سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۳۳ مطلب با موضوع «د/ اشعار حرم های زیارتی :: 3- اشعار مشهد و فراق مشهد» ثبت شده است

دوباره تشنه ی جام وصال آمده ام

به کیل خالی و دست سؤال آمده ام

 

شمیم وصل تو هیهات از سرم برود

خمار رایحه ی لم یزال آمده ام

 

شروع خوب همه لحظه های من هستی

به یاد لحظه ی تحویل سال آمده ام

 

به برکت نمک سفره شما بوده

اگر به راه خدا تا به حال آمده ام

 

شنیده ام که به آهو پناه دادی و من...

گریختم ز خودم چون غزال آمده ام

 

بریز خون مرا با دو تیغ ابرویت

خضاب کن رخ من را... حلال، آمده ام

 

برای جد غریبت چو ابر باریدم

اگر به سوی تو پاک و زلال آمده ام

 

خوشم که سینه کبود آمدم به درگاهت

برای طوف حرم با مدال آمده ام

 

که گفته است که فرض محال ممکن نیست

برای فرض و خیال محال آمده ام

 

چه می شود که مرا هم به کربلا ببری؟

به دلخوشی همین احتمال آمده ام

 

بده به راه خدا اربعین، حرم، آقا

ببین به سوی تو با صد خیال آمده ام

 

محمد جواد شیرازی

۹۳/۸/۲۷

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۳ ، ۲۰:۲۱
عبدالرقیه

یا امامَ الرئوف

 

 

زائرت تا در حرم بغض و تضرع می کند

خیر و برکت سوی او فوراً تجمع می کند

 

 

مادری با کودکش حاجت روا رو به حرم

خنده بر لب، اشک در چشمش تلألؤ می کند

 

 

من یقین دارم ضریح و پنجره فولاد تو

ارمنی را هم در آخر پر توقع می کند

 

 

علتش این است اگر خورشید گشته پر فروغ

نور گنبد چون که تابیده تشعشع می کند

 

 

آنقدر سخت است دل کندن برای زائرت

سوی تو عرض ادب در هر تقاطع می کند

 

 

محمدجواد شیرازی

 ۱۷ شهریور ۹۳

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۴۳
عبدالرقیه

در حریم نور جای مشعل و فانوس نیست
هیچ کس از بخششت در مشهدت مأیوس نیست

 

 

شکرِ حق که حب مشهد در دلم کم کم نشست
واقعا بیچاره هرکس با حرم مأنوس نیست

 

 

کربلا و کاظمین و سامرا، حتی نجف
هیچ جا بهر من درمانده همچون طوس نیست

 

 

دُرّ و مرجانی که از احسان به سائل می دهی
در صدف های کفِ اعماق اقیانوس نیست

 

 

از دیارت هر که آمد بوی جنت می دهد
بوی جنت هیچ جا چون در حرم محسوس نیست

 

 

این کبوتر که به دور گنبدت در گردش است
هم طراز هر پرش صدها پرِ طاووس نیست

 

 

دانه دانه ذکر تسبیحم فقط شد "یا رضا"
شأن ذکرت کمتر از "یا نور و یا قدوس" نیست

 

 

زائرانت پشت هم مرکب به مرکب آمدند
این همه زائر ولی روزی من، افسوس نیست

 

 

نه عبا میخواهم و نه تیغه ی سلمانی ات
حاجتم این روزها چیزی بجز پابوس نیست

 

محمدجواد شیرازی
8شهریور 93

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۲۴
عبدالرقیه