دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی
با کریمان فقط تعالی هست
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی
با کریمان فقط تعالی هست
اشکم دو چشمه بر لب مژگان درست کرد
در خشکسالِ عاطفه باران درست کرد
بشکن دل مرا که شکایت نمی کنم
کار مرا همین دل ویران درست کرد
حالم گرفته بود و دلم غرق خون ولی
حال مرا نوایِ "حسن جان" درست کرد
کاری که با رکوع و سجود و دعا نشد
آخر توسلِ به کریمان درست کرد
شک داشتم به سینه که برهان نظم چیست؟
زلف نگار در دلم ایمان درست کرد
حق است خالقی که برای عِباد خویش
شاهی ز نسل شاه خراسان درست کرد
در حیرتم چه کرد دو چشمش که اینچنین
از مرغ لال، مرغ غزلخوان درست کرد
دستی به روی سینه ی گمراه من کشید
از کفر محض عبد پشیمان درست کرد
روی لبم رسید نوای حسن حسن
در هر تپش...به هر نفس و دم زدن حسن
دل دل کنان رسیده ام اما نمی روم
با جام خالی از لب دریا نمی روم
با صد امید آمده ام سمت سامرا
میخانه دایر است به صحرا نمی روم
از پای سفره های حسن های اهل بیت
عالَم اگر زنند بفرما... نمی روم
آلوده اش شدم که شفاعت کند مرا
بیهوده سمت توبه و تقوا نمی روم
در دوزخِ فراق بسوزم مرا خوش است
بی دردِ عشق، جنتُ الاعلی نمی روم
کهفُ الوریٰ حسن، شب احیای من حسن
بی مهر دوست مجلس احیا نمی روم
خود را کشانده ام به در خانه ی کریم
سنگم زنند هم من از این جا نمی روم
امشب به دور خال لبش چرخ می زنم
فردا طواف چشم، جداگانه می روم
وقتش رسیده است، عجب محشری شده است
میلاد حضرت حسن عسکری شده است
محمد جواد شیرازی
۹۴/۱۰/۲۷
السلام علی الدعاة الی الله و الادلاء علی مرضات الله
دانلود صوت این مداحی بانوای حاج محسن صائمی
شاعری می کنم و عاشق این نوکری ام
تا که پر نور شود این دل خاکستری ام
همه جا مدح شما هست در اندیشه ی من
رهرو دعبل و دنباله رو حِمیَری ام
سالیانی است که مدح تو به گوشم خورده
سالیانی است که در مدح تو پامنبری ام
ریشه ام را تو بکن روزی اگر دیدی که
با گداییِ درت در پی نام آوری ام
تو خودت این قلم پای مرا قطع بکن
دیدی ام گر پی لطف و کرم دیگری ام
آمدم سمت حرم تا که تماشات کنم
چه کسی گفته که من در پی انگشتری ام؟
آمدم تا که بگویم تو فقط شاه منی
محضرت آمدم اثبات کنم نوکری ام
بر در میکده ات بهر تملّق گویم
نوکر بی سر و پای حسنِ عسکری ام
دلم از بس که نرفته است زیارت خون شد
برسانید براتی به خدا مشتری ام
سامرا رفتن من دست عزیز دل توست
جان فرزند خودت باز بگو می بری ام؟
شیعه نه عبد که نه عاشق و مجنون هم نه
بر در خوان شما من سگ خیره سری ام
هر چه بد کرده ام آخر تو مرا بخشیدی
باز انگار نه انگار ، زبس که جری ام
هر چه هستم ولی آقا همه دم می گویم
عاشق حیدرم از دشمن زهرا بری ام
ای که شأنت همه دم "عادتکم احسان" است
من گنهکار و سیه رو و بدم ، می خری ام؟
سامرا رفته ام و خوب گدایی بلدم
بس که دلبسته شده بر قسم مادری ام
سامرا آمدم و کوری داعش گفتم
چشمتان کور شود زینبی ام ، حیدری ام
شاعر:
#مهدی_علی_قاسمی