سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷۰۴ مطلب با موضوع «ب/ تقسیم بر اساس تقویم قمری» ثبت شده است

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۶ ماه رمضان ۱۴۰۳

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی

حمد شایسته ی ربّی است که نامحدود است
او که هر جا که بر آن می نگری موجود است

گرچه دیر آمدم و عمر هدر شد اما
بخشش صاحب این خانه، همیشه زود است

آخر کبر، تباهی است، گواهش این بس
پشه ای قاتل خودکامگیِ نمرود است

دل اگر نشکند و اشک مهیا نشود
توبه و ذکر و دعا بی ثمر و بی سود است

آخر سال، همه خانه تکانی کردند
دل من مانده که بدجور غبارآلود است

برسانید مرا زود به ایوان نجف
طفلِ آواره کنار پدرش خشنود است

بارها با مددش پا شدم از روی زمین
در همه زندگی ام لطف علی مشهود است

کاش تا هست زمان، کرب و بلایی بشوم
که اجل پشت سرم هست و زمان محدود است

روزه و ذکر و مناجات بهانه است رفیق
گریه بر تشنه لبِ کرب و بلا مقصود است

دید زینب بدن زخمی و بی جان حسین...
ته گودالِ بلا، بین سنان مفقود است

تشنه لب رفت به گودال و یقین دارم که
خونِ جاری ز تنش بر عطشش افزوده است

گیسویش هست معطر به شمیم مادر
شمر بس کن، مبر آخر سوی آن گیسو دست

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۰۲ ، ۰۴:۵۲
عبدالرقیه

... لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ

چنان لبخند زد در اولین دیدارِ بابایش
که شد جبریل از عرش برین محو تماشایش

کسی را که شود ممسوس حق، باید علی نامید
علی جانم فدای او و اسم با مسمایش

چه تصویری، تصور کن به روی دست، ثارالله...
علیِ اکبر خود را نشان داده به سقایش

قسم بر طور سینا و قسم بر تین و بر زیتون
مراد از أحسنِ تقویم باشد روی زیبایش

شبیه مصطفی خَلقش، شبیه مصطفی خُلقش
شبیه مصطفی حتی کلام و نطق و آوایش

همه یاد نبی افتاده، باور کن که حق دارند
امینِ وحیِ حق، هم خوانده او را گاه طاهایش

یقین دارم که جان داده اذانش بر دل عیسی
که تکبیر علی اکبر نمود او را مسیحایش

اگر انگور می خواهد علی، حق می کند نازل
جناب شاهزاده، میوه ی جنت گوارایش

بدان بانوی پر فضل و اصیلی مادر او بود
بخوان این جلوه از انوار را فرزند لیلایش

تمام عمر دست و پای بابا را علی بوسید
که روزی تا ابد سر را گذارد زیر پاهایش

چنین آرامش قلب و چنین فرزند رعنا را
چرا باید پدر روزی ببیند ارباً اربایش؟!

کفن نه که فقط سطح کسای اهل بیت وحی
شرف دارد برای پهن گشتن زیر اعضایش

فَدَینا آیه ی ذبح حسین و بچه های اوست
سرم نذر علی اکبر، به قربان فَدَینایش

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۰۲ ، ۲۰:۳۱
عبدالرقیه

شب نزول انوارِ رحمت حسین است
سلام هر رسولی، به ساحت حسین است

به هر شکسته بال و شکسته دل بگو که
بیا کنار فطرس، ولادت حسین است

چنان صدف که گوهر نشسته در وجودش
میان ظرف قلبم، محبت حسین است

در این جهان تیره، فروغ در مسیرم...
چراغ روشنایِ هدایت حسین است

عروج عرشیان است، طواف کربلایش
بهشت، گوشه ای از عمارت حسین است

علاج هر حجابی که بر دلم نشسته
به گریه، سجده کردن به تربت حسین است

اگر که خیرخواهِ کسی شود خداوند
نشانه اش عطای زیارت حسین است

شده است جلوه ای از خدا، قدیم الاحسان
که این صفت، تجلیِ قدمت حسین است

هر آن که را ببخشد حسین، حق ببخشد
رضایت خدا در رضایت حسین است

بهای آن عبادت که نیست هم ترازش
بهای گریه ی بر مصیبت حسین است

شلوغی و هیاهو به دور قتلگاهش
مجالِ ذکر دلدار و خلوت حسین است

میان خون سه ساعت، حسین تشنه لب بود
دلیل گریه ام آن سه ساعت حسین است

عیان کند به عالم، نوای یالثارات
ظهور، امتدادی ز نهضت حسین است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۰۲ ، ۱۹:۱۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب شهادت موسی بن جعفر علیه السلام، حرم مطهر رضوی

قعر مطامیری و عمامه سرت نیست
یک جای سالم بر روی بال و پرت نیست

درد غل و زنجیرها هیچ است وقتی
معصومه را دلتنگی اما دخترت نیست

از جلوه ی ماهت فقط مانده هلالی
گویی که در بین عبایت، پیکرت نیست

طوری شکسته ساق پایت بین زنجیر
دیگر علاجی بر غم زجرآورت نیست

خَلّصنی یا رب، روضه ی در پرده ی توست
این ناله ها، جز یاد داغ مادرت نیست

بر خاک نمناک استخوانت نرم گشته
بی علت این آه و فغان آخرت نیست

بر روی تخته پاره جسمت رفته اما
این وزن سنگین، وزن جسم لاغرت نیست

خوبیِ تخته پاره در این است، دیگر
در زیر پا، جسم به خون غوطه ورت نیست

قعر سیهچالت کجا و قعر گودال!
کُندیِ خنجر لااقل بر حنجرت نیست

حداقل دلواپسیِ دخترانت
ساعات آخر در وجود مضطرت نیست

هر چند در این جا غریبی، باز خوب است
چشمان ساربان، پی انگشترت نیست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۰۲ ، ۰۶:۰۵
عبدالرقیه

ثواب شعر تقدیم به روح مطهر شهید حاج احمد کاظمی

نور دل زهرای اطهر، ام کلثوم
سبط پیمبر، بنت حیدر، ام کلثوم

ای میوه ی بر شاخه ی طوبی، دخیلک
ای هم رکاب زینب کبری، دخیلک

هر چند کمتر در غمت هیئت گرفتیم
اما ز لطفت بارها حاجت گرفتیم

بر خشکسال جان ما باران رساندی
فرش غبارآلود دل ها را تکاندی

مظلومیت یعنی قلم هم شرم دارد
از صحبتِ در باب این غم، شرم دارد

ازچه نفهمیدند برخی ها مقامت؟!
در باب تزویجت، شکستند احترامت

بر لب نخواهم برد اصلا حرف بد را
بانو ببخش آن حرف های بی سند را

تو دختر تطهیر و نور و هل أتایی
نوری نهان، تابیده از عرش خدایی

ای جلوه ی پنهان حق، ای قدر مکتوم
ای دختر خیرالنساء، یا ام کلثوم

مانند زینب باده ی غم را چشیدی
چه روضه هایی را به چشم خویش دیدی

دیدی چگونه بلبل از گلشن جدا شد
دیدی علی اصغر سرش از تن جدا شد

دیدی که تشنه، آب را دلبر صدا زد
دیدی که در خون، بین مقتل دست و پا زد

بودی کنار زینب و نزد ربابه
در شهر کوفه چون پدر کردی خطابه

نیش کلام پست ها را صبر کردی
داد و هوار مست ها را صبر کردی

بر دور ناقه، مردمی بدنام دیدی
خیلی جسارت بین شهر شام دیدی

دروازه ی ساعات آتش زد به جانت
هر لقمه ی خیرات آتش زد به جانت

نام حسینت را به هر جایی که بردی...
افتادی از پا بس که کعب نیزه خوردی

یاد جراحات زیادش گریه کردی
تا آخر عمرت به یادش گریه کردی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۰۲ ، ۰۴:۵۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه دوم ۱۴۰۲

با گریه و بدون صدا غسل می دهم
دارم شبانه جسم تو را غسل می دهم

سرو علی، به جلوه ی محراب رفته ای!
ای آبروی من، چقدر آب رفته ای؟!

شرمنده کرده رنگ رخت تا ابد مرا
زخم عمیق روی پرت می کشد مرا

کل حصیر حجره ی ما لاله گون شده
آبی که ریختم به پرت، رنگ خون شده

یادش بخیر جنگ اُحد که تمام شد
از زخم ها که در بدنم ازدحام شد

لبخند بر رخ منِ خیبرشکن زدی
مرهم به روی کل نود زخم من زدی

می خواستم برای تو جبران کنم، نشد
گفتم که زخم های تو درمان کنم، نشد

زهرا پسر عمویت ازین داغ خسته شد
در ظرف چند ماه، دو رکنم شکسته شد

پلکت چنان کبود شده، وا نمی شود
بازوی زیر و رو شده ات تا نمی شود

این داغ سخت، تاب مرا سر می آورد
رد غلاف، داد مرا در می آورد

ریحانه ی علی، علی افتاده از نفس
چیزی بگو دوباره به فریاد من، برس

ویرانه می شود حرمم، از حرم نرو
ای لیله ی مبارکه ام، از برم نرو

گرچه شکسته، ظرف وجودِ علی بمان
تنها دلیل بود و نبودِ علی بمان

زهرا ببخش اگر که علی در غمت نمرد
در پیش دیده ام به رخت تازیانه خورد

ای نور خانه ام به خدا می سپارمت
پیش حسین بین کفن می گذارمت

دیگر جز این دو تا، کفنی نیست فاطمه
جز این دو، غیر پیرهنی نیست فاطمه

زهرا، حسین سهم تنش تکه بوریاست
روزی که روی ریگ بیابانِ کربلاست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۲ ، ۰۶:۴۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه دوم ۱۴۰۲

الا که در همه جا حاضر و هویدایی
چه خوانمت که ز توصیف من مبرایی

اگرچه دیر به درگاهت آمدم اما
به سوی بنده ی شرمنده، زود می آیی

چقدر وقت معاصی شتاب کردم و تو...
به حلم و مرحمتت کرده ای شکیبایی

قرار بود مقرب شوم به درگاهت
ولی حجاب شد این پرده های دنیایی

دلم هوای نجف کرده یا ولی الله
هوای نیمه شبِ آن دیار رؤیایی

حلال کن که ندیدی به نامه ام خیری
نداشتم بجز اشک دو دیده، دارایی

خدا کند که همین اشک های ناقابل
به قلب غرق به خونت دهد تسلایی

به زیر چوبه ی تابوتِ نیمه ی جانش
علی است مات و زمینگیرِ داغ عظمایی

"به عزت و شرف لا اله الا الله"
شده است نغمه و صوتِ غریب مولایی

به زیر چوبه به خود گفت: مردم نامرد...
گرفته اید ز بیت علی چه زهرایی

تمام بستر و دیوار و دسته ی دستاس
تمام زندگی ما شده گل آرایی

دری که سوخته با یک اشاره می افتاد
نداشت هیچ نیازی به ضربه ی پایی

چه زود شد سحر و رفت لیلة القدرم
کنار این همه غم مانده ام به تنهایی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۲ ، ۰۶:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۲، حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام

از بس که در پیکر، جراحت داشت زهرا
آه و فغان ساعت به ساعت داشت زهرا

پای امیرالمؤمنین و حق مولا
پرداخت هر آنچه بضاعت داشت زهرا

شاهد طلب کردند از صدیقه، ای وای
قلبی شکسته از اهانت داشت زهرا

هر کس به یک قصدی عیادت رفت اما
چشمی پر آب از هر عیادت داشت زهرا

زن ها به هم گفتند با طعنه که روزی...
چون سروِ رعنا قد و قامت داشت زهرا

چرخاند حتی بسترش را رو به دیوار
از دیدنِ برخی کراهت داشت زهرا

پهلوی او نه، محور دین را شکستند
بر دین خاتم، محوریت داشت زهرا

ضربات سختی خورد پشت در، اگرچه...
مانند ریحانه لطافت داشت زهرا

نه فکر حالش بود و نه دربند جانش
جان امامش، ارجحیت داشت زهرا

می بست با شال نبی پیشانی اش را
بدجور با دیوار اصابت داشت زهرا

پهلوی ضربه خورده کاری کرد با او
در هر تکان خوردن مشقت داشت زهرا

اُمّ الشهید خانه شد قبل از شهادت
چون غنچه ای بهر شهادت داشت زهرا

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۲ ، ۲۲:۵۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، فاطمیه ۱۴۰۲، حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

طوری حجاب روی جرمم خدا کشیده
گویی که اصلا از من معصیتی ندیده

رویی برای برگشت، بر درگهش ندارم
از این همه خجالت، رنگ از رخم پریده

نه یاد مرگ بودم، نه فکر تنگی قبر
پس کِی به خود می آیم عمرم که سر رسیده

وقت گناه اصلا از او حیا نکردم
وای از فریب نفس و از سستیِ عقیده

خواهم امان ز روزی که دیده ها ببینند
ظالم به آه حسرت، دستان خود گزیده

بار خرابم اما در کیسه ی کریمم
ما را سوا نکرده، زهرا خودش خریده

از کودکی به لطف دامان پاک مادر
قلبم به حب حیدر، در سینه ام تپیده

پایان ندارد اصلا بی تابی از فراقش
هر کس که از شراب صحن علی چشیده

باید بمیرم از غم، بودند بین یثرب
هم مرتضی وحید و هم فاطمه وحیده

گویای لطف زهرا، آن محور وجود است
اشکی که در عزایش بر گونه ام چکیده

می رفت سوی مسجد حق را اقامه دارد
می رفت محکم اما با قامت خمیده

گفتند با تمسخر، صدیقه شاهدت کو؟!
آزرده شد ازین حرف صدیقه ی شهیده

ناگاه بین صحبت، شد منقطع کلامش
انداختش به زحمت، پهلوی ضرب دیده

یک روز هم می آید پیش تن حسینش
بر روی نی ببیند زهرا سرِ بریده

پایان ظلم دنیا روز ظهور مهدی است
این شب ادامه دارد تا سر زند سپیده

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۰۲ ، ۰۹:۵۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی فاطمیه اول ۱۴۰۲

دانلود صوت شعر با نوای کربلای سید مهدی حسینی

بمیرد زینبت مادر، چرا از درد می نالی؟!
گذشته چند ماه اما کماکان ناخوش احوالی

چنان گیسوی من احوال بازویت پریشان است
نزن موی مرا شانه، ندارد هیچ اشکالی

چه معنا دارد این که در جوانی قدکمان باشی؟!
چه معنا دارد اصلا این علامات کهنسالی؟!

شنیدم که شبانه رفته ای تا خانه ی انصار
شنیدم که دلت خون شد از ایمان های پوشالی

طلوعت را مگیر اینقدر از شام سرای ما
تمام روز می بندی چرا بر صورتت شالی؟!

دو ماه و نیم، دلتنگِ لب خندان تو بودم
شنیدم پیش اسما خنده کردی، جای من خالی

پرت سرخ و رخت زرد و تبت پایین نمی آید
نمانده از جراحاتت برای دخترت حالی

حسین آبی طلب کرد و پریشان گشت احوالت
مزن بر سینه ات با اینچنین وضع پر و بالی

تو خود در قتلگه رفتی به پشت در ولی مادر
در این اوقات پایانی فقط در فکر گودالی

الهی هیچ وقتی بر سر پیراهنی را که...
به زحمت بافتی، اصلا نبینم هیچ جنجالی

الهی سم مرکب ها به دور از دلبرم باشند
نبینم که شود جسمش ته گودال پامالی
 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۰۲ ، ۱۷:۱۳
عبدالرقیه

ثواب شعر تقدیم به روح مطهر شهید مدافع حرم نوید صفری

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

منم و حسرت یک عمر پر از پرده دری
باورم نیست ولی آبرویم را ببری

قبح تأخیر مرا از کرمت زود ببخش
چون نمانده است ازین عمر، دگر آنقدری

هر کجا رفتم و دیدم که پناهم ندهند
بازگشتم به سرایت، به امید نظری

ضرر عمر هدر رفته، شود سود کلان
اگر از بنده ی خسران زده ات درگذری

جز در فیض علی را نکنم دَق الباب
همه ی خیر، فقط هست در اینگونه دری

اشک هایم همه از دوری صحن نجف است
کاش قسمت بشود دیدن صحن پدری

تازه فهمیده ام از سیر مرام شهدا
کارِ بی خصلتِ اخلاص، ندارد اثری

آرزویم همه این است شوم نذر حسین
سر دهم پای غمش مثل نوید صفری

کاش مادر بدهد کرب و بلایم را تا
تحت قبه بنشینم شب جمعه سحری

جگرم سوخته از صوت بُنَیّ، حتما...
فاطمه کرده میان حرمش نوحه گری

همه با بغضِ علی ضربه زدند اما شمر
رفت سوی بدنش با غضب بیشتری

رفت زینب به حرم سر بزند تا برگشت
پیش چشمان ترش رفت روی نیزه سری

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۰۲ ، ۱۰:۳۳
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شهادت حضرت به روایت ۴۵ روز ۱۴۰۲

خوردی زمین و خورد زمین لشگر علی
خاکی شدی و ریخت چه خاکی سر علی

نشناختند قدر تو را قدر مرتضی
تکثیر خیرهای علی، کوثر علی

غم نیست، غصه نیست سلامم کسی نکرد
کافی است یک سلام کند همسر علی

هجده بهار دیده ی من، با علی بگو...
از ساقه از چه خم شده نیلوفر علی؟!

کُشتی مرا به نافله های نشسته ات
ای در عبادت دل شب یاور علی

تا صبح ناله کردی و تا صبح سوختم
حوریه ی بهشتیِ نوحه گر علی

گرچه شبیه سایه ولی سایه ی سری
زهرا تویی پناه دل مضطر علی

قلبم شکست، روی مگیر از منِ غریب
پوشیه می زنی ز چه رو محضر علی؟!

تو پا به ماه بودی و ماه علی ببخش
خوردی زمین مقابل چشم تر علی

هر بار با نفس زدنت وقت پاشدن
تکرار می شود غم زجر آور علی

وقتی که بار بستی و از خانه می روی
از سینه می رود نفس آخر علی

شکر خدا سرت روی دامان زینب است
وای از سر حسین و دل دختر علی

این سه کفن برای تو و مجتبی و من
سهمش حصیر شد پسر دیگر علی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۲ ، ۲۱:۴۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی

همین که خواندمت یارب مرا فورا بغل کردی
تمام غصه هایم را به لطف خویش حل کردی

تو گفتی یک قدم بازا، می آیم ده قدم سویت
نه من خود آمدم اما تو بر قولت عمل کردی

نخوانده نامه ام را تا زدی یعنی فقط برگرد
چه گویم که بدی دیدی و بر خوبی بدل کردی

فدایت که مرا در خواب جهل و غفلتم دیدی
ولی بیدارم از این خواب ها قبل از اجل کردی

به حبل الله اعظم، بر علی دادی عنانم را
چنین ایمن مرا از هر کجی و هر دغل کردی

چنان دلبسته ام کردی به ایوانِ طلایش که
خلاصم از غم دنیا و از طول امل کردی

قَدیم المَنِّ وَ الاحسان، فدای قِدمت لطفت
مرا مجنون ثارالله از صبح ازل کردی

فدایت که میان روضه خانه منزلم دادی
دگر آسوده ام از بزم های مبتذل کردی

فقط گریه به غم های حسین است آبروی من
ندارم غیر از این گریه پس انداز و عملکردی

به زینب گفت با گریه: عزیزم بردباری کن
زمانی که نظر بر قتلگاه از روی تل کردی

بدان که مهر تو در عضو عضو پیکرم باشد
همان دم که ته مقتل، مرا بی سر بغل کردی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۲ ، ۱۱:۲۹
عبدالرقیه

دانلود سبک شعر با نوای حاج مجتبی قاسمی

والله إن قطعتموا یمینی
إنی احامی ابدا عن دینی

من خودم یک تنه لشگرم
وقت رزم ثانی حیدرم
پیش زینب منم سر به زیر
داده یادم ادب مادرم

منم شیر حرم عباس
منم صاحب علم عباس
نمیشناسید اگر من رو
کفیل زینبم عباس

والله إن قطعتموا یمینی
إنی احامی ابدا عن دینی

اومدی اما شد دیگه دیر
دیدی شد پیکرم غرق تیر
جون عباس فدات ای حسین
جان من دست به پهلو نگیر

ببین حالم چقد زاره
شده عباست آواره
حسین من رو نبر خیمه
آخه مشکم شده پاره

والله إن قطعتموا یمینی
إنی احامی ابدا عن دینی

شد اگه دستم از تن جدا
فرق عباسِ تو شد دوتا
خم نیاری به ابروت حسین
جون من نذر آل عبا

منو ارباب حلالم کن
شدی بی تاب حلالم کن
اگر که طفل شیر خواره
نشد سیراب حلالم کن

والله إن قطعتموا یمینی
إنی احامی ابدا عن دینی

جون عباس الهی فدات
باز سرم رو نزار روی پات
میمونی تنها تو قتلگاه
میکِشه کهنه خنجر برات

تنت میره توی گودال
لب تشنه میری از حال
میشینه روی سینت شمر
میشی با چکمه ها پامال

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۲ ، ۱۷:۱۳
عبدالرقیه

پایان مرا غمت سرآغاز شده
ای رأس بریده ی سرافراز شده

روشن شده چشمان ورم کرده ی من
با آمدنت دوباره اعجاز شده

موهای تو نامرتب و من عاجز
دستان شکسته، دردسرساز شده

تا صبح به روی لب خود می کوبم
اینگونه چرا زخم لبت باز شده؟!

نازی که بخواهی بخری نیست مرا
از بس به کتک بال و پرم ناز شده

با دستِ به پهلو و سری رو به زمین
از اهل حرم، رقیه ممتاز شده

بنیان مرا ریخته بر هم لگدی
این درد کمر، خانه برانداز شده

هو کردن ما گوشه ی ویرانه، پدر
سرگرمی هر دختر لجباز شده

سخت است تکلم به دهانی مجروح
دلگیر مشو کلامم ایجاز شده

بالم که شکسته پس مرا یاری کن
حالا که دگر موعد پرواز شده

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۰۲ ، ۰۶:۵۸
عبدالرقیه

هر کس که شد حسینی، پاک است و صاف و ساده
دور است طینتش از خودبینی و افاده

هر خیر و رحمتی هست، از پنج تن رسیده
مدیونم از ازل بر این قوم و خانواده

مهر حسین رزق است، رزقی به دست زهرا
این عشق را به لطفش در سینه ام نهاده

سِرّ نجات فُطرس در ذکر یاحسین است
چاره به هر غمی هست این ذکر فوق العاده

شد او قدیم الاحسان، چون از قدیم الایام...
هر عقده را گشوده، با چهره ی گشاده

توحید را به هر کس، خود خواست می چشاند
از سوی کس نباشد غیر از حسین اراده

تا ریخت آبرویم در محضر الهی
کرد آبروی من را اشک غمش اعاده

هربار دور ماندم از صحن کربلایش
رزق زیارتم را بنت الحسین داده

با چشم های تارش، در گوشه ی خرابه
طفلی کنار دیوار با زحمت ایستاده

بی اختیار ناگاه با چشم تر می افتد
از بس دویده این طفل در دشت ها پیاده

طفل سه ساله را چه با پهلوی شکسته؟!
این جرم بوده کار زجر حرام زاده

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۰۲ ، ۰۰:۰۹
عبدالرقیه

دانلود سبک شعر با نوای حاج مجتبی قاسمی

دیدی که مادرت شد نیمه جون علی
دور لبت نکش انقدر زبون علی

بس که گریه کردی نا نداره صدات
دلم تنگه مادر برای خنده هات 
ندارم شیر علی ببخش من رو مادر
لالایی لالایی بخواب دیگه اصغر 

گل من آروم تو آغوشم بخواب
میاره الان عمو جون واست آب
......
تیر سه شعبه و حلقوم تو علی
بازه هنوز چشه معصوم تو علی

چه آروم خوابیدی رو دست حسینم
نگفتی می میرم بدون تو از غم 
تو رفتی و موندم با گهوارت حالا 
لالایی لالایی بخواب روی خاکا

میریزه خاک بابا روی بدنت
بمیرم که تو رو تشنه کشتنت
......
سرت رو نیزه و جسمت روی زمین
پایین نیزه هام حال منو ببین   
می بینی به اشکام حرمله می‌خنده 
جلو چشم عمو دستمو می بنده
بیا جان رباب روی نیزه بمون
نداره لب تو طاقت خیزرون

برای اینکه منو بدن عذاب 
سرت و آوردنش بزم شراب

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۰۲ ، ۲۰:۰۴
عبدالرقیه

دانلود سبک شعر با نوای حاج مجتبی قاسمی

از دست این شهر خیلی کلافه ام
حس میکنم که اینجا اضافه ام 
مویی نمونده تا  برات ببافم 
 .
دیدی نشناختمت بس که تاره چشام
اومدی از رو نی مهربونم سلام
.
دیدن ما اومدی اما حالا 
جا گذاشتی آغوشت رو تو صحرا
.
بابا جونم کی موهات و کشیده
نامنظم کی رگات و بریده 
.....
دارم می میرم بابایی از تب 
افتادم اون روز از روی مرکب
صد بار داده نجاتم عمه زینب 
.
کاش نبودش عمو توی بزم شراب
وقتی آستینمون شد برامون حجاب
.
مثل زهرا قد من هم کمونه 
دیدی بابا تو چشام لخته خونه
.
بابا جونم کی موهات و کشیده
نامنظم کی رگات و بریده 
.......
با خنده هاشون بردن سرم رو
این زجر شکسته بال پرم رو 
میشه که پس بگیری معجرم رو؟
.
میکشه من رو این درد پهلو یه روز 
زد لگد جوری زجر جاش کبوده هنوز
.
 حالا مادر اومده با قد خم 
دل بریدم دیگه از دنیا رفتم 
.
بابا جونم کی موهات و کشیده
نامنظم کی رگات و بریده

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۰۲ ، ۰۴:۲۸
عبدالرقیه

دانلود سبک شعر با نوای کربلایی سید مهدی دهنوی

آمد محرم و غرق عزا شدیم
مهمان روضه ی خیر النسا شدیم
.
خادم روضه  شد  جبرییل امین
روضه خوان حضرت سیدالمرسلین
فاطمه زد صدا حسین جان فدایت
بنی ... بنی ... بمیرم برایت 
.
پاره ی قلب منی ای پسرم
تو حسینی نور چشمان ترم
.
نور عینی نور عینی یا حسین
.
در کوچه ها ی شهر بی یارم و حبیب
ترسم پسر عمو اینجا شوی غریب 

بشکند دست من نوشتم بیایی
ندارد زینب ات طاقت جدایی
نیاور حسین جان رقیه دخترت
بمیرم  برای حنجر اصغرت 

میمونی اینجا عزیزم بی سپاه
نیا که میره تنت تو قتلگاه
.
نور عینی نور عینی یا حسین
.
غم های این جهان در قلب من نشست
رفتم بنوشم آب دندان من شکست 
.
ندارم در این شهر بجز طوعه غمخوار
گرفته قلبم از شلوغی بازار
سر آهنگرای این شهر شلوغه 
تموم وعده هاشون آقا دروغه
.
نیا که میره اسیری زینبت 
میمونه روی زمین عریان تنت 
.
نور عینی نور عینی یا حسین

محمد مهدی شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۰۲ ، ۰۴:۱۹
عبدالرقیه

کجایی عزیزم چرا کم ظهوری؟!
شنیدم برادر که کنج تنوری

ز خاکسترِ منتشر بین مویت
به پا شد به قلبم چه یومُ النّشوری

فدایت که داغت تمامی ندارد
گرفتار، در دست قومی شروری

خدا جلوه دارد هر آنجا که باشی
تو نه در تنوری که در کوه طوری

زن خولی از دیدنت زیر و رو شد
به هر جا که باشی تجلیِ نوری

به هُرم تنورش قسم می خورم که
تو گرمای عشقی، شراباً طهوری

نبودی ببینی که در وقت غارت
شکستند از زینبت چه غروری

اهانت، اهانت، اهانت، اهانت
صبوری، صبوری، صبوری، صبوری

من از بوی آتش دلی خوش ندارم
دوباره شده خاطراتم مروری

بپرس از ربابه، برایت بگوید
سر خواهرت آمده چه اموری

به آغوش مادر سپردم سرت را
شده سهم خواهر اگر دردِ دوری

کفن که نشد پیکرت، در حصیری...
شدی جمع، آن هم عجب جمع و جوری

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۲ ، ۰۸:۱۱
عبدالرقیه

آمد زمان دفن، خدا پیکرش کجاست؟!
بر خاک داغ، پیکر شعله ورش کجاست؟!

تا حنجر بریده ندا داد، شد عیان...
جسمی که کرده نعل فرس پرپرش کجاست

قوم بنی اسد بنشینید در برم
تا رو کنم مصائب زجرآورش کجاست

معلوم نیست روی حصیر این تن کمش...
چندین و چند عضو ز سرتاسرش کجاست

ای خاک داغ کرب و بلا پاسخم بده
پس یادگار دوخته ی مادرش کجاست؟!

سالم نمانده قدر نگینی هم از تنش
جایی برای بوسه به جز حنجرش کجاست؟!

شرط است و مانده ام متحیر زمان دفن
باید به سمت قبله شود سر، سرش کجاست؟!

با دفنِ شیرخواره روی سینه ی حسین
کردم عیان مقام علی اصغرش کجاست

باید به علقمه بروم تا نشان دهم
جسم پر از جراحت آب آورش کجاست

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۲ ، ۰۷:۰۷
عبدالرقیه

ای که هم عزت و هم آبرو و جان منی
نه عبایی به تنت مانده و نه پیرهنی

قسمت می دهم ای ماه روی نیزه ی من
باز با زینب غم دیده بگویی سخنی

گرچه من یک زنم و تشنه ی دور از وطنم
جان فدایت که چنین تشنه ی دور از وطنی

خواستم تا که بمانم ته گودال، نشد
زد مرا با سپرش حرمله آن هم زدنی

بدنت روی زمین مانده، سرت بر روی نی
هر طرف می نگرم جلوه گری، دلشکنی

سال ها اهل کرم بودی و امروز ببین
نه به تو آب کسی داد، نه حتی کفنی

غیرت الله ببین بعد علمدار حرم
پاسخ این زن و بچه است فقط بددهنی

تا دم مرگ برای بدنت گریانم
تا دم مرگ کنم یاد غمت سینه زنی

حق بده تا که خودم را بزنم، داد کشم
ساربان کرده به دستش چه عقیق یمنی

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۰۲ ، ۰۴:۰۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی شب عاشورا محرم ۱۴۰۲

از سر شب اضطرابم شد زیاد
بی کسی ات داده صبرم را به باد

یا أخ المظلوم، اشکم ممتد است
سایه ی بالاسرم، حالم بد است

حرف از روز وداع و غم زدی
خیمه ی اصحاب را بر هم زدی

خطبه ات آتش زده بر جان من
حرف رفتن می زنی جانان من؟!

هم قرارم بوده ای، پنجاه سال
هم کنارم بوده ای، پنجاه سال

خندق از چه دور خیمه کنده ای؟!
چه شده آخر؟! مرا ترسانده ای

پشت خیمه ها چه کردی جست و جو؟!
خارها را جمع کردی از چه رو؟!

مشت، بر این خاک می کوبم حسین
حق بده اینقدر آشوبم حسین

من همانم که زمان عقد خود
شرط کردم با تو باشم هرچه شد

این شب آخر به بالینم بمان
ریخته بر هم دلم، قرآن بخوان

خسته ام، رو سوی خالق می کنم
خار در پایت رود دق می کنم

دلهره از غربتت دارم حسین
در نمازم اشک می بارم حسین

در مناجاتم صدایت می کنم
تو نگویی هم دعایت می کنم

یا نرو یا آبرویم را بخر
می روی فردا مرا با خود ببر

لحظه ای کوتاه که خوابیده ای
خواب سگ های درنده دیده ای !

خواب دیدی قاتلت بد کینه داشت
چکمه اش را بر روی جسمت گذاشت

خواب دیدی طبق نقل مصطفی
مبتلا بر پیسی است آن بی حیا

تشنه تا مقتل تنت را می برند
این قبیله پیکرت را می درند

در بر جسمت توقف می کنند
تا سه ساعت هی تعارف می کنند

می شوی ای سرپناهم، بی پناه
سنگ باران می شوی در قتلگاه

روی تل باید ببیند خواهرت
خنجرِ کندی به زیر حنجرت

پیکرت را تا که غارت می کنند
روی سرنیزه بلندت می کنند

اجر و مزدت را سواران می دهند
بر تنت ده اسب جولان می دهند

از نوک نی تا سرت پایین رود
در میان کیسه ای خورجین رود

تا بهشت این نغمه ی چاووش رفت
واحسینا خواهرت از هوش رفت

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۲ ، ۲۱:۱۵
عبدالرقیه

جگر علقمه وقت گذرش تیر کشید
قلب خورشید ز داغ قمرش تیر کشید

تیغ تا اینکه به دستان علمدار رسید
پسر ام بنین، بال و پرش تیر کشید

با سر زانو و با گردنِ مرکب، بی دست
با چه وضعیتی از چشم ترش تیر کشید

متحیر شدنِ باب حوائج یعنی...
آب تا ریخت تمام جگرش تیر کشید

تا عمود آمد و ماه رخ او منشق شد
سرش از روضه ی فرق پدرش تیر کشید

یک به یک با دل خون در وسط دشت، حسین
از تن بی رمق و شعله ورش تیر کشید

داد از دست، حسین بن علی رکنش را
پای جان دادن سقا کمرش تیر کشد

ناله ی بی کسی از جان زد و دق کرد حسین
پشت هم بوسه به قرآن زد و دق کرد حسین


روضه مکشوفه شد از دلهره در هر قدمش
دست بر دست زد از داغ دو دست قلمش

اهل خیمه همه ماندند چه شد تا که حسین
راهی خیمه ی سقا شده با قد خمش

ریخت قلب همه آن لحظه که ارباب کشید
آه از داغ علمدار و عمود از حرمش

چه بگوید به سکینه که ابالفضل کجاست؟!
چه بگوید که چه آمد سر باب الکرمش؟!

گرچه افتاد علمدار علم پابرجاست
رفت زینب سوی میدان که بگیرد علمش

نیست عباس ببیند ز عطش طفل رباب
چقدر سخت شده هر دم و هر بازدمش

کودکی در وسط خیمه، روی خاک حرم
تشنه از بس شده، خوابیده به روی شکمش

بعد عباس، بنی فاطمه مضطر شده اند
لشگری منتظر غارت معجر شده اند

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۲ ، ۰۸:۴۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب تاسوعا ۱۴۰۲

بسم خدای خالق سیمای عباس
لالم به وصف رتبه ی والای عباس

دریا برای جاودانی و بقایش
باید بنوشد آب از دریای عباس

لایق ترین سینه بر انوار حسینی
بوده است طور سینه ی سینای عباس

شیری که از او شیرها هم می گریزند
گفتند اهل واژه در معنای عباس

یوسف که زیبا بودنش ضرب المثل بود
دل باخته بر چهره ی زیبای عباس

در جای جای عرش، معراج رقیه
بوده به روی قامت رعنای عباس

کعبه دلش رفته، شده گیرِ بیانش
بعد از بیان خطبه ی گیرای عباس

تأثیر درس مکتب ام البنین بود
بینش به راه و دیده ی بینای عباس

لالا به طفلان بود و آرامش به زینب
ذکر مناجاتِ روی لب های عباس

یک شب بمان پیش ضریحش تا سحرگاه
تا حس کنی آرامش از مأوای عباس

این که شهیدان بر مقامش غبطه دارند
باشد کمی از شأن بی همتای عباس

نزد امام عصر، در دنیا و عقبی
دارد بهایی بی کران امضای عباس

هر درد بی درمان که داری را بیاور
درمان هر دردی است تاسوعای عباس

هر سال حتی ارمنی های محله
چشم طمع دارند بر اِعطای عباس

داغ ابوفاضل، غم در علقمه نیست
شد یک امان نامه غم عظمای عباس

جان ها فدایش که بِنَفسی أنت فرمود
در روز عاشورا به او مولای عباس

تا ناله زد أدرِک أخا آمد حسین و ...
چون خارپشتی دید سرتاپای عباس

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۰۲ ، ۲۳:۴۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۸ محرم ۱۴۰۲ 

زمین که خورد علی اکبرم، زمین خوردم
خراب شد غم عالم سرم، زمین خوردم

همین که با دل خون، میوه ی دلش خواندم
کشید پا به زمین در برم، زمین خوردم

منی که بوی نبی بین خیمه ام پر بود
کنار جلوه ی پیغمبرم زمین خوردم

میان آن همه خنده، میان یک لشگر
دلم شکست و به چشم ترم زمین خوردم

غبارِ مانده به عمامه ام نمایان کرد
چگونه پیش علی، لاجرم زمین خوردم

برای کشتن او تا که کوچه وا کردند
به یاد قتلگه مادرم زمین خوردم

همین که تکه به تکه عصای خود دیدم...
به دست تک تک اهل حرم، زمین خوردم

عبای پهن شده ماند و دشتی از جگرم
به یک نگاه، نشد باورم، زمین خوردم

خدا کند که در این گیر و دار و بی تابی
نبیند از حرمش خواهرم، زمین خوردم...

محمدجواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۲ ، ۲۳:۵۳
عبدالرقیه

نصیب غنچه، لبی شعله ور نباشد کاش
به سوی خاتمه، شمع سحر نباشد کاش

دوچشم مادر بی شیر، از خجالت طفل
به گریه در وسط خیمه، تر نباشد کاش

صدای گریه ی طفلی که در نمی آید
ز داغ تشنگی اش، بی اثر نباشد کاش

زمان باد وزیدن میان دشت بلا
به سوی حنجر اصغر، نظر نباشد کاش

رباب گفت به زینب دعا کن این ساعت
علیِ اصغر من در خطر نباشد کاش

نگاه آخر شش ماهه با لبی خندان
به شرمساریِ روی پدر نباشد کاش

به ضرب تیر بزرگی که همچو مسمار است
علی مشابه محسن، سپر نباشد کاش

نوشته اند سه شعبه دو گوش او را دوخت
نوشته اند ولی معتبر نباشد کاش

چگونه با علی اصغر به خیمه برگردد؟!
غم حسین ازین بیشتر نباشد کاش

پس از حسین چه کردند با علی اصغر
رباب از خبرش با خبر نباشد کاش

حرامزاده ی ملعون که بیل آورده...
به پشت خیمه به دنبال سر نباشد کاش

به روی نیزه به پیش نگاه تار رباب
میان قافله، قرص قمر نباشد کاش

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۰۲ ، ۰۵:۰۱
عبدالرقیه

دل شده مهمان أبناء الحسن
جان ما قربان أبناء الحسن

همچنان بابای خود پر برکت است
بخشش دستان أبناء الحسن

بر خدا نزدیک تر شد هر که شد
سائل احسان أبناء الحسن

نیست تنها در دل میدان حسین
دارد او گردان أبناء الحسن

بی زره در رزم رفتن بوده است
میوه ی ایمان أبناء الحسن

دست ها کوچک ولی دل ها بزرگ
لشگری حیران أبناء الحسن

بهر جنگیدن مهیا قاسم است
کار ازرق زاده ها با قاسم است


بعد اکبر از همه سبقت گرفت
با چه زحمت از عمو نوبت گرفت

تا بگیرد اذنِ میدان آنقدر
بوسه از دستان آن حضرت گرفت

مرتضی پشتش فقط جوشن نداشت
کیست او که بی زره رخصت گرفت

بست سربند پدر را بر سرش
تا که جسم تشنه اش قوت گرفت

آن قدر مولا برایش گریه کرد
کربلا رنگ غم و غربت گرفت

تیغ خود را چون حسن طوری کشید
ابن سعد از دیدنش لکنت گرفت

بود بین معرکه آن دلربا
بر لبش ذکر أنا ابن المجتبی


ساعتی طی شد، بلایش شد عظیم
خون روان بود از تن إبن الکریم

نجمه بین خیمه اش احساس کرد
می وزد عطر حسن بین نسیم

سنگ های تیز کاری کرد تا
بی رمق شد حال و روزش شد وخیم

آن که آمد موی قاسم را کشید
شد به شمشیر عمو دستش دو نیم

جام أحلی مِن عسل را سرکشید
زیر پا... از آن چگونه بگذریم؟!

نعل ها بی وقفه با هم رد شدند
از روی جسم نحیفش، مستقیم

امتحانی سخت را پس داد، وای
بر رخش رد هلال افتاد، وای


جسم قاسم بی رمق از جنگ بود
مادرش در خیمه ها دلتنگ بود

بی علی اکبر در این دنیا دگر
زندگی کردن برایش ننگ بود

خون چنان از زخم هایش می چکید
پیکرش چون لاله، خونین رنگ بود

در میان چهره ی إبن الحسن
هم نشان از پا و هم از چنگ بود

سینه ای که همچنان زهرا شکست
حاصل یک جنگ تنگاتنگ بود

هیچ جای سالمی در تن نداشت
نقل دامادی او از سنگ بود

بر روی دوش عمو او را ببین
می کشد انگار پایش بر زمین

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۰۲ ، ۰۷:۱۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۶ محرم ۱۴۰۲

توحید ما شروعش، از دعوت حسین است
تکمیل هر عبادت، معرفت حسین است

یُعطی الکَثیر یعنی محدودیت ندارد
رزق تمام عالم از برکت حسین است

رحمت بدون منت، بخشش بدون علت
حیرت نکن عزیزم، این عادت حسین است

گفتند کار ما نیست معراج رفتن اما
معراج سینه زن ها در هیئت حسین است

فرموده حاج قاسم ما ملت حسینیم
قطعا دعای زهرا با ملت حسین است

با چشم خویش دیدیم این حرفِ مستند را
تنها شفای هر درد، در تربت حسین است

شرط کمال تکبیر در هفتمینِ آن است
این شیوه، اقتدا بر قدقامت حسین است

هل مِن مُعینِ مولا، شرح ألَستُ... باشد
قالوا بلای عشاق بر نصرت حسین است

گریان نمی شود در گرمای روز محشر
هر کس که اهل گریه بر غربت حسین است

وای از لباس کهنه، وای از تنی برهنه
چشم تمام لشگر، بر غارت حسین است

بهتر ندید آقا، حمله به خیمه اش را
این روضه و مصیبت، حیثیت حسین است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۰۲ ، ۲۳:۳۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب ۵ محرم ۱۴۰۲

بسم رب النور، نور هر سخن
هستم عبدالله و بابایم حسن
چون امیرالمؤمنینم، بت شکن
می کنم هر فتنه ای را ریشه کن

اسوه ام قاسم شد و شیر جمل
نزد ما مرگ است أحلی مِن عسل

من حسینی هستم و پابست او
یازده سال است مستم، مست او
بوسه گاهم بوده عمری، دست او
حال افتاده به مقتل، خسته او

از میان دست عمه، بی قرار
دست خود را می کشم بی اختیار

هیچ کس جز من نماند از لشگرش
تشنگی آتش زده بر حنجرش
مانده جای زخم بر سرتاسرش
می کشد روی زمین بال و پرش

عده ای شمشیر در آورده اند
شمر و خولی رو به مقتل کرده اند

با عصا محراب ابرویش شکست
نیزه ای در بین پهلویش شکست
سنگ تیزی، روی نیکویش شکست
دیدی آخر شأن گیسویش شکست

با خدایش بود در راز و نیاز
دست ناپاکی به مویش شد دراز

جان به قربانش، فدایش می شوم
مرهمی بر زخم هایش می شوم
بین مقتل، سر جدایش می شوم
با پرم جوشن برایش می شوم

قتلگه، کوچه شد و من هم سپر
ایستادم روی پنجه چون پدر

تیغ، بی رحمانه دستم را برید
تیر، با شدت گلویم را درید
جز عمو چشمم دگر کس را ندید
پیکرم را بین آغوشش کشید

تا که لب تشنه صدا کردم، عمو
تیری آمد دوخت جسمم را بر او

بعد من، خیلی جسارت می شود
بر عمو جانم اهانت می شود
احتضار او سه ساعت می شود
پیکرش بدجور غارت می شود

نیست ذبحی مثل او در عالمین
فاطمه گوید بُنیَّ یاحسین

محمد جواد شیرازی

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۲ ، ۲۳:۳۲
عبدالرقیه