اگر که منتظری، از گناه صرف نظر کن
بیا به خاطرم از اشتباه صرف نظر کن
به یک نگاهِ حرامت دلم شکست دوباره
هم از گناه و هم از آن نگاه صرف نظر کن
به خود بیا... به گناهی مرا معاوضه کردی؟!
از آنچه برده تو را قعر چاه صرف نظر کن
چگونه مرگِ عزیزان خویش دیدی و خوابی؟!
نرو دگر به سوی پرتگاه، صرف نظر کن
پناه و حاجت خود را مبر به منزل دیگر
به غیر ما تو ز هر جایگاه صرف نظر کن
به کربلا برو و از هر آنچه خیرِ دگر هست
به جز زیارت آن بارگاه صرف نظر کن
بیا برای حسین و غمش دو ماه بگرییم
ز کارهای دگر این دو ماه صرف نظر کن
فدای صوت ضعیعش که رو به قاتل خود گفت:
هنوز زنده ام، از خیمه گاه صرف نظر کن
هر آن که رفت به مقتل سریع صرف نظر کرد
آهای شمر نرو قتلگاه، صرف نظر کن
به روی عرش معلای سینه اش ته گودال...
به چکمه ات نرو، ای روسیاه صرف نظر کن
محمد جواد شیرازی