دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، ایام شهادت حضرت ۱۴۰۰
در خاطرم مانده غمی سخت و نفسگیر
از کربلا و ماتمی سخت و نفسگیر
یک عمر، دلداری به هر بیتاب دادم
تا تشنه لب دیدم، به دستش آب دادم
روز دهم، داغ حسین و روز غربت
در خاطرم مانده تنی غرق جراحت
بی جان شد و لشگر به سویش می دویدند
با حوصله کل تنش را می دریدند
ای وای بر من پیکرش بی پیرهن شد
بر بوریا چیدند و جسمش بی کفن شد
در خاطرم مانده رقیه رفت از حال
وقتی دوید و رفت تشنه سوی گودال
وای از اسارت بین شهر کوفه و شام
چشمان خیره، محمل مکشوفه و شام
دارم گلایه از شلوغی های بسیار
خیلی جسارت شد به ما در بین بازار
پاها ورم کرده، بدن ها خسته بودند
بابای من را با چه وضعی بسته بودند
پنجاه و سه سال است دائم گریه کردم
یاد اسیریِ محارم گریه کردم
در زیر دست و پا زمین افتاده بودم
عمه نبود از ضربه ها جان داده بودم
در خاطرم مانده کتک خوردن، کبودی
رفتن میان کوچه ی تنگ یهودی
یک خاطره هر روز و شب داده عذابم
من کشته ی این زهر نه، بزم شرابم
از بی حیاها، عمه ام زخم زبان خورد
قاری قرآن بر دهانش خیزران خورد
وای از شب تاریک و سرمای خرابه
وای از نفس های پر از بغض ربابه
زخمی ترینِ آل هاشم از حرم رفت
هم بازی ام با دیدن سر از برم رفت
دل سنگی آل امیه آتشم زد
جان کندن عمه رقیه آتشم زد
مانند بابایم حسینی مذهبم من
در وقت جان دادن به یاد زینبم من
در سایه جان دادم به روی ریگ ها نه
در بستر افتادم به زیر دست و پا نه
ذی الحجه نه، پاییز من یوم الحسین است
روضه برای او به پا در نشأتین است
محمد جواد شیرازی