سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

ای زجر از شرم و حیا پرهیز کردی

سه شنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۸:۴۰ ب.ظ

ای زجر از شرم و حیا پرهیز کردی

دندان برای سهم ناحق تیز کردی

 

از بس مرا در پشت مرکب ها دواندی

عمر بهاری مرا پاییز کردی

 

 

آرامشِ راز و نیازم را گرفتی

بینایی چشمان بازم را گرفتی

 

من که به تو هر قدر زیور بود دادم

دیگر چرا چادرنمازم را گرفتی؟!

 

 

زنجیر را روی پرم نگذار بس کن

پا روی بال دیگرم نگذار بس کن

 

راحت شدی؟! بال و پرم از کار افتاد

دیگر برو سر به سرم نگذار بس کن

 

 

با ضربه ی سیلی دهانم را شکستی

ابروی زیبا و کمانم را شکستی

 

از هر طرف پا می شوم فورا میافتم

چون بندهای استخوانم را شکستی

 

 

درد عجیبی از شب غارت گرفتم

گفتم پدر... از کعب نی حاجت گرفتم

 

اصلا به آسانی نمی چرخد زبانم

شیرین زبان بودم ولی لکنت گرفتم

 

 

دیگر توان پا شدن در پهلویم نیست

دیگر خبر از آبشار گیسویم نیست

 

آن قدر طعم ضربه سیلی چشیدم

از رنگ نیلی جای خالی بر رویم نیست

 

 

دامان خاکی خودم را می تکانم

شانه به موی درهم خود می رسانم

 

با گریه و بی تابی ام هر طور باشد

بابای خود را امشب این جا می کشانم

 

 

از بس کتک خوردم که دیگر جا ندارم

یک عضو سالم بین این اعضا ندارم

 

ای دختر شامی ببین بابایم آمد

ساکت شو و دیگر نگو بابا ندارم

 

 

خسته شدم از طعنه ها و سر به زیری

خسته شدم در کودکی از درد پیری

 

بابا اجازه هست سویت پر بگیرم

با این سر و رو دخترت را می پذیری؟!

 

محمد جواد شیرازی

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۱۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی