بهای عمر هدر داده ام به ارزانی
خوانده شده توسط حاج آقا منصور ارضی، شب ۲۲ ماه رمضان ۱۴۰۲
بهای عمر، هدر داده ام به ارزانی
چه سود و منفعتی دارد این پشیمانی؟!
گناهکار قدیمی شدم به درگاهت
خودت مقصری از بس قدیم الاحسانی
بس است خیره سری کردنم، مرا یارب...
به خویش وا مگذارم به کمتر از آنی
مؤاخذه کن و دادی بزن ولی دیگر
نگو که از من بی دست و پا گریزانی
بیا و بخششِ آواره را عقب ننداز
ببخش زود که تنگ است وقت مهمانی
گناه، رزق نجف رفتن مرا سوزاند
گناه کردم و پس داده ام چه تاوانی
بهشت چیست؟ نشستن به گوشه ای تنها
میان صحن نجف در هوای بارانی
دل شکسته بیا و بگو علی مددی
خیال کن که دوباره به زیر ایوانی
همیشه ملت ما هست پای کار علی
به عشق شیر حرم، قاسم سلیمانی
میان تخته ی تابوت، جسم حیدر رفت
به سوی فاطمه بر شانه های لرزانی
نخوان رفیقِ خودت را که او سفر کرده
مگر که پیر خرابه نشین، نمی دانی؟!
دوباره زینب و یک بستری که خالی ماند
شده دو مرتبه سهم دلش پریشانی
نه فاطمه دگر این خانه دارد و نه علی
عجب سرای غریبی، چه بیت الاحزانی
زمین کوفه و زینب، چه بر سرش آید
اگر به خاک ببیند ذبیح العطشانی
خبر دهید به شاه نجف، ابالایتام
که گم شدند از اهل حرم یتیمانی
محمد جواد شیرازی