خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، ماه رجب ۱۴۰۱
عاشق آن است که در وقت بلا جا نزند
رو به کس جز پسر حضرت زهرا نزند
اگر از جانب بیگانه، عسل هم برسد
لب به جام عسلِ دشمن مولا نزند
عبد، اوج طمعش، یک نظر معبود است
حرصِ دارا شدن از مکنتِ دنیا نزند
آن امامی که منم بنده ی او، وقت دعا
خط روی اسم کسی که شده رسوا نزند
کاش وقتی برسد نامه ی من دست امام
نامه ام را ز سر شرم و حیا تا نزند
سفر کرب و بلا، تذکره اش در کف اوست
چه کنم تذکره ام را اگر امضا نزند؟!
جز حسینی که اسیرش شده، بر سینه ی خود
سنگ عشق احدی، زینب کبری نزند
نیزه داری به سوی ناقه ی او آمده است
کعب نی را به پرش کاش خدایا نزند
پیرزن را نظری کرد و به خود زینب گفت:
کاش با سنگ به پیشانی آقا نزند
محمد جواد شیرازی