سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

سبوی معرفت

بریز در سبوی من کمی ز جام معرفت

خوش آمدید

استفاده از اشعار برای تمام ذاکرین و مجالس اهل بیت علیهم السلام مجاز می باشد.

طبقه بندی موضوعی

۱۶ مطلب با موضوع «د/ اشعار حرم های زیارتی :: 2- اشعار کربلا و فراق کربلا» ثبت شده است

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، محرم ۱۴۰۳

شب زیارتی است و حرم صفا دارد
دلم هوای سحرهای کربلا دارد

فدای معرفتت، در بهشت روضه ی تو
هنوز لات محله برو بیا دارد

به حشر، روزی حبت به پاست در قلبش
هر آن که خیمه ی این روضه را به پا دارد

حسین... زندگی من، حسین... یار دلم
کجا بدون تو این زندگی بها دارد؟!

بگو به مادرت این سینه زن، زمین خورده
بگو حساب مرا از همه سوا دارد

به گونه ام نم اشکی چکید و این گریه
هر آن چه سِر نهان است، برملا دارد

هزار بار بمیرم به شوق دیدارت
دوباره زنده شوم از نو، باز جا دارد

اگرچه میل دل نوکران زیارت توست
دلت تمایلِ دیدار مجتبی دارد

به جز حرارت جاوید ماتمت، هر غم
زوال دارد و تاریخ انقضا دارد

بهای گریه برایت ز بس گرانقدر است
حبیب، آرزوی گریه بر تو را دارد

عجیب نیست، شب جمعه، دل پریشانم
کنار قتلگهت، مادرت نوا دارد

هزار و نهصد و پنجاه ضربه یعنی چه؟!
نظاره بر بدنت بِنت مرتضی دارد

تن به روی زمین مانده، دیدنش سخت است
سر به نیزه، خودش روضه ای جدا دارد

کفن نشد بدنت، فاطمه دلش خون شد
فقط برای تو این کوفه بوریا دارد

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۳ ، ۲۰:۰۱
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی، شب اربعین ۱۴۰۱، کربلای معلی

چون قلب مرده ام، ضربانم دهد حسین
در وقت پیری ام هیجانم دهد حسین

من بی خیال هر دو جهان، عاشقش شدم
دیدم ولی که هر دو جهانم دهد حسین

گرچه نشسته روی دلم گرد معصیت
در روضه اش دوباره تکانم دهد حسین

در فتنه های بی عددِ آخر الزمان
عزت، کنار سینه زنانم دهد حسین

در زیر قبه اش به حسن دادمش قسم
تا هر چه خیر هست، همانم دهد حسین

با صد امید آمده ام تا که لحظه ای
شاید که روی خویش نشانم دهد حسین

ای کاش بین کرب و بلا جان به لب شوم
ای کاش کنج صحن، مکانم دهد حسین

احساس می کنم که حرم می شود دلم
وقتی به روضه، اشک روانم دهد حسین

زینب رسید کرب و بلا و به گریه گفت:
باید به شرح روضه توانم دهد حسین

افتاده ام به خاک که با خاک تربتش
تسکین به داغ های گرانم دهد حسین

پرسش ز هر چه خواست کند از رقیه نه
باید ازین سؤال امانم دهد حسین

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۰۱ ، ۲۳:۱۹
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی _ ایام قبل از اربعین ۱۴۰۰

گریه ی بی صدا قبول نشد
هرچه کردم دعا قبول نشد

عده ای در مسیر دلدارند
نوکری های ما قبول نشد

شد پذیرفته کار بی منت
کار با ادعا قبول نشد

بهر وصلش چه نذرها کردم
نذری ام منتها قبول نشد

بنویسید باز هم امسال
عبد سر به هوا قبول نشد

منم آن روسیاه و بی کس که
نزد مولا رضا قبول نشد

صحن حیدر چقدر زیبا بود
حیف! دیگر گدا قبول نشد

هرچه گفتم وَ لا تؤدّبنی...
حاجتم از قضا قبول نشد

تا سحر ناله کردم از جگرم
کربلا... کربلا... قبول نشد

شعرها یک به یک خریده شدند
شعر این بی بها قبول نشد

حرف زینب که گفت با قاتل
بس کن ای بی حیا... قبول نشد

زیورم را بگیر و سر نبرش...
لااقل از قفا، قبول نشد

با عصا پیری آمد و می زد
گفت ضربات پا قبول نشد

محمد جواد شیرازی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۰۰ ، ۱۸:۴۱
عبدالرقیه

السلام ای ضریح شش گوشه
تشنه هستم برای دیدارت
اشک چشمم ببین شده جاری
دل من تا ابد گرفتارت

بنده چون نوح اگر که عمر کند
گر نبیند تو را شود ناکام
کربلا دیده می کند تأیید
هر که بیند تو را شود آرام

ومن الماء کل شی ء حی
گریه ها کرده ام ز دوریتان
ای بهشت خدا به روی زمین
از فراقت رسیده بر لب جان

پرچمت در میان هر دو جهان
هست بالاترین بیرق ها
موج پرچم به روی گنبد تو
زیر و رو کرد حال و روزم را

چشم من مثل ابر پاییزی
در فراق تو گشته بارانی
جعل الله فیکمُ الرحمة
بی سبب نیست برتر از جانی

سهم من از تو شد فراق، فراق
سهم برخی ز تو وصال، وصال
من بیچاره زائرت هستم
هر شب جمعه در خیال، خیال

آرزویم شده است سجده ی شکر
روی خاک زمین کرب و بلا
عمر من قد دهد خدا، آیا؟
که ببینم زمین آن جا را

طی شده چند سالی از عمرم
دور از صحن کربلای حسین
کاش گویم که اول این قرن
رفته ام بارها سرای حسین

تشنه بودی و گشته ام تشنه
از برای زیارت حرمت
بطلب این گدای بی کس را
تا که افتد به ساحت کرمت

ناله ی مادرت شب جمعه
زیر و رو می کند دل همه را
با قدی خم صدا زند پسرم
پیر کرده غم تو فاطمه را

در کنار فرات مهریه ام
تشنه... سر از تنت جدا کردند
دست و پا می زدی و من دیدم
با تن زخمی ات چِها کردند

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۹:۲۶
عبدالرقیه

با حال زار و مضطرم بوسه گرفتم

از عکس صحن دلبرم بوسه گرفتم

 

با گریه خوابم برد دیشب ، تا خود صبح

در خواب از کل حرم بوسه گرفتم

 

روی نگین خاتمم نام حسین است

با نیت از انگشترم بوسه گرفتم

 

کارم جلو افتاد تا از مهر تربت

در سجده با چشم ترم بوسه گرفتم

 

من که نشد از مرقدش بوسه بگیرم

جایش ز دست مادرم بوسه گرفتم

 

خیلی دلم بر غربت و تنهایی اش سوخت

از قاب عکس رهبرم بوسه گرفتم

 

جانم فدایش زیر لب ارباب می گفت :

از لاله های پرپرم بوسه گرفتم

 

مانند صفحه صفحه ی قرآن پاره

از قطعه های اکبرم بوسه گرفتم

 

می گفت با مشک پُر از تیر علمدار

از بازوی آب آورم بوسه گرفتم

 

جای رباب و اهل خیمه پشت خیمه

از کام خشک اصغرم بوسه گرفتم

 

وقت وداع آخرم با نیمه ی خود

از چشم خیس خواهرم بوسه گرفتم

 

شاید برای آخرین بار است ، شاید

از روی ناز دخترم بوسه گرفتم...

 

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۹ ، ۱۷:۵۳
عبدالرقیه

خسته ام خسته کسی هست امانم بدهد؟
بین طوفان گنه راه نشانم بدهد

هر که افتاد زمین دست به دامان کسی است
من آلوده حسین است که جانم بدهد

شب جمعه است دلم کرببلا می خواهد
فقط ارباب تواند که توانم بدهد

دل من تنگ ضریح است حرم می خواهم
کیست تا کعبه ی شش گوشه نشانم بدهد

بوی سیب حرمش در همه جا پیچیده
ناله ی مادر او سوز و فغانم بدهد

مادرش گفت بنیَّ ذبحوکَ سحقوک
ناله اش شعله بر این سوز نهانم بدهد

پسرم تشنه تو را ذبح عظیمت کردند
داغ تو رعشه بر این قد کمانم بدهد

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۹ ، ۱۹:۵۷
مجتبی قاسمی

چون منِ بی سرو پا که نشدم دعوت، کیست؟
هرچه کردم نشد آخر، چه کنم؟ قسمت نیست

از گدایی که‌ خودش سوخته و جا مانده
هی نپرسید چرا و چه شده؟ علت چیست؟

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۸ ، ۱۸:۵۶
عبدالرقیه

 

بیمار می شویم، دوا لطف می کنند
دلمرده می شویم، دعا لطف می کنند
 
هر قدر هم که پشت، بر این خاندان کنیم
بر ما همیشه آل عبا لطف می کنند
 
ما غافلیم و زود فراموش می کنیم
این قوم، بی صدا به گدا لطف می کنند
 
آن قدر با وقار و بزرگند، وقت جود...
از پشت درب و زیر عبا لطف می کنند
 
هرجا حسین گفته شود صحن کربلاست
هرجا که هست کرب و بلا لطف می کنند
 
با این همه گناه شدم زائر حسین
خیلی به من امام رضا لطف می کنند
 
برگ برات خویش گرفتم به روی دست
امضای شاه طوس روی برگه ی من است
 
 
با کسب اذن از سوی آب آور حسین
رفتیم زیر قبه و بالاسر حسین
 
این حب باطنی است، همان گرمی دل است
با گریه می رسیم همه محضر حسین
 
خیلی برای این که حسینی شویم ما
زحمت کشیده اند پدر مادر حسین
 
بالانشین شدن اثر یک توسل است
پایینِ پا، کنار علی اکبر حسین
 
این بوی سیب چیست که پیچیده در حرم؟
گویا هنوز مانده زمین، پیکر حسین
 
آتش گرفته ایم ازین خشکی و تَری
خشکی کام و غربتِ چشم تر حسین
 
گر که حسین طرفه نگاهی عطا کند
از این خراب، حُر حسینی بنا کند
 
 
جسمم به کوی یار وطن داشت، کاش داشت
لفظم توانِ عرض سخن داشت، کاش داشت
 
در پیشگاه حضرت ارباب ذوالکرم
جانم بهای هدیه شدن داشت، کاش داشت
 
اشکم، به زیر قبه ی کرب و بلا سرود:
یک بارگاه، صحنِ حسن داشت، کاش داشت
 
شمر لعین اگر طمع ملک ری نداشت
شرم از حسین مطمئنا داشت، کاش داشت
ای کاش کربلا عوض تکه ای حصیر
بر این غریبِ تشنه، کفن داشت، کاش داشت
 
زهرا رسید‌ه است، حسینِ شهید کاش
حداقل سری به بدن داشت، کاش داشت
 
جسمش سه روز روی زمین ماند تا شود
سهمش حصیر و دفن به دست بنی اسد
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۸ ، ۱۶:۲۶
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 
همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم
حرارتی است قدیمی که در دلم دارم
 
اگرچه دستِ تهی دارم و گدا طبعم
دلِ شکسته ی خود را که دستِ کم دارم
 
میان نامه ی من خالی است از خوبی
گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم
 
مرا به حُرمتِ مولا رضاست می بخشید
خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم
 
به امرِ حضرت سلطان، حسین می گویم
به لطف فاطمه ارباب محترم دارم
 
حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد
مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم
 
نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد
دلم خوش است میان دلم حرم دارم 
 
برات کرب و بلایم به دست عباس است
دوباره مُلتمس دامنِ علمدارم
محمد جواد شیرازی
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۸ ، ۱۸:۳۱
عبدالرقیه

به سر دارم هوای تو به دل شور و نوا دارم

هوایی شد دل تنگم هوای کربلا دارم

 

هوای گنبد و صحنت هوای عطر شش گوشه

به سر شوق بساط روضه در پایین پا دارم

 

شب و گریه، شب و زاری، من و هرشب عزاداری

ببین اشکم شده جاری مگر جز تو که را دارم؟

 

شب جمعه، شب رحمت، ز روی بام با نیت

سلامت می دهم یعنی درون صحن جا دارم

 

تمام دل خوشی هایم، تسلای دلم این است

اگر دورم ولی آقا علی موسی الرّضا دارم

 

ز قول مادری خسته کنار گودی گودال

درون روضه ام امشب ندایی آشنا دارم

 

بنیّ نور چشمانم، بنیّ میوه ی جانم

برای خشکی کامت همیشه گریه ها دارم

 

برو از قتلگه بیرون، دگر کافی ست ای ملعون

به زیر چکمه ی نحست شهیدی سر جدا دارم

فائزه سادات معززی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۷ ، ۲۲:۵۱
عبدالرقیه

فرار می کنم آقا فقط به سوی شما

چقدر خسته ام از دوری سبوی شما

 

بریده از همه، جز تو مگر کسی دارد؟

به انتها شده عمرم به عشق روی شما

 

منم که شهره به آنم که بد زمین خوردم

شده است چاره ی من یک کلام، کوی شما

 

حسین ذکر لبم هستی و نماز شبم

جوانیم همه طی شد به جست وجوی شما 

 

فراق کرببلایت ببین چه پیرم کرد

مرا بخر که نمیرم در آرزوی شما

 

چه قدر زحمت ما را کشیده ای تو حسین

که زنده مانده ام آقا فقط به هوی شما

 

نشست وخنجر خود را کشید آن ملعون

شمیم سیب وزیده است از گلوی شما

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۷ ، ۲۱:۱۹
مجتبی قاسمی

عالم بدون روی تو سامان ندارد

افسوس، گویا هجرتان پایان ندارد

 

من فاش می گویم ، از این باکی ندارم

بی حب تو هرگز کسی ایمان ندارد

 

دنیا به قحطی عدالت خو گرفته

برگرد بی رویت عدالت جان ندارد

 

" اَینَ استقرَّت " صبح و شب ذکر لب ماست

دور از تو این دل میل بر رضوان ندارد

 

هر مومنه، هر مومنی که عشق اویی

دیگر توان دوری و هجران ندارد

 

"وانظر الینا "ما همه محتاج هستیم

جز با نگاهت درد ما درمان ندارد

 

جدت صدا زد نامتان در بین مقتل

مظلوم چون او عالم امکان ندارد

 

شاهی که تنها مانده بین نیزه داران

راسش بریدن از قفا عطشان ، ندارد

حاج مجتبی قاسمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۰۶
مجتبی قاسمی

"انا عند منکسرة قلوبهم"

دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی

 

از این زمانه جدا می شویم با گریه

ز دام نفس، رها می شویم با گریه

 

به روی خاک می افتیم از سرِ غفلت

ولی دو مرتبه پا می شویم با گریه

 

دل شکسته حریم مقدس یار است

مُقربین خدا می شویم با گریه

 

به عشق شاه نجف ما کمیل می خوانیم

غریقِ نور دعا می شویم با گریه

 

همین که بوی شب جمعه می رسد از راه

اسیر کرب و بلا می شویم با گریه

 

حسین کشته ی اشک است، پس به عشق حسین

فدای شاهِ وفا می شویم با گریه

 

به زخم های تن کشته ی میان دو نهر

شبانه روز، دوا می شویم با گریه

 

برای روضه ی سقا به لطف اُمّ بنین 

به روز حشر سوا می شویم با گریه

محمد جواد شیرازی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۵۰
عبدالرقیه

بیچاره دلی که به محبت نتپیده است

یا در ره معشوق مشقت نخریده است

 

بیچاره کسی که شب جمعه شده اما

از گوشه ی چشمش نم غربت نچکیده است

 

اربابی و ما ماتِ کرامات تو هستیم

کس پشت سرت غیر کرامت نشنیده است

 

"ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا

حلوا به کسی ده که محبت نچشیده است"

 

بر خاک درت پوزه بمالیم و تو ای کاش

روی سرمان از سر رأفت بکشی دست

 

خوشبخت کسی شد که به شکرانه ی این عشق

دامان حیا... پرده ی عصمت ندریده است

 

امشب سر سجاده دلم ریخته برهم...

...یاد گذرم که به مزارت نرسیده است

 

بگذار گدایت بشود کرب و بلایی

تا پیش همه باز خجالت نکشیده است

 

بنگر تو به زینب که پس از رفتنت آقا

قدّش ز غریبی و اسارت چه خمیده است

محمد جواد شیرازی

۹۴/۸/۲۱

بیت چهارم از غزلی از جناب سعدی

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۴ ، ۱۵:۴۳
عبدالرقیه

السلام علیک یا اباعبدالله

دانلود کلیپ تصویری این شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی حفظه الله تعالی

 

از غم هجر کنم ترکِ جماعت گاهی

می زند بر دل من شور محبت گاهی

 

شب جمعه شد و یاد حرمت افتادم

می چشم از غم هجران تو تربت گاهی

 

زائرم... هر سحر از دور سلامت دادم

شهریارا نظری کن به گدایت گاهی

 

عبد دربار توام شکر، خدا را... اما

کربلایی بده از باب رفاقت گاهی

 

حاجتم چیز کمی نیست به من حق بده که

می کشانم سخنم را به شکایت گاهی

 

مرغ بی بال و پرم دانه نمی خواهم که

بده در کنج حرم اذن اقامت، گاهی

 

بدم اما تو کریمی و برای تو بد است

ندهی دست گدا برگ زیارت، گاهی

 

در حریم تو کریمان همه زانو زده اند

چه حریمی... چه بهشتی... چه زیارتگاهی

 

زاهدی گفت حرم جای کسی مثل تو نیست

جای سگ نیست مگر کهفِ عبادتگاهی؟

 

هدف عاشق بیچاره مقرب شدن است

گاه با روضه و با ذکر فضیلت گاهی

 

کوه کَن گشتنِ فرهاد به ما ثابت کرد

می رسد در ره معشوق مشقت گاهی

 

بعد از این جای ضریح تو که رؤیام شده

می زنم بوسه بر این پرچم هیئت گاهی

 

اثرش بیشتر است از همه ی نافله ها

با توسل به شما اشک مصیبت گاهی

 

هر دو سخت است دلم را زده آتش، گاهی...

...روضه ی تشنگی و روضه ی غارت گاهی

 

نیزه دار آمده پس لب نگشا بهر دعا

می گذارد اثرش را خود نیت گاهی

 

از تعجب همه گفتند: "رقیه... او بود؟!"

کودکِ پیر شود موجب حیرت گاهی

 

دق‌ دهد دیدن نعش پدری دختر را

بدتر از درد یتیمی و اسارت گاهی

 

محمد جواد شیرازی

 

۹۴/۷/۲۳

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۴ ، ۲۳:۴۸
عبدالرقیه

دانلود صوت شعر با نوای حاج محمد طاهری

دانلود صوت شعر با نوای حاج علی قربانی

دانلود صوت شعر با نوای حاج سید مجید بنی فاطمه

دانلود صوت شعر با نوای حاج میثم مطیعی

 

صل الله علیک یا اباعبدالله 

شب جمعه است... هوایت نکنم می میرم
یادی از صحن و سرایت نکنم می میرم

 

ناله و شکوه حرام است بر عشاق ولی
از فراق تو شکایت نکنم می میرم

 

سجده بر خاک درت سیره ی هر معصومی است
سجده بر تربت پایت نکنم می میرم

 

دوری ات درد من و نام تو درمان من است
تا خود صبح صدایت نکنم می میرم

 

به دعا کردن تو نوکر این خانه شدم
هر سحر، شکرِ دعایت نکنم می میرم

 

"وضع من را به خــــدا روضـه ی تــــو سامان داد
من اگــــر گـــــریه برایـــت نکنــــم می میرم"

 

جان ناقابل من کاش فدای تو شود
اگر این جان به فدایت نکنم... می میرم!

 

شعرهایم همگی درد فراق است... ببخش
صحبت از کرب و بلایت نکنم می میرم

 

محمد جواد شیرازی _ 2/11/93

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۰۱
عبدالرقیه