سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۹۲۱ مطلب با موضوع «الف/ تقسیم بر اساس نام شعرا» ثبت شده است

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی 

 

" دل شکسته" مرا صدا کنید، کافی است

نظر بر این سرای بی بها کنید، کافی است

 

قبول... لایقِ زیارت شما نبوده ام

فقط کمی برای من دعا کنید کافی است

 

کسی که تحبس الدعا شود، غریب می شود

کمی به این غریبه اعتنا کنید کافی است

 

بس است در به در شدن، بس است خون جگر شدن

به روی من در انابه وا کنید... کافی است...

 

دوا نخواستم، همین هم از سرم زیادی است

مرا فقط همین که مبتلا کنید، کافی است

 

به دستْ پخت نان فاطمه عزیز می شود

حقیر را دخیل این سرا کنید، کافی است

 

قسم به ربنای فاطمه به این شکسته دل 

کمی حلاوت دعا عطا کنید، کافی است

 

فدای مادری که با دل شکسته ناله زد

بس است حیدر مرا رها کنید‌... کافی است...

 

صبور شهر را چرا به دست بسته می برید

ز روی دختر نبی حیا کنید... کافی است...

 

محمد جواد شیرازی

 
۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۴۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

نزد خالق هر کسی باشد فرودش بیشتر

در مسیر بندگی باشد صعودش بیشتر

 

اهل صوم و صمت باش و دل به پرحرفان مبند

مزبله وقتی بسوزد هست دودش بیشتر

 

خواست لیلا تا که مجنون را مقرب تر کند

کاسه ی او را شکست و آزمودش بیشتر

 

بهره ها دارد دل ویرانه... می دانم ولی

دل که می گیرد، شود با گریه سودش بیشتر

 

وادی عشق است کیش ما، شکسته تر شود

هر کسی باشد دراین وادی ورودش بیشتر

 

عاشقی که دل نبست اصلا به دنیا، می شود

با امام عصر خود گفت و شنودش بیشتر

 

بیشتر اصلا خودم دل را سپردم دست او؟!

یا نه اصلا با محبت ها ربودش بیشتر؟

 

این همه دست تمنا از سر دلگرمی است

هر که لطفش بیشتر خواهان جودش بیشتر

 

رحمت و خیری که از سوزِ دعایش می رسد

در زمان ابتلا بوده نمودش بیشتر

 

در میان روضه ها می آید و حس می شود

در عزای مادرش زهرا وجودش بیشتر

 

بال پروانه اگر مسمار آزارش دهد

می شود در شعله درهم تار و پودش بیشتر

 

درد پهلو که کسی دارد نمازش مشکل است

دردسر دارد سجودش از قعودش بیشتر

 

بهر قتل شیر خیبر هر کدامش کافی است

درد بازو جای خود، روی کبودش بیشتر

 

محمد جواد شیرازی

 
۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۱۸
عبدالرقیه

صلی الله علیک یا بنت رسول الله

 

می نشینم وسط روضه ی روح افزایت

تا کمی یاد کنم از محن عظمایت

 

اولین آرزویم هست بمیرم زیر

پرچم مشکی یا فاطمة الزهرایت

 

می رود فکر بهشت از سر آن عاشق که

گریه ها کرده و دارد به سرش سودایت

 

تو همان دختر پیغمبر رحمت هستی

که به نفرین کسی وا نشده لب هایت

 

مهر تو فیض عظیمی است که روی منبر

سال ها کرد سفارش به همه بابایت

 

اهل یثرب همه دیدند که هر روز سه بار

بر علی نورفشانی بکند سیمایت

 

بارها دید علی حال تو را بین نماز

بارها دید ورم کرده سراسر پایت

 

حاضری جان بدهی زیر لگدها اما

دست بسته، سوی مسجد نرود مولایت

 

بعد تو، هم سخن چاه شود در دل شب

شوهر خسته دل غم زده و تنهایت

 

مهدی علی قاسمی

 

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۴۶
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

روضه از لسان امیرالمومنین علیه السلام

 

بهر نزول رحمت حق آیه می شوی

گریان برای حاجت همسایه می شوی

 

بانو بس است این همه گریه که می کنی

داری خیال می شوی و سایه می شوی

 

 

اذکارِ آسمانیِ تسبیح مرتضی

پر پر شدی چقدر مفاتیح مرتضی

 

دیروز هر کجای مدینه که سر زدم

دیدم نشسته اند به تقبیح مرتضی

 

 

مردم توجهی به کلامم نمی کنند

قدری حیا ز شأن و مقامم نمی کنند

 

جای همه بیا و جواب مرا بده

حالا که کل شهر سلامم نمی کنند

 

 

 هفتاد روز مبهم و مسکوت مانده ای

از آن دوشنبه فاطمه مبهوت مانده ای

 

با صد امید گفتی و گهواره ساختم

 حالا به فکر روکشِ تابوت مانده ای؟!

 

 

رد خزان به چهره ات ای یاس مانده است

وضعت هنوز فاطمه حساس مانده است

 

خیلی دلم شکسته... بدان می کشد مرا

خونی که روی دسته ی دستاس مانده است

 

 

دیشب سر نماز شبت گریه ام گرفت

با آه آهِ روی لبت گریه ام گرفت

 

وقتی قنوت نیمه شبت نیمه کاره ماند

بر دست های با ادبت گریه ام گرفت

 

 

زهرا غم مرا چه کنم تا که حل کنی

زهری که مانده بر جگرم را عسل کنی

 

بغضی نهفته موی حسن را سپید کرد

قدری نمی شود حسنت را بغل کنی

 

 

دیدی دعای مضطرمان هم اثر نکرد

امن یجیبِ دخترمان هم اثر نکرد

 

قرآن به سر گرفته حسن با برادرش

حتی امید آخرمان هم اثر نکرد

 

 

فکری برای غربتِ حالم نمی کنی

رحمی به حال و روز دو عالم نمی کنی

 

تازه جوان من چقدر قدکمان شدی!

زهرا مرا ببخش، حلالم نمی کنی؟!

 

****

وقتی کفن برای حسینت نیافتی

چادر سیاه سوخته ات را شکافتی

 

هر طور بود با پر زخمی و درهمت

پیراهنی براش غریبانه بافتی

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۵ ، ۲۳:۴۵
عبدالرقیه

بسم رب الفاطمه

 

در این عالم اگرچه رو زدن بر دیگران عار است

گدای فاطمه بودن برایم بهترین کار است

 

صدایم را، دعایم را، نوای ربنایم را

همیشه گریه هایم را فقط مادر خریدار است

 

اگرچه بنده ای پستم، غلام فاطمه هستم

گرفته دست او دستم، مرا زهرا هوادار است

 

پر از غم شد سراپایم، مصیبت خوان زهرایم

برای معصیت هایم همیشه روضه کفاره است

 

الا یا ایها العالم، عزای بضعه ی خاتم

به قلب مرتضی مرهم به چشم منکرش خار است

 

کسی که فاطمه دارد، غم او خاتمه دارد

همیشه واهمه دارد کسی که بند اغیار است

 

شروع روضه شد با در، زمانی کوچه حالا در 

نود روز است یک مادر میان خانه بیمار است

 

 شده چون یاسِ پژمرده، مسیر سنگ دل مرده

به بار شیشه اش خورده... گواهم خون و مسمار است

 

ادا کن حق این مطلب، برای مادر زینب 

چنان ناله بزن امشب که گویا آخرین بار است

 

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۵ ، ۲۱:۵۵
مهدی علی قاسمی

هستی تمام غرق تماشای زینب است

عالم اسیر چهره ی زیبای زینب است

 

عفت ،حیا، ادب، همه می بارد از رخش

صبر و وقار درس الفبای زینب است

 

تا که رسید حیدر کرار خنده کرد

امشب میان دست علی جای زینب است

 

او پادشاه سینه زنان است تا ابد

شور و نوای ما همه از نای زینب است

 

هفت آسمان نظاره گر خنده اش شده

حتی حسین غرق تماشای زینب است

 

شاد است قلب حضرت زهرا ز مقدمش

از ابتدا حسین شده یار و هم دمش

 

زینب رسید تا که شود خواهر حسین

در بین خصم یک تنه او یاور حسین

 

او زینت است زینت زهرا و مرتضی

 آری رسید تا که شود زیور حسین

 

از بس که شاد شد دل زهرا ز مقدمش

غنچه  شکفت روی لب مادر حسین

 

نام حسین را همه جا جار می زند

زینب رسید تا که شود لشگر حسین

 

بانو رسید تا که دعا گوی ما شود

پاینده می کند همه جا نوکر حسین

 

ما را غلام زینب کبری نوشته اند

حلقه به گوش دختر زهرا نوشته اند

 

زینب اگر نبود نشان از وفا نبود

توحید مرده بود کسی با خدا نبود

 

زینب اگر نبود موحد نداشتیم

بتخانه بود دایر و میخانه ها نبود

 

سعی و صفا وکعبه دگر ارزشی نداشت

تا روز حشر صحبت قالو بلی نبود

 

هر چند انبیا همه بودند کربلا

زینب نبود یک اثر از کربلا نبود

 

یا لیتناست تا به ابد ذکر مومنین

زینب نبود این همه یا لیتنا نبود

 

الگوی صبر بر همه عالم رسیده است

رنگ از رخ تمام شیاطین پریده است

 

#حاج_مجتبی_قاسمی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۵۱
عبدالرقیه

السلام ای زینب موسی بن جعفر، فاطمه

حضرت معصومه ی آل پیمبر، فاطمه

مظهر الله اکبر، ای سراسر فاطمه

می زنم از دل صدا با حال مضطر فاطمه

 

تا که هر دفعه دلم از دست این و آن شکست

بر لبم بانگ اغیثینی اغیثینی نشست

 

بی پناه افتاده ام امشب نجاتم می دهی؟!

پای من لغزیده از غفلت ثباتم می دهی؟!

تشنه ی عشقم کمی آب حیاتم می دهی؟!

شوق طوف مرقدت دارم، براتم می دهی؟!

 

دل بر احسان شما بستم، مرا هم می خری؟

سائل کوی رضا هستم، مرا هم می خری؟

 

از فراق باغبان گلبرگ ها پژمرده است

بر دل زهرایی ات مُهر جدایی خورده است

خاطرت از دوری شمس الشموس آزرده است

رنگ و رویت را مصیبت های ساوه برده است

 

خواستی تا منزل جانان روی اما نشد

آمدی تا زائر دلبر شوی اما نشد

 

مردم قم یاس و نیلوفر به دورت ریختند

دسته دسته لاله ی پرپر به دورت ریختند

با ادب، با ذکر یا حیدر به دورت ریختند

کوچه کوچه فضه و قنبر به دورت ریختند

 

خوب شد این جا همه بیدار و شیعه مذهب اند

گریه کن های مصیبت های عمه زینب اند

 

خوب شد سنگی در این جا سوی ابرویی نرفت

شعله ای از آسمان مابین گیسویی نرفت

بهر غارت سینه ریزی و النگویی نرفت

روی صحن سینه ای شمرِ سیه رویی نرفت

 

خنجر کندی مداوای دلی محزون نشد

آسمان شهر قم شش ماه رنگ خون نشد

 

از روی نیزه سری این جا نمی افتد زمین

خواهری در بین مرکب ها نمی افتد زمین

دختری در زیر دست و پا نمی افتد زمین

چادر ذریه ی زهرا نمی افتد زمین

 

من کجا و خواندن ابیات مکشوفه کجا؟!

ساکنان قم کجا و لشگر کوفه کجا؟!

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۵ ، ۱۹:۵۹
عبدالرقیه

کوس رسوایی من بار گناهان من است

راه حل دل من دیدن جانان من است

 

هر کسی دل به کسی داد به او می نازد

دل سپردن به شما نسخه ی درمان من است

 

سال ها ساکن صحرا شدنت در اثرِ

غرق غفلت شدن و این همه عصیان من است

 

صبح و شب ناله ز دل، اشک ز چشمم جاری است

از شما دور شدن غصه ی پنهان من است

 

از همه رانده شدم باز تو راهم دادی

این همه جود و کرم شاخص سلطان من است

 

موی من گشت سفید و دل من گشت سیاه

 غفلت از کوی شما علت طغیان من است

 

فخر من نوکری درگه اجداد شماست

 سگ این خانه شدن برکت عنوان من است

 

صبح وشب گریه به جدت ز خدا می طلبم

گریه بر جد شما موجب غفران من است

حاج مجتبی قاسمی

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۵ ، ۲۳:۰۵
مجتبی قاسمی
 
 
 
دل شکسته  ی ما تا که ظرف عاشقی است
هر آن چه نکته بگوییم، حرف عاشقی است
 
دلم هوای حرم کرد و صحن جمهوری
کنون که صحن پر از شور و برف عاشقی است
 
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۵ ، ۱۱:۳۵
عبدالرقیه

باران گرفته است که بارانی ام کند

یعقوبِ هجر دیده ی کنعانی ام کند

 

وقتش نیامده است که یک شب ابوتراب

فکری برای بی سر و سامانی ام کند

 

دیدم شکوهِ گنبد و گفتم خدا کند

چشمش مرا بگیرد و قربانی ام کند

 

با قلب خون، نشسته ام و گریه می کنم

تا ذره ای نظر به پریشانی ام کند

 

شاید دلش بسوزد و بانی من شود

شاید عبور از دل ویرانی ام کند

 

باشد قبول... نوکر خوبی نبوده ام

من قانعم فقط سگ دربانی ام کند

 

قسمت نشد مجاور ایوان طلا شوم

قسمت نشد که زائر بارانی ام کند

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۵ ، ۲۲:۱۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد رستمی

 

ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم

اهل شکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم

پخته ی عشقیم، در دوران کالی نیستیم

با محمد جاودانیم و زوالی نیستیم

 

خورده بخت ما گره با رحمة للعالمین

ذکر طوفانی ما یا رحمة للعالمین

از همه سیریم الا رحمة للعالمین

ظرف مان خالی شود هم دستْ خالی نیستیم

 

ما اگر در راه پر نور ولایت مانده ایم

با دعاهای محمد  پر صلابت مانده ایم

با عنایت زیر باران محبت مانده ایم

تشنه و بی کس زمان خشک سالی نیستیم

 

گشته ایم از لطف احمد آشنای اهل بیت

مبتلای احمدیم و مبتلای اهل بیت

بچه های ما همه یک جا فدای اهل بیت

قوم سلمانیم، قوم بی کمالی نیستیم

 

جان احمد در حقیقت هست جان فاطمه

در دو عالم هست شیعه در امان فاطمه

ما نمک گیریم... محشر در جنان فاطمه...

 غیر کوثر در پی جام حلالی نیستیم

 

شیخ آورده حدیثی را که از پیغمبر است:

از صراطِ روز محشر رد شدن دردسر است

برگ تضمین عبور از آن ولای حیدر است

غافل از این نقل زیبای امالی نیستیم ¹

 

باطن سیر به سوی حق همان سیر علی است

بیشتر از ما خدا گوینده ی خیر علی است

هر کجا باشیم راه حق مگر غیر علی است؟!

حق مداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم

 

ذاکر عشقیم با قرآن، اسیر احمدیم

آیه آیه راوی خط غدیر احمدیم

با برائت از سقیفه در مسیر احمدیم

پیرو آن دو خبیثِ لاابالی نیستیم

 

پیر عشقیم امتحان عاشقی پس داده ایم

نام حیدر که وسط باشد همه آماده ایم

عبد دربار نجف هستیم، رعیت زاده ایم

ما علی داریم بی مولی الموالی نیستیم

 

شمس تابان امامت منجلی باشد بس است

یک ولی الله در عالم ولی باشد بس است

نائب صاحب زمان سید علی باشد بس است

با ولی باشیم در راه ضلالی نیستیم

 

هم چنان پای همان قول و قرار سابقیم

در نگهداری از این مکتب سراپا عاشقیم

راوی دین با روایات امام صادقیم

غیر از این شیوه پی کسب تعالی نیستیم

 

می رسد بوی غریبی از مدینه با نسیم

در کنار گنبد و ایوان طلای یک حریم

طرح صحن جامع شیخ الائمه می کشیم

بی خیال آن حریم و آن اهالی نیستیم

 

آخرش این فتنه را از ریشه در می آوریم

حرف آل الله باشد بال و پر می آوریم

سر بخواهند این قبیله کوه سر می آوریم

بنده ایم و اهل ترک امتثالی نیستیم

 

عاقبت همدرد یار بی قرینه می شویم

دسته جمعی کارگرهای مدینه می شویم

مرهمی کوچک برای زخم سینه می شویم

منتظر هستیم، اهل بی خیالی نیستیم

 

محمد جواد شیرازی

_________________________

۱. شیخ طوسی در کتاب امالی از پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) نقل می کند:

هنگامی که روز قیامت می شود و صراط بر روی جهنم نصب می گردد. هیچ کس نمی تواند از روی آن عبور کند مگر اینکه جوازی در دست داشته باشد که در آن ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد و این همان است که خداوند می گوید: «و قفوهم انهم مسئولون»

 

tlgrm.me/abdorroghaye

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۵ ، ۲۲:۵۸
عبدالرقیه

با "محبت" آمدی، صید کمندم کرده ای

با همین ترفند ساده، پایبندم کرده ای

 

بی بهاتر از همه هستم ولی با لطف خود

در میان عاشقانت ارجمندم کرده ای

 

بار سنگین گناهانم ذلیلم کرده بود

با نگاه رحمت خود سربلندم کرده ای

 

در پناه گرم آغوشت مرا جا داده ای

در پناه خود مصون از هر گزندم کرده ای

 

بیشتر از دیگران دارم صدایت می زنم

بیشتر از دیگران چون دردمندم کرده ای

 

راستش این است آقاجان اگر می خواهی ام

چون محب مادرت بودم، پسندم کرده ای

 

تا قیامت روزی ام از خوان زهرا می رسد

شاکرت هستم که بر او مستمندم کرده ای

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۵ ، ۱۶:۲۷
عبدالرقیه

الحمدلله رب العالمین

 

نسل وهابی هراسان شد، #حلب آزاد شد

چیره بر شیطان، سلیمان شد حلب آزاد شد

 

روز های شادی زهراست پس با این حساب

شادی زهرا دو چندان شد، حلب آزاد شد

 

#محمد_جواد_شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۵ ، ۱۱:۲۸
عبدالرقیه

مظلوم ترین یار ولی را کشتند

سبط نبی لم یزلی را کشتند

غافل نشوید اول ماه ربیع

با ضرب لگد طفل علی را کشتند

 

در چاه، به حبل بی سوادی نرویم

دنبال ره مردم عادی نرویم

تا هشت ربیع ما سیه میپوشیم

در محسنیه سراغ شادی نرویم

 

این سینه زداغ فاطمه غمگین است

انکار عزای محسنش توهین است

تبریک نگویید عزیزان الحق

 این روضه که مستوره شده سنگین است

 

مهدی علی قاسمی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۵ ، ۱۹:۳۸
مهدی علی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج حسین سازور

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی

 

رنگ از چهره پریده است، خودت می دانی

عرقِ شرم چکیده است، خودت می دانی

 

پشت این خانه گدا آمده و با گریه

دستِ یاری طلبیده است، خودت می دانی

 

تو بزرگی و مرام تو نبخشیدن نیست

از شما قهر بعید است... خودت می دانی

 

مهربانی و به جز لطف تو این قدر کسی

بار ما را نخریده است، خودت می دانی

 

هر کجا گفت زلیخا پی یوسف هستم

طعنه و خنده شنیده است، خودت می دانی

 

به غریبی تو سوگند، دل در به درم

از همه جز تو بریده است، خودت می دانی

 

عمر من رفت، فقط چند صباحی مانده

آخر کار رسیده است، خودت می دانی

 

سگ دربار خراسان شده ام تا شاید

بر سر من بکشی دست، خودت می دانی

 

مجلس روضه به پا گشته، بیا که بانی...

... مادری زار و خمیده است، خودت می دانی

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۵ ، ۱۱:۵۲
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج حسین سازور

 

قد رعنای رسول الله آخر سر شکست

پایه های عرش از این داغِ درد آور شکست

 

رحمةٌ للعالمین بود و مصیبت ها چشید

صبر کرد و حرمتش در بین هر معبر شکست

 

جز علی و چند تن دور و برش یاری نبود

در اُحد تنها شد و دندان او آخر شکست

 

فتنه ی آن دو یهودی عاقبت کاری شد و...

... زهر آتش زد به جان او، دل دختر شکست

 

گوشه ای از شهر غوغای سقیفه شد بلند

جسم او جان داشت اما حرمت منبر شکست

 

خواست پیغمبر بگوید باز هم حق با علی است

مردکی پرخاش کرد و قلب پیغمبر شکست

 

بال خود را بست و سوی عرش اعلی پر کشید

سخت تنها شد امیرالمؤمنین، حیدر شکست

 

بعد پیغمبر شرر بر خانه ی عصمت زدند

در میان غربت این شهر نیلوفر شکست

 

در میان دود و آتش با لگد بر در زدند

در شکست و سر شکست و حرمت مادر شکست

 

بار شیشه داشت در آغوش خود خیرالنساء

پشت در اصلا چه شد آیینه سرتاسر شکست

 

پیش چشمان ولی الله زهرا را زدند

پیش همسایه غرور فاتح خیبر شکست

.

.

.

 

روز عاشورا که شد شبه پیمبر را زدند

با شتاب نیزه، پهلوی علی اکبر شکست

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۵ ، ۰۵:۴۱
عبدالرقیه

اربعین، ذی الحجه ی عشاق در کرب و بلاست

بستن احرام با پیراهن  و شال عزاست

 

بر تمام خلق از شش گوشه رحمت می رسد

چرخش عالم به غیر از حول این محور خطاست

 

هروله بین صفا و مروه این جا دیدنی است

ذکر ما تا کربلا لبیک بر شاه وفاست

 

بر طواف این حرم اهل سما راغب ترند

بس که طوف این حرم پر برکت است و با صفاست

 

بی حسین بن علی کعبه ندارد ارزشی

بعد سال شصت و یک عرش خدا در نینواست

 

زائران مرقدش عرش خدا را دیده اند

زائر او زائرِ الله در عرش خداست

 

ترس آن دارند که کعبه شود خالی ز خلق

ور نه می گفتند تحت قبه اش چه پر بهاست

 

حالِ صحن نینوا یا حالِ بین روضه ها

بهترین حال و هوای ما همین حال و هواست

 

حاج مجتبی قاسمی

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۲۰:۱۷
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

دانلود صوت شعر با نوای حاج مهدی رسولی

 

بنده ای خطاکارم، بار معصیت دارم

می پذیری ام امشب، با گناه بسیارم؟!

 

یا مُسببَ الاسباب

یا حلیم و یا تواب

 

گرچه زار و غمگینم، مستحق نفرینم

من ولی ز درگاهت، جز کرم نمی بینم

 

یا کریم و یا الله

یا علیم و یا الله

 

آمدم شب غفران، بر سرایت ای منان

زیر لب نوا دارم، یا غفور و یا رحمن

 

یا غفور و یا رحمن

همدم گنهکاران

 

می زنم صدا العفو، مهربان خدا العفو

ای خدا به اربابم، شاه کربلا العفو

 

ساتر العیوب العفو

عالم الغیوب العفو

 

" داغ نینوا دارم، میل کربلا دارم"

تو مرا نمی خواهی؟! " من فقط تو را دارم"

 

شاه من، حسین من

بی کفن حسین من

 

گرچه بنده ای پستم، بر سه ساله دل بستم

گفته ام به هر محفل، من رقیه ای هستم

 

ای سه ساله ی ارباب

گم شدم مرا دریاب

 

اربعین که مهمانم، تا سرای جانانم

هر ستون که می آیم، از رقیه می خوانم

 

می خری مرا بی بی؟!

اشفعی لنا بی بی

 

گریه کن که در جاده، از بلندی افتاده

دختر عزیز الله، در خرابه جان داده

 

یاس نیلی پرپر

می کشی مرا آخر

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۱۳:۲۷
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

مراسم دعای کمیل حرم سیدالکریم علیه ااسلام_ محرم ۹۵

دانلود صوت شعر با نوای حاج حسین سیب سرخی_ شب ۳ محرم ۹۶

 

آمدی با سر آمدی... چه کنم؟!

بین تشت زر آمدی چه کنم؟!

 

هر دو دستم شکسته اما تو

با دو چشم تر آمدی؟! چه کنم؟!

 

بس که دیروز خیزران خوردی

با لب پر پر آمدی، چه کنم؟!

 

از جراحات حنجرت پیداست

از نوک نی در آمدی... چه کنم؟!

 

چشم من تار و بسته شد، حالا...

... دیدن دختر آمدی؟! چه کنم؟!

 

گیسویم درهم است... می بخشی؟

سرزده آخر آمدی چه کنم؟!

 

 بگذریم از خودت بگو بابا

از خودت، از غروب عاشورا

 

 

تیر و شمشیر از این و آن خوردی

از زمین و از آسمان خوردی

 

آیه خواندی برایشان اما

سنگ از قوم بد دهان خوردی

 

خاطرم مانده عصر عاشورا

نیزه ای را که از سنان خوردی

 

دم مغرب به ما جسارت شد

بر زمین لحظه ی اذان خوردی

 

چقدر ضربه، بی امان خوردم

چقدر ضربه، بی امان خوردی

 

دشمنت تا مرا بلندم کرد

زیر خنجر تکان تکان خوردی

 

بگذریم از خودت نمی گویی

حال من را چرا نمی جویی؟!

 

 

له شدم مثل یاسِ پژمرده

صورتم شد کبود و خون مرده

 

مثل مادربزرگ خود زهرا

بازویم را غلاف آزرده

 

این زبانم ز بس که می گیرد

آبروی مرا پدر برده

 

دختری از خرابه رد می شد

گفت با خنده: این لگد خورده

 

به لباسم چقدر خندیدند

به غرورم چقدر برخورده

 

بی خیال ای پدر کسی اصلا

دخترت را کنیز نشمرده

 

مثل سابق برات می ارزم؟!

بغلم کن ببین چه می لرزم

 

 

شب وصلم عجب خجسته شده

نافله خواندنم نشسته شده

 

دیدی آخر تو را بغل کردم

با همین بازوی شکسته شده

 

خواهشی می کنم، به همراهت

دخترت را ببر که خسته شده

 

بی هوا روی خاک می افتم

بند بند تنم گسسته شده

 

باز لاله... دوباره پهلویم...

بس که این زخم باز و بسته شده

 

دخترت خسته است از این مردم

بس که تحقیر و سرشکسته شده

 

خسته ام بس که دردسر دارم

من فقط حاجت سفر دارم

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۵ ، ۲۳:۳۰
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج مهدی رعنایی

 

بی تابم و شعله ورم، اصلا خبر داری؟

از دوری ات در به درم، اصلا خبر داری؟

 

محبوب من! تو شمعی و من در وصال تو

پروانه نه...خاکسترم، اصلا خبر داری؟

 

از این لباس پاره و موی پریشان و...

...وضع خجالت آورم اصلا خبر داری؟

 

از زخم های صورتت بابا خبر دارم

از دردهای پیکرم اصلا خبر داری؟

 

من هم شبیه تو به زیر دست و پا ماندم

زخمی شده بال و پرم، اصلا خبر داری؟

 

دارم شبیه پیرِ زن ها می شوم بابا

از لرز دست لاغرم اصلا خبر داری؟

 

بابا بگو از جانب من به عمو عباس :

از روسری و معجرم اصلا خبر داری؟

 

انگشترت را من به دست ساربان دیدم

از گوشوار و و زیورم اصلا خبر داری؟

 

افتاد جای آن گلوبندم که غارت شد

زنجیر دور حنجرم، اصلا خبر داری؟

 

سنگی به چشمت خورد و پیش پای من افتاد

خون شد دو چشمان ترم، اصلا خبر داری؟

 

چشمان هیز شامیان و طبل و سوت و کف

جنجال شد دور و برم، اصلا خبر داری؟

 

همراه ده ها مرد شامی بزم مِی رفتم

دیدی چه آمد بر سرم؟ اصلا خبر داری؟

 

مرد پلیدی یک کنیز از ما طلب می کرد

اصلا نمی شد باورم... اصلا خبر داری؟

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۲۱:۱۵
علی سپهری

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی 

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی مهدی علی قاسمی در نجف اشرف، حرم امیرالمؤمنین علیه السلام_ اربعین 96

پنهان کنم چگونه هویدایی تو را

یا بین سینه شرح دل آرایی تو را

 

ظرف مرا شکستی و حالا نشسته ام

تا رو کنم حکایت لیلایی تو را

 

نفسی لک الوقاء... به عالم نمی دهم

بنده شدن به درگه مولایی تو را

 

خیلی دعا برای دلم کرده ای ولی

خیلی شکسته ام دل زهرایی تو را

 

در غفلت زمانه فراموش کرده ام

درد غریبی و غم تنهایی تو را

 

باید چه کرد این همه رسوایی مرا؟

باید چه کرد این همه آقایی تو را؟

 

دل مرده ام ولی به حسینیه آمدم

تا جست و جو کنم دم عیسایی تو را

 

با گریه گفت زینب کبری، برادرم

 سنگی شکسته روی تماشایی تو را

 

دیروز آیه خواندی و با خیزران یزید

برهم زده بلاغت و شیوایی تو را

 

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۵ ، ۱۶:۳۷
عبدالرقیه
 
من زینبم، مریم دخیل چادرم شد
در کسب رزق از آسمان ریزه خورم شد
عمری فقیر بخشش دست پُرم شد
خرج حمایت از ولی هر عنصرم شد
 
گرچه ز نسل یاسم و حساس هستم
در معرکه یک پارچه عباس هستم
 
من زیبنم، اسطوره ی سوز و گدازم
در نیمه شب ها عاشق راز و نیازم
حاجت دهد حتی نخ چادر نمازم
جوشن که می خوانم خدا با هر فرازم...
 
... می گوید این ناموس من فرزند زهراست
فخر تمام کائنات و عرش بالاست
 
در راه عشق دلبرم زهرا ترینم
هرچه بلا نازل شود از صابرینم
زاکیه ام، معصومه ام، اهل یقینم
من دختر حیدر امیرالمومنینم
 
فکری برای دفع هر نیرنگ کردم
با خطبه هایم مثل زهرا جنگ کردم
 
در شام و کوفه حرص دین خوردم برادر
کعب نی از شمر لعین خوردم برادر
از بام، سنگ آتشین خوردم برادر
با دست بسته بر زمین خوردم برادر
 
در هر کجا خوردم زمین، با اشک و با آه
زیر کتک گفتم فقط الحمدلله
 
اصلا که گفته کوچه ی اشرار رفتم
بی معجر و بی پوشیه بازار رفتم
باور نکن در مجلس اغیار رفتم
دیدی اگر در بزم مِی ناچار رفتم...
 
...می خواستم تا جامه ات را پس بگیرم
می خواستم عمامه ات را پس بگیرم
 
از بس که اهل غفلت و دنیا پرستند
این قوم با اوصاف ما بیگانه هستند
یک روز رأست را روی نیزه شکستند
روزی دگر نامردها بر شاخه بستند
 
خیلی برایت گریه کردم با رقیه
لعنت بر این دل سنگی آل امیه
 
طفلک رقیه پلک و ابرویش شکسته
سنجاقِ سر در لای گیسویش شکسته
اصلا خبر داری که بازویش شکسته
با ضرب پای زجر، پهلویش شکسته
 
از هر طرف پا می شود آخر می افتد
دستش شکسته غالبا با سر می افتد
 
سایه نشسته بر تنش مانند مادر
شد باغ لاله دامنش مانند مادر
خونی شده پیراهنش مانند مادر
شد نیمه کاره، دیدنش مانند مادر
 
بار سفر بسته پرستو زار و خسته
کنج خرابه ساکت و تنها نشسته
 
خیلی خسارت بین شهر شام دیدیم
معنای غربت بین شهر شام دیدیم
صدها مصیبت بین شهر شام‌ دیدیم
ما هتک حرمت بین شهر شام دیدیم
 
خیلی عوض شد قد و بالای رشیدم
از بس مصیبت های سنگینی چشیدم
 
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۵ ، ۰۷:۱۹
عبدالرقیه
ما را خدا به عشق حسین آفریده است
از او کریم تر همه عالم ندیده است
 
ریزه خور عطای حسینیم تا ابد
این لطف فاطمه است که بر ما رسیده است
 
دنبال زرق و برق جهان اهل عالمند
 سینه زن حسین از این ها بریده است
 
این پرچم سیاه عزا آبروی ماست
ما را به برکتش خود زهرا خریده است
 
عرض نیاز پیش کریمان که عیب نیست
مولا همیشه حاجت نوکر شنیده است
 
بانی روضه حضرت خیر النسا شده است
از چشم مرتضی ز غمش خون چکیده است
 
جنت بهای یک نم اشک عزای اوست
یعنی بهشت حاصل اشک دو دیده است
 
از انعکاس ناله ی "نوحوا علی الحسین"
عمری نسیم غم به دل ما وزیده است
 
جسمش به خاک و راس منیرش به روی نی
مرکب به روی پیکر پاکش دویده است
 
با سنگ و نیزه حرمت او را شکسته اند
بیهوده نیست خواهر او قد خمیده است
 
حاج مجتبی قاسمی
۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۵ ، ۲۲:۴۰
مجتبی قاسمی

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی جواد مقدم

ای روح عشق، معنی خلد برین، حسین

راز و نیاز روز و شب راغبین، حسین

 

ما در کنار تو همه آسوده خاطریم

واضح ترین تجلی حِصن حَصین، حسین

 

هیئت اگر نبود بساط جنون نبود

روحی فداک... حضرت عشق آفرین، حسین

 

اول خدا برای تو روضه گرفته است

اول گریست بهر تو روح الامین حسین

 

ما نوکران مادر فضل و کرامتیم

ما را بخر به حرمت ام البنین حسین

 

محشر همه به دور شما سینه می زنیم

با این نوا و زمزمه ی دلنشین "حسین..."

 

بنده بدون گریه مقرب نمی شود

این نکته نزد ما شده عین الیقین حسین

 

یک سال می شود که به فکر زیارتیم

ما را به کربلا برسان اربعین حسین

 

عمری است آه ما همه از آه زینب است

در گوش ماست سوز ندایی حزین... "حسین..."

 

رحمی به حال خواهر خود کن مقابلش

پرپر نزن... نکش بدنت را زمین، حسین

 

بالای نیزه رفتی و از حال رفته است

در پای نیزه خواهر خود را ببین، حسین

 

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۵ ، ۱۹:۱۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج حسین سازور

دانلود فایل تصویری شعر با نوای حاج محمد رضا طاهری شب ۴ رمضان ۹۷

تا اشک هست در بصرم گریه می کنم

با این توان مختصرم گریه می کنم

تنها نه با دو چشم ترم گریه می کنم

با خون مانده بر جگرم گریه می کنم

 

رنگم زمان دیدن مذبوح می پرد

یا لحظه ای که طفل گلوبند می خرد

یا مادری که کودک شش ماهه می برد

با هر چه هست دور و برم گریه می کنم

 

روح صحیفه پر شده از گریه کردنم

خمس عشر، بهانه شده بهر شیونم

گاهی گریز بین ابوحمزه می زنم

بین نوافل سحرم گریه می کنم

 

از خنده های حرمله زجری کشیده ام

من که عقیله را سر بازار دیده ام

بر دردهای عمه ی قامت خمیده ام

بر غربت بزرگ حرم گریه می کنم

 

ناموس خود به ناقه ی عریان که دیده است؟

آتش میان زلف پریشان که دیده است؟

افتادن قطار اسیران که دیده است؟

عمری است با غم سفرم گریه می کنم

 

باید چه کرد بین گلو آه و ناله را

زخم عمیق پهلو و بازوی لاله را

خیلی زدند خواهر من را، سه ساله را

یاد رقیه با پسرم گریه می کنم

 

وقتی عقیله وارد بزم شراب شد

وقتی که خواهرم به کنیزی خطاب شد

روی سرم تمام زمانه خراب شد

بر خاک ریخته به سرم گریه می کنم

 

یادم نمی رود پدرم را پیاده بود

هر طور بود روی دو پا ایستاده بود

بر نیزه ی غریبی خود تکیه داده بود

بر حال غربت پدرم گریه می کنم

 

عمامه اش به خاک لگد مال مانده بود

خیلی غریب در ته گودال مانده بود

با کام تشنه، زخمی و بی حال مانده بود

از اوج روضه با خبرم، گریه می کنم

 

بالم زمان پا شدنم تیر می کشد

از داغ زهر کل تنم تیر می کشد

حالا که تشنه ام... بدنم تیر می کشد...

... یاد عموی تشنه ترم گریه می کنم

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۵ ، ۲۳:۲۳
عبدالرقیه

"خواب یاران" "استخوانِ در گلو" یعنی همین

غافلیم و حاصل دوری از او یعنی همین

 

عمرمان طی شد به فکر آرزوهای بلند

سُکر جهل آرزو در آرزو یعنی همین

 

یاد آقا نیستیم و غرق دنیا گشته ایم

زندگی های بدون رنگ و بو یعنی همین

 

واقعا بی یوسف زهرا همه آواره ایم

صبح تا شب گشتن ما کو به کو یعنی همین

 

مثل زهرا هرچه دارد وقف مردم می کند

" لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا ..." یعنی همین

 

تا ظهور دولتش پای ولایت مانده ایم

امنیت از فتنه های پیش رو یعنی همین

 

اشک روضه بر دل آلوده قیمت می دهد

این که شد بی آبرو با آبرو یعنی همین

 

بعد سقا حرمت قوم بنی هاشم شکست

در حقیقت داغ اصلی عمو یعنی همین

 

شیر، گهواره، علی اصغر، سرِ نیزه، عطش

یک رباب و این همه راز مگو یعنی همین

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۵ ، ۱۶:۱۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج حسین سازور

 

دیگر میان خیمه صفایی نمانده است

جز حال گریه حال و هوایی نمانده است

 

از صبح تا غروب صدایم گرفته است

دیگر برام سوز صدایی نمانده است

 

دار و ندار من همه با هم فدا شدند

دیگر برای خیمه فدایی نمانده است

 

درمانده ام، کنار تنت گریه می کنم

قدم شکسته است... عصایی نمانده است

 

باید چه کرد با بدن پاره پاره ات

وقتی میان خیمه عبایی نمانده است

 

بی شرم ها کنار تو حرف از چه می زنند؟!

در فکر غارت اند، حیایی نمانده است

 

از بس که تیرها بدنت را گرفته اند

یک جا برای بوسه، خدایی نمانده است

 

اصلا چگونه من به سکینه خبر دهم

دیگر عموی عقده گشایی نمانده است

 

عباس جان همیشه علمدار من شدی

هر کس شهید شد تو مددکار من شدی

 

***

 

با خود نگفته ای پدری داغ دیده ام؟!

داغی عظیم دیده ام و قد خمیده ام

 

خسته شدم، سرم به خدا درد می کند

از بس که سوت و هلهله و کف شنیده ام

 

ادرک اخا شنیدم و بی تاب از حرم

 تا علقمه خمیده خمیده دویده ام

 

خیلی به روی خاک، زمین خورده پیکرم

تا این که پای پیکرت آخر رسیده ام

 

مانند مصحف است دو دستت برای من

با احترام روی دو چشمم کشیده ام

 

دیگر نفس نمانده برایم بلند شو

رحمی نما به آه بریده بریده ام

 

خِس خس نکن، نفس بکش اما سخن نگو

با زحمت از لب و دهنت غنچه چیده ام

 

قطره به قطره آب شدم، دست و پا نزن

مانند آب مشک تو من هم چکیده ام

 

تنها میان راه کمین خورده ای چرا؟

آخر بدون دست زمین خورده ای چرا؟

 

***

 

ضرب عمود فرق سرت را شکافته

آثار سجده ی سحرت را شکافته

 

فهمیدم از نشانه ی دندان به روی مشک

تیغی حسود بال و پرت را شکافته

 

آبی نخورده ای و همین با وفایی ات

لب های خشک و شعله ورت را شکافته

 

از خنده های حرمله معلوم می شود

تیرش نگاه چون قمرت را شکافته

 

دیگر تکان نخور، بدنت تیر می کشد

از بس که تیرها کمرت را شکافته

 

تقصیر تو نبود، خجالت نکش، بس است

دشمن اگر که مشک ترت را شکافته

 

ای وای از قساوت این نیزه دار پست

مابین خاک و خون جگرت را شکافته

 

این نور فاطمه است که در بین علقمه

گرد و غبار دور و برت را شکافته

 

شکر خدا که ام بنین علقمه نبود

بالا سرت کنار من و فاطمه نبود

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۵ ، ۰۰:۳۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی مهدی علی قاسمی

 

با وجود این همه رسوایی و خودخواهی ام

هم کنارم ماندی و هم می کنی همراهی ام

 

با خودم گفتم من آلوده را رد می کنی

ذوالکرم بودی و دیدم واقعا می خواهی ام

 

رحمت موصوله ات حتی به من هم می رسد

با وجود این همه کم کاری و کوتاهی ام

 

هر چه می گردم فقط حب تو پیدا می شود

بین اشعار و نماز و روزه و مداحی ام

 

گر به قول اهل غفلت روضه ها گمراهی است

تا خود محشر به دنبال همین گمراهی ام

 

 مادرت با خط زیبای خودش روز ازل

سر در این سینه ام حک کرده "ثاراللهی ام"

 

هر کسی در درگهت منصوب بر کاری شده

من سگ عباس، در دربار شاهنشاهی ام

 

با توکل بر خدا و با دعای مادرت

اربعین، سوی حرم پای پیاده راهی ام

 

در روایت آمده ماهی برایت گریه کرد

پس بدون اشک هایم پست تر از ماهی ام

 

من چه می فهمم چه آمد بر سرت در علقمه؟!

در بساط روضه ات در اوج نا آگاهی ام

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۵ ، ۱۸:۰۴
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج مهدی تدینی

کاری به دشت لاله و گلشن ندارم

آواره ام، جز روضه ات مأمن ندارم

 

من دوستت دارم، بخوان از اشک هایم

از روسیاهی جرأت گفتن ندارم

 

از لطف زهرا مادرت بوده و گرنه

ظرفیت این عشق را قطعا ندارم

 

پیش خدای خود به یاد نوکرت باش

تو آبرو داری ولیکن من ندارم

 

دردسرت هستم ولی از خود مرانم

من که کسی را غیر تو اصلا ندارم

 

بر من به نورانیت "جون" ات نظر کن

حالا که پیشت چهره ای روشن ندارم

 

از آن شبی که آمدم کرب و بلایت

میلی به جنت، یک سر سوزن ندارم

 

درس بزرگی را من از عابس گرفتم

مجنون که باشم حاجت جوشن ندارم

 

عریان شدم تا که بدانی با تو هستم

حالا ببین مثل تو پیراهن ندارم

 

دیشب برایت تا سحر روضه گرفتم

من را ببخش امروز اگر شیون ندارم

 

تنها خودت تا روز آخر صاحبم باش

زنجیرِ غیر از عشق بر گردن ندارم

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۵ ، ۰۰:۰۵
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای کربلایی سید رضا نریمانی_ شب هفتم محرم ۹۷

آن قدر لب تشنه و معصوم بود

گریه هم می کرد نامفهوم بود

 

صورتی کوچک شبیه غنچه داشت

استخوانش نرم مثل موم بود

 

مادرش از تشنگی شیری نداشت

در میان خیمه ها مغموم بود

 

جان به قربان غریبی حسین

از دو قطره آب هم محروم بود

 

آب را بستن به روی کودکان

در کدام آیین و دین مرسوم بود؟!

 

شد از این کودک تلظی کردنش

سهم بابایی که خود مظلوم بود

 

با سه شعبه، طفل شش ماهه زدن

در میان کفر هم مذموم بود

 

بین دستش یک طرف جسم علی

یک طرف هم صورت و حلقوم بود

 

گوش تا گوش علی پاشیده شد

چون به جرم عاشقی محکوم بود

 

**********

 

عصر عاشورا رسید و صحبت از

نبش قبر کودکی معصوم بود

 

پیش چشم مادرش رأس علی

لا به لای نیزه ها معلوم بود

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۵ ، ۲۳:۵۳
عبدالرقیه