاده ی ملعون که بیل آورده...
به پشت خیمه به دنبال سر نباشد کاش

به روی نیزه به پیش نگاه تار رباب
میان قافله، قرص قمر نباشد کاش

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۲ ، ۰۵:۰۱
عبدالرقیه

دل شده مهمان أبناء الحسن
جان ما قربان أبناء الحسن

همچنان بابای خود پر برکت است
بخشش دستان أبناء الحسن

بر خدا نزدیک تر شد هر که شد
سائل احسان أبناء الحسن

نیست تنها در دل میدان حسین
دارد او گردان أبناء الحسن

بی زره در رزم رفتن بوده است
میوه ی ایمان أبناء الحسن

دست ها کوچک ولی دل ها بزرگ
لشگری حیران أبناء الحسن

بهر جنگیدن مهیا قاسم است
کار ازرق زاده ها با قاسم است


بعد اکبر از همه سبقت گرفت
با چه زحمت از عمو نوبت گرفت

تا بگیرد اذنِ میدان آنقدر
بوسه از دستان آن حضرت گرفت

مرتضی پشتش فقط جوشن نداشت
کیست او که بی زره رخصت گرفت

بست سربند پدر را بر سرش
تا که جسم تشنه اش قوت گرفت

آن قدر مولا برایش گریه کرد
کربلا رنگ غم و غربت گرفت

تیغ خود را چون حسن طوری کشید
ابن سعد از دیدنش لکنت گرفت

بود بین معرکه آن دلربا
بر لبش ذکر أنا ابن المجتبی


ساعتی طی شد، بلایش شد عظیم
خون روان بود از تن إبن الکریم

نجمه بین خیمه اش احساس کرد
می وزد عطر حسن بین نسیم

سنگ های تیز کاری کرد تا
بی رمق شد حال و روزش شد وخیم

آن که آمد موی قاسم را کشید
شد به شمشیر عمو دستش دو نیم

جام أحلی مِن عسل را سرکشید
زیر پا... از آن چگونه بگذریم؟!

نعل ها بی وقفه با هم رد شدند
از روی جسم نحیفش، مستقیم

امتحانی سخت را پس داد، وای
بر رخش رد هلال افتاد، وای


جسم قاسم بی رمق از جنگ بود
مادرش در خیمه ها دلتنگ بود

بی علی اکبر در این دنیا دگر
زندگی کردن برایش ننگ بود

خون چنان از زخم هایش می چکید
پیکرش چون لاله، خونین رنگ بود

در میان چهره ی إبن الحسن
هم نشان از پا و هم از چنگ بود

سینه ای که همچنان زهرا شکست
حاصل یک جنگ تنگاتنگ بود

هیچ جای سالمی در تن نداشت
نقل دامادی او از سنگ بود

بر روی دوش عمو او را ببین
می کشد انگار پایش بر زمین

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۰۲ ، ۰۷:۱۶
عبدالرقیه