سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۷۳ مطلب با موضوع «ج/ اشعار مناجات با امام زمان :: 2- مناجات با حضرت محرم و صفر» ثبت شده است

چون پشیمان نیستیم آقا پریشان می شود

فعل ما می بیند و هر روز گریان می شود

 

قلب او از دست ما خون است، غصه می خورد

بس که ما در غفلتیم از غصه نالان می شود 

 

ما خطا کردیم، آقا دید و بر ما اشک ریخت

جای نفرین از خدا خواهان غفران می شود

 

از من و تو قلب او هر چند خیلی خون شده

خیر حق را بهر ما همواره خواهان می شود

 

دیدن نامحرمان دیدار او از ما گرفت

دیدنش تنها نصیب چشم پاکان می شود

 

ما به شهر معصیت ساکن شدیم و غافلیم

از گل نرگس که ساکن در بیابان می شود

 

خود نظر دارد که نامش بر لب ما جاری است

ور نه باغ گل کجا در کنج ویران می شود

 

روز و شب یاد لب عطشان جدش می کند

روضه خوان مقتل شاه شهیدان می شود

 

وقت غارت کردنش آمد صدا زد خواهرش

این حسین توست یا جدا که عریان می شود

 

حاج مجتبی قاسمی 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۰۳
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 

عاشق فقط به دیده ی گریان دلش خوش است

هجران زده به حال پریشان دلش خوش است

 

عشق است هر چه را بپسندی برای من

دلداده ات به غربت و هجران دلش خوش است

 

" گفتی بسوز در غم من ... اِی به روی چشم "

دلسوخته به لذت درمان دلش خوش است

 

با فقر محض آمدنم عیب و نقص نیست

وقتی که مور هم به سلیمان دلش خوش است

 

محتاج یک نگاه کریمانه ی تو ام

قحطی زده به قطره ی باران دلش خوش است

 

در پشت در نشستن من بی دلیل نیست

سائل فقط به لطف کریمان دلش خوش است

 

با دست مهربان خودت لقمه ای بگیر

خیلی گدا به لقمه ای از نان دلش خوش است

 

اینجا بساط شاه و گدا فرق می کند

اینجا خود کریم به مهمان دلش خوش است

 

گیرم که خشک هم بشود چشم نوکرت

بر ابر رحمت تو کماکان دلش خوش است

 

می گفت عاشقی که زیارت نرفته بود

تنها به لطف شاه خراسان دلش خوش است

 

وقتی دلت گرفت فقط فابک للحسین

نوکر به روضه ی شه عطشان دلش خوش است

 

ای شهریار نیزه نشین آیه ای بخوان

دردانه ات به آیه ی قرآن دلش خوش است

علی سپهری

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۲۳
علی سپهری

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود فایل تصویری

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 

زمان لطف، صحبت از حقارتم نمی کنی
کریمی و نظاره بر لیاقتم نمی کنی

تو را ز یاد می برم زمان معصیت ولی
مرا مؤاخذه برای غفلتم نمی کنی

دلم شکسته و کسی به داد من نمی رسد
میان راه مانده ام، حمایتم نمی کنی؟!

چه نذرها نکرده ام که زیر و رو شود دلم
به هر دری که می زنم اجابتم نمی کنی

اسیر ظلمت دلم شدم عزیز فاطمه
به یک دعا مرا غریق رحمتم نمی کنی؟!

اگر بناست سهم من همیشه دوری ات شود
چرا مرا نمی کشی و راحتم نمی کنی؟!

کسی من خراب را به سوریه نمی برد
در این بساط عاشقی ضمانتم نمی کنی؟!

***

فدای عمه ای که با دل شکسته ناله زد
برادرم چرا نظر به غربتم نمی کنی؟!

بزرگ این قبیله ام... مرا نزن عقیله ام
کمی حیا و شرم از شرافتم نمی کنی؟!

محمد جواد شیرازی

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۱۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رضا طاهری

دانلود صوت شعر با نوای حاج مهدی رسولی

 

بر درد تنهایی دچارم ای نگارم

پایان ندارد انتظارم ای نگارم

 

پاییزی ام، هجران امانم را بریده

برگرد ای باغ و بهارم ای نگارم

 

خواب مرا فکر وصال از من گرفته

هر شب به یادت بی قرارم ای نگارم

 

آواره ای بودم مرا نوکر نوشتی

نوکر شدن شد افتخارم ای نگارم

 

با تو که باشم قدر یک دنیا می ارزم

منهای تو، بی اعتبارم ای نگارم

 

این آبرو، این اشک ها، این مهر زهرا

من هر چه دارم از تو دارم ای نگارم

 

بخشید اگر ما را خدا لطف خودت بود

ای رحمت پروردگارم ای نگارم

 

می ترسم از جان کندنم، پیشم میآیی؟

در وقت سخت احتضارم ای نگارم

 

مثل همیشه آخر کارم، خودم را

دست رقیه می سپارم ای نگارم

 

کنج خرابه ناله زد فخر دو عالم

بابا بیا امشب کنارم ای نگارم

 

دیگر نمی بینم سرت را روی نیزه

کم سو شده چشمان تارم ای نگارم

 

بر ما اسیرانِ زمین خورده نظر کن

بالانشینِ نی سوارم، ای نگارم

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۹
عبدالرقیه

ما گم شدگانیم به دنبال شماییم

دلبسته ی موی سیه و خال شماییم

درهر دو جهان شکر، فقط مال شماییم

ما جمله دخیل نخی از شال شماییم

 

در سوز و گدازیم ز هجر رخ ماهت

امید که گردیم همه عضو سپاهت

 

بی غیرتی ماست که هستی تک و تنها

دوریم ز روی تو و مشغول به دنیا

تبعید شدی در اثر فعل بد ما 

ماساکن شهریم، تویی ساکن صحرا

 

خجلت زده ماییم که قلب تو شکستیم

خسران زده هستیم که عهد تو گسستیم 

 

هر چند که ما ریزه خور خان تو هستیم

غرق نعم از سفره ی احسان تو هستیم

دوریم... ولی باز پریشان تو هستیم

سرمایه ز کف داده و حیران تو هستیم

 

ما را ز کرامت بخر ای یوسف زهرا

تا خیمه ی سبزت ببر ای یوسف زهرا

 

کس نیست که مشمول عطا و کرمت نیست

دوزخ شود آن جا که صفای قدمت نیست

بیچاره فقیری که گدای نعمت نیست

بیزار از آنیم که تحت علمت نیست

 

چون هر دم تان پر شده از ذکر حسین است

هر عاشقتان عاشق بین الحرمین است

 

تا جد تو افتاد، زمین لنگرش افتاد

سر را که بریدند به سر دخترش افتاد

بر نیزه سرش رفت، به تل خواهرش افتاد

تا خواهرش افتاد، ز غم مادرش افتاد

 

برگرد بیا ای پسر حضرت زهرا

برگرد که خون شد جگر حضرت زهرا

 

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۵ ، ۱۸:۵۸
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج حیدر خمسه

دانلود صوت شعر با نوای حاج احمد سلطانی

 

از بس که تلخی غم هجران چشیده ام

جانی نمانده است برایم...بریده ام

 

عیب وصال چیست نصیبم نمی شود؟

خیری که از فراق و جدایی ندیده ام

 

گاهی هم از گدای خودت یک خبر بگیر

رحمی کن ای عزیز بر این اشک دیده ام

 

نفرین به معصیت که مرا از تو دور کرد

بر باد داده هر چه که زحمت کشیده ام

 

خیلی دلم شکسته...گرفتار و خسته ام

از بس که در پی هوس خود دویده ام

 

دارم به راه عاشقی ات پیر می شوم

ناز تو را ببین به چه قیمت خریده ام

 

بحر العلوم...حلی و فرزند مهزیار

توصیف روی تو ز بزرگان شنیده ام

 

با این همه گناه به روضه کشاندی ام

با لطف توست که به نوایی رسیده ام

 

گریان زینبی و پریشان زینبم

من غصه دار عمه ی قامت خمیده ام

.

 

در پیش چشم فاطمه کم دست و پا بزن

ای یادگار مادرم...ای سر بریده ام

علی سپهری

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۵ ، ۰۱:۳۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج حسین سیب سرخی

 

بدون عشق دلسردم، کمی آقا نگاهم کن

سرا پا غصه و دردم، کمی آقا نگاهم کن

 

درختی بی ثمر هستم، برایت دردسر هستم

خزانم... شاخه ای زردم، کمی آقا نگاهم کن

 

نشستم با دو چشم تر، خجالت می کشم دیگر

ازین طرزِ عملکردم، کمی آقا نگاهم کن

 

نکن قلب گدا را خون، نگو سائل برو بیرون

فقیرم... از همه طردم، کمی آقا نگاهم کن

 

برای وصل جنت نه، وُفور ناز و نعمت نه

به عشقت نوکری کردم، کمی آقا نگاهم کن

 

ز هجرانت نمردم من، به دردت هم نخوردم من

فدای غربتت گردم، کمی آقا نگاهم کن

 

به سوز سینه ی زهرا، به آه زینب کبری

صدایت می زنم هر دم، کمی آقا نگاهم کن

 

امان از شام و ویرانه، عقیله بود و بیگانه

دو جمله روضه آوردم، کمی آقا نگاهم کن

 

من از ضرب لگد خواندم، دوباره روضه بد خواندم

صدایت را در آوردم، کمی آقا نگاهم کن

 

به یاد غربت زینب، خرابه می روم هر شب

شبیه جغد شبگردم، کمی آقا نگاهم کن¹

 

محمد جواد شیرازی

95/3

 

۱. امام صادق علیه السلام در مورد جغد فرمودند:

آیا هیچ یک از شما او را در روز دیده اید؟ عرض شد: خیر در روز آشکار نمی شود و فقط در شب ظاهر می گردد. حضرت فرمودند: اما اینکه این حیوان پیوسته در خرابه ها مسکن گرفته و در آبادی نمی آید جهتش آن است که وقتی حضرت امام حسین علیه السلام شهید شدند این حیوان به واسطه قسم بر خود حتم نمود که ابدا در آبادی سکنا نکرده و منزلش تنها در خرابه ها باشد. پس پیوسته در روز صائم و حزین است تا شب فرا برسد و وقتی شب درآمد از ابتدای آن تا صبح بر مصیبت امام حسین علیه السلام زمزمه و نوحه سرائی و مرثیه خوانی می کند.

 

کرامات الحسینیة

 کامل الزیارات-ترجمه ذهنى تهرانى، ص:۳۱۹

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۵ ، ۱۲:۰۸
عبدالرقیه

دانلود فایل صوتی و تصویری شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی محمد معاذاللهی

 

بیشتر از عاشقی هجران مرا سوزانده است

هجر دیدار رخ جانان مرا سوزانده است

 

بعد از عمری علت خسران خود فهمیده ام

دل سپردن دست این و آن مرا سوزانده است

 

مثل یعقوبم، دلم آتش گرفته، سوخته

بعدِ یوسف غربت کنعان مرا سوزانده است

 

عشق بی وصل نگار از هر بلایی بدتر است

عاشقی، این درد بی درمان مرا سوزانده است

 

دور از مولا در این زندانِ نَفْس افتاده ام

غفلتم در بین این زندان مرا سوزانده است

 

یک کلاف آورده ام، یوسف خریداری کنم

این هیاهوی خریداران مرا سوزانده است

 

ترس از این دارم بگوید که نمی خواهم تو را

فکر دوری از صف خوبان مرا سوزانده است

 

سیره ی آقای ما گریه کنار زینب است

 روضه های خواهری گریان مرا سوزانده است

 

روی نیزه رفتن خورشید جانم را گرفت

بین صحرا پیکری عریان مرا سوزانده است

 

بی قرارِ شارع العباس گشتم باز هم

صحن سقا... دوری از ایوان مرا سوزانده است

 

روزه می گیرم ولی افطار زهرم می شود

کام خشک ساقی عطشان مرا سوزانده است

 

حاج مجتبی قاسمی

۹۵/۲

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۱۵
مجتبی قاسمی

وَلاتَجْعَلْنى‏ مِنَ‏ الْغافِلینَ الْمُبْعَدینَ...

دانلود فایل صوتی شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود فایل تصویری شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج میثم مطیعی 

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 

بنده ی نفسم شدم، سوز و نوایم رفت... رفت

از نفس افتادم و حال دعایم رفت... رفت

 

غفلتم توفیق توبه کردنم را برده است

از قنوتم رَبَّنٰا إغْفِرْ لَنٰایم رفت... رفت

 

بار من را آتش ناشکری ام سوزانده است

از کفم سرمایه ی روز جزایم رفت... رفت

 

عبد رسوایم... فقط دردسر مولا شدم

آبرویم پیش او وقتی حیایم رفت، رفت

 

در سحرها خلوتی با دلستانم داشتم

آن قدر بد کردم آخر از سرایم رفت... رفت

 

سوی نامحرم نظر کردن سلاحم را گرفت

برکت از این زندگی تا اشک هایم رفت، رفت

 

دل خوشم "صحن دلم" وقف علی و فاطمه است

گیرم اصلا جای دیگر دست و پایم رفت... رفت

 

کعبه، بی حیدر فقط سنگ است پس با این حساب

سوی "نی جف" هم اگر قبله نمایم رفت... رفت

 

با پر و بال شکسته مرغ قلبم هر سحر

در پی فطرس که سوی مقتدایم رفت، رفت

 

یاد کام تشنه اش یک عمر قلبم سوخت... سوخت

زیر خنجر دلبر درد آشنایم رفت... رفت

 

زیر گرمای بیابان پیکرش شد زیر و رو

روی نیزه رأس شاه سر جدایم رفت... رفت

محمد جواد شیرازی

۹۵/۲

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۵۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج سید مهدی میرداماد

 

دلم گرفته حاجت مرا روا نمی کنی؟

در این دل شکسته ام برو بیا نمی کنی؟

 

بهار آمده ولی خزان تر از خزان شدم

حقیقت بهارها نظر به ما نمی کنی؟

 

امیر بی قرینه ام، نشسته غم به سینه ام

غم فراق را بگو چرا دوا نمی کنی؟

 

همیشه خوبی مرا بزرگ جلوه می دهی

بدی این خراب را تو بر ملا نمی کنی

 

ز روی تو شدم خجل، نشسته کشتی ام به گل 

مرا برای بندگی چرا جدا نمی کنی؟

 

اگرچه بنده ای بدم ولی نمی کنی ردم

اگر تو را رها کنم مرا رها نمی کنی

 

مرا برون زخانه ات نکرده ای عجیب نیست

عجیب این که بنده را عزیز خانه می کنی

 

به عبد رو سیاه خود همیشه لطف می کنی

اگر به تو جفا کنم به من جفا نمی کنی

 

منم گدای مادرت، سرم فدای مادرت

بخاطر همین مرا ز خود جدا نمی کنی

 

پس از گناه کردنم همیشه گفته ام به خود

کمی ز روی حجت خدا حیا نمی کنی؟

 

طبیب من حبیب من، مسافر غریب من

فدای غربتت که گریه ی شبانه می کنی

 

 

کنم به ناله زمزمه اغثنی یابن فاطمه

به حق شاه علقمه، مرا دعا نمی کنی؟!

 

من آشنای زینبم، که نام توست بر لبم

دلم گرفته حاجت مرا روا نمی کنی؟

 

ِمهدی علی قاسمی

۹۵/۱

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۳۴
مهدی علی قاسمی

السلام علیک یا صاحب الزمان

 

دانلود صوت این شعر با نوای حاج محمد طاهری

 

یوسف زهرا در این کنعان کسی بیدار نیست

خوابمان برده ست…در اینجا کسی هشیار نیست

 

تو دعامان می کنی،ما بی محلی می کنیم

هیچ کس انگار مشتاق تو ای دلدار نیست

 

بی قراری از غم هجر تو کار عاشق است

من که عاشق نیستم،وقتی که حالم زار نیست

 

آخرش می میرم و رویت ندیده می روم

ظاهرا این نوکر تو لایق دیدار نیست

 

زحمتت دادم،برایت درد سر بودم ببخش

در میان نوکرانت مثل من سربار نیست

 

باز هم بار گناهانم مرا زد بر زمین

توبه و بد قولی من که همین یکبار نیست

 

من فقیر و رو سیاهم،بی نوایم…بی کسم

هم نشینی کریمان با فقیران عار نیست

 

این دل ویرانه را آباد کن یابن الحسن

بهر این ویرانه دل غیر از شما معمار نیست

 

دست من در محضرت خالی است می دانم ولی

مطمئنم با کریمان کارها دشوار نیست

 

من که سر تا پا گناهم….غیر گریه بر حسین

مرهمی بر زخم های این دل بیمار نیست

 

زینب و دروازه ی ساعات و یک شهر شلوغ

یک مسلمان در میان این همه اغیار نیست

 

بین بازار از روی ناقه صدا زد یا أخا

جای خواهرهای تو در بین این بازار نیست

 

مثل اینکه باز از زوار او جا مانده ام

قسمتم کرب و بلا در اربعین انگار نیست

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۲:۲۴
علی سپهری

دانلود صوت این شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی 

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

دانلود صوت شعر با نوای حاج عبدالرضا هلالی

دانلود فایل تصویری حاج عبدالرضا هلالی

دانلود فایل صوتی شعر با نوای حاج مهدی اکبری

 

 

هرچه بد تا می کنم با من مدارا می کنی

 از سر لطف و کرم با بی حیا تا می کنی

 

حاجتم را می دهی تا من تقاضا می کنم

دردهایم را خودت فوراً مداوا می‌کنی

 

پیش چشمان همه داری بزرگم می کنی

آبرویت را دوباره خرجِ رسوا می کنی

 

پرده پوشی می کنی و باز عصیان می کنم

هر که بویی می برد فی الفور حاشا می کنی

 

صبح تا شب این همه بد می کنم اما چرا

کار خوبم را فقط در بوق و کرنا می کنی؟!

 

سعی کردم تا گناهم را نبیند عابری

غافل از اینکه مرا داری تماشا می کنی

 

از "جمودُ العینِ" خود تا که شکایت می کنم...

...خشکیِ این چشمه را هربار دریا می کنی

 

یاد کن آلوده را یابن الحسن از بابِ لطف

در قنوت نیمه شب با رب که نجوا می کنی...

 

...یا زمانی که میان روضه های مادرت

 گریه بر درد و مصیبت های زهرا می کنی

 

*****

 

دوستانِ من همه کرب و بلا را دیده اند

نوبت من که شده، امروز و فردا می کنی

 

کربلا میخواهم آقا التماست می کنم

گریه دارم می کنم... داری تماشا می کنی؟!

 

آخرش هم ضامنم سلطان مشهد می شود

بعد از آن برگِ براتم را تو امضا می کنی

محمد جواد شیرازی 93/12/23

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۳ ، ۰۵:۲۷
عبدالرقیه

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَعْدَ اللَّهِ الَّذی ضَمِنَه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی مهدی رسولی

 

این دل آلوده ام دلبر نمی خواهد مگر؟!
حضرت صاحب زمان نوکر نمی خواهد مگر؟!

 

بال پرواز مرا سوزاند نارِ معصیت
مرغِ دل تا بامِ دلبر، پر نمی خواهد مگر؟!

 

غفلت از تو اوج بدبختیِ ما شد ای دریغ
چاره ای این دردِ زجر آور نمی خواهد مگر؟!

 

راه گم کردم بیا یابن الحسن دستم بگیر
ظلمتِ این سینه پیغمبر نمی خواهد مگر؟!

 

چند وقتی می شود از زندگی سیرم دگر
نوکرت چیزی ز تو دیگر نمی خواهد، مگر_

 

_روزیِ یک بار روضه در شبِ جمعه حرم
من یقین دارم‌‌‌... دعا باور نمی خواهد مگر؟!

 

" إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ..." 1 یعنی دل آلوده ام...
...شعله ای در زیر خاکستر نمی خواهد مگر؟!

 

خواستم گریه کنم فرمود: "...فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ ..."2
گریه بر ارباب، چشمِ تر نمی خواهد مگر؟!

 

مادری از عرش آمد سمت خاک کربلا
گفت: این پیکر، کفن آخر نمی خواهد مگر؟!

 

دست بردار از سرش ای ساربانِ بی وفا
یک سؤال...ارباب انگشتر نمی خواهد مگر؟!

 

گوشوار دخترش بردید؟! باشد... بس کنید
دخترِ سبط النبی معجر نمی خواهد مگر؟!

 

 

علی سپهری، محمد جواد شیرازی

11/93

 

 

1- قال رسول الله (ع) :« إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً »(مستدرک الوسائل، ج 10ص 318) 

 

2- امام رضا (ع): یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ. (بحار الانوار، جلد44،‌ص286؛ امالی شیخ صدوق، ص130؛ عیون اخبار الرضا ج1، ص299 و ...)

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۴۰
عبدالرقیه