بدون ذکر دلبرش هر آنکه شب سحر کند
بدون ذکر دلبرش، هرآن که شب سحر کند
به سود هم اگر رسد، حقیقتا ضرر کند
همیشه دست و پا زدم به یک امید و آرزو
که صاحب الزمان دمی به نوکرش نظر کند
کسی که طالب رضایت عزیز فاطمه است
از ارتکاب معصیت، به عشق او حذر کند
در این زمانه که همه به فکر حاجت خودند
فقط دعای اوست که برای ما اثر کند
دلم عجیب پر زده برای صحن مرتضی
یکی نجف رَود ابوتراب را خبر کند
بگو به شیر حق که در غم غریب ماندنش
دل شکسته ی مرا، خودش شکسته تر کند
نمی کنم بسنده بر دو قطره اشک روضه اش
نصیب گریه ی مرا بگو که بیشتر کند
چگونه بعد فاطمه نظر کند به بسترش
چگونه از درِ شکسته مرتضی گذر کند
کسی که نیست بشنود غم غریب شهر را
شبانه تا سحر، کنار چاه، دیده تر کند
نوای العطش که از لب حسین می رسد
دل شکسته ی علی به کربلا سفر کند
به مقتلش حسین هم برای ما دعا نمود
همیشه اقتدا به سیره ی پدر، پسر کند
اگرچه روز جمعه شد مِنَ القَفا سرش جدا
دل حسین را غم دوشنبه شعله ور کند
محمد جواد شیرازی