سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با موضوع «ب/ تقسیم بر اساس تقویم قمری :: 8- شعبان :: شب 3 شعبان ولادت امام حسین» ثبت شده است

شب نزول انوارِ رحمت حسین است
سلام هر رسولی، به ساحت حسین است

به هر شکسته بال و شکسته دل بگو که
بیا کنار فطرس، ولادت حسین است

چنان صدف که گوهر نشسته در وجودش
میان ظرف قلبم، محبت حسین است

در این جهان تیره، فروغ در مسیرم...
چراغ روشنایِ هدایت حسین است

عروج عرشیان است، طواف کربلایش
بهشت، گوشه ای از عمارت حسین است

علاج هر حجابی که بر دلم نشسته
به گریه، سجده کردن به تربت حسین است

اگر که خیرخواهِ کسی شود خداوند
نشانه اش عطای زیارت حسین است

شده است جلوه ای از خدا، قدیم الاحسان
که این صفت، تجلیِ قدمت حسین است

هر آن که را ببخشد حسین، حق ببخشد
رضایت خدا در رضایت حسین است

بهای آن عبادت که نیست هم ترازش
بهای گریه ی بر مصیبت حسین است

شلوغی و هیاهو به دور قتلگاهش
مجالِ ذکر دلدار و خلوت حسین است

میان خون سه ساعت، حسین تشنه لب بود
دلیل گریه ام آن سه ساعت حسین است

عیان کند به عالم، نوای یالثارات
ظهور، امتدادی ز نهضت حسین است

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۰۲ ، ۱۹:۱۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج مجتبی قاسمی

 

السلام علیک یا اباعبدالله

 

حال ما را گاه گاهی باده می ریزد به هم

گاه گاهی تربت سجاده می ریزد به هم

 

هر کجایی می رسم می گویم از آقایی اش

عالمی را عبد نوکر زاده می ریزد به هم

 

در گذرگاهش کمی پیراهنش خاکی شده

عابران را عطر سیب جاده می ریزد به هم

 

گاه از بس که سرم را سوی پایش می کشم

حلقه های دور این قلاده می ریزد به هم

 

در رحِم از بس انا العطشان انا المظلوم گفت

مادرش را روضه های ساده می ریزد به هم

 

از غم زهرا دل احمد، دل حیدر گرفت

از غمش هر عاشق دل داده می ریزد به هم

 

نیمه شعبان... کربلا... من را نینداز از قلم

مجلسی را از قلم افتاده می ریزد به هم

 

راهی ام کن از نجف با عطر سیب کربلا

سوی وادی جنون، صحن غریب کربلا

 

 

پشت درب خانه ات سر می زنم تا وقت هست

سر به میخانه مکرر می زنم تا وقت هست

 

با پر و بال شکسته روی خاک افتاده ام

دور این گهواره پر پر می زنم تا وقت هست

 

من حسینی هستم و بر سینه ام در هر کجا

مهر و سنگ عشق دلبر می زنم تا وقت هست

 

نان نمی خواهم خودت از پشت در بیرون بیا

بی حیایم پشت هم در می زنم تا وقت هست

 

این بزرگی های تو من را موحد کرده است

حرف از "اللهُ اکبر" می زنم تا وقت هست

 

تا سحر بر عاشقانت جام کوثر می دهند

پس شراب از جام کوثر می زنم تا وقت هست

 

تا که بر حال من هجران زده رحمی کنی

به جنون خود را من آخر می زنم تا وقت هست

 

روسیاهم، پستم و بی ارزشم ای پادشاه

می نشینم پشت این خانه به امید نگاه

 

محمد جواد شیرازی

۹۵/۲

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۲۸
عبدالرقیه

امشب ز دل میکده پیمانه رسیده

 

جبریل خبر کرده که دردانه رسیده

 

هر کس که به پشت در میخانه رسیده

 

از زیر لبش ناله ی مستانه رسیده :

 

جز ساقی خود با همه بیگانه ام امشب

 

"زنجیر بیارید که دیوانه ام امشب"

 

هر کس که شده عاشق دلدار بیاید

 

هر غمزده ی بی کس و بی یار بیاید

 

گویید به هر عبد گنهکار بیاید

 

ابلیس طمع کرده که این بار بیاید!

 

فطرس به تمنای نگاهی شده راهی

 

پر سوخته تا درگه شاهی شده راهی

 

تا دیده نبی آن رخ تابنده و مه رو

 

گل کرده به روی لب او نغمه ی یاهو!

 

دل برده پسر از پدرش با خم ابرو

 

از یمن قدومش شده در عرش هیاهو

 

او مظهر تابنده ی احسان قدیم است

 

الحق که حسین است!رحیم است و کریم است

 

عاشق همه جا ذکر لبش نام حسین است

 

ورد سحر و نان شبش نام حسین است

 

چشمش که بگرید سببش نام حسین است

 

اصلا همه ی تاب و تبش نام حسین است

 

با اسم حسین است که دردم شده درمان

 

با ذکر حسین است شفا بحر مریضان

 

هم در حرمش ذکر و دعا مست کننده است

 

هم تربت قبرش به خدا مست کننده است

 

عطر حرم کرب و بلا مست کننده است

 

مثل سحر صحن رضا مست کننده است

 

مستانه بخواهید که دلدار رسیده

 

عشق نبی و حیدر کرار رسیده

 

علی سپهری

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۲
علی سپهری


 دستِ خالی را سرِ سالی به آقا بسپرش
شب، شبِ قدرِ فقیران است، کوچک نشمرش

هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند
یک به یک عبد و غلام و یک به یک روزی خورش

مادرش حبل المتین است و هدایت می شود...‌
‌...هرکسی کرده توسل بر نخی از چادرش

خانه ای که غالبا وقف حسینیه شود
بوی جنت می دهد هر قطعه و هر آجرش

نسخه ی درمانی ام بوده فقط کرب و بلا
چون شفا خوابیده در هر ذره و هر عنصرش

در نمک زار حرم آخر مرا پاکم کنید
حاجتم بسته به دریا نیست و آبِ کُرش

یا رب اصلا در جدایی از حسینت خیر نیست
پس سرِ قلاده ام را جز به آقا نسپرش

فاطمه جان لطف کن گستاخی من را ببخش
من که می دانم نبوده شعرهایم درخورش

محمد جواد شیرازی
۹۴/۲/۳۱

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۹
عبدالرقیه

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

 

آمد از جانب حق سبط پیمبر امشب

عرش و فرش از قدمش گشت منوّر امشب

 

کوریِ هرچه حسود است به پیغمبر ما

آمده آیه ای از سوره ی کوثر امشب

 

رحمتِ واسعه اش کون و مکان را پر کرد

حاضرم من به هوایش بدهم سر امشب

 

عاشقان میکده باز است بیایید اینجا

همگی سجده نماییم به دلبر امشب

 

انبیا از جلوات نگهش مست شدند

ساقی میکده باشد گل حیدر امشب

 

نام او حک شده در گوشه ی عرشُ الرّحمن

نام او جلوه کند در همه جای قرآن

 

حضرت خضر شده خادم دربار حسین

عالمی مست شده از گل رخسار حسین

 

نام او مایه ی آرامش قلبم شده است

دلم از عالمِ ذَر بوده گرفتار حسین

 

ز ازل هرکه شده عاشق زهرا ، بوده ...

....نوکر و ریزه خور و عبد علمدار حسین

 

گرچه عمری است که در خانه ی او سربارم

دلخوشم من که شدم خار به گلزار حسین

 

امشب از یمن وجودش همه را می بخشند

آمده توبه کند بنده ی فرّار حسین

 

ذکر و تسبیح ملائک همه جا هست حسین

ذکرِ العفو ، در این ماهِ خدا هست حسین

 

هرکسی بر اثر گریه به او بدبین است

بر خود حضرت ارباب قسم بی دین است

 

روز و شب عاشق او اهل بُکاء است بر او

روز با گریه که آغاز شود شیرین است

 

امشب از زمزمه ی اهل سماء فهمیدم

آن که من را دمِ میخانه کشیده این است

 

در دلم خوب نظر کردم و با خود گفتم

عشق من بر پسر فاطمه از دیرین است

 

به خدا گوشه ی شش گوشه ی او جان دادم

آنقَدَر حال و هوای حرمش سنگین است

 

عاشق صحن و سرایِ حرم اربابم

به همه فخر کنم بر کرمِ اربابم

 

بر درِ خوان کرم زوزه کشان می گردیم

فارغ از همهمه ی آدمیان می گردیم

 

مُرده ایم از گنه اما شب میلاد حسین

مثل فطرس همگی در پیِ جان می گردیم

 

هرچه خیر است فقط از طرف ارباب است

روز و شب محضر او سجده کنان می گردیم

 

به خدا رازق ما نیست به جز دختر او

" آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم "

 

هرکسی طعنه به ما زد دمِ محشر بیند

دور ارباب همه سینه زنان می گردیم

 

آفریدند مرا تا که گدایش باشم

آفریدند سگ صحن و سرایش باشم

 

مهدی علی قاسمی ۹۴/۲/۳۰

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۲۵
مهدی علی قاسمی