ببار ابر دو دیده که ماتم عظماست
میان عرش برین، بین اولیاء غوغاست
ببار، ختم رسالت شهید شد با زهر
عزا، عزای غریبانه ی ابالزهراست
***
همان رسول که دلسوز اهل عالم بود
همان که رحمت ربانیِ مجسم بود
همان که با همه ی مشکلات و سختی ها
برای عزت دین، مثل کوه، محکم بود
***
همیشه گفت علی بعد من امیر شماست
چراغ راه به تاریکی مسیر شماست
اگر که حرمت بیت علی شود محفوظ
خدایِ عزّ و جلّ یار و دستگیر شماست
***
سبب شدند دو ملعونه، سوز آهش را
گرفته اند به سم، رحمت نگاهش را
خدا کند که فقط لحظه ای نگاه کند
دوباره دختر مظلوم و پا به ماهش را
***
رها شود به زمین، پیکرِ نبی فردا
فقط علی است دگر محضرِ نبی فردا
همان که گفت لَیَهجُر به مصطفی امروز
به تازیانه زند دختر نبی فردا
***
بریزد از ستم این آبرو، زبانم لال
علی و خانه نشینی؟! بگو زبانم لال
دو دست شیر خدا بسته می شود با صبر
زنند فاطمه را پیش او؟! زبانم لال
***
نداشت تاب شنیدن، نداشت تاب سخن
نگاه کرد پیمبر به چشم تر به کفن
به ظرف آب نظر کرد و سوخت تا جگرش
چه بود در نظرش؟ روضه ی حسین و حسن
***
نگاه کرد حسن را و چشم تر را دید
میان طشت، نبی پاره ی جگر را دید
به قتلگاه نظر کرد و دید جسم حسین
به روی نیزه ی دشمن، بریده سر را دید
***
به قلب سوخته تسکین به چشم گریان داد
سپس به گریه ی خود بر حسین، پایان داد
میان گریه ی زهرا کنار جسم پدر
خبر رسید به عرش خدا، نبی جان داد
محمد جواد شیرازی