مرغ دل باز هم غزل خوان شد
السلام علیک یا علی بن الحسین
مرغ دل باز هم غزل خوان شد
پنجمین روزِ ماه شعبان شد
دو سه روزی به کربلا رفت و
حال آمد دخیل سلطان شد
اول آمد سراغ خانه ی او...
...هرکسی از ازل مسلمان شد
هر که سجده نکرده بر درِ او
آخر از مسلکش پشیمان شد
پینه بسته است روی پیشانیش
سید الساجدین دوران شد
آنقدَر کیسه روی دوش گرفت
نیمه شب ها گدا فراوان شد
از ابوحمزه های او بوده
نفْس بیمار اگر که درمان شد
امشب آمد گلی به عالم که
مایه ی آبروی ایران شد
کاش بینم بقیع او مثل
بارِگاه شه خراسان شد
کار او بود اگر که چشمانم
چشمه گردید و پر زِ باران شد
اصلا از گریه های هرشب اوست
که به روی لبم حسین جان شد
تا چهل سال آب را دید و
روضه خوان گلوی عطشان شد
تا چهل سال اگر ذبیحی دید
مشکلش آب دادن آن شد
تا که چشمش به شیرخوار افتاد
یاد طفل رباب گریان شد
گریه های محرمم از اوست
شال مشکی و پرچمم از اوست
مهدی علی قاسمی ۹۴/۳/۳