جهان تیره پر از نور شد، الهی شکر
بساط توبه ی ما جور شد، الهی شکر
شقاوت و ظلمات گناه، از دل ها
به لطفِ ذکر و دعا دور شد، الهی شکر
دوباره سنگ دلم با نوازش این اشک
شبیه آینه، مکسور شد الهی شکر
به برکت شهدایی که نزد معشوقند
دلم مجاور این طور شد، الهی شکر
برات بندگیِ سی شبِ علی طلبان
به دست فاطمه، ممهور شد الهی شکر
دل شکسته و غمگین من به ذکر علی
دوباره واله و مسرور شد الهی شکر
علی است هر تپش بین سینه ام که دلم
اسیر باده ی انگور شد، الهی شکر
نگاه لطف سلیمان کربلا یک عمر
به روضه، قسمت این مور شد، الهی شکر
به گریه بر لب خشک حسین، چشمانم...
چه بی مقدمه مأمور شد الهی شکر
نماند پیکرش عریان، به زیر تیر و سنان
عزیز فاطمه مستور شد ...
محمد جواد شیرازی