بیچاره دلی که به محبت نتپیده است
جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۴۳ ب.ظ
بیچاره دلی که به محبت نتپیده است
یا در ره معشوق مشقت نخریده است
بیچاره کسی که شب جمعه شده اما
از گوشه ی چشمش نم غربت نچکیده است
اربابی و ما ماتِ کرامات تو هستیم
کس پشت سرت غیر کرامت نشنیده است
"ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده است"
بر خاک درت پوزه بمالیم و تو ای کاش
روی سرمان از سر رأفت بکشی دست
خوشبخت کسی شد که به شکرانه ی این عشق
دامان حیا... پرده ی عصمت ندریده است
امشب سر سجاده دلم ریخته برهم...
...یاد گذرم که به مزارت نرسیده است
بگذار گدایت بشود کرب و بلایی
تا پیش همه باز خجالت نکشیده است
بنگر تو به زینب که پس از رفتنت آقا
قدّش ز غریبی و اسارت چه خمیده است
محمد جواد شیرازی
۹۴/۸/۲۱
بیت چهارم از غزلی از جناب سعدی